close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

جنبش زنان و جنسیت‌زدگی کتاب‌های درسی؛ چه باید کرد؟

۲۱ آبان ۱۴۰۱
شادیار عمرانی
خواندن در ۶ دقیقه
در ایران، جنبشی که امروز در میدان است و با جلوداری جنبش زنان با شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» بخش‌های مختلف جامعه با مطالبات گوناگون را به یکدیگر پیوند زده است
در ایران، جنبشی که امروز در میدان است و با جلوداری جنبش زنان با شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» بخش‌های مختلف جامعه با مطالبات گوناگون را به یکدیگر پیوند زده است

مهمان این هفته برنامه «کنترل زد» کارشناس و پژوهشگر علوم شناختی «وفا مهرآئین» بوده است. او سال‌هاست کنش‌گر و فعال در زمینه برابری جنسی و جنسیتی است. همچنین سرپرست بخش پژوهش پروژه «ضمیمه» و تولید کننده محتوای آموزشی برای کودکان از جمله محتوای آموزشی در مقابله با جنسیت‌زدگی در کتاب‌های درسی است.

«ضمیمه» پروژه‌ای پژوهشی برای بازتولید محتوای آموزشی است. این پروژه، با تمرکز بر کتاب‌های درسی دوره ابتدایی، مواد آموزشی کتاب‌ها را تحلیل می‌کند، با نگاه انتقادی به اطلاع مخاطبان می‌رساند و در نهایت اصلاحیه‌هایی برای برطرف کردن اشکالات در اختیار آموزگاران و خانواده‌های دانش‌آموزان قرار می‌دهد.

رشد جنبش زنان، مانند غالب جنبش‌های عصر پساروشنگری، علاوه بر ایستایی روی سازماندهی‌های جامعه مدنی مدیون رشد سطح آموزش همگانی است. گرچه رویکردهای مختلف جامعه‌شناختی در تحلیل‌ عوامل رشد کمّی جنبش‌ها به نتایج گوناگونی می‌رسند، مولفه «آگاهی» به عنوان یکی از عوامل اثربخش نقطه اشتراک تمام گرایشات جامعه شناختی است.

اندیشمندان و پژوهشگران علوم اجتماعی گرچه بر سر نوع کسب آگاهی برای تاثیر در شکل‌گیری و پیشروی جنبش‌ها اتفاق نظر ندارند، اما ماحصل جدل‌های بی‌پایان‌شان وجود تاثیرگذار دو نوع آگاهی است: آگاهی تجربی (عینی) و آگاهی نظری (ذهنی). در حالی که آگاهی تجربی حاصل شناخت موقعیت و نسبت‌های اجتماعی در پروسه عملی و زندگی روزمره است، آگاهی ذهنی نیاز به آموزش نظام‌مند دارد. 

به طور مثال، زنان بدون نیاز به آموزش رسمی تنها با تجربه زیست اجتماعی به تفاوت حقوق پایه‌ای‌شان با مردان از جمله نابرابری در حیطه آزادی رفت و آمد به خانه، پوشش، مراودات اجتماعی و وظایف خود در خانه واقف‌اند. اما برای آنکه بدانند این تفاوت‌ها، «تبعیض»‌اند و آن‌ها لایق حقوق فردی، بینافردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برابر با مردان هستند، یا اینکه چگونه باید در مسیر رهایی از بند این تبعیض‌ها گام بردارند نیازمند کسب دانش و «آگاهی ذهنی» هستند.

اینکه کدام‌یک از این دو نوع آگاهی بر دیگری مقدم، ارجح یا تعیین‌کننده‌تر است مورد اختلاف عمیق بین اندیشمندان علوم اجتماعی و شناختی است و آن‌ها را در سه دسته بزرگ قرار می‌دهد. اول، آن‌هایی که به ایدئولوژیست‌های آلمانی مشهورند و آگاهی ذهنی را نه تنها مقدم بر آگاهی تجربی می‌دانند بلکه مطمئن‌ترین راه تغییرات ریشه‌ای اجتماعی را در بالا بردن این سطح از آگاهی برمی‌شمرند. 

در نقطه مقابل، اندیشمندان و پژوهشگران در اصطلاح «ساختارگرا» قرار دارند که نگرش ایدئولوگ‌های دسته اول به آگاهی ذهنی را «تخیلی» و «اتوپیایی» قلمداد می‌کنند و بر این باور پافشاری می‌کنند که آگاهی‌ای که از سر تجربه زیستی کسب می‌شود ،چون به نیاز واقعی، عینی و در دسترس فرد و جامعه پاسخ می‌دهد امکان سازمان‌یابی برای تغییر را فراهم می‌کند و در این مسیر است که جامعه آماده کسب آگاهی ذهنی نیز می‌شود. 

اما، دسته سوم که به «پساساختارگرایان» معروف شده‌اند اصرار دارند که دو گرایش دیگر روابط انسانی را خطی و تک بعدی می‌پندارند، حال آنکه انسان که موجودی اجتماعی و در نتیجه چند بعدی است در صورتی که آگاهی را توامان به صورت عینی و ذهنی کسب کند می‌تواند عاملیت فردی را به عاملیت اجتماعی و گروهی پیوند زند و موجبات تغییرات ساختاری در هر دو سطح زیربنا و روبنا را رقم بزند.

در ایران، جنبشی که امروز در میدان است و با جلوداری جنبش زنان با شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» بخش‌های مختلف جامعه با مطالبات گوناگون را به یکدیگر پیوند زده، این پرسش را بار دیگر به پرسشی همگانی بدل کرده که با وجود خفقان، تبلیغات همه‌جانبه جنسیت زده حکومت و فقدان آزادی بیان، این جوانان از کجا و به چه روش یا روش‌هایی کسب آگاهی کرده‌اند؟ 

آیا نظام آموزشی جمهوری اسلامی که بیش از چهار دهه به طور تمام و کمال حیطه دریافت‌های آموزشی مستقیم و غیرمستقیم نسل‌های پس از انقلاب را تسخیر کرده تا نه تنها ساختارهای مردسالار موجود را تحکیم کند بلکه شکل‌های مختلف و بعضا نویی از جنسیت‌زدگی را القا کند، تاکنون موفق بوده است؟

 آیا جامعه مدنی ایران که دائما تحت سیطره استبداد، حوزه‌ای آزاد برای تشکل‌یابی خود نیافته، توانسته است آن‌گونه که اندیشمندانی مانند «آنتونیو گرامشی» ترسیم کرده‌اند، نیروی محرک خود را در بالا بردن آگاهی و گسترش هژمونی خود در برابر هژمونی ایدئولوژی حکومتی بسازد؟ یا به زبان ساده‌تر، جامعه مدنی ایران چگونه در برابر سیطره همه‌جانبه آموزش جنسیت‌زده چه در مدارس و کتب درسی و چه در هنر و حوزه‌های فرهنگی-اجتماعی ایستاده است و راهکاری برای آموزش مفاهیم ضد جنسیت‌زدگی به نسل‌های جوان و کودکان خود یافته است؟

پروژه «ضمیمه»، به عنوان پروژه‌ای پژوهشی و آموزشی در تلاش است که اطلاعات و دانش لازم برای پاسخ گفتن به دست‌کم بخشی از پرسش‌های بالا را در اختیار مخاطبانش قرار دهد. در این راستا، «ضمیمه» با تمرکز بر کتاب‌های درسی دوره ابتدایی، مواد آموزشی کتاب‌ها را تحلیل می‌کند، با نگاه انتقادی به اطلاع مخاطبان می‌رساند و در نهایت اصلاحیه‌هایی برای برطرف کردن اشکالات در اختیار آموزگاران و خانواده‌های دانش‌آموزان قرار می‌دهد.

از این رو، «کنترل-زد» در ششمین گفتگوی زنده هفتگی خود میزبان وفا مهرآئین، پژوهشگر علوم شناختی و سرپرست بخش پژوهش «ضمیمه» و تولید کننده محتوای آموزشی بود.

مهرآئین توضیح داد که این پروژه چند سالی است که از دیدگاه شناختی و برابری‌طلبی جنسیتی به بررسی متون و تصاویر کتاب‌های درسی مقطع ابتدایی پرداخته است.

او اضافه کرد که تیم همکارانش در این پروژه متشکل از معلمان، روان‌درمان‌گران و کارشناسان در رشته‌های مختلف علوم اجتماعی و علوم انسانی از جمله روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و فلسفه است که علاوه بر دانش حول مبحث برابری جنسی-جنسیتی در این زمینه فعالیت نیز داشته‌اند. به گفته او وجه تسمیه «ضمیمه»، هدف این پروژه پژوهشی در تولید محتوای «آلترناتیو در کنار کتاب‌های درسی» برای استفاده کسانی است که به هر نحوی در پروسه آموزش دخیل هستند کمک کند. از این رو، «ضمیمه» فراتر از تحلیل و نقد جنسیت‌زدگی در کتاب‌های درسی گام برداشته است.

او گفت که وجه تمایز این پروژه با دیگر پروژه‌های مشابه این است که از ابتدا برابری جنسیتی را الزاما به معنای «کنش تبعیض مثبت» در نظر نگرفته است؛ به این معنا که به نیاز جامعه ایران به دستیابی به شیوه نوین آموزش را مدنظر قرار داده است.

مهرآئین اضافه کرد که تیم پژوهش و تولید «ضمیمه» بر این باور است که جامعه ایران نیازمند آشنایی با «هنجارهای آموزشی در دنیا» است زیرا جامعه ایران به دلایل مختلف و طی سالیان متمادی از دسترسی به دانش و آموزش جهانی محروم بوده است. او از نهاد آموزش و پرورش به عنوان یکی از نهادهای مهم اجتماعی در فرآیند اجتماعی شدن افراد پس از خانواده نام برد که در دست‌کم چهل و اندی سالِ گذشته آسیب‌های زیادی دیده است.

او نقش نوع ارزش‌های اجتماعی، هنجارها و جهان‌بینی که در مدارس آموزش داده می‌شود را در فرایند اجتماعی شدن کودکان با اهمیت دانست و گفت که جنسیت‌زدگی در این فرایند به دو صورت «محصولات آموزشی» و «ریشه‌ها» نمایان می‌شود. اما، پروژه «ضمیمه» تاکنون تنها محصولات آموزشی و ایرادات متون آموزشی از حیث پرداختن به جنسیت، نقش‌های جنسیتی و جنسیت‌زدگی را بررسی کرده است.

به گفته مهرآئین، نتایج پژوهش‌های این پروژه به زودی در اختیار همگان قرار خواهد گرفت و داده‌هایی را منتشر خواهد کرد که برخی از آن‌ها شاید دور از انتظار می‌نمودند. مثلا، به گفته این پژوهشگر، آموزش جنسیت‌زدگی، برخلاف انتظار، در درس‌های دینی و قرآن به نسبت پایین‌تر از دروسی مانند ریاضی و علوم است. او علت را در بازتولید عامدانه الگوهای جنسیت‌زده کار و حرفه توسط تدوینگران، نویسندگان و طراحان آموزشی می‌داند.

مهرآئین با آوردن موارد متعددی از انواع آموزش‌های جنسیت‌زدگی در کتاب‌های دبستان گفت که علاوه بر یافتن روند مشخص ایدئولوژیک در تدوین این کتاب‌ها و تزریق مفاهیم جنسیت‌زدگی در سطح میان‌متنی، نگاه «گشتالتی» پژوهشگران این پروژه به کل یافته‌های این پژوهش نشان داد که آموزش جنسیت‌زدگی به طور ساختاری و برنامه‌ریزی شده است.

مشروح این گفت‌و‌گو را می‌توانید در ویدئوی بالا ببینید و بشنوید.

ثبت نظر

گزارش

تاثیر اعتراضات ایران بر بحران اتمی؛ قفل دیگری بر قفل‌های نظام

۲۱ آبان ۱۴۰۱
فرامرز داور
خواندن در ۵ دقیقه
تاثیر اعتراضات ایران بر بحران اتمی؛ قفل دیگری بر قفل‌های نظام