شایا گلدوست
من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی، هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر»، با یکی از اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسائل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم. مهمان این برنامه، «امیرا ذوالقدری» است و به موضوع جنبشهای زنان و جامعه رنگینکمانی در ایران و خاورمیانه، و ارتباط آن با خیزش سراسری مردم ایران میپردازیم.
***
جنبش آزادیخواه مردم ایران که این روزها شاهد آن هستیم را، کمتر در گذشته دیدهایم. حداقل تداوم و قدرت اعتراضات و خیزشهای گذشته، به اندازه این روزها نبوده است. خیزشی که با کشته شدن «مهسا امینی» به دست پلیس امنیت اخلاقی جمهوری اسلامی آغاز شد، و تا امروز بیش از صد روز است که تداوم داشته است. در دهههای گذشته نیز، خیزشهای مشابه در خاورمیانه و کشورهای همسایه که اکثریت زیر سلطه حکومتهای آپارتاید جنسی و جنسیتی هستند، مشاهده شده است، اما به نظر میرسد که مسیر پیش رو به سوی آزادی در خیزش انقلابی ایرانیان که ماهیتی زنانه دارد و امتداد آن و همراهی جامعه جهانی، میتواند در آینده بر شرایط زنان و جامعه رنگینکمانی در این کشورهای منطقه نیز تاثیرگذار باشد.
از مهمان برنامه پرسیدم که جنبشهای زنان و جامعه رنگینکمانی همسو و همزمان با اعتراضات سراسری در ایران، چه شباهتهایی با جنبشهای مشابه در خاورمیانه و کشورهای همسایه دارد، و چه تاثیری از اتفاقات مشابه در این کشورها گرفته است؟
«من فکر میکنم که سرنوشت انسانها از یکدیگر جدا نیست. برخلاف اینکه همیشه رژیم جمهوری اسلامی خواسته است تا مردم ایران را از دیگر کشورها جدا کند، اما تمامی جنبشها و انقلابهای شکل گرفته در یک لحظه و یک شب اتفاق نمیافتد. ماهیت این جنبشها در پی حوادثی است که به دنبال هم رخ میدهد. به عنوان مثال، پیش از خیزش اخیری که با مرگ "ژینا امینی" آغاز شد، خودکشی زن کردی به نام "شلر" به دلیل تجاوز خبرساز شده بود، یا پسر جوانی به نام "امیرحسین خادمی" که مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده بود، تجاوز به یک فرد دارای معلولیت و اتفاقات مشابه، خشم نهفته تمامی این اتفاقات باعث شد که جامعه با کشته شدن مهسا امینی به پا خیزند.
اگر به شعار "زن، زندگی، آزادی" توجه کنیم، میبینیم که این شعار بسیاری از زنان خاورمیانه است که زندگی و آزادی از آنها گرفته شده، تا زیر سلطه مردان باشند. خود این شعار زمانی که کردهای ترکیه با دولت دچار مشکل بودند، درست شد. کردهایی که حتی نمیتوانستند به زبان رسمی خود صحبت کنند، فردی به نام "اوجالان" انقلابی را شکل داد و از دل آن انقلاب فلسفهای شکل گرفت، فلسفهای که میگوید تا زن آزاد نشود، جامعه آزاد نمیشود و زنان کرد در آن زمان قدرت گرفتند. حالا این شعار و این فلسفه به ایران رسیده، از ایران به گوش جهان رسیده، زنان افغانستان بیدار میشوند و اینگونه است که سرنوشت ما به هم گره خورده است.
این موضوع درباره دیکتاتوریها هم صدق میکند، شاید جمهوری اسلامی اولین دیکتاتوریای باشد که در منطقه سقوط میکند و طبیعتا منطقه نیز، با این سقوط به آرامش رسیده و به سوی آزادی پیش میرود.
در کشورهای خاورمیانه، موضوع تنوع جنسی و جنسیتی و گرایش جنسی انسانها یک پدیده غربی و نفوذ فرهنگ غرب قلمداد میشود. شاید به ظاهر مساله این کشورها که معمولا مسلمان هستند، بحث دین و گناه روابط جنسی همجنسخواهانه یا هر رابطهای غیر از دگرجنسگرایی باشد، اما ماهیت امر چیز دیگری است. موضوع این است که با از بین رفتن ساختار دوگانه جنسی و جنسیتی که این حکومتهای دیکتاتوری تعریف و ترویج کردهاند، پایههای نظام دیکتاتوری سست شده و فرو میریزد. چون این ساختارهای جنسیتی دوگانه با ایدئولوژی دیکتاتوری آنها گره خورده است، ایدئولوژیای که مرد دگرجنسگرای همانسوجنسیتی را، برتر میداند. تمام این ساختارهای دوگانه جنسی و جنسیتی و مقابله و سرکوب با هرچه غیر از آن در کشورهای مختلف مانند عربستان، عراق، ترکیه، افغانستان و ایران دیده میشود. نماد این حکومتها، نماد سلطه است و این سلطه و تصاحب بر بدن زنان اعمال میشود و همچنین جامعه الجیبیتیکیوپلاس.»
با توجه به آنچه گفت شد، امروز در این خیزشی که شکل گرفته است، نقش جامعه رنگینکمانی چقدر تاثیرگذار است؟
«نقش جامعه الجیبیتی در خیزش سراسری اخیر نیز بسیار پررنگ است، هرچند عدهای سعی دارند که ما را کمرنگ یا پاک بکنند. تفکری که جمهوری اسلامی نیز از آن حمایت کرده و پشت آنهاست. جامعه الجیبیتی در شنیده شدن صدای این جنبش در جهان بسیار تاثیرگذار بوده و توجه غرب را نیز به خود جلب کرده است، چون انعکاس صدای زنان و صدای جامعه سرکوبشده خود است، و همین امر توجه جامعه جهانی و حمایت کشورهای غربی را نیز به خود جلب کرده و میکند.
من فکر میکنم در کشورهای منطقه، ایران با وجودی که مجازات اعدام برای برخی افراد جامعه رنگین کمانی وجود دارد، جامعه الجیبیتی پیشروتر عمل کردهاند .قانون مجازات برای لواط پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیز وجود داشت، اما به معنای مجازات برای رابطه جنسی رضایتمندانه بین دو همجنس نبود، بلکه برای مجازات تجاوز مردی به مرد دیگر بود. بعد سال ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی بسیاری از اعدامها و کشتارها را به جرم لواط انجام داد. به همین دلیل جامعه الجیبیتی ایرانی در مقابله با این حجم سرکوب وخشونت قوی شده است. ما روی هم تاثیر میگذاریم به همین دلیل، آزادی جامعه رنگینکمانی ایرانی بر روی دیگر کشورهای منطقه هم تاثیرگذار است، برخلاف آنچه حکومتها سعی در جدا کردن ما از یکدیگر دارند.»
مطلب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر