شایا گلدوست
«جمیله ندایی»، فیلمساز و مبارز زنان، در گفتوگو با «ایرانوایر»، از تاریخچه مبارزات زنان ایرانی و ردپای حضور زنان رنگینکمانی در این مبارزات، از گذشته تا به امروز میگوید. آنچه به گفته او، «حضوری غیرقابل انکار در جنبشهای فمینیستی است.» او اعتقاد دارد که برای احقاق حقوق جامعه رنگینکمانی در ایران فردا، از همین حالا میبایست مبارزه کنیم.
«برای احقاق حقوق جامعه رنگینکمانی در ایران فردا، از همین حالا میبایست مبارزه کنیم». بر این باور است که در تدوین قانون اساسی جدید، حتما باید نمایندگانی از این جامعه حضور داشته باشند. «برای رسیدن به این تغییر بزرگ، از همین حالا نیاز به گفتوگو و مبارزه است.»
اینها بخشهایی از صحبتهای «جمیله ندایی»، فیلمساز، مبارز زنان و اکوفمینیست است. او از سال ۱۳۴۲ در گروه هنر ملی و تئاتر برنامه دوم رادیو و آتلیه تئاتر و گروه بازیگران شهر در کارگاه نمایش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بهعنوان بازیگر، دستیار کارگردان و مدیر تولید با «بیژن مفید» همکاری کرد، اما بسیاری او را بهعنوان قصهگو نمایشنامه «شهر قصه» بهیاد میآورند.
جمیله ندایی در گفتوگو با «ایرانوایر»، از تاریخچه مبارزات زنان ایرانی و ردپای حضور زنان رنگینکمانی در این مبارزات، از گذشته تا به امروز میگوید. آنچه به گفته او، حضوری غیرقابل انکار در جنبشهای فمینیستی است.
به گفته ندایی، ردپای تاریخچه جنبش زنان در ایران در واقع از زمان قاجاریه قابل مشاهده است، اما بهدلیل محدودیتهایی که در مطالعه و تحقیق درباره تاریخ مبارزات زنان وجود دارد، آنچه بیشتر دیده میشود، از دوران مشروطیت به بعد است. البته اسنادی از زنان فعال و مبارز در پیش از این دوران نیز وجود دارد که متاسفانه با شکست و یا مرگ مواجه شدهاند. او درباره حضور جامعه رنگینکمانی و مخصوصا زنان رنگینکمانی، در آنچه جدال با مردسالاری سیستماتیک و نهادینه شده در جامعه ایران است، میگوید:
«متاسفانه در تاریخ ایران اسناد بسیار محدودی از مبارزات زنان رنگینکمانی، یا زنانی که گرایش جنسی و یا هویت جنسیتی تفاوتی با آنچه در جامعه نرمال تلقی میشد برای خود تعریف میکردند، وجود دارد. اما از آنچه در طی سالها به دست آمده است و یا از نوشتهها و تصاویر بهجا مانده، میتوان بهوجود و حضور این زنان با توجه به محدودیتها و تابوهای اجتماعی و فرهنگی پی برد. این مشاهدات معمولا در بین خود زنان آشکار بوده و معمولا گروههای فعال زنان از حضور زنان همجنسگرا در میان خود خبر داشتهاند. اما زنان با هویتهای جنسیتی متنوع را به راحتی نمیتوان در میان اسناد و تاریخ به جای مانده مشاهده کرد.
با گذاری به تاریخ، میتوان زنانی را مشاهده کرد که احتمالا بهواسطه گرایش جنسی و عاطفی خود، هرگز تن و به ازدواج نداده و احساسات عاشقانه خود را نسبت به یک زن تجربه میکردند. اینکه چقدر میتوانستند این احساس را زندگی کنند یا نه را، کسی نمیداند. دلیل آن نیز همه محدودیتهایی است که برای زنان در دههها و سالهای پیش وجود داشته است، آنچه که زنان را محدود به محیط خانه میکرده است.»
اما او خود بهواسطه حرفه و محیطی که در آن فعال بوده و زندگی کرده است، تجربه زیست با افراد رنگینکمانی را داشته، همچنین بهعنوان یک زن مبارز و فمینیست، مطالبات این قشر را جدا از آنچه برای آن مبارزه میکند نمیداند.
«من فمینیست واکتیویست هستم، تئاتر کار کردهام و بهدلیل محیطی که در آن بودهام، دوستان نزدیکی از قشر رنگینکمانی داشتم، مخصوصا مردان همجنسگرا. تحولات فمینیستی در سالهای گذشته باعث شد که صحبت از جامعه رنگینکمانی، تنوع گرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی به میان بیاید، البته که هنر و سینما بر این رویکرد تاثیری بسیار مثبت داشته است، اما امروزه هیچ جنبش فمینیستی و جنبشهای مربوط به زنان را در دنیا نمیتوان دید که در آن قشر رنگینکمانی وجود نداشته باشد و این موفقیتی بزرگ برای انسانیت است. به نظر من، همه ما انسانهای مدرن، شاهد فشاری هستیم که به این افراد آمده و همچنان میآید، و من خود به شخصه از نزدیک تجربیات این افراد را چه در ایران و چه در خارج از ایران دیدهام.»
با توجه به جنبش «زن، زندگی، آزادی» و حضور پررنگ و غیرقابل انکار جامعه رنگینکمانی در تمامی تجمعات اعتراضی در داخل وخارج از ایران، او در پاسخ به این پرسش که ایران آزاد فردا برای این قشر چگونه خواهد بود؟ میگوید که، متاسفانه برای تغییر شرایط و تغییر رویکرد قانونی به قشر رنگینکمانی، با پدرسالاری ومردسالاری موجود در جامعه ما، به مبارزات فرهنگی بسیار عظیمی نیاز داریم.
قوانینی که نه تنها علیه زنان، بلکه علیه مردان نیز وجود دارد و بهتر است بگوییم علیه همه انسانها با هرجنسیتی. فشاری که جمهوری اسلامی به اقشار آسیبپذیر آورده است، همه ما فعالان جنبشهای زنان و همچنین جنبشهای رنگینکمانی را وادار میکند که بیشتر و با قدرتتر مبارزه کنیم، مطالبات خود را مطرح کرده، و برای رسیدن به آن بجنگیم.
او با اشاره به سرکوب گسترده و قوانین ضدانسانی جمهوری اسلامی علیه جامعه رنگینکمانی در بیش از چهار دهه گذشته، با مروری به خاطرات خود تصویری ذهنی و دردناک را روایت میکند:
«بسیاری از زندانیان سیاسی که امروزه در زندانهای جمهوری اسلامی هستند، ممکن است از قشر رنگینکمانی باشند، هرچند کمتر از آنها صحبت شده است؛ جنایاتی که در زندانها علیه زندانیان انجام میشود و شکنجههای روحی و روانی و جسمیای که تجربه میکنند.
سالها پیش از یکی از دوستانم که در زندان اهواز با جرائم سیاسی زندانی بود، تجربه تلخی را شنیده بودم. برایم تعریف میکرد که دو دختر نوجوان را به جرم همجنسگرایی دستگیر کرده بودند و پاسدارها شبها آنها را وادار میکردند که لخت شوند و عریان در میان زندانیان به این سو آن سو بدوند و همدیگر را در آغوش بگیرند و با بدنهای هم بازی کنند. این یکی از دردناکترین خاطراتی بود که دوستم پس از گذشت سالها همچنان از زندان بهیاد میآورد. چه بسیار تصاویر دردناکتری که شاید هرگز آنها را نشنیده یا ندیده باشیم.»
او اعتقاد دارد که برای احقاق حقوق جامعه رنگینکمانی در ایران فردا، از همین حالا میبایست مبارزه کنیم. بر این باور است که در تدوین قانون اساسی جدید حتما باید نمایندگانی از این جامعه حضور داشته باشند. برای رسیدن به این تغییر بزرگ، از همین حالا نیاز به گفتوگو و مبارزه است.
متاسفانه در بین اپوزیسیون نیز به غیر از افرادی محدود، کمتر دیده شده است تا به حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی پرداخته شود. حقوق این قشر و حمایت از این افراد میبایست در قانون اساسی تصویب شود و میبایست برای مبارزات فرهنگی در جامعه، ضمانتهای لازم داده و اجرا شود.
مطلب مرتبط:
ثبت نظر