close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

در ستایش زندگی معمولی؛ آزادی یا بازتولید استبداد؟ مساله این است

۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
شما در ایران وایر
خواندن در ۶ دقیقه
در ستایش زندگی معمولی؛ آزادی یا بازتولید استبداد؟ مساله این است

گردآفرید سلحشوری، شهروندخبرنگار

حدود چهار هفته‌ای است که با مردم در تاكسی، اتوبوس و بخش زنانه مترو می‌آمیزم و از نگاه اقشار مختلف، حوادث داخل و خارج  كشور را می‌سنجم. برای بازیافت امید، منتظر اول ماه می می‌مانم تا اعتراضات کارگران و در مواردی، بیانیه‌های تشکلات مختلف در داخل کشور به اوج برسند و من با مشاهده مبارزات روزانه مردم انگیزه‌ای برای زنده ماندن بیابم. بعد در دیدار با دوستان جوان داناتر از خودم، به تحلیل نظرات مردم كوچه و بازار و البته به آینده حکم‌رانی می‌نشینم. وقتی در اماکن عمومی هستم، گاهی حرف می‌اندازم. بیشتر مواقع هم حرف، حرف می‌آورد و طبق روال این ماه‌ها، به جاهای باریك می‌كشد و این پرسش اساسی: «پس كی این جمهوری اسلامی متلاشی می‌شه؟»

البته كسانی كه در وسایل نقلیه عمومی آهی می‌كشند و به عنوان سخن داهیانه و گوهرباری می‌گویند «ای خانم جان! همیشه بد رفته، بدتر آمده و این اعتراضات هم به هیچ جایی نمی‌رسند»، كم نیستند. در محیط‌های عمومی هم گاهی بی‌صبری از به نتیجه نرسیدن انقلابی كه با قتل «ژینا (مهسا) امینی) شروع شد، سر بر می‌آورد. اگر به قصد دلداری بگویم سازمان‌دهی رسیدن به یك دستور كار مبارزه برای براندازی، حوصله و مبارزه روزانه می‌خواهد، مرد یا زن آزرده‌ای از افزایش كمرشكن قیمت‌ها و ده‌ها علت آزارنده  دیگر در مخالفت با تو خواهد گفت: «خانم جان! ٤٤ سال صبر كردیم، بس نیست؟» 

گاهی هم به فعال سیاسی جوان یا پیر هم‌سن و سال خودم بر می‌خورم که یک راست به پساجمهوری اسلامی می‌پردازد و می‌گوید: «فرض کنیم که همین امروز رژیم سقوط کرد، آیا توانایی برگزاری مجلس موسسان را داریم؟ و چه‌گونه و با چه ساز و کاری نمایندگان تدوین کننده قانون اساسی نظام جایگزین را انتخاب خواهیم کرد؟ چه نهادهایی خواهیم داشت و از حالا چه آماده سازی برای برپایی آن‌ها می‌کنیم تا استبداد باز تولید نشود؟» 

به قول حافظ، «مشکل خویش بر پیر مغان» می‌برم. همان‌طور که تا به اكنون خوانندگان من پی برده‌اند، «زیبا» خانم، دختر جوان كتاب‌خوان ساكن شهرك فرهیخته‌نشین «اكباتان» تهران «پیر مغان» من است و من پرسش‌ها را به او در شب‌نشینی‌های خانوادگی عرضه می‌دارم و با دوستان جوان‌سالش گفت‌وگو می‌كنم.

زیبا خانم: «این كه مردم، یعنی به بیان امروزی، قشر خاكستری زیر ضربات تورم و آلام اقتصادی قرار می‌گیرند ولی فقط می‌خواهند گلیم خود را از آب بیرون بكشند و به فكر سازمان‌دهی مبارزه با حاكمیت نمی‌افتند، پدیده‌ای بشری و جهانی است.»

پس چرا مبارزه با حجاب اجباری بخش قابل ملاحظه‌ای از زنان كشور، یعنی همان قشر خاكستری را به خود جلب كرده است؟

زیبا خانم: «این همان ویژگی جامعه ایران امروز است كه نخ تسبیح متحدساز و نیروی پیشران مبارزه با کلیت حکومت اسلامی شده است. خود جمهوری اسلامی از حجاب به قول نسرین ستوده، زندانی برای اندیشه و به زبان خود سر‌كردگان آن، باز دارنده از بروز خواست‌های دیگر مردم ساخته است.» 

یکی از جوانان حاضر در شب‌نشینی می‌گوید: «یادم می‌آید که احمد خاتمی، امام جمعه تهران و عضو مجلس خبرگان بدون لاپوشانی گفت امروز از حقوق بشر حرف می‌زنند، فردا از حقوق حیوانات. یا آخوند دیگری گفت که امروز حجاب را نمی‌خواهند، فردا حقوق هم‌جنس‌خواهان و ازدواج سفید و فروش آزاد مشروبات الکلی ...» 

زیبا خانم: «پس مبارزه با حجاب اجباری را نباید دست کم بگیریم. آتش مغان است که تنور مبارزه را گرم می‌کند. مرا یاد داستان کوتاه فتح‌نامه مغان، اثر هوشنگ گلشیری انداختی. خلاصه این‌که استبداد خودش شیوه  مبارزه با خودش را شکل می‌دهد.» 

می‌پرسم پس الگوی کشور فلان برای همه کشورهای تحت استبداد قابل گرته‌برداری نیست؟

زیبا خانم: «بله نیست و خلاقیت فردی و جمعی در شکل مبارزه مهم است. الان کارگران و تشکل‌های صنفی هم از آزادی بیان و رسانه، حق انتخاب پوشش و درخواست‌های صنفی خود حرف می‌زنند و مبارزه با حجاب اجباری و گذران زندگی معمولی امروز خود به خود مبارزه روزانه با رژیم است، بی‌ آن که شعاری از دهان کسی خارج شود و کارگران، معلمان، پرستاران، مغازه‌داران و مراکز خرید هم به هر مناسبتی که خود تشخیص می‌دهند، حقوق خود را طلب می‌کنند و خود را سازمان می‌دهند.»

جوان دیگری حاضر در جمع مثال می‌آورد: «فروشگاهی كه به بی حجاب‌ها تخفیف ٥٠ درصدی می‌دهد، مبارزه می‌كند و كارش اهمیت دارد. فعالیت اینستاگرامی او شروع سازمان‌دهی است.» 

حالا وقت طرح نگرانی‌های من و سایر استبداد هراسان است؛ چه جوری می‌شود از بازتولید استبداد جلوگیری کرد؟

زیبا خانم: «تقریبا ناممکن است که خلاف سنت سیاسی کشوری عمل کرد؛ آن‌هم کشوری که تاج را با عمامه جایگزین و ظلل‌الله را با نماینده ولی‌عصر عوض کرد. اما خلاقیت نسل جوان فعلی به همراه چانه زنی‌های طولانی و فراوان، بحث و جدل گروه‌ها از گرایشات مختلف در داخل و خارج از کشور راه‌هایی پیدا خواهد شد و طبیعی است که اگر بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی، استبداد جدیدی باز تولید شد، مبارزه ادامه خواهد یافت. منتهی آن استبداد هم شکل مبارزه علیه خودش را شکل خواهد داد. تغییر زندگی كار روزانه  زنان است که از هم‌اكنون به کل جامعه امروز و پساجمهوری در حال سرایت است. ما فقط یک تغییر، یعنی سرنگونی نظام فعلی نخواهیم داشت، این تغییر سنگ‌بنای تغییرات دیگر است.» 

اگر جامعه محصور در مرزهای سیاسی امروز ایران تاب این همه تغییر را نیاورد، چه خواهد شد؟

زیباخانم: «نمی‌توانیم از ترس فروپاشی و تجزیه كشور، بر تغییرات فكری در آینده از هم‌اكنون قفل بزنیم. قدرت را به قوی‌ترین و پرطرف‌دارترین سیاست‌مدار امروز تفویض کنیم تا ما را نجات دهد و ما هم برویم دنبال زندگی خودمان.»

مادر زیبا هم از خاطرات سرلشکر «فریدون جم» می‌گوید: «سرلشکر جم جوان با پهلوی دوم شطرنج بازی و آزادانه و رفیقانه از محمدرضا جوان انتقاد می‌کرد. او هم در دوران سرلشکری، دیگر در شاه مقتدر اواسط دهه ۷۰ میلادی آن گوش شنوا برای انتقاد و هشدار را نمی‌یافت.»

زیبا خانم: «من هم در تایید نظر مامان، از كتابی قدیمی اما جدیدی كه خوانده‌ام، نقل می‌كنم که باقر معین، سردبیر سابق بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی كتابی به انگلیسی نوشته  است (Khomeini:Life of the Ayatollah) که در این کتاب، نویسنده شرح حال سیاسی خمینی از قول احمد، پسر او می‌گوید روزی در نجف، در دوران تبعید، مگسی به داخل اتاق آمد و پدر نگذاشت آن مگس را بکشیم و گفت پنجره را باز کنیم تا مگس به سلامت فرار کند.»

حالا من امروز و پس از گذشت حدود هشت ماه از انقلاب ژینا، از خودم می‌پرسم چه ساز و كاری یا بهتر است بگویم نبود چه نهادهایی از آن خمینی، این آدم‌كش سال ١٣٦٧ را ساخت؟ 

جوانی كه به اشعار و نوشته‌های «اخوان ثالث» علاقه‌مند است، پرسش دیگری در تایید پرسش‌های قبلی طرح می‌كند: «جایی اخوان نوشته است كه آخوند هم‌ولایتی‌ او، خامنه‌ای در زندان خوی آدمیت داشت. هنوز خمینی زنده و خامنه‌ای خطیب نماز جمعه تهران بود كه در خطبه نماز اعلام كرد سلمان رشدی اگر توبه كند و امام هم بپذیرد، فتوای علیه او امكان لغو دارد. حالا چه شده كه از آن آخوند دارای خوی آدمیت، این بی‌رحم اصلاح‌ناپذیر ساخته شده است؟» 

جمله پایانی را زیبا خانم می‌گوید: «اگر باز هم جمله  كلیشه‌ای قدرت فساد می‌آورد را تكرار كنیم و به فكر نهاد‌های باز دارنده از هم‌اكنون و پیش از سرنگونی نظام فعلی نباشیم، باز هم سنت سیاسی كار خودش را خواهد كرد.»

ثبت نظر

اخبار

نازنین بنیادی از شورای همبستگی خارج شد

۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
خواندن در ۱ دقیقه
نازنین بنیادی از شورای همبستگی خارج شد