close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

به خاطر نظام سلامت به روحانی رای می‌دهم

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶
رای می‌دهم
خواندن در ۴ دقیقه
به خاطر نظام سلامت به روحانی رای می‌دهم

 

دکتر بابک زمانی؛رئیس انجمن سکته مغزی ایران

يك‌بار ديگر از خود مي‌پرسم چرا باز هم با خود قرار گذاشته‌ام در انتخابات شركت کنم و باز هم به روحاني راي دهم؟

ابتدا بايد تكليف خود را با آنچه براي من ملموس‌تر است، روشن كنم تا برسم به چيزهايي كه مي‌انديشم باور هاي من هستند و اين يعني اينكه بايد از طرح ارتقا سلامت محور برنامه هاي دولت در بهداشت و درمان شروع كنم:

اگر چه طرح ارتقا سلامت نتوانست به اهدافي كه طراحان ان آرزو داشتند برسد و اگرچه اين طرح به نوعي حاكي از ساده ديدن معضلات سلامت بود اما به هيچ وجه اينطور نيست كه آن‌گونه كه ادعا مي‌شود اين طرح به ضرر محرومان تمام شده يا هيچ تأثيري در بهبود مشكلات درماني نداشته است. طرح ارتقا سلامت عزم و اراده‌اي بود اجتناب ناپذير در جهت اصلاح بحران جدي سلامت. بحراني كه در عمل وجود داشت اما به چشم نمي‌آمد. نگاهي بود واقع گرايانه در احقاق سهم سلامت. اگرچه دريافت هاي بيمارستان‌ها تنها اندكي واقعي‌تر شد و با اين واقعي‌تر شدن جامعه مجبور شد مبالغ بيشتري به سيستم سلامت بپردازد كه بخش قابل توجهي از آن را هم به ان مقروض است،  اما بزرگ‌ترين مزيت اين طرح آن بود كه توانست جايي براي هزينه هاي سلامت در سبد بودجه كشور و در ذهنيت مسئولين باز كند. در دولت قبل كه ادعاي حمايت از محرومان را داشت بيمارستان هاي دولتي و آموزشي را خودگردان كرده بودند يعني اين بيمارستان ها مجبور بودند خودشان مخارج خود را در بياورند و دولت هزينه‌اي نپردازد. ظالمانه‌ترين رسمي كه زير لعاب توصيه اخلاقي به پزشكان  براي دريافت كمتر پنهان شده بود. حال انكه  دريافت پزشكان اصلا موضوع مهمي نبود .من خود شاهد بودم كه بيمارستان ها ي دولتي براي خريد ابتدائي ترين ملزومات مثل نان درمانده بودند، اورژانس بيمارستان هاي دولتي- آموزشي مالامال از بيماران مبتلا به بيماري هاي سخت شده بود كه هيچ مرجع و سر پناهي جز همان بيمارستان ها نداشتند اما تخت خالي در بخش‌ها وجود نداشت و بخش هاي متعددي از اين بيمارستان ها در اجبار براي خودگرداني و گذران امور اختصاص يافته بود به كارهاي لوكس نه چندان ضروري مثل زيبايي وچاقي و ليزيك! در دوسال گذشته دولت بخش قابل توجهي از امكانات خود را اختصاص داد به درمان بيماري هايي كه اگرچه در كوتاه مدت و به ظاهر تنها هزينه دارند اما به تعريف سلامت آن هم به واقعي‌ترين معنايش نزديك ترينند و به‌علاوه در دراز مدت بسيار سودآورند. چشم و گوش من كه سال هاست جز در نقد سيستم سلامت قلم نزده‌ام شهادت مي‌دهند كه در دوسال گذشته دولت يازدهم در قامت يك دولت مدرن تمام تلا ش خود را در تجميع امكانات كشور در جهت درمان بيماري‌هايي مثل سكته مغزي و قلبي به كار بست و در اين راه چونان يك خوداگاهي جمعي كه اينده را مي‌نگرد تمام توان اجرائي خود را به كار گرفت و دستاوردها ي روشني داشت.

معلوم نيست هر گروه ديگري در موضع تصميم گيري بودآیا راه حل بهتري براي بحران سلامت می‌یافت يا خير؟ نشان اين ادعا هم رواج انواع عاميانه‌ترين عقائد درباره پزشكي و مشكلات پزشكي در ميان افراد و گروه هايي‌است كه روشنفكرترين و عقل‌گرا ترين اقشار جامعه ما محسوب مي‌گردند .در شرايط فعلي و در ادامه بحراني كه گوشه اي از آن را برشمردم تنها عزم و اراده دولت در إصلاح امور كافي‌است تا توپ را براي نقد و نظر و اصلاح راهكارها در زمين مردم و نهادهايشان بيندازد و از همين روست كه من در انتخابات شركت مي‌كنم .

 اما آيا اين انتخاب من انتخاب بددي است كه در برابر يك بدتر برمي‌گزينم؟ايا اساسا  در مقايسه مقدورات و احتمالات با هم بد و بدتر معنايي دارد؟ من قطعا اين طور نمي انديشم اولا به اين دليل كه گفتم معلوم نيست عقل جمعي ما بتواند نتيجه‌اي بهتر از اين فراهم آورد و ثانيا بد و بدتر فقط در مقايسه واقعيات با رؤياهاي ما معني پيدا مي‌كنند .نكته ديگر اينكه كنش هاي اجتماعي را كسي نمي‌تواند تعريف يا تعيين كند. وقایع اجتماعي و مختصات كنش گران آن پديده‌هايي مستقل از اراده آگاهانه اين كنشگران و نتيجه شرايط تاريخي و البته تلاش هاي كساني‌ست كه در آن واقعه شركت مي‌كنند يا بي تفاوت مي‌مانند.

بنابراين اسامي اي مثل خاتمي وروحاني و.... سازندگان موج هاي انتخاباتي ٧٦ و ٩٢ نيستند. آن‌ها خود تا درجات زيادي محصول و نتيجه حركت هاي اجتماعي آن سال ها هستند،.بدون آن حركت ها اين ها شخصيت‌هايي با اين مختصات  نبودند و نكته بسيار مهميكه بايد به آن اشاره كرد، اين است كه اين حركت‌ها تنها تغييراتي تدريجي در سيستم فعلی نيستند، بلكه گام‌هايي بلند و عميق در خودآگاهي ملي ما هستند. خودآگاهي ملي اي كه جلوه‌هايي از آن را به شكل توافقي نانوشته بر تحمل  و مدارا و بيزاري از جنگ و انقلاب شاهد هستيم .

پس من باز هم راي ميدهم تا شخصيت هايي بازهم جديدتر با مختصاتي مدرن‌تر بيافرينم مختصاتي كه در واقع مختصات جديد و نامكشوفي از خوداگاهي خود من هستند .

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

محمد ملکی: فرقی نمی کند مردم زیر سلطه رئیسی باشند یا روحانی

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶
ماهرخ غلامحسین پور
خواندن در ۶ دقیقه
محمد ملکی: فرقی نمی کند مردم زیر سلطه رئیسی باشند یا روحانی