close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

مرگ فرزند؛ این عمیق ترین اندوه جهان

۲۰ تیر ۱۳۹۶
مادران
خواندن در ۵ دقیقه
مرگ فرزند؛ این عمیق ترین اندوه جهان

مریم دهکردی

 

مادر شدن برای من درست از لحظه‌ای آغاز شد که آن دو خط آبی موازی پررنگ روی نوار سفید بیبی چک را دیدم. همانطور که گیج و مبهوت داشتم آنها را با تصویر روی جلد که مثبت و منفی بودن بارداری را روشن می‌کرد مطابقت می دادم خودم را می‌دیدم که دارم بچه شیر می‌دهم، لباس به تنش می‌پوشانم، او را به مدرسه می‌فرستم، با کودکم در پارک‌ها و اتاق‌های بازی می‌دوم و می‌خندم. داشتم راهی دانشگاهش می‌کردم که صدای همسرم مرا به خودم آورد: «چی شد نتیجه؟» لبخند زدم . «مثبته، بریم دکتر؟»، « بریم» و بعد هر دو روی ابرها خودمان را به بیمارستان رساندیم.


نمی‌خواهم با مراقبت‌ها و رویاهای شیرین 9 ماهی که دخترک را با خودم حمل می‌کردم حوصله‌تان را سر ببرم. تنها می‌خواهم از آن 36 ساعت آخر بگویم:
 بیش از 4 روز از تاریخ زایمان گذشته بود اما باز هم پزشکم به زایمان طبیعی اصرار داشت. من درد نداشتم. هیچ علامتی که نشان دهد کودکم برای به دنیا آمدن تلاش می‌کند وجود نداشت. معاینه‌ها نشان می‌داد وضعیت رحم عادی نیست و نباید دست روی دست گذاشت، اما دکتر تعلل کرد. بیش از 15 ساعت من را بی‌دلیل معطل کرد و تنها وقتی دستور سزارین داد که در معاینه نهایی ضربان قلب کودکم را در حال کند شدن دید...


من هرگز نفهمیدم رنگ چشم‌های دخترک چه رنگی بود. صدایش چه آهنگی داشت. هرگز در آغوشش نگرفتم. هیچکدام از لباس‌ها و کفش‌هایی که برایش خریدم را نتوانستم به او بپوشانم. قلب دخترک تنها 36 ساعت تاب آورد و بعد از این دنیا رفت. آخرین تصویرم از او صورتی زیبا پوشیده در تن پوشی آبی است و گونه‌ای که به خاطر اتصال دستگاه‌های احیا کبود شده بود.

شاید برخی بگویند بچه‌ای که تنها 9 ماه حاملش بودی و یک روزه بود غصه ندارد. دلیل نوشتن این یادداشت همین است.

 من در سالی که گذشت در کنار همه همدلی‌ها و مهربانی‌ها بسیار از این حرفها شنیدم اما حالا در سالروز از دست دادن دخترک برایتان می‌نویسم؛ هرگز به یک فرزند از دست داده شبیه به من این حرف را نزنید. هیچوقت به او نگویید تو جوان و سالمی و فرصت داری. نگویید خواست خدا بود، نگویید یکی بهترش نصیبت می شود. بگذارید بگرید. بگذارید اندوهش را زار بزند، بگذارید سوگواری کند هر چقدر که دلش می‌خواهد. باور کنید تنها و تنها زمانی به او کمک می‌کنید که هیچ نگویید و بشنوید. طوری رفتار نکنید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، یا گویی اتفاقی که افتاده بی‌اهمیت بوده. بخصوص اگر آدم مقابلتان در کمال سلامت تا لحظه آخر از فرزندش مراقبت کرده باشد، بخصوص که کودک قربانی خطای پزشکی شده و اگر پزشکش کمی هوشیارتر عمل می کرد و البته ترس و اضطراب مادر را جدی‌تر می‌گرفت می‌توانست از بروز این اتفاق جلوگیری کند. 

به جای این حرف‌ها هر وقت خواست درباره‌اش حرف بزند استقبال کنید. شنوا باشید. همدردی کنید اما از گفتن عباراتی مثل «می فهمم»، «درکت می کنم» بپرهیزید چون واقعیت ندارند. بگذارید مادر بی آنکه برای حرف زدنش احساس شرمساری و ایجاد مزاحمت برای نزدیکانش کند، بی‌اینکه نگران باشد دارد دیگران را هم غمگین می‌کند، غمش را بیرون بریزد. اگر تجربه مشابهی داشته‌اید برایش از تجربه‌تان بگویید تا بداند که تنها نیست. برایش از چیزهایی بگویید که در دوران سختی ها تحمل را برایتان ساده‌تر کرد اما اصرار نکنید که او هم از همان شیوه استفاده کند.

شوک عمیق ناشی از مرگ نوزاد تازه به دنیا آمده‌ای که پیش از به دنیا آمدن سلامت بوده و در حین زایمان دچار مشکلات منجر به فوت می شود توصیف ناپذیر است. من مدام خودم را مقصر می‌دانستم. مدام رخدادها را مرور می‌کردم تا بدانم کجا کوتاهی کردم و می‌توانم بگویم هنوز هم خودم را نبخشیده‌ام.

اعتراف می‌کنم برای من این اتفاق هنوز به قدر لحظه اول تازه است. هنوز هم نمی توانم بدون سرازیر شدن سیل اشکم وقایع آن روز را تعریف کنم. هنوز هم گاهی با یادآوری لحظه‌ای در روزهای بارداری‌ام فکر می کنم اگر تصمیم دیگری در آن لحظه بخصوص می‌گرفتم، اگر پزشک دیگری را هم می دیدم، اگر به بیمارستان دیگری رفته بودم، اگر به حرف آنها که می گفتند آرام باشم توجه نمی کردم و جار و جنجال راه می انداختم شاید می توانستم جلوی این اتفاق را بگیرم.

و اما آنها که این تجربه را کم و بیش مشابه از سر گذرانده اند:

همدردان نازنینم؛ ترامای بعد از حادثه را جدی بگیرید. من به وفور دچارش شدم و هنوز هم می‌شوم. در همه لحظه های خلوت و تنهایی، گاه وقت عبور و مرور با تاکسی و اتوبوس، هر لحظه و هر زمان که کاری برای انجام دادن ندارم یا در حال فکر کردن هستم صداها و تصویرهای آن دو ساعت پیش از عمل و رخدادهای بعدش مثل صاعقه های مرگبار سر می رسند. در کسری از ثانیه ویران و مستاصل می شوم و گاه نمی دانم چطور باید از شر آن وضعیت خلاص شوم.

باور کنید برخی مشکلات را زمان حل نمی‌کند. باید برای حل آنها به دنبال چاره‌ای دیگر بود. از حرف زدن درباره این مشکل هراس نکنید. از فکر تمسخر دیگران یا اظهار تعجبشان پا پس نکشید. اگر با نزدیکان، دوستان و همسرتان نمی‌توانید حرف بزنید بنویسید، اگر امکانش را دارید مشاور و تراپیست را در این زمان یکی از گزینه هایتان قرار دهید.  شاید این شیوه ها برای همه یکسان عمل نکند. نمی‌شود نسخه ای پیچید و گفت در این موراد باید چه کرد اما آنچه مسلم و مشهود است این اندوه تلخِ عمیق را باید بیرون ریخت وگرنه حاصلی جز رنج بی امان و دو چندان نخواهد شد. تحمل فقدان و سکوت مرگبار پس از مرگ فرزند می تواند فاجعه باشد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

روحانی: نباید از کسانی که به ناحق بلندگوهای بزرگ دارند بترسیم

۲۰ تیر ۱۳۹۶
ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
روحانی: نباید از کسانی که به ناحق بلندگوهای بزرگ دارند بترسیم