close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چرا حسن (روحانی) باید با حسین (اوباما) دیدار کند؟

۲۹ مرداد ۱۳۹۲
امید معماریان
خواندن در ۱۰ دقیقه
چرا حسن (روحانی) باید با حسین (اوباما) دیدار کند؟
چرا حسن (روحانی) باید با حسین (اوباما) دیدار کند؟

چرا حسن (روحانی) باید با حسین (اوباما) دیدار کند؟

اگر حسن روحانی می خواهد گامی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی مردمش، رفع تحریم ها و تنش زدایی درعرصه بین المللی و دورکردن سایه سیاه جنگ از روی ایران بردارد، یکی از اولین اقدامات می تواند دیدار با باراک اوباما در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل باشد که در شهریورماه در مقر این سازمان در نیویورک برگزار می شود.

حسن روحانی برای اینکه ثابت کند که نه احمدی نژاد دوم، نه خاتمی دوم و نه حتی هاشمی دوم است و از مواجهه و رودررو شدن با مقامات آمریکایی هراسی ندارد، میتواند هنگام سخنرانی باراک حسین باراما به جای ترک سالن، به سخنان او گوش کند. در ترک سالن و دوری از اینکه مواجهه‌ای با مقامات آمریکا به وجود بیاید، هیچ ارزش انقلابی و ایدئولوژیکی نهفته نیست. اما حضور او نشان دهنده آن خواهد بود که رئیس جمهور جدید ایران، برای طرح مسائل و نگرانی های کشورش، اسیر دست و پا بسته سنت های سیاسی شکل گرفته پس از انقلاب اسلامی نیست و شجاعت واراده تغییر وضعیت و به قول جوادظریف در جلسه رای اعتماد «خودباوری» لازمرا دارد. 

حسن روحانی نمی تواند زمان زیادی را با کلی گویی و شعاردادن های توخالی اما زیبا سپری کند و انتظار داشته باشد که موفقیتی در جهت تحقق وعده اش برای زدودن تحریم ها و تنش زدایی برداد. آن هم پس از نزدیک به یک دهه که از مناقشه هسته ای ایران می گذرد و با عبور پرونده هسته ای از آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، تحریم های چندلایه از سوی کنگره و رئیس جمهورآمریکا و تهدیدات مکرر توسط اسراییل علیه ایران.

برای همین اولین گام رییس جمهور ایران باید اقدامی پررنگ باشد که محاسبات معمول در واشینگتن را به هم بزند و نمایندگان سنا و کنگره که کاخ سفید را برای فشار بیشتر علیه ایران تحت فشار می گذارند، از تندروی بیشتر باز بدارد. هیچ اقدامی از دیدار – حتی تصادفی و کوتاه – حسن روحانی و باراک حسین اوباما نمی تواند، برای انچه رییس جمهور ایران تلاش برای «اعتمادسازی» خوانده، موثرتر باشد و به ایجاد توفانی دیپلمات منجر شود و موقعیت های جدیدی برای ایران بیافریند.

آقای روحانی در پس سالها نشستن در مرکز مطالعات استراتژیک باید دریافته باشد که مسیر حل مسائل منطقه ای و جهانی ایران از راه نزدیک شدن به چین و روسیه و یا فاصله انداختن بین آمریکا و اروپا نمی گذرد. تلاش‌های تهران در هر دو مورد کاملا شکست خورده است. منافع این کشورها با ایالات متحده آنچنان گره خورده است که هیچگاه برای بازار کوچک ایران، ریسک رنجاندن و عصبانی کردن واشینگتن را به خود نمی خرند. شاید به همین جهت بود کهدر اردیبهشت ماهو درجریان یکی از تجمعات انتخاباتی او به صراحت از اینکه گفت وگوی مستقیم با آمریکامسیر راحتتری برای حل مسائل کشور است سخن گفت: « مذاکره با آمریکا امکان‌پذیر است، اگرچه بسیار سخت به نظر می‌رسد، اما به هر ترتیب امکان‌پذیر است. در همین راستا من یک ادعایی دارم که شاید شما دانشجویان نپذیرید و آن این است که مذاکره با آمریکا از مذاکره با اروپا راحت‌تر است؛ چرا که اروپایی‌ها این مشکل را دارند که در مسائل بین‌المللی قدرت برتری به نام آمریکا را بالای سر خود می‌بینند، اما آمریکایی‌ها کدخدای ده هستند و این‌که شما با کدخدا ببندید راحت‌تر است تا با افراد پایین‌تر.»

اما در جریان کنفرانس مطبوعاتی 15 مرداد ماه حسن روحانی با خبرنگاران داخلی و خارجی وقتی باربارا اسلیون، خبرنگارآمریکایی در خصوص احتمال دیدار او با باراک اوباما در جریان سفرش به نیویورک پرسید، او چنین صراحتی را از خود نشان نداد و جواب داد: « منافع ملی و احقاق حقوق مردم برای من مهم است و سایر مسائل، مسائل فرعی است. ما باید حسن‌نیت در مسوولان آمریکا و احترام متقابل را ببینیم و احساس کنیم که نگرانی‌های مشترکی بین دو کشور وجود دارد و دستور کارهای چندگانه‌ای در داخل آمریکا وجود نداشته باشد. ما باید اصل را درست کنیم، زیرا سایر مسائل، مسائل فرعی است.»

اما آقای روحانی برای «درست کردن اصل»، نیازمند گفت وگوست. موقعیت او با محموداحمدی نژاد که چهارسال کامل، با یک بی آبرویی جهانی به خاطر نقض گسترده حقوق مردم درپس انتخابات 1388 روبرو بود، در اینکه بخواهد آغاز کننده گفت وگوی مستقیم با آمریکا باشد کاملا فرق دارد. چرا که او حمایت گسترده مردمی را با خود دارد که اتفاقا آنها هم از سیاست تنش زدایی و همچنین برداشتن تحریم ها حمایت می کنند.

به همین جهت اگر احمدی نژاد قدمی برای گفت وگو بر می داشت – کمااینکه بارها علائمی هم ارسال کرده بود – به دلیل سرمایه سیاسی اندکی که داشت، شاید به مثابه زانو زدن ایران در مقابل آمریکا تلقی می شد. اما باز کردن راه برای گفت وگوی مستقیم با آمریکا، با توجه به محبوبیت آقای روحانی، عملا نشان دهنده اعتماد به نفس وجدی بودن دولت تهران برای حل مشکلات خارجی خودش خواهد بود. اما به نظر می رسد آقای روحانی، علیرغم اینکه می داند باید برای حل مشکلات کشور با کدخدا صحبت کند همچنان با تردیدهایی مواجه است. رییس جمهور ایران در کنفرانس مطبوعاتی 15 مرداد با اشاره به اینکه آمریکا مسیر دوگانه ای را انتخاب کرده (کنگره و کاخ سفید) گفت: « این مسیر دوگانه آنها را به نتیجه نخواهد رساند و این مسیر دوگانه است که صداقت مقامات آمریکایی را زیر سوال می‌برد.... نمی‌گویم بین کنگره و دولت آمریکا، تقسیم کار پنهانی صورت گرفته است یا نه، اما آنچه که برای ما ملاک است سیاست عملی آمریکاست، چون در صورتی که آمریکا با حسن‌نیت براساس احترام متقابل از موضع برابر و بدون دستورکار پنهانی برخورد کند، راه برای تعامل بازخواهد بود.»

علیرغم اینکه دوگانگی یک واقعیت است، با این وجود نگرانی آقای روحانی از اینکه از آمریکا دوصدا به گوش می‌رسد و دوگانگی در مواجهه با ایران وجود دارد، نباید دلیلی برای منصرف کردن از امتحان گزینه گفت وگوی مستقیم، بلکه دلیلی برای سرعت بخشیدن به آن باشد. رئیس جمهور ایران نه می تواند و نه وظیفه اش است و نه گرهی از مشکلات ایران باز می کند که بخواهد واشینگتن را یک صدایی کند در برابر ایران.

واقعیت آن است که واشینگتن حتی درخصوص مسائل داخلی آمریکا هم یک صدا نیست و نخواهد بود. جمهوری خواهان طی چهارسال گذشته، از دادن کمترین امتیازی به دولت باراک حسین اوباما برای پیشبرد سیاست وبرنامه داخلی خود که به سرنوشت میلیون ها نفر آمریکایی گره خورده حتی تا مرز تعطیل کردن دولتش، خودداری کرده اند و ظهور محافظه کاران جدید آمریکایی به نام «تی. پارتی» عملا شکاف کاخ سفید و کنگره را حتی به مراتب بیشتر کرده است. قرار هم نیست که این وضعیت هم با روی کار آمدن یک رییس جمهور در ایران تغییر کند.

در آمریکا هم مثل ایران ولایت فقیهی وجود ندارد که وقتی دولت و مجلس با یکدیگر اختلاف دارند و کارشان پیش نمی رود، جلسه شامی بگذارند تا مسوولین دولتی را تشر بزند و سرزنش کند و از آنها بخواهد که با همدیگر همکاری کنند و از فردا کسی جرات نکند برخلاف نظر او کاری کند. اقدامی که آیت الله خامنه ای در زمان دولت دوم محموداحمدی نژاد بارها انجام داد تا به قول آیت الله خمینی «وحدت کلمه» حفظ شود.

بنابراین اگر سیاستمداران ایرانی به این امید باشند که تا شنیدن صدای واحدی از واشینگتن گفت وگو با کاخ سفید را به تعویق بیاندازند، باید تا قیامت صبر کنند تا مگر خداوند عزوجل در این زمینه بتواند اقدامی صورت دهد که گمان نمی کنم رئیس جمهور ایران از چنین زمانی برای حل مشکلات بین دوکشور برخوردار باشد. برعکس، در دست گرفتن ابتکار عمل و نشان دادن تمایل برای گفت وگو دربالاترین سطح با دولت آمریکا، که در نهایت پای میزمذاکره با ایران می نشیند، تندروهای کنگره و سنا که از همین الان خود را برای لوایح تحریم های سختگیرانه تری آماده می کند، در موقعیت تدافعی قرار خواهد داد. 

حتی اگر دیدار برنامه ریزی شده حسن روحانی با باراک حسین اوباما، در این لحظه ممکن است اندکی دوراز ذهن باشد، اما تدابیری همچون ملاقات وزیر خارجه ایران جوادظریف و جان کری وزیر امورخارجه آمریکا و همچنین دعوت نمایندگان مجلس ایران از نمایندگان مجلس کنگره و سنا برای سفر به تهران و با برنامه ریزی جدی به دور جدید مذاکرات هسته‌ای رفتن، همه و همه میتواند برای رییس جمهوری ایران، فرصت جدیدی ایجاد کند. درسایه چنین فرصیتی، دولت جدید در تهران می‌تواند به صورت جدی وموثرتری به اعتمادسازی بپردازد، مسائل خود را بی پرده و به صورت مستقیم مطرح کند و از نفوذ جریان های تندرو ولابی های قدرتمند در تشدید فشارها بر ایران جلوگیری کند.

گروه هایی که قادر هستند با توجه به سردی شدید کنونی روابط و نبود هیچ کانال ارتباطی مستقیم بین دو کشور و در نتیجه نافهمی های طبیعی که از نبود رابطه و گفت وگو به وجود می آید، هیچ شانسی را برای بهبود رابطه ایران و آمریکا و حل مسائل فیمابین باقی نگذارند.

آقای روحانی باید بتواند در داخل کشور برای رهبر و حواریون او توضیح دهد که حتی برای اعتراض و شکایت از آمریکا هم باید بتوان به صورت مستقیم با آنها گفت وگو کرد و مسائل را بدون پرده های واسط مطرح کرد.  رییس جمهور باید بتواند این اجماع را به وجود بیاورد که ایران دارای توان سیاسی و دیپلماتیک لازم برای گفت وگوی مستقیم با آمریکاست و اینکه گفت وگو کردن با طرح مقابل – به قول آقای خامنه ای – دشمن، به معنی از دست دادن امتیاز نیست بلکه به معنی کاهش خطرات علیه کشور است.  مهمتر اینکه سی سال پس از انقلاب اسلامی، کشور در موقعیتی است که اعتماد به نفس و توانایی و مهارت گفت وگو با ایالات متحده را داشته باشد. اگر او قادر به ایجاد چنین اجماعی بشود، آنگاه می توان گفت که او رئیس جمهوری متفاوت با محموداحمدی نژاد، سیدمحمدخاتمی و حتی هاشمی رفسنجانی است.

همزمان با تلاش برای آغاز گفت وگو و رودرروشدن با مقامات بلندپایه آمریکایی، در همین هفته های آینده، اگر حسن روحانی اقداماتی را به لحاظ بهبود وضعیت آزادی های مدنی وسیاسی انجام دهد و بر بخشی از وعده های انتخاباتی خود برای آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بیان و انجمنی و همچنین رفع حصر از رهبران اصلاح طلب جامه عمل بپوشاند، حتی موقعیت خود را بیش از پیش در چنین مواجهات و گفت وگوهای احتمالی افزایش خواهد داد.

رئیس جمهوری که پای میز مذاکره می نشیند درحالی که رهبران مخالف و ناراضیان سیاسی – که اتفاقا آنها هم از دستور کارسیاسی او حمایت می کنند- در زندان هستند، از قدرت عمل کمتری برخورداراست تا زمانی که حداقل نشانه های عملی از بهبود شرایط داخلی به چشم می خورد. دراین میان تضمین آزادی بیان لازم برای اینکه موضوع گفت وگو با آمریکا بتواند در مطبوعات ایران به بحث گذاشته شود و گروه های مختلف در مورد آن اظهار نظر کنند نیز خود گامی بسیار مثبت خواهد بود و جهت گیری افکار عمومی را نشان خواهد داد.

برای به دست گرفتن ابتکار عمل و ایجاد طوفان دیپلماتیک، آقای روحانی فرصت چندانی در دست ندارد. چرا که دوگانگی در سیاست داخلی آمریکا و شکاف در میان کنگره و کاخ سفید، با نزدیک شدن به رقابت های انتخاباتی میان دوره‌ای سال آينده کنگره و سنا و احتمالا تبدیل شدن ایران به کیسه بوکس دموکرات ها و جمهوری خواهان، عملا دولت آقای اوباما را برای پاسخ در خور به ابتکار عمل ایران بسیار محدود خواهد کرد. آغاز گفت‌وگو به معنای حل مشکلات چندده ساله در یک ماه و یا یک سال نیست. اما نوید بخش مسیر جدیدی در نگاه ایران به حل مسائل خود با دنیای خارج است.

اگر آقای روحانی این موقعیت ممتاز را در همین ماه های اولیه حضور در کاخ ریاست جمهوری نادیده بگیرد، عملا چراغ سبز را برای فشارهای بیشتر بر ایران به محفل های تندرو در آمریکا و اسراییل نشان خواهد داد. او همچنین به این تصور در واشینگتن دامن خواهد زد که او هم مثل روسای جمهوری قبل قادر به ایجاد تغییرات جدی در روابط ایران با آمریکا نیست و برای حل نگرانی‌های کنونی راهی به جز فشار بیشتر بر حکومت ایران وجود ندارد.

وضعیت بغرنج و بحرانی اقتصاد ایران، جامعه مدنی و سیاسی قطبی شده و گسسته وهمچنین بی صبری میلیون‌ها نفر برای تغییر، نیازمند نشان دادن ابتکار عمل و شجاعت و اراده سیاسی لازم است.  ادامه دادن به  بدفهمی‌های مرسوم نسبت به غرب و آمریکا و تعلل در به دست گرفتن ابتکارعمل برای عمل به وعده های انتخاباتی، حسن روحانی را به یک رئیس جمهوی ضعیف تبدیل خواهد کرد. رئیس جمهوری که قدر فرصت‌ها را نشناخت، امیدهای مردم را برای تغییراتی که انتظار می‌کشند جدی نگرفت و فرصتی تاریخی را از دست داد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

عكسهاي اختصاصي ایران وایر از درگیری های مصر-19 آگوست

۲۹ مرداد ۱۳۹۲
وبلاگ خارجی
عكسهاي اختصاصي ایران وایر از درگیری های مصر-19 آگوست