close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

جدیدترین شیوه های کلاهبرداری در زندان

۱۰ آبان ۱۳۹۴
ورای سیم خاردار
خواندن در ۸ دقیقه
جدیدترین شیوه های کلاهبرداری در زندان
جدیدترین شیوه های کلاهبرداری در زندان

فرشته ناصحی

«حسن» به جرم سرقت ماشین در زندان است اما در زندان یک حکم محکومیت دیگر نصیبش شده است. او با استفاده از یک موبایل و سی عدد سیم کارت در مدت سه ماه بیش از دویست میلیون تومان درآمد داشته است. شیوه کار حسن پس یک روز بازرسی و پیدا شدن سیم کارت هایش افشا شد .

از او می پرسم «چطور توانسته از داخل زندان با شهروندان بیرون زندان تماس بگیرد و از آنان کلاهبرداری کند؟» می گوید:  «با شماره های اتفاقی تماس می گرفتم و مژده می دادم صاحب خط ، برنده قرعه کشی یک شرکت بزرگ یا بانک شده است، وی را به سمت دستگاه خودپرداز می کشاندم و با راهنمایی های که می کردم و پس از تعویض زبان دستگاه به انگلیسی، آنها را گیج کرده و مبالغ زیادی از محتوای حسابشان را به حساب های خودم واریز می کردم».

کلاهبرداری تلفنی یک روش مرسوم و متداول در زندان است تطمیع مردم عادی و ساده دل و رؤیای پولدار شدن در یک شب دستمایه اصلی زندانیان برای کلاهبرداری تلفنی است.
بر اساس آیین نامه تفکیک و طبقه بندی زندانها که رئیس قوه قضاییه در سال 1386 به سازمان زندان ها ابلاغ کرد، زندانیان باید بر اساس شرایط جسمانی و نوع جرم ارتکابی به صورت تفکیک شده در زندان نگهداری شوند. 

در زندان های ایران تفکیک زندانی بر اساس سابقه محکومیت و جرم ارتکابی اعمال نمی شود. در این شرایط حتی زندانیان عقیدتی و سیاسی هم بدون در نظر گرفتن حقوق طبیعی شان مابین زندانیان خطرناک نگهداری می شوند و  مجرمان تازه کار در زندان از هم بندیان سابقه دار خود آموزش می بینند. 

«وهاب. ق» پیش از این که به جرم قتل شبه عمد، یکی از ساکنان دائمی زندان رجایی شهر باشد، لیسانس جامعه شناسی است.

او درباره سیستم زندانبانی در زندان رجایی شهر می گوید: «در سیستم زندانبانی اینجا خبری از اصلاح و رد پایی از  تربیت نوین مجرمان نیست. زندانی ها فقط درگیر تادیب های جسمی از یک سو و آموزش های عملی نابهنجار از سوی دیگرند. با افزایش روزهای حبس باورها  و ارزش های مجرمان خرده پا به سمت تقویت نابهنجارها قوی تر می شود و هر آنچه را که از شیوه و راه و روش انجام خلاف های سنگین نمی دانند، به تدریج می آموزند.»

او که در یک درگیری و مشاجره مرد همسایه را به طرف دیوار هل داده و ناخودآگاه منجر به فوت او شده، می افزاید: «درگیری و اعمال خشونت در زندان مابین مجرمین امری کاملا عادی است و بازار خرید و فروش «تیزی» بهترین و عملی ترین راهکار برای حفاظت از خود است.» 

«علی»، زندانی ساکن رجایی شهر هم با تایید سخنان وهاب، به ایران وایر می گوید: « در زندانی که من هستم، مجرمین خطرناک و سابقه دار با تازه کارها ترکیب و در یک بند نگهداری می شوند و یک مجرم بدون سابقه یا خرده پا، حتی اگر قصد و نیت اعمال مجرمانه نداشته باشد، باز هم آلوده می شود. پیوستن به باندهای شیادی،کلاهبرداری، زورگیری و خفت گیری در داخل زندان  تنها راه واقعی است که محکومان به کمک آن می توانند زنده بمانند و خودشان از خشونت دور بمانند اما خود این باندها، آنها را به سمت مواد مخدر و آموزش های نادرست کشانده و آنها را وادار به شرکت در خلاف ها و درگیری های گروهی می کند.» 

او کشیدن شیشه درگروه های دسته جمعی را از شاخصه های زندان های رجایی شهر و قزل حصار می داند، چون تجربه هر دوی این زندانها را در سال های گذشته از سر گذرانده است. 
«س. ه» یکی از زندانیان بند اعدامی های زندان رجایی شهر که مایل نیست نامش را به طور کامل بنویسم، می گوید: «از آخرین فنون قاچاق، خرید و فروش، نحوه پیدا کردن مشتری، جدیدترین شیوه های جعل، شیوه های جدید سرقت و حتی فروش مال تا برنامه ریزی نقشه کشی سرقت ها و بهترین شیوه های مدرن کلاهبرداری که به ذهن هیچ انسان طبیعی خطور نمی کند، در بندهای ما آموزش داده می شود. این اطلاعات بیرون از زندان و در هیچ کجا پیدا نمی شود مگر در جاهایی که هم صنفی ها یک حوزه خلافکاری، جمع شوند.»

« جاوید» زندانی دیگری است که  پرونده مفصل و چندین جلدی کلاهبرداری او از وکلای دادگستری قابل توجه است. او در سال 1393 با تعدادی وکیل دادگستری که پیش از آن از طریق راهنمایی های سایز زندانیان بند، آنها را شناسایی می کرده، با وکلای شناسایی شده تماس می گرفته و ادعا می کرده که کارخانه دار متمولی است که میلیون ها تومان سرمایه دارد اما به خاطر یک پرونده کاملا بی ربط در زندان است. او با شرح پرونده ای مجهول که داستانی منطقی و منسجم داشته، توجه وکلای دادگستری را جلب می کرده و به طور مستمر و پیگیر در طول چند هفته ارتباطش را با وکلا حفظ می کرده و پس از آن درخواست می کرده که در ازای صدها میلیون تومان حق الزحمه، وکالت پرونده اش را بر عهده بگیرند. جاوید با صبر و حوصله پروژه اش را پیش می برده و بر اساس محتویات پرونده مفصلش، گاهی با بعضی از آنها چندین ماه متوالی تماس داشته و در نهایت پس از اینکه آنها را به اصطلاح معروف زندان خوب «می پخته» و تطمیع می کرده در فرصت درخواست می کرده که برای دریافت مبلغ ناچیزی پول در زندان با مشکل مواجه شده و تقاضا می کرده که با واریز مبلغ کوچکی در حدود دو تا پنج میلیون مشکل کوچک او را حل کنند و  وعده می داده که این مبلغ و مبلغ حق الوکاله را یکجا در هنگام پرداخت دستمزد وکیل پرداخت خواهد کرد،او وقتی از وصول پول مطمئن می شده سیم کارت خود را می سوزانده و تا مدت ها به این روش ادامه داده است. 

به گفته علی: «اوایل این ماه سازمان زندانها برای مقابله با کلاهبرداری زندانی ها، تمام کارت های بانکی مخصوص زندانیان را از دور خارج کرد و تنها یک کارت بانکی را برای هر زندانی اختصاص داد، کارتی که تمامی عملکرد بانکی آن به سیستم کارت ملی زندانی مرتبط می شود. گر چه زندانی های با تجربه تر هرگز با کارت و حساب شخصی شان دست به کلاهبرداری نمی زنند و غالبا از کارت حساب دوستان و آشنایان یا شرکای بیرون از زندان خودشان برای این قبیل کارها بهره می برند». 

حسن می گوید: « من فقط 200 میلیون تومان کلاهبرداری کردم، قوی تر از من خیلی هستند، گاهی از هوش و ذکاوت هم بندی هایم متعجب می مانم ، هوش بسیار این زندانیان تحسین برانگیز است » 

علی با اشاره به اینکه تعدادی از زندانیان متمول هم هستند که با اینکه بخاطر انجام یک جرم یا از سر یک اتفاق در زندان اند، اما با این وجود مغازه و شرکت خود را دربیرون از زندان با استفاده از این موبایل ها از راه درست به طور روزانه هدایت و کنترل می کنند و درآمد خود را حفظ کرده اند، می گوید: «همه زندانی ها کاردرست نیستند، برخی از زندانیان سابقه دار که در جریان انجام یک پروژه کلاهبرداری آزاد می شوند،  جرم کوچکی مرتکب می شوند تا برای تکمیل کار یا آموزش لازم یا ایجاد ارتباط با رابطین یک برنامه خلاف دوباره به زندان برگردند.»

به گفته حسن، در زندان کسانی هستند که تجاربشان قیمت دارد. آنان اساتید صاحب سبکی هستند که تجربه هایشان را به دیگر زندانیان می فروشند یک اقامت چند هفته ای در بند این زندانیان یا دیدار چند ماهه با آنها، سال ها یک زندانی کم تجربه را در یادگیری فوت و فن  حرفه اش جلو می اندازد و باعث می شود که از رقبای خودش جلوتر بیافتد. 
او به «احسان» اشاره می کند، یک زندانی کم حرف که به خاطر جعل اسناد بارها به زندان افتاده و در جعل سندهای دولتی بسیار خبره و وارد است. او در یکی از دوران های محکومیتش، در زندان اقدام به چاپ آگهی در ضمیمه روزنامه همشهری کرده و با جعل سند برای چند وثیقه گذار در دادگاه ها، صدها میلیون ها تومان درآمد کسب کرده است.
پس از تماس زندانیان یا خانوادههایشان، او سند را توسط همکار خودش در بیرون و با راهنمایی هایی که انجام می داده، جعل کرده و در اختیار دادگاه ها قرار میداده و به این شکل صدها مجرم را از زندان های مختلف آزاد کرده و الان خودش اجازه تودیع وثیقه ندارد. 

علی در پاسخ به این سوال که در این دوره چهار ساله در کدام کلاس آموزشی شرکت کرده، می گوید: « اینجا بجز کلاس های قرآن و دعا هیچ کلاسی برگزار نمی شود و بجز کارگری که در واقع نوعی بیگاری برای دولت است، هیچ راهکاری برای وقت گذرانی اندیشیده نشده. مثلا کلاس های  آموزش فنی و حرفه ای تشکیل می شود اما هیچ راهکاری نیست که بعد از آموزش دیدن، منبع درآمدی برای زندانی باشد. رشته هایی مثل نجاری، جوشکاری، خیاطی و بسته بندی در اینجا آموزش داده می شود ولی همان کالاها و اجناسی که توسط زندانیان پس از آموزش تولید و بسته بندی می شوند، توسط فروشگاه زندان فروخته شده و هیچ مبلغی به زندانی بابت دستمزد پرداخت نمی شود. 

مشکل فشارهای جنسی در زندان، بریدن از اتفاقات روز جامعه، محرومیت از تحصیل و آموزش علوم و فنون روز و ایزوله شدن در یک دنیایی که اتمسفری کاملا منفی و تاریک دارد، و کمبود هر نوع کلاس آموزشی یا امکان کسب درآمد در زندان ، زندانی را به ستوه می آورد.»

ثبت نظر

فرهنگ

گفت و گو با صدف طاهریان: پشیمان نیستم، دلگیرم

۱۰ آبان ۱۳۹۴
شیما شهرابی
خواندن در ۷ دقیقه
گفت و گو با صدف طاهریان: پشیمان نیستم، دلگیرم