close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

لذت دیوانگی! گفت‌وگو با مجتبی میرتهماسب سازنده مستند «شش قرن و شش سال»

۱۶ مهر ۱۳۹۳
علاء محسنی
خواندن در ۸ دقیقه
لذت دیوانگی! گفت‌وگو با مجتبی میرتهماسب سازنده مستند «شش قرن و شش سال»
لذت دیوانگی! گفت‌وگو با مجتبی میرتهماسب سازنده مستند «شش قرن و شش سال»

موضوع فیلمت به نظرم خیلی هیجان‌انگیز است، یعنی مستندی با موضوع کشف یک قطعه‌ی موسیقی شش‌صد ساله و بعد بازآفرینی آن  توسط موسیقی‌دان و پژوهش‌گری هم‌چون محمدرضا درویشی، با صدای همایون شجریان و همراهی گروهی مشتاق و البته کمک استاد محمدرضا شجریان و ... لطفا توضیح بده چطور وارد این پروژه شدی و چگونه آن را طی این شش سال شکل دادی؟ 

لذت دیوانگی! گفت‌وگو با مجتبی میرتهماسب سازنده مستند «شش قرن و شش سال»
- در درجه اول باید بدانیم که «عبدالقادر مراغی» اهمیت بسیار بالایی در دنیای موسیقی دارد و در جهان کاملا شناخته شده است. از او به عنوان یکی از بزرگترین نظریه‌پردازان و پایه‌گذاران موسیقی شرق نام برده می‌شود. او در مراغه به دنیا آمده و در هرات دفن شده است، یعنی در زمانه پرآشوب ِ پایان دوران تیموری و آغاز حکومت صفویه که انقطاعی در جریان هنر ایران به‌وجود می‌آید و متاسفانه بخش‌هایی از فرهنگ ایرانی محو و ناپدید می‌شود.  با مهاجرت دو پسر عبدالقادر به عثمانی آن زمان و همراه بردن آثار و رساله‌های او میراث موسیقیایی عبدالقادر نیز به آنجا منتقل شده و الان در ترکیه او را نیای موسیقی ترکی می‌دانند. تا آن‌جایی هم که من می‌دانم محمدرضا درویشی از زمان دانشجویی درگیر موسیقی عبدالقادر بوده و همیشه رویای این‌ را داشته که بر آثار او پژوهش جدی انجام دهد و در همه این سال‌ها به دنبال رساله‌ها و آثار عبدالقادر بوده است. تا این‌که در سال ۸۳ مجموعه‌ای تلویزیونی به نام «شهرآشوب» ساخته می‌شود با موضوع دربار شاهرخ‌شاه در زمان تیموریان که اتفاقا یکی از کاراکترهای آن عبدالقادر بوده است. موسیقی آن سریال به درستی به درویشی سفارش داده می‌شود و او دیگر موضوع را رها نمی‌کند و به این ترتیب با تشکیل یک گروه به طور جدی پژوهش بر آثار عبدالقادر مراغه‌ای شکل می‌گیرد. 

من از سال ۸۶ که این پروژه به طور جدی کلید خورد با گروه همراه شدم. چون دوستی طولانی بیش از بیست و پنج سال با درویشی دارم و در پروژه های مختلف با هم کار کرده‌ایم وقتی که این پروژه جدی شد پیشنهاد دادم که فیلم مستندش هم از آن ساخته شود، البته در بدو ماجرا درویشی راغب نبود و می‌گفت این یک پروژه زمان بر است و معلوم نیست کی به نتیجه برسد، ما دیوانه‌ایم که داریم این کار را می‌کنیم ولی تو عمرت را هدر نده و به زندگی‌ات برس! ولی بعد از مدتی قبول کرد و من هم به عنوان عضو دیگری از گروه ولی با هدف دیگری با آن‌ها همراه شدم. حاصل تلاش‌های آن‌ها آلبوم پژوهشی و بسیار نفیس «شوق نامه» بود که شامل ۲۴ تصنیف و یک کتاب می‌شد که در تاریخ ۲۷ شهریور ۹۰ بیرون آمد، یعنی دقیقا همان روزی که صبح‌اش من در دفتر کارم بازداشت شدم! این فیلم مستند هم نهایتا در سال ۱۳۹۲ بعد از شش‌سال به انجام رسید. 

بعد از «ساز مخالف» و «صدای دوم» این سومین فیلمی مستندی‌ست که با موضوع موسیقی ساخته‌ای، آیا باید «شش قرن و شش سال» را آخرین بخش از یک سه‌گانه (تریلوژی) در نظر گرفت؟ و یا ماجرای این فیلم اصولا متفاوت است؟ 
- ساخت این سه فیلم به نیت یک تریلوژی نبوده است، اگرچه هر سه فیلم در مورد موسیقی هستند ولی من آن دو فیلم را مستندهای اجتماعی می‌دانم که در آن‌ها به دنبال ترسیم فضای پیرامونی موسیقی بودم و خود موسیقی مسئله‌ام نبوده است، ولی با «شش قرن و شش سال» مستقیما سراغ خود موسیقی رفته‌ام. به نظر من کار مراغی یک رنسانس در موسیقی ایران به حساب می‌آید و از این لحاظ پژوهشی که محمدرضا درویشی بر آثار او انجام داده بسیار مهم است. برای این‌که حافظه موسیقیایی ما همیشه از قاجاریه به این طرف تعریف شده ولی با این پروژه حداقل پانصد سال ریشه‌های ثبت شده موسیقی ایرانی عقب‌تر می‌رود. قصد من به تصویر کشیدن این اتفاق مهم  بود و اصلا این‌که قسمت سوم یک تریلوژی باشد را بهش فکر نکردم .

در نوشته‌های مختلف دیدم که از این مستند به عنوان یک فیلم فاخر نام برده شده، این عنوان «فاخر» ناخودآگاه یادآور بودجه‌های هنگفتی‌ست که به «بعضی»‌ها داده می‌شود، با توجه به این‌که خودت تهیه کننده این فیلم هم هستی و می‌دانم که جزو آن «بعضی‌»ها هم نیستی لطفا بگو چطور توانستی هزینه‌های این فیلم را تامین کنی؟ 

لذت دیوانگی! گفت‌وگو با مجتبی میرتهماسب سازنده مستند «شش قرن و شش سال»
پروژه‌های فاخری که ازشان صحبت می‌کنی به نظر فقط اسمی‌ست برای توجیه هزینه‌های کلانی که بی‌حساب و کتاب هدر می‌رود. یعنی این فاخر بودن نه در موضوع هست و نه در ساختار، ولی در عمل بودجه‌های بسیاری به اسم فیلم سر از جاهای دیگری در می‌آورد و نهایتا هم به اسم فاخر موضوع را فیصله می‌دهند. در مورد فیلم خودم واقعا نمی‌دانم این تعبیری که دیگران به عنوان فاخر ازش یاد کرده‌اند از کجا می‌آید، ولی آن چیزی که قریب به اتفاق بیننده‌ها به من گفته‌اند این است که اولین حسی که بعد از دیدن فیلم به سراغ‌شان می‌آید آن فخری‌ست که به فرهنگ این مملکت می‌کنند. فخری که به تاریخ موسیقی آن می‌کنند، فخری که به هم‌زمانی با کسانی مثل درویشی، همایون شجریان و این گروه پژوهشی می‌کنند، این فیلم به نظر من توانسته همه این احساس باشکوه ِغرور و افتخار را به تصویر بکشد و شاید از لحاظ خود این اتفاق و نمایش این اتفاق، من‌هم با دوستان در مورد لفظ «فاخر» موافق باشم. 
البته به عنوان سازنده این اثر اجازه بدهید اضافه کنم که بالاخره شش سال عمر و هزینه‌های زیاد صرف شده تا این فیلم به نتیجه برسد، از عوامل حرفه‌ای نظیر صدابرداری و تدوین بگیرید تا پُست‌پروداکشن وسواس‌گونه‌ای که برای رسیدن به بهترین کیفیت صدا و تصویر به کار گرفته شده، واقعا دوست ندارم خودم این تعبیر را بگویم ولی با دیدن فیلم احساس می‌کنی که سینما هم نسبت به موضوع و این اتفاق مهمّ چیزی کم نگذاشته است.

 

ساخت مستند اساسا با مشکلات بسیار همراه است، ساخت مستند با موضوع موسیقی مشکلات را افزون می‌کند، اگر تهیه کننده هم خودت باشی و سرمایه‌گذار هم نداشته باشی که دیگر نور علی نور است و از آن بدتر شرایط خاصی است که در این چندسال با آن رو‌به رو بودی، چطور توانستی بر همه این مشکلات غلبه کنی و فیلم را به سرانجام برسانی؟

لذت دیوانگی! گفت‌وگو با مجتبی میرتهماسب سازنده مستند «شش قرن و شش سال»
بسیار سخت بود، کلا هر مستندی با هر موضوعی بخواهی کار کنی و نخواهی از جایی هم حمایت بگیری خیلی سخت است.  این پروژه‌ای بوده که در ابعاد ملی اتفاق افتاده و باید حمایتی در همین ابعاد برای آن در نظر  گرفته می‌شد. از شروع تا پایان این پروژه چهار دولت در این مملکت تغییر کرده ولی هیچ‌کدام اصلا نفهمیده‌اند که در عرصه موسیقی ملی ایران چه اتفاق مهمی دارد می‌افتد. همه سختی بار مالی آن پروژه بر روی شانه‌های اعضای گروه تحمل شده تا کار به سرانجام رسیده، در مورد فیلم هم دقیقا همین اتفاق افتاده است. 

اما به طور کلی باید بگویم که من سال هاست که با یک تصمیم و انتخاب آگاهانه سعی کرده‌ام از شیوه فیلم‌سازی «سود در تولید» پرهیز کنم، یعی معتقدم آن چیزی که دست و پای سینمای ما را بسته ‌است همین سیاستی‌ست که دولت به اسم حمایت، بودجه‌های دولتی را به فیلم‌ها تزریق می‌کند. این‌طوری تهیه کننده‌ها سودشان را موقع تولید می‌برند و دیگر برای‌شان فروش و یا اصلا دیده شدن یا نشدن فیلم مهم نیست. اگر بخواهی سینمای ایران را آسیب‌شناسی کنی می بینی که به همین دلیل هرساله حجم انبوهی از فیلم‌های بی‌کیفیت ساخته می‌شود چون کسی اصلا نگران کیفیت فیلم نیست و برای‌شان اهمیتی هم ندارد، چون قبلا پول‌شان را گرفته‌اند. من موقعی که در صنف بودم این اندیشه را داشتم که چطور می‌شود این سیستم را به سمت سود در عرضه، فروش و اکران تغییر داد و البته اتفاقا آن‌جا بود که فهمیدم از خود فیلم‌سازها هم خیلی‌ها موافق این جریان نیستند و ترجیح می‌دهند پول دولتی بگیرند و فیلم بسازند. ولی اگر به یک سیستم سالم سینمایی مبتنی بر بازار فکر کنیم به ناچار باید کیفیت فیلم را بالا ببریم تا مخاطب را جذب کنیم. من براساس یک تصمیم شخصی حمایت‌ها و بودجه‌های دولتی را به عنوان آخرین راه حل در نظر می‌گیرم و سعی می کنم روی فروش اثرم حساب کنم. الان هم خودم تمام وقت به دنبال مسائل پخش این فیلم هستم، در حالی‌که به طور معمول فیلمساز مستند وقتی فیلم را می سازد دیگر اصلا مسئله پخش ندارد، معمولا فیلم را به دست مرکز گسترش می‌دهد که حالا هر برخوردی که می‌خواهد با آن داشته باشد. ولی به نظرم این عرصه دارد باز می‌شود و سینمای مستند ایران هم الان در مرحله‌ای هست که در عرضه عمومی و نمایش در سینماها به سود برسد. اگر سیاست‌گزاری مناسبی برای پخش فیلم‌ها در نظر گرفته شود این مسیر به‌خوبی پیش می‌رود.  
 

«شش قرن و شش سال» الان بر پرده سینماهاست و به نظر می‌آید با وجود جوایز، بازخوردها و نقدهای مثبت مورد استقبال تماشاگران قرار بگیرد، چقدر به فروش خوب فیلم امیدوار هستی؟
- واقعیت این است که در همه دنیا جای اصلی سینمای مستند در تلویزیون است، ولی در ایران تلویزیون یک در ِکاملا بسته است، ولی عرضه‌های دیگر باز شده و یا دارد باز می‌شود، مثل فروش دی‌وی‌دی، عرضه در مراکز فرهنگی، فروش آن‌لاین، و رایت‌های مختلف فرهنگی مثل کتابخانه ها و غیره، و فروش در خارج از کشور، یعنی فیلم‌ها در دراز مدت و در عرصه‌های مختلف این‌ قابلیت را دارند که به جبران سرمایه اولیه و سود برسند. مجموعه این‌ها به نظرم در یکی دو سال آینده می تواند اقتصاد سینما را به خودش متکی کند. مهم‌ترین سرمایه‌گذار ما مخاطبین فیلم‌های ما هستند. تا الان استقبال خیلی خوب بوده است و این امیدواری را نشان می‌دهد که مخاطب ایرانی نیز به تماشای مستند در سینماها عادت کند.

لذت دیوانگی! گفت‌وگو با مجتبی میرتهماسب سازنده مستند «شش قرن و شش سال»

فهرست عوامل: پژوهش، نگارش و کارگردانی: مجتبی میرتهماسب، تدوین صدا و تصویر: ژیلا ایپکچی، تصویربرداران: مجتبی میرتهماسب، ارسطو گیوی (بخش ترکیه)، صدابردار: مازیار شیخ‌محبوبی، صداگذاری و ترکیب صدا‌ها: امیرحسین قاسمی، دستیاران کارگردان: مجید بهرامی، محمد زمانی، تصحیح رنگ و نور: کامران سحرخیز، دستیار تصحیح رنگ و نور: فرهاد قدسی، دستیاران صدابردار: شهاب رضایی، فرید پیرایش، علی اسکندرزاده، محمود کاشانی، سعید حسین‌پور، مهدی ابراهیم‌زاده، امیرحسین حسینی، دستیار صداگذاری: زهره علی‌اکبری، عکس: امیر نیکنام پیرزاد، علی‌اکبر شیرژیان، با حضور گروه عبدالقادر مراغی: استاد محمدرضا درویشی، همایون شجریان، نگار بوبان، ساناز نخجوانی، علی صمدپور، سیروس جمالی، آرش شهریاری، سیامک جهانگیری، بهزاد میرزایی، سامر حبیبی، احسان ذبیحی‌فر و استاد محمدرضا شجریان و... ، مشاور رسانه‌ای: امیرحسین ثنائی، سرمایه‌گذاران: مجتبی میرتهماسب، محسن صمدبیک، تهیه‌کننده: مجتبی میرتهماسب، ۱۳۹۲، ۸۲ دقیقه.
برای اطلاعات بیشتر به صفحه یوتیوب این مستند مراجعه کنید: «شش قرن و شش سال»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان بوشهر

سقوط 10 دانش‌آموز برمکی در آب انبار فرسوده مدرسه

۱۶ مهر ۱۳۹۳
خواندن در ۲ دقیقه
سقوط 10 دانش‌آموز برمکی در آب انبار فرسوده مدرسه