close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

غرفه ایران در دوسالانه ونیز: از دختران ایتالیایی با حجاب تا فضایی دو هزار متری

۱۹ شهریور ۱۳۹۴
محمد عبدی
خواندن در ۵ دقیقه
غرفه ایران در دوسالانه ونیز: از دختران ایتالیایی با حجاب تا فضایی دو هزار متری
غرفه ایران در دوسالانه ونیز: از دختران ایتالیایی با حجاب تا فضایی دو هزار متری
غرفه ایران در دوسالانه ونیز: از دختران ایتالیایی با حجاب تا فضایی دو هزار متری
غرفه ایران در دوسالانه ونیز: از دختران ایتالیایی با حجاب تا فضایی دو هزار متری
غرفه ایران در دوسالانه ونیز: از دختران ایتالیایی با حجاب تا فضایی دو هزار متری
غرفه ایران در دوسالانه ونیز: از دختران ایتالیایی با حجاب تا فضایی دو هزار متری

نفس این که ایران پس از سال ها در بزرگ ترین اتفاق هنرهای تجسمی جهان یعنی دوسالانه (بی ینال) ونیز حضور دارد، اتفاق خوشایندی است اما چند و چون این حضور طبیعتاً می تواند بحث انگیز باشد.

 ایران برای اولین بار در سال 1958 در این رویداد فرهنگی شرکت کرد و حضورهای بعدی آن در سال های 1960 و 1966 بود. اولین حضور ایران در سال های پس از انقلاب به دوران ریاست علیرضا سمیع آذر بر مرکز هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر تهران برمی گردد که در راستای سیاست هایش در معرفی هنر ایران به جهان،این کشور برای اولین بار در سال 2003 و برای بار دوم در سال 2005، در این دوسالانه شرکت کرد (با حضور هنرمندانی چون بهروز دارش، حسین خسروجردی، احمد نادعلیان ، بیتا فیاضی و ماندانا مقدم).

این بار ایران با بزرگ ترین حضور خود در طول تاریخ برگزاری این دوسالانه، با فضایی دو هزار متری و با حضور چهل هنرمند خودنمایی می کند. این غرفه حتی در حاشیه اش میزبان چند کشور همسایه هم هست؛ هر چند مکان آن بسیار دور از دسترس است: حدود یک ساعت فاصله با مرکز اصلی دوسالانه در آرسناله و جرالدینی. به همین دلیل این غرقه خودبخود بسیاری از مخاطبان اش را از دست می دهد. این در حالی است که کشورهای نه چندان مطرحی چون اندونزی و موزامبیک موفق شده اند آثار نه چندان دیدنی شان را در غرفه شان در یکی از مراکز اصلی دوسالانه ارائه کنند.

از در که وارد غرفه ایران می شوی، یکی از عجایب روزگار روبرویت است: دو دختر باحجاب پشت میز نشسته اند، اما آنها ایرانی نیستند، ایتالیایی اند! فکر این که چطور دو دختر ایتالیایی برای کار در غرفه ایران مجبور بوده اند حجابی مصنوعی داشته باشند، فکر آزارنده ای است که تا انتها رهایت نمی کند.

روی میز کاتالوگ شیک و با کیفیتی هست که به دو زبان فارسی و انگلیسی چاپ شده و به قیمت ده یورو به علاقه مندان ارائه می شود. درابتدای این کاتالوگ علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،علی مرادخانی، معاون امور هنری این وزارتخانه و مجیدملانوروزی مدیر کل هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر تهران هر کدام به شکل جداگانه "پیام"ی داده اند. وزیر ارشاد از لزوم گفت و گو با مردم دیگر کشورها گفته است و از عدم حضور در دوره های قبلی این رویداد به عنوان "فرصت های از دست رفته" یاد کرده است. معاون امور هنری و مدیر کل هنرهای تجسمی هم هریک جداگانه به اهمیت و ارزش این دوسالانه و حضور ایران اشاره کرده اند. هرچند هر سه حرف های درستی را مطرح می کنند، اما فکر نمی کنم هیچ کشور دیگری در این دوسالانه، در کاتالوگ یا بروشور خود جایی به "پیام" های مقامات رسمی آن کشور اختصاص داده باشد. اساساً این هنرمندان هستند که صفحات کاتالوگ ها و بروشورها را در توضیح کار خود به کار می گیرند و نه سیاستمداران و مقامات رسمی. طبیعتاً برای یک بازدید کننده خارجی- که ده یورو هم بابت کاتالوگ باید بپردازد- هیچ ارزش و جذابیتی ندارد که بداند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران چه می گوید.

 

غرفه ایران در واقع دو نمایشگاه دارد: «برگزیدگان ایران» و «بازی بزرگ». در بخش برگزیدگان ایران چهار هنرمند انتخاب شده اند: محمد احصایی، جمشید بایرامی، سمیرا علیخانزاده و محمود بخشی موخر. در بخش دیگری سعی شده که هنرمندان مختلف بیشتری حضور داشته باشند و در توضیح آن آمده است که این دو بخش مکمل یکدیگرند و در کنار هم تصویر جامع تری از هنر معاصر ایران تشکیل می دهند.

اما ارتباط این دو بخش و دلیل تاکید بر آثار چهار هنرمند در بخش اول( که توسط دو منتقد، مارکو منگوتزو و مزدک فیض نیا انتخاب شده اند)، چندان مشخص نیست و شاید بهتر بود که این تفکیک صورت نمی گرفت، به ویژه که چهار هنرمند انتخابی هیچ ارتباطی با هم ندارند؛ دنیای خط احصایی - و سن و سال او- نسبتی با عکس های جمشید بایرامی ندارد و چیدمان های علیخانزاده هم نقطه اشتراکی با چیدمان های محمود بخشی نمی یابند. آن طور که برپا کنندگان این بخش می گویند آنها هم بر این تفاوت واقف اند و قصد نمایش این «تفاوت در هویت» را دارند، اما به هر حال این نمایشگاه یا باید حول یک تم مشخص شکل می گرفت( که چنین تمی وجود ندارد) و یا بدون تمایز قائل شدن درباره این چهار هنرمند، همه چهل هنرمند ایرانی را در کنار هم قرار می داد تا «تفاوت در هویت» آشکار شود. 

محمد احصایی دهه هاست که راه های مختلفی از نفوذ خط را در نقاشی جست و جو می کند و خوب و یا بد سبک و سیاق خاص خودش را دارد. جمشید بایرامی موضاعات اجتماعی را دستمایه آثار خود قرار می دهد و سمیرا علیخانزاده، در جست و جوی گذشته و پرداختن به سنت و مدرنیته، چهره های نه چندان آشکار زنان را در کنار نشانه های سنتی- نظیر فرش- قرار می دهد و گاه نمونه ای دیدنی از یک اثر اصیل ارائه می کند. محمود بخشی هرچند این سال ها به شدت تحسین شده، اما در نهایت به عمق نمی رود و غالب آثار او- نظیر جملاتی که روی ابرها نوشته شده اند- در حد شعار باقی می مانند.

از میان هنرمندان دیگر ایرانی، فریده لاشایی در یک ویدئو سعی دارد برگ هایی از تاریخ ایران را به شیوه انیمیشن و نریشن بر روی آن روایت کند و نیوشا توکلیان ویدئویی شبیه به عکس هایش ارائه کرده است. مجسمه های "هیچ" پرویز تناولی در ابعاد مختلف هنوز چشمگیرند و مرحوم صادق تیرافکن ترکیب متفاوتی از عکس و چیدمان ارائه کرده است و در کنار آنها شادی قدیریان هنوز دغدغه جنگ را در عکس های به یادماندنی اش دنبال می کند، با خمپاره ای در میان تختخواب و نارنجکی در یخچال.

ثبت نظر

گزارش

یک روز جهانی غم انگیز؛ هر چهل ثانیه، یک نفر خودکشی می...

۱۹ شهریور ۱۳۹۴
فیروزه رمضان‌زاده
خواندن در ۵ دقیقه
یک روز جهانی غم انگیز؛ هر چهل ثانیه، یک نفر خودکشی می ند