close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

پیام روزنامه‌نگار مشهور صربستانی به همکارانش در ایران

۱۹ آذر ۱۴۰۱
ایران وایر
خواندن در ۱۱ دقیقه
«وران ماتیچ» می‌گوید جنبش اعتراضی در ایران «قطعا علیه محدودیت‌های موجود در کشور است، اما محدود به آن نیست و از ارزش‌های انسانی دفاع می‌کند که در سطح جهان، و در جوامع مختلف، به‌ عنوان ارزش‌های جهان‌شمول شناخته شده‌اند
«وران ماتیچ» می‌گوید جنبش اعتراضی در ایران «قطعا علیه محدودیت‌های موجود در کشور است، اما محدود به آن نیست و از ارزش‌های انسانی دفاع می‌کند که در سطح جهان، و در جوامع مختلف، به‌ عنوان ارزش‌های جهان‌شمول شناخته شده‌اند
«وران ماتیچ» از بنیان‌گذاران شرکت رسانه‌ای مستقل بی-۹۲ در صربستان است که در سال ۱۹۸۹ و پیش از آغاز جنگ‌ و درگیری در منطقه بالکان، تاسیس شد
«وران ماتیچ» از بنیان‌گذاران شرکت رسانه‌ای مستقل بی-۹۲ در صربستان است که در سال ۱۹۸۹ و پیش از آغاز جنگ‌ و درگیری در منطقه بالکان، تاسیس شد

«وران ماتیچ» می‌گوید جنبش اعتراضی در ایران «قطعا علیه محدودیت‌های موجود در کشور است، اما محدود به آن نیست و از ارزش‌های انسانی دفاع می‌کند که در سطح جهان، و در جوامع مختلف، به‌ عنوان ارزش‌های جهان‌شمول شناخته شده‌اند. بنیاد بین‌المللی مطبوعات «وران ماتیچ» را یکی از «پنجاه قهرمان آزادی مطبوعات» در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم می‌داند. 

«وران ماتیچ» از بنیان‌گذاران شرکت رسانه‌ای مستقل بی-۹۲ در صربستان است که در سال ۱۹۸۹ و پیش از آغاز جنگ‌ و درگیری در منطقه بالکان، تاسیس شد. او همچنین ریاست «کمیته حقیقت‌یاب کشتار خبرنگاران در صربستان» را به‌‌عهده دارد که در سال ۲۰۱۳ و به پیشنهاد او شکل گرفت و موجب تاسیس صندوق سرمایه‌گذاری بی-۹۲ شد که از کنش‌های اجتماعی و فعالیت‌های حقوق بشری حمایت می‌کند. «وران ماتیچ» در طول بیش از سه دهه فعالیت، جوایز بسیاری را به‌دست آورده است. بنیاد بین‌المللی مطبوعات او را یکی از «پنجاه قهرمان آزادی مطبوعات» در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم می‌داند. 

در حالی که بسیاری از مردم ایران، با به‌خطر انداختن جان خود، می‌کوشند سرکوبِ هر روزه‌ معترضان در جریان اعتراضات سراسری کشور را به گوش جهانیان برسانند، «ماریا میلوساولیچیک»، خبرنگار «ایران‌وایر»، پای صحبت‌های «وران ماتیچ» نشست و با این مدافع خستگی‌ناپذیرِ آزادی مطبوعات، درباره نقش خبرنگاران در دوران‌های بحران گفت‌وگو کرد.  

***

به‌نظر شما، و با توجه به تجربه‌ شخصی‌تان به‌ عنوان رئيس یک رسانه در دوران‌های بحران، خبرنگارانی که شاهد خشونت و سرکوب هستند چه‌گونه می‌توانند سلامت روحی و روانی خود را حفظ کنند؟ 

به‌نظر من، خیلی مهم است که خبرنگاران، سردبیران و هر کسی که در جهان رسانه‌ای فعال است، شناختِ دقیق و مشخصی از وظایف و اهداف حرفه‌‌ خبرنگاری داشته باشد؛ دقیقاً بداند بر اساس کدام باور و ارزش‌های تمدن، و مبتنی بر کدام هنجارهای انسانی، رخدادهای مورد نظر را پوشش می‌دهد. این نخستین اهرم دفاعی است در برابر آنچه شاهدش هستید و پوشش‌ می‌دهید.

در زمانی که رویداد یا صحنه‌ ناراحت‌کننده‌ای را پوشش می‌دهید، مهم است که رفتار و کردار انسانی و بشردوستانه‌ داشته باشید. اگر می‌توانید کمک کنید، باید اول کمک کنید؛ تصویربرداری و ضبط و پخش‌ در اولویت بعدی است. همیشه وقت برای تهیه‌ گزارشی دقیق و درست وجود دارد. به‌ نظر من، همدلی در حرفه‌ ما از اصول است؛ همدلی از جمله احساساتی است که به ما کمک می‌کند تا درک بهتری از آنچه پوشش می‌دهیم به‌ دست آوریم.  

نکته دومی که به‌ نظر من بسیار مهم است و نباید هرگز فراموش شود این است که نقض حقوق بشر، کشتار مردم و زیر پاگذاشتن‌ آزادی‌ها را باید با جدیت پوشش داد؛ خیلی مهم است که مردم از این موارد آگاه شوند. نباید فراموش کرد که غالبا تنها مکانیسمی که می‌تواند از قربانیان، و حتی از خود شما، محافظت کند، همین مردم‌اند. اگر واقعه‌ای از چشمِ مردم پنهان بماند، در انجام وظیفه‌ حرفه‌ای خود شکست خورده‌اید. 

من بر این باورم که می‌توان در سخت‌ترین شرایط به حرفه‌ای‌ترین نحو ممکن کار کرد. اتحاد و همبستگی در بین اعضای تحریره خیلی به این موضوع کمک می‌کند. برای خبرنگاران خیلی مهم است که احساس کنند از حمایتِ کاملِ مدیران و سردبیران برخوردارند، و این‌که گزارش‌ها و مطالب‌شان به بهترین نحو ممکن مورد استفاده قرار خواهد گرفت و منتشر خواهد شد. 

آیا سازوکارهایی برای حفظ امنیت خبرنگاران و خانواده‌هایشان وجود دارد که به آن‌ها امکان دهد به‌ رغم فشارها و تهدیدها، به وظایف حرفه‌ای خود متعهد بمانند؟

من بر این باورم که حفظ جان و امنیت خبرنگاران از مهمترین اولویت‌های ما است؛ و هرگز هم پیش نیامده که روزنامه‌نگاران ما آسیب جسمی جدی ببینند، حتی زمانی که در کانونِ اعتراضاتِ خشنونت‌آمیز قرار گرفته‌اند. کلاس‌های آموزشی مختلفی در این مورد برگزار کرده‌ایم که بعضی‌شان رسمی و بعضی هم غیررسمی بوده‌اند. در جریان این کلاس‌‌ها، از پیشنهادات و توصیه‌های خبرنگاران بین‌المللی بهره جسته‌ایم؛ خبرنگارانی که پیش از آن‌که به مناطق جنگی فرستاده شوند، در برنامه‌های بسیار آموزنده‌ «بی‌بی‌سی» یا «اسکای» یا بعضی از رسانه‌های آمریکایی شرکت کرده بوده‌اند، بنابراین، بعضی از ایده‌هایمان را از آن‌ها «دزدیده‌ایم.»

برای من، به‌ عنوان فردی که نوع خاصی از اخبار را ارائه می‌دهد، بسیار مهم است که از همه افرادی که در زنجیره تولید خبر نقش ایفا می‌کنند، محافظت شود: از منبع اطلاعات گرفته تا فردی که اطلاعات را منتقل می‌کند، تا کسی که آن را منتشر می‌کند. امنیتِ تمام این افراد باید، همزمان با تأمین منافع عمومی مردم، تضمین شود.  

به‌نظر من، در صورتی که احتمالِ به‌ خطر افتادنِ جانِ یکی از این افراد وجود داشته باشد، باید کار را متوقف کرد تا زمانی که از امنیت همه‌ آن‌ها اطمینان حاصل شود. همچنین بسیار مهم است که از تک‌تک حلقه‌های این زنجیره پشتیبانی شود؛ یک نوع پشتیبانی سیستماتیک، در هر کجا که ممکن است. به همین دلیل هم بود که ما، برای مثال، شبکه‌ای از وکلا را ایجاد کردیم که در بسیاری از شهرهای کوچکِ صربستان حضور داشتند و می‌توانستند به‌ سرعت به خبرنگارانِ حاضر در محل کمک‌های حقوقی ارائه دهند. 

ما همچنین بودجه‌ای را برای حمایت از افرادی که می‌بایست در شرایط ویژه مخفی می‌شدند، در نظر گرفته بودیم. معمولاً افرادی که در خارج از کشورِ خود کار می‌کنند، بیشتر در معرض خطر هستند؛ چون اغلب نمی‌توانند ابعاد مختلفِ خطراتِ ممکن را تشخیص دهند. پس بسیار مهم است که مکانیسم‌های حفاظتی، از جمله خانه‌های امن، در نظر گرفته شوند تا آنها بتوانند برای مدتی، با امنیت به کار و زندگی خود ادامه دهند. به‌ نظر من، از هر سدی می‌توان گذر کرد. ما می‌دانیم که نهادهای امنیتی قادرند از همه‌ مکانیسم‌های دفاعی عبور کنند. بنابراین، خیلی مهم است که بالاترین سطحِ ممکن از امنیت را برای همه دست‌اندرکاران در نظر گرفت و تهیه کرد. (…)

نکته دیگری که بسیار مهم است، استفاده از نیروهایی است که در سازمان‌های بین‌المللیِ حمایت از آزادی و پیشرفت و توسعه‌ی رسانه‌ها فعال‌اند. این امر وقت و زمان و کار بسیاری می‌طلبد. ایجاد فضای امن و اعتماد متقابل زمان زیادی از ما گرفت. بسیار طول کشید تا بالاخره موفق شدیم سازوکاری را تهیه کنیم که ارتباط بین افراد را در سطح جامعه تسهیل کند بدون آن‌که کسی بازداشت یا از کار بی‌کار شود. این کار عملیات پرهزینه و بزرگی بود که برنامه‌ریزی آن زمان زیادی گرفت تا سرانجام مکانیزمی را پیدا کردیم که به ما امکان داد تا از زیر بار ممنوعیت‌ها و محدودیت رها شویم، که در نهایت، به بهبود کارمان خیلی کمک کرد. مثال‌های زیادی وجود دارد که اگر مورد استفاده و مطالعه قرار گیرند، راه‌حل‌هایی خواهند بود برای روزنامه‌نگارانی که امروز اخبار ایران را پوشش می‌دهند. 

شما سال‌ها در شرایط بسیار سخت و پر اضطراب کار کرده‌اید، و بیش از یک دهه تحت حفاظت پلیس بوده‌اید. چه چیزی به شما کمک کرد که سلامت روحی و جسمی خود را حفظ کنید؟

اسم دوم من «خطر» است [می‌خندد]. من ۴۰ سال است که کار می‌کنم. ۳۷ سالش را خبرنگار بوده‌ام و موضوعات چالش‌برانگیزی را در دوران‌های بحرانی پوشش داده‌ام. در واقع، این شرایط سخت به‌ نوعی تبدیل به شرایط عادی زندگی من شده‌اند. این «شرایط عادی» و خطرناک سال‌ها به‌ درازا کشیده، حدود ۲۰ سال است که هدایت رسانه‌ای را بر عهده دارم که چهار بار در شرایط بسیار سخت توقیف شده است. 

فکر نمی‌کنم که یک نسخه‌ کلی وجود داشته باشد. برای ما، سختیِ کار این بود که در شرایط و موقعیت‌هایی قرار گرفتیم که کاملا برایمان ناشناخته بودند: در اولِ کار، یک جنگ آغاز شد، بعد یکی دیگر، بعد جنگ سوم … و خب، وقتی که در چنین فضایی زندگی می‌کنید، مهم است که سازوکار رسانه‌ای را تشکیل دهید که در آن احساس امنیت کنید. 

خیلی مهم بود که همکارانم احساس امنیت کنند. این نکته واقعا به من کمک کرد که سلامت روحی و روانی خود را حفظ کنم. وقتی مطمئن‌ هستید که هر چه در توان‌تان بوده برای حفظ حداکثریِ امنیت خود و دیگران انجام داده‌‌اید، وقتی می‌دانید که بهترین پیشنهادات و توصیه‌های ممکن را به مردم ارائه می‌کنید، به یک نوع تعادل می‌رسید که به شما کمک می‌کند فشارهای روحی و روانی را بهتر تحمل کنید. 

من همیشه کوشیده‌ام، فرای این‌که با چه مسائلی روبرو هستم، تعادل روحی خود را با اتکا به موضوعات دیگر حفظ کنم. بعضی وقت‌ها تمرکز بر شکستِ حریف که لذت‌بخش هم هست، این تعادل را ممکن کرد. مثلا، ما این قرار را بین خودمان گذاشته بودیم که هر بار که رسانه‌ را توقیف می‌کردند، با تعهد و جدیتی دوچندان به کار خود بازگردیم. و همه در راستای این استراتژی فعالیت می‌کردیم که واقعا انرژی خیلی خوبی به ما می‌داد.

 البته که می‌دانم که این رفتار در بسیاری از مواقع ممکن نیست، اما هر زمان که این امکان وجود داشته باشد، باید از آن بهره برد. از دیدگاه روان‌شناختی، ما همواره کوشیده‌ایم کنشی و نه واکنشی رفتار کنیم؛ نباید منتظر ماند و بارِ سرکوب را تحمل کرد. باید قبل از این‌که سرکوب از راه برسد، اشکال و ابعاد مختلفِ آن را بررسی کرد و پاسخ‌های احتمالی به آن را شناخت. این استراتژی ما بود؛ این‌طور بود که راه‌حل‌های تعریف شده‌ای را برای مواجه با سرکوب در نظر گرفتیم. (…)

بی‌تردید سخت‌ترین دوران‌ زمانی است که دامنه‌ی کنش محدود می‌شود؛ زمانی که آزادی شما محدود شده و به طرز متناقضی، صرف‌نظر از این که تحت محافظتِ پلیس هستید یا نه، در یک نوع زندان گرفتار شده‌اید. برای من این بزرگ‌ترین مشکل بود، زیرا برای حفظ امنیت خودم، می‌بایست زندگی‌‌ام را کاملا تغییر می‌دادم و خودم را با شرایط جدیدی وفق می‌دادم که در چارچوبی مشخص و منظم تعریف شده بود. متاسفانه، در این سال‌ها، زندگی خانوادگی و روابط و رفاقت‌های‌تان را از دست می‌دهید، چرا که وقتی همواره دست‌کم دو محافظ شما را همه‌ جا همراهی کنند، عملا ارتباط با دیگران محدود و سخت می‌شود و چاره‌ای جز قبول آن هم نیست. 

یکی از راه‌هایی که پیدا کردم و خیلی به سلامت جسمی و روحی‌ام کمک کرد، ورزش بود. به‌ نظر من، همه باید مرتب ورزش کنند، ورزش به منِ خبرنگار و مدیر رسانه‌ واقعا خیلی کمک کرد. فعالیت‌های انسان‌دوستانه نیز کمک بزرگی بود. از زمانی که روزنامه‌نگاری را شروع کردم، بخشی از فعالیت روزانه‌ام — چه از منظر حرفه‌ای و چه فرای آن — کمک به افرادی بوده که با مشکلاتِ متفاوتی دست به گریبان هستند و این هم به حفظ تعادل روحی و روانی‌ام کمک کرد؛ با دیدن اضطرابات و دل‌نگرانی‌ها و بیماری‌های دیگران و آن‌چه خودم تجربه می‌کردم، به نوعی اعتدال و آرامش رسیدم. من بنیادی را تاسیس و اداره می‌کنم که حامی و پایه‌گذار برنامه‌های بشردوستانه و اجتماعی بسیاری است. به‌ نظرم، ایجاد چنین تعادلی در همه‌ فرهنگ‌ها و مذاهب بسیار مهم است. هر بار که در کاری موفق می‌شوم، سعی می‌کنم همان روز کاری را هم برای دیگران انجام دهم؛ مثلا اهدای خون که کار عجیب و غریبی هم نیست اما از نظر روحی و روانی، به همان اندازه برای من مهم است که برای فردی که نیاز به خون دارد.

در وضعیت کنونی ایران، تشویق به همبستگی، یک همبستگی سازنده، در سطح جهانی بسیار مهم است. امری که متاسفانه در سال‌های اخیر کم‌رنگ‌تر شده است؛ سازمان‌هایی که به عنوان مثال در دهه ۱۹۹۰ از ما حمایت می‌کردند، بسیار فعال‌تر از امروز بودند. 

در آن دوران، برنامه‌ریزی و ایجاد یک سازوکارِ متحد و گسترده به مراتب ساده‌تر بود. به‌ نظر می‌آید که امروز سازمان‌هایی از این دست تضعیف شده‌اند، و به همین دلیل هم مهم است که تلاش کنیم افرادِ متخصص را دور هم جمع کنیم و از تجاربِ آن‌ها استفاده کنیم. من هم به نوبه خودم از هیچ کمک و حمایتی دریغ نخواهم کرد. 

آیا شباهت‌هایی بین قیام مردم بالکان و ایران می‌بینید؟

در سال ۱۹۹۹ که «ناتو» صربستان را بمباران می‌کرد و کل جامعه‌ جهانی علیه کشور موضع گرفته بود، جنبشِ کوچکی از مادرانِ سربازانِ صربی به راه افتاد که جنبش همه‌گیری نبود اما یگانه بود. 

آن‌ها با این فکر جنبش خود را به‌راه انداختند که باید از فرزندان‌شان که در معرض بمب‌ بودند مراقبت کرد. اما جنبش‌ِ آن‌ها دچار چرخش غیرمنتظره‌‌ای شد؛ در شرایطی که احزاب و جنبش‌های اپوزیسیون وجود داشتند، جنبش‌ آن‌ها به مراتب قوی‌تر و موثرتر از هر مفهومِ سیاسی یا هر حزبِ سیاسی موفق شد خشم و نارضایتی مردمی از رژیم را بازتاب دهد. 

ما کوشیدیم تعداد زیادی از این دست جنبش‌های کوچکِ اعتراضی را با هم متحد کنیم. نام آن‌ها را هم  «قهرمانان بی‌ربط» گذاشتیم؛ افرادی که ناگهان، بدون هیچ تجربه و سابقه‌ای از کنش‌گری، تصمیم گرفته بودند کنش‌گر شوند و مقاومت کنند، و جمع‌هایی متشکل از ۲۰ و سپس ۱۰۰ نفری را رهبری کردند. منافع مشترک‌شان موجب شد که با هم و با سایر شهروندان همکاری کنند. 

به همین دلیل هم هست که من معتقدم وقتی از مقاومت به طور کلی و از تجربیاتِ مقاومت در ایران صحبت می‌کنیم، باید بیشتر به اهمیتِ تمدنیِ جنبش مردم ایران توجه کنیم؛ چون خواست‌های این جنبش از اهمیت حیاتی برخوردارند، و در همه‌ جای جهان به‌رسمیت شناخته‌اند. 

این جنبش بسیاری از ابعاد زندگی مردمِ ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است؛ ابعادی که تمام مردم دنیا، فارغ از این‌که مخالف حکومت ایران باشند یا نباشند، قادر به درک آن هستند و با آن هم‌ذات‌پنداری می‌کنند. این یک جنبش رهایی‌بخش است؛ جنبشی است به نفع چیزی، نه علیه چیزی. 

قطعا علیه محدودیت‌های موجود در کشور است، اما محدود به آن نیست و از ارزش‌های انسانی دفاع می‌کند که در سطح جهان، و در جوامع مختلف، به‌ عنوان ارزش‌های جهان‌شمول شناخته شده‌اند. به همین دلیل هم هست که فکر می‌کنم باید هر چه بیشتر، به‌ دنبال جلبِ حمایت گروه‌ها و جریان‌ها رفت و اطمینان حاصل کرد که زیرساخت‌های قابلِ اعتمادِ لازم شکل بگیرند تا صدای مردم ایران هرچه بیشتر شنید شود. یگانگی و اصالت آن‌ها در این است که ثابت کردند که با ضبط یک رویداد، آن‌هم با یک تلفن همراه، می‌توان جهانی را تکان داد. 

من با مردمِ این تمدن که تاریخ جهان را در دل دارد، همدردم. ایران مهد تمدن بشری است، و مردمانی استثنایی دارد که مطلقا مستحق تحمل این همه ظلم و ستم نیستند. من از تمام کسانی که در ایران برای آزادی می‌جنگند، صراحتا حمایت کنم، و آماده‌ام تجربیات شخصی‌ام را با افرادی که در حرفه‌ خبرنگاری فعالیت می‌کنند، تقسیم کنم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

«قتل بسیجی‌ها»؛ وقتی خون آن‌ها برای حکومت رنگین‌تر است

۱۹ آذر ۱۴۰۱
رقیه رضایی
خواندن در ۸ دقیقه
«قتل بسیجی‌ها»؛ وقتی خون آن‌ها برای حکومت رنگین‌تر است