اعتراضات صنفی توسط معلمان و کارگران برای پی گیری مطالبات خود در ۴۳ سالی که از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ گذشته، علیرغم تهدیدات و سرکوبها از سوی حکومت، هیچگاه خاموش یا فراموش نشده است. این در حالی است که جمهوریاسلامی با ایجاد موانع متعدد، از تشکلیابی و یا ایجاد کانونهای صنفی جلوگیری و امکان پیگیری مطالبات را از کارگران و معلمان ایران سلب کرده است.
در این میان، فعالان صنفی کارگران و معلمان که در معدود سندیکاها، اتحادیه و کانونهای صنفی تاسیس شده، در سالهای اخیر اقدام به پیگیری مطالبات صنفی خود کرده، بارها با برخوردهای سلبی حکومت مواجه شدهاند. بسیاری از فعالان صنفی معلم و کارگر برای دفاع از مطالبات صنفی و معیشتی خود با احکام سنگینی مواجه شدهاند. آنها سالها تجربه زندان، اخراج، تبعید و مجازاتهای دیگر را به دوش میکشند. این موضوع به لحاظ عینی برای بسیاری از اتحادیههای صنفی جهانی ملموس نیست. این آسانترین شیوه مواجه حاکمیت با فعالیت آنها بوده است.
برخی نهادهای کارگری و اتحادیههای بینالمللی که در کشورهای مختلفی فعالیت میکنند، در سالهای گذشته وقتی با اخبار سرکوب کارگران و معلمان در ایران روبهرو شدهاند، با صدور بیانیه و از طریق مجامع بینالمللی تلاش کردهاند به شنیده شدن صدای فعالان صنفی ایرانی کمک کنند. اما این تلاشها در بهبود وضعیت همکاران ایرانی آنها کافی نبودهاند؛ به عنوان نمونه، در اردیبهشت ۱۴۰۱، دیدار دو عضو اتحادیه آموزشی معلمان فرانسه با چند تن از معلمان و کارگران هم منجر به بازداشت آنها و فعالان صنفی شد.
«ایرانوایر» برای بررسی انتظارات فعالان صنفی معلمان ایران از جامعه جهانی و اتحادیههای صنفی سایر کشورها، به سراغ آنها رفته است تا نظراتشان را جویا شود.
احزاب و نهادهای صنفی را به رسمیت نمیشناسند
یک معلم اصفهانی درباره اصناف و اتحادیههای معلمان به «ایرانوایر» میگوید: «اتحادیهها و اصناف معلمان در سرزمینهای دیگر اغلب در بستری دموکراتیک شکل گرفتهاند و اعتراضات آنها از سوی دولتها تا اندازه زیادی به رسمیت شناخته میشود. اما متاسفانه در ایران حاکمیت و دولت، نهادهای صنفی و احزاب را به رسمیت نمیشناسند.»
او توضیح میدهد: «در حالی که ژاک پاریس و سیسیل کوهلر از جلیقه زردهای فرانسه هستند و به سیاستهای آموزشی این کشور اعتراض دارند، در ایران به خاطر یک دیدار ساده و تبادل تجربه آموزشی، آقایان رسول بداقی، اسکندر لطفی، شعبان محمدی و مسعود نیکخواه بازداشت شدهاند. همراه این معلمان، فعالان کارگری مثل رضا شهابی، حسن سعیدی، آنیشا اسدالهی و کیوان مهتدی دستگیر و برخی از آنها به احکام سنگین محکوم شدند. برخی هم در انتظار حکم هستند. انتظار ما این است که اتحادیههای صنفی، به ویژه EI و ILO صدای آنها باشند.»
«سازمان جهانی کار» (ILO) یکی از موسسههای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد است که با هدف پرداختن به امور مرتبط با کار و کارگران تاسیس شده است.
«فدراسیون جهانی آموزش بینالمللی» (EI) نیز اتحادیهای متشکل از کانونها و اتحادیههای صنفی معلمان و سایر کارکنان آموزش و پرورش از سراسر جهان است که از طریق ۳۸۳ سازمان عضو، بیش از ۳۲ میلیون معلم و پرسنل پشتیبانی آموزشی را در ۱۷۸ کشور و منطقه نمایندگی میکند.
این معلم تصفهانی به عضویت رسمی جمهوری اسلامی در سازمان جهانی کار اشاره میکند و میگوید: «به همین دلیل باید از سوی این سازمان مورد پرسش و اعتراض رسمی قرار گیرد که چهطور کشوری خودش عضو رسمی سازمان جهانی کار است اما معلمان و کارگران ایرانی را به خاطر دیدار با دو عضو این نهاد دستگیر میکند؟ این نهادها از آنجا که مستقل از دولتها و حکومتها هستند، باید اعتراض خود را تا سر حد امکان به این فشارهای حاکمیت ایران ابراز کنند. نباید صرفا یک بیانیه و خبر باشد، باید پیگیری کنند تا در نهایت جمهوری اسلامی از فشار بیشتر به فعالان صنفی عقبنشینی کند. این حمایت و همراهی در حوزه نهادهای مدنی، برای کنشگران صنفی و مدنی مفید است.»
اعتراض به اتهامات ساختگی و پیگیری حقوقی در مجامع بینالمللی
این معلم میگوید جمهوری اسلامی هرگونه ارتباط با هر نهاد مدنی خارجی را جاسوسی میداند اما باید توضیح دهد چهگونه خودش میتواند به عضویت هیات مدیره سازمان جهانی کار درآید اما ملاقات شهروندان خود با اعضای همین سازمان که اساسا حیطه کاری آنها مسایل معیشتی، دستمزدی و صنفی است را بر نمیتابد.
این فعال صنفی ساکن اصفهان با اشاره به این که عمده تشکلهای عضو سازمان جهانی کار منتقد سیاست رسمی حکومت کشورهای خود در سراسر جهان هستند و مستقل از آنها عمل میکنند، معتقد است: «جمهوری اسلامی با آگاهی کامل از این موضوع، برای حذف منتقدان خود از هر شیوهای مثل پروندهسازی، دستگیری و آزار و اذیت آنها استفاده میکند تا تک صدایی و انحصار ثروت و قدرت برای فرادستان قدرت باقی بماند. اتحادیهها و سندیکاهای جهانی باید قدرت سرکوبگری حاکمیت ایران را جدی بگیرند. نهاد آموزشوپرورش در ایران از طریق ادارات حراست، ابزار دست نیروهای امنیتی بیرون از وزارتخانه شده و برای معلمان کنشگر و معترض پروندهسازی میکند. بسیاری از کارگران هم از طریق کارفرماهای خود تحت فشارند و با کمترین اعتراضی، انواع محرومیت را باید به دوش بکشند. برخی هم اخراج میشوند. اگر نهادهای بینالمللی و اتحادیههای صنفی صدای آنها باشند، بیتردید حذف و تضییع حقوق شهروندی و قانونی آنها به راحتی امکان پذیر نخواهد بود.»
برگزاری اعتراض نمادین
یک معلم ساکن بوشهر در پاسخ به «ایرانوایر» میگوید: «آنها باید از تلاشهای صنفی و اعتراضی ما حمایت کنند؛ مثلا با برگزاری اعتصابهای نمادین سراسری و گسترده ساعتی در اعتراض به نداشتن اجازه اعتصاب صنفی در ایران و بازداشت فعالان صنفی و سندیکایی، دولتها و نهادهای بینالمللی حقوق بشری و... را بیدار کنند.»
فقیر سازی تعمدی
او میگوید: «اتحادیههای صنفی خارج از کشور باید بدانند که درآمد ما چیزی بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ دلار در ماه است. دانستن این مساله خیلی مهم است. این نهادهای صنفی چه واکنشی در برابر فقیرسازی تعمدی ما دارند؟ ما معلمان وظیفه تربیت نسل آینده را بر دوش میکشیم و کارگران چرخدندههای اقتصاد و صنعت هستند. فقیرسازی ما هم به کاهش بهرهوری تولید و آموزش در زمان حاضر منجر خواهد شد و هم باعث صدمه به نسل آینده و اقتصاد میشود.»
این معلم در ادامه با اشاره به سرکوب فعالان صنفی و معترض اشاره میگند و خواهان پیگیری جدی و مطالبهگری وضعیت معلمان زندانی و منفصل از خدمت میشود: «جهان باید بداند جمهوری اسلامی چهگونه منتقدان صنفی خودش را سرکوب و خانوادههای آنها را هم از حقوق اجتماعی و قانونی خود محروم میکند. انتظارمان این است که بر اساس موازین حقوق بشری، نسبت به این برخوردهای ضدبشری بیتفاوت نباشند. مگر میشود در عصر ارتباطات که همه صداها قابل شنیدن و همه رویدادها قابل دیدن هستند، دنیا نبیند و نشنود؟ تنها چیزی که ممکن است موجب عدم واکنش آنها بشود، این است که فریب دو رویی و پروپاگاندای تبلیغاتی حکومت ایران را خوردهاند.»
ایستادن مقابل فریب افکار عمومی
یک فعال صنفی معلمان ساکن تبریز هم معتقد است: «جمهوری اسلامی با استفاده از منابع عظیم ثروت ایرانیان که در اختیار دارد، تلاش کرده است افکار عمومی دنیا را از طریق لابیهای پیدا و پنهان به نفع خودش فریب دهد. آنها دولتمردان کشورهای مختلف و صاحبان شبکهها و رسانههای خبری را فریب میدهند. لذا تقاضای ما از جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی و افکار عمومی این است که دولتهای خود را از خواب و یا خواب زدگی بیدار کنند.»
ثبت نظر