در چهار ماه گذشته بارها نام ایران و اعتراضات سراسری آن، شعار «زن، زندگی، آزادی» و آنچه زنان ایرانی به آن اعتراض دارند، در رویدادهای مختلف فرهنگی و هنری و موسیقایی مورد توجه قرار گرفته است. از مراسم اهدای جایزه «گرمی» تا مراسم «اسکار» و جایزه «گلدن گلوب»، از فرش قرمز «کن» تا جشنواره فیلم «برلین»، هر کدام نشانهای از ایران و اعتراضات سراسری داشتهاند. این گزارش درباره حضور جنبش سراسری ایران روی فرشهای قرمز و سنهای برگزاری مراسم فرهنگی است.
***
بسیاری از ایرانیان آفریده شدن ترانه «برای...» را به یاد دارند؛ ترانهای که کلمه کلمه آن با مشارکت ایرانیان فعال در توییتر خلق شد. در روزهایی که مردم ایران برای رساندن صدای اعتراض خود به جهان سعی میکردند هشتگ «مهسا امینی» را در توییتر ترند کنند؛ به یکدیگر پیام میدادند که فقط برای اینکه هشتگ مهسا امنیتی داغ شود، برای یک مساله یا یک خواسته توییت بزنند و این هشتگ را استفاده کنند. به این ترتیب هزاران هزار توییت منتشر شد که بسیاری از آنها به سادگی، یک درد مشترک یا یک حسرت طولانی در ایران را بیان میکرد؛ «برای توی کوچه رقصیدن، برای ترسیدن به وقت بوسیدن، برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون، برای تغییر مغزها که پوسیدن، برای شرمندگی، برای بی پولی...»
ترانه «برای...» به قلم هزاران هزار ایرانی خلق شد و وقتی از دهان «شروین حاجیپور»، خوانندهای نه چندان نام آشنا در آن روزها، جاری شد، به ترانه اعتراضی مردم ایران تبدیل شد و تنها طی دو روز پس از انتشار در اینستاگرام شروین، ۴۰ میلیون بار دیده شد. در هر مدرسه و دانشگاه، جمعی نبود که آن را زمزمه نکند یا فریاد نزند؛ ترانهای که با مشارکت مردم ایران آفریده شد و ایرانیان دسته دسته در تجمعهای داخل و خارج آن را همخوانی کردند. همه آنچه که پشت این ترانه است، باعث شد تا «مصطفی مهر آیین»، جامعهشناس، بگوید که این ترانه، «چکیدهای از همه تخریبهای جمهوری اسلامی است» و برای همین تبدیل به مانیفست این انقلاب شده است.
جایزهای برای صدای مردم ایران
اوج حضور صدای اعتراض مردم ایران در رویدادهای فرهنگی جهان، اهدای جایزه گرمی، جایزه بزرگترین جشنواره موسیقی جهان، به ترانه «برای...» شروین حاجیپور، ترانه سرا، آهنگساز و خواننده ایرانی، بوده است. شروین برنده بهترین ترانه تاثیرگذار در تغییرات اجتماعی در شصت و پنجمین دور از جوایز گرمی شد؛ رشتهای که یکی از رشتههای اضافه شده به گرمی در اکتبر گذشته است.
در مراسم گرمی، «جیل بایدن»، بانوی اول آمریکا با تقدیر از این ترانه و با یادآوری مرگ مهسا امینی و جنبش «زن، زندگی،آزادی»، شروین حاجیپور را برنده این جایزه اعلام کرد. اما ترانه برای و شعار «زن، زندگی، آزادی»، در چهار ماه و نیم گذشته مسیری طولانی را از میان گردهماییها، کنسرتها، جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی طی کرد تا به صحنه مراسم گرمی در کالیفرنیا رسید.
مدتی بعد از اینکه ایرانیان در شهرهای مختلف جهان ترانه برای را در گردهماییهای خود همخوانی کردند، گروه موسیقی «کلدپلی» در کنسرت خود در آرژانتین، با همخوانی «گلشیفته فراهانی»، بازیگر ایرانی، ترانه را روی صحنه اجرا کرد. هنرمندان ایرانی همچون «گوگوش» و «بابک سعیدی» نیز در کنسرت خود در استرالیا این ترانه را اجرا کردند.
تنها چند هفته طول کشید تا هنرمندان خارجی نمونههای دیگری از این ترانه را بخوانند و منتشر کنند؛ نسخههایی به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، اسپانیولی و سوئدی که برخی از آنها در کنسرتها خوانده شد و برخی در استودیو. البته نوآوری هنرمندان غیرایرانی به اینجا ختم نشد و تعدادی از آنها هم ترانه برای را به زبان فارسی خواندند.
صداقت و سادگی یک ترانه
«فرامرز اصلانی»، آهنگساز، ترانه سرا و خواننده سرشناس ایرانی معتقد است که ترانه «برای...» شروین حاجیپور اعتراضات را در ایران زنده نگه داشت. او به «ایرانوایر» گفت: «پس آغاز اعتراضات مردم ایران در پی کشته شدن مهسا امینی، بسیاری گمان میکردند که با واکنش وحشیانه حکومت، کشتار و سرکوب چون گذشته مردم را مرعوب خواهد کرد، اما آتش خشم جوانان خاموش نشد.»
به گمان این هنرمند، ترانه «برای...» خیلی زود جای خودش را در میان آهنگهای اعتراضی جهان باز کرد در زنده نگه داشتن آتش خشم و اعتراض جوانان ایران نقش مهمی داشت.
فرامرز اصلانی در مورد ویژگی شعر «برای...» گفت که سوژه نوشتاری آن ایدهای بسیار نو دارد که سادگی و صداقتش در قاب اعتراض، آن را تافتهای جدا بافته میکند. این موسیقیدان و ترانه سرا گفت: «در متن این ترانه دردهای چند نسل نهفته که در این آهنگ عنوان میشود. خلاصه کلام در ترانه "برای"، همه خواستههای خود را که رژیم تنگ نظر آن را ممنوع و در خور تنبیه میداند، مییابند.»
فرامرز اصلانی به شنبه های اعتراضی و گردهماییهای ایرانیان در بیرون مرزها در واشنگتن، تورنتو، لندن، پاریس، برلین بسیاری از شهرهای جهان، اشاره کرد و گفت که در حالیکه فریادهای «زن، زندگی، آزادی» خیابانها و میدانهای شهرها را پر میکرد، موسیقی متن این گردهماییها نیز ترانه «برای...» شروین بود.
او با مرور رویدادهای فرهنگی در پیوند با تحولات ایران گفت: «همزمان در چند شهر بزرگ در اروپا، کانادا و آمریکا چند فستیوال موسیقی با همکاری خوانندگان بینالمللی با پیام "زن، زندگی، آزادی" شکل گرفت و هر برنامه فریادهای آزادیخواهانه جوانان ایران را هرچه بیشتر به گوش جهانیان رساند. من هم بخت این را داشتم که در یکی دو جشنوارهها حضور داشته باشم. به جرات میتوانم بگویم که هیچ پیامی رساتر از موسیقی نیست و هنرمندان ایرانی باید با برگزاری کنسرت با یکدیگر و هنرمندان بینالمللی هرچه بیشتر توجه دنیا را به سوی خواستههای مردم ایران جلب کنند.»
زن زندگی آزادی در رویدادهای جهانی
اما تنها ترانه شروین نبود که در همزمان با اوجگیری اعتراضات در داخل ایران در جهان طنینانداز شد. تعدادی از خوانندگان زن در دیگر نقاط جهان روی صحنه به اتفاقات ایران و شعار «زن، زندگی،آزادی» اشاره کردند. از جمله «بیلی آیلیش»، خواننده سرشناس که در کنسرت لندن خود با پرچم شیروخورشید نشان ایران و آوای «زن، زندگی، آزادی» روی صحنه رقصید. «ملک موسو»، خواننده ترک، نیز روی صحنه کنسرت با اشاره به حرکت اعتراضی زنان ایران، موی خود را برید.
جشنواره «ساندنس» در کالیفرنیا نیز شاهد درخشش زنان ایران، فیلمهایی با موضوعهای اعتراض در ایران و آثار زنان ایرانی بود. در جشنواره فیلم «پراگ» نیز در بخش ایران، «زن، زندگی، آزادی» نقش پررنگی داشت.
جشنواره فیلم «تسالونیکی» در یونان که از قدیمیترین جشنوارههای سینمایی اروپاست، امسال شصتوسومین دورهاش را با نام و یاد زنان ایرانی آغاز کرد و شعار«زن، زندگی، آزادی» الهام بخش آن شد.
واکنشها به بازداشت هنرمندان
در این بین، برخی اتفاقات مهم و واکنشهای جشنوارههای خارجی به اعتراضات ایران، اقدامات آنها در مورد بازداشت هنرمندان ایرانی از سوی نیروهای سرکوب بوده است؛ جایی که جشنواره فیلم «کن» به بازداشت ترانه علیدوستی و دیگر هنرمندان اعتراض کرد و خواستار آزادی آنها شد. جشنواره فیلم برلین نیز با انتشار بیانیهای اعلام کرد که به نمایندگان بخش حکومتی سینمای جمهوری اسلامی اجازه حضور در دوره پیش روی این رویداد معتبر جهانی را نخواهد داد.
صدور این بیانیه به این معنی است که نهادهایی چون بنیاد سینمایی فارابی، سازمان صداوسیما، مرکز گسترش سینمای تجربی، سازمان اوج، حوزههنری سازمان تبلیغات اسلامی، موسسه سوره و همه موسسهها و شرکتهای فیلمسازی مرتبط با دولت جمهوری اسلامی، اجازه حضور در بخش بازار و سایر بخشهای جشنواره فیلم برلین را نخواهند داشت.
در واقع انتشار پیامهای انتقادی چهرههای شناخته شده سینمایی، از «جعفر پناهی» گرفته تا «مانی حقیقی» و بازداشت چهرههایی چون ترانه علیدوستی، «کتایون ریاحی»، جعفر پناهی و تعداد دیگری از هنرمندان ایرانی، جشنوارههای بینالمللی را برآن داشت که به اقدامات حکومت ایران واکنش نشان دهند.
«شقایق نوروزی» بازیگر و فعال حقوق زنان به «ایرانوایر» گفت اینکه جشنوارههای خارجی به وجه مبارز هنرمندان ایرانی پی بردند، در این راستا بوده است که این هنرمندان در واقع بازتاب صدای مردم داخل ایران شدند.
به اعتقاد او این رویداد، اتفاق مهمی است؛ اتفاقی است که دریچهای را به روی جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی خارجی باز کرد تا چهرههای دیگری از هنرمندان ما را ببینند؛ چهرههای بیپروا که با میزان شجاعتی که در داخل ایران اتفاق میافتد پیوند میخورند. شقایق نوروزی درباره اهمیت این موضوع توضیح داد: «این بسیار مهم است که هنرمندان در جریان حرکت انقلابی مردم ایران، اهمیت این لحظات و روزهای تاریخی را درک کردند و توانستند با شجاعتی که مردم در انقلاب بروز دادند و دارند همچنان نمایش میدهند، ارتباط جدی و معناداری بگیرند.»
او اضافه کرد که پیوند هنرمندان با حرکت انقلابی مردم، همه برنامهریزی حکومت را برای ایجاد و حفظ شکاف بین مردم و هنرمندان را به هم ریخت. به گفته او چنین شکافی وجود داشت و حکومت برای ایجاد و تداوم آن هزینههای زیادی کرده بود و روی آن حساب کرده بود. این بازیگر در توضیح اینکه چرا این شکاف برای حکومت مهم بود، به «ایرانوایر» گفت: «برای حکومت مهم است که در داخل اتفاق ناگواری بیفتد، مثل فروریختن متروپل، اما هنرمندانی که در جشنواره های بینالمللی روی فرش قرمز میروند، هیچ حرفی درباره آن نزنند.»
شقایق نوروزی گفت: «حکومت برای چنین شرایطی هزینههای زیادی کرده بود، چون این کارها به جمهوری اسلامی برای عادیسازی اتفاقات داخل ایران کمک زیادی میکرد. جمهوری اسلامی در واقع به جهان میگفت که ما در داخل پلیس گشت ارشاد داریم که زنها را میگیرد و میزند، اما میتوانیم هنرمندانمان را روی فرش قرمز بفرستیم و آب از آب تکان نمیخورد. به مردم ایران هم این پیام را میداد که ما زنها را میگیریم و تحقیر میکنیم و میکشیم، اما هنرمندان هم چهرهای عادی از ایران به جهان نشان میدهند. این سیاست جواب داده بود، اما در این اعتراضات، این شکاف و سیاست جمهوری اسلامی از بین رفت.»
در این بین، تنها دستاورد زندانی شدن هنرمندانی چون کتایون ریاحی، «توماج صالحی»، ترانه علیدوستی و دیگر هنرمندان زندانی، شنیده شدن صدای انقلاب مردم ایران نیست. روزی که «سپیده معافی»، بازیگر ایرانی با لباسی در گلدن گلوب حاضر شد که روی گل بزرگ آن نام کشتهشدگان اعتراضات ایران نوشته شده بود، روزی که برادران «داردن» و چند فیلمساز دیگر بینالمللی به نمایش فیلمهایشان در جشنواره حکومتی فجر اعتراض کردند، روزی که مانی حقیقی و چند هنرمند دیگر به وزیر فرهنگ ایران گفتند داغدار کشتهشدگان اعتراضات هستند و وقت ندارند در جشنهای حکومتی شرکت کنند، جهان به این نکته پی برد که اعتراض در ایران اتفاقی مربوط به امروز نیست، و هنرمندان جریانی و جنبشی را در داخل ایران نمایندگی میکنند که سالها مبارزه پشت آن است.
ثبت نظر