close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

۴ اسفند ۱۴۰۱
سولماز ایکدر، آیدا قجر
خواندن در ۶ دقیقه
ضحا موسوی‬ پس از گذشت چهارماه از شلیک به چشمش٬ از زنی جوان که ویدیوهای طنز و دابسمش در اینستاگرامش منتشر می‌کرد٬ تبدیل به زنی شده است که «مبارزه را در متن زندگی» تعریف کرده است
ضحا موسوی‬ پس از گذشت چهارماه از شلیک به چشمش٬ از زنی جوان که ویدیوهای طنز و دابسمش در اینستاگرامش منتشر می‌کرد٬ تبدیل به زنی شده است که «مبارزه را در متن زندگی» تعریف کرده است
دوستان‌اش می‌گویند اگر «ضحا» در شبکه‌های اجتماعی نباشد، انگار شور و انرژی هم از این فضا می‌رود
دوستان‌اش می‌گویند اگر «ضحا» در شبکه‌های اجتماعی نباشد، انگار شور و انرژی هم از این فضا می‌رود
ضحا از جمله نخستین زنانی است که در عرصه عمومی پرده از جنایت جمهوری اسلامی برداشت. نوشته‌ها و پست‌های اینستاگرام او از تاریخی به بعد، بیشتر معطوف به روایت‌هایش از «چشم‌هایش» شد
ضحا از جمله نخستین زنانی است که در عرصه عمومی پرده از جنایت جمهوری اسلامی برداشت. نوشته‌ها و پست‌های اینستاگرام او از تاریخی به بعد، بیشتر معطوف به روایت‌هایش از «چشم‌هایش» شد
تصویرهایش با طره‌های موهای رنگی، صورتی و گاه آبی، با چشمانی درشت و لبخندهایی شیرین، باعث می‌شود مخاطب در شور جوانی او گم شود
تصویرهایش با طره‌های موهای رنگی، صورتی و گاه آبی، با چشمانی درشت و لبخندهایی شیرین، باعث می‌شود مخاطب در شور جوانی او گم شود

دوستان‌اش می‌گویند اگر «ضحا» در شبکه‌های اجتماعی نباشد، انگار شور و انرژی هم از این فضا می‌رود. تصویرهایش با طره‌های موهای رنگی، صورتی و گاه آبی، با چشمانی درشت و لبخندهایی شیرین، باعث می‌شود مخاطب در شور جوانی او گم شود. ضحا از جمله نخستین زنانی است که در عرصه عمومی پرده از جنایت جمهوری اسلامی برداشت. نوشته‌ها و پست‌های اینستاگرام او از تاریخی به بعد، بیشتر معطوف به روایت‌هایش از «چشم‌هایش» شد. «ایران‌وایر»، پیش‌تر در گزارشی اعلام کرد که طی چندین ماه تحقیقاتی که همچنان ادامه دارد، می‌توان اتهام «جنایت علیه بشریت» را برای جمهوری اسلامی در خصوص شلیک هدفمند به چشم‌های معترضان، مطرح کرد. 

***

«چشم‌ها نه فقط برای دیدن، گاهی برای شنیده شدن‌اند»،‌ «کور گشتیم تا بینا شوند.» این دو جمله‌ای است که در ورود به صفحه اینستاگرام «ضحا موسوی» مخاطب را به خود جذب می‌کند؛ اعلام هویتی جدید در پی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱. 

ضحا موسوی، زن ۲۵ ساله اهل اهواز و ساکن اصفهان، ۱۰مهر توسط نیروهای سرکوب هدف قرار گرفت و بر اثر شلیک تیری به گیجگاهش، دید چشم چپ خود را از دست داد. یعنی در هفته‌های نخست آغاز اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در پی کشته شدن «مهسا [ژینا] امینی» در بازداشت گشت ارشاد. 

۱۰مهر۱۴۰۱، یکی از شلوغ‌ترین روزهای اصفهان بود٬ معترضان به خیابان آمده و شعار «زن٬ زندگی٬ آزادی» و «آزادی٬ آزادی٬ آزادی» سر داده بودند.

تصاویر منتشرشده از آن روز گواهی می‌دهند که نیروهای امنیتی چطور معترضان را به خشونت‌آمیزترین شکل، سرکوب کردند؛ یکی از آن معترضان ضحا موسوی بود. او دو هفته پیش از انتشار این گزارش، به سوال یکی از دنبال کنندگانش در رابطه با «چشمت یا آزادی؟» پاسخ داده: «سوال سختیه… اما قشنگترین حس زندگی آزادیه… بهاش رو می‌دیم که به دستش بیاریم. پس ارزشش رو داره.»

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

حالا کم‌تر از پنج ماه از لحظه شلیک گذشته است٬ لحظه‌ای که او به دوستش گفت: «فکر می‌کنم تیر خوردم.» و بعد از حال رفت.

تلاش‌های او در این مدت برای درمان فایده‌ای نداشت٬ نه دید چشمش برگشت و نه ظاهرش همچون پیش از لحظه شلیک شد. ضحا اما به زندگی برگشته است٬ زندگی که دیگر عادی نیست.

 

چهار ماه بعد از شلیک: توی سرم هم ساچمه بود

حالا نزدیک به چهار ماه از شب واقعه می‌گذرد. ضحا در استوری که در شب سوم اسفند در اینستاگرام خود منتشر کرده است، از آن شب می‌گوید؛ وقتی برای انجام آزمایش‌ها به‌خاطر کمبود امکانات بین بیمارستان‌های مختلف جابه‌جا می‌شد. او در همین استوری نوشته است که به‌جز چشم‌اش، در سر او هم ساچمه وجود داشت. 

ضحا نوشته است که به‌خاطر ساچمه‌ای که در سرش بود نمی‌توانست مستقیم به اتاق عمل برود. ابتدا بایستی خون را از چشم او خارج می‌کردند که آمبولی نکند. او برای انجام سی‌تی‌اسکن مجبور شده بود که به بیمارستانی دیگر مراجعه کند: «یعنی یک دستگاه سی‌تی تو بیمارستان به اون بزرگی نبود.» 

و ادامه می‌دهد که امکان بیهوشی‌اش نبود. ضحا به‌هوش به اتاق جراحی فرستاده شد: «دکتره گفت قیچی! من رو بستن به تخت. قیچی رو گرفت شروع کرد پاره کردن ته چشمم. من از شدت درد جوری جیغ می‌کشیدم که کل بیمارستان دم اتاق بودن. از درد بلند می‌شدم با تخت، خودم رو می‌کوبیدم پایین. تو اون حالت مرگ یهو دکتره با لهجه اصفهانی برگشت گفت وعه این قیچی کلس، سخت می‌برد. من تو اون حال: آقا تو رو خدا قیچی تیز بدین به دکتر. ۲۰ دقیقه شد.» 

روایت ضحا با یک جمله تمام می‌شود: «من مردم اما تو اون تایم.» 

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

زنی از طایفه نور

مرور استوری‌ها و پست‌های ضحا موسوی، ما را با زن جوانی آشنا می‌کند که تا پیش اعتراضات سراسری و پیش از آن شلیک٬ تتو آرتیست بود و خدمات زیبایی ارائه می‌داد. جوانی شاد٬ عاشق ماشین و رانندگی و شنونده موسیقی‌های محبوب نسلی که به نسل زد معروف شدند.

ضحا هم مثل بسیاری از قربانیان شلیک هدفمند به چشم‌های معترضان، شغل خود را به‌دلیل از دست دادن دید چشمش از دست داد٬ اما تبدیل به زنی شد که بیش از آنکه از لحظات درد بنویسد٬ از امید می‌نویسد به فرداهای روشن. او در استوری‌های حساب کاربری‌ خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام، یک بخش کامل را به زندگی پس از آن شلیک اختصاص داده است. بخشی که اتفاقا پر از نور و زندگی است: «از طایفه نورم٬ من تیره نمی‌مانم

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

به نظر می‌رسد که ضحا هم همچون دیگر هم‌نسلی‌هایش دوست دارد لحظه‌های خود را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کند٬ مانند نخستین تصویرش بدون شیلد (محافظ چشم آسیب دیده)، یا لحظاتی را که در روز ولنتاین مجبور است در اتاق انتظار چشم‌پزشک سر کند و حتی لحظه  ناامیدی‌اش را وقتی دکتر می‌گوید کاری از دستش بر نمی‌آید و ارجاعش می‌دهد به پزشک دیگری.

ضحا لابه‌لای روزمره‌هایش می‌نویسد: «قهرمانی در کار نیست… نجات‌دهنده در تو خفته است…»

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

ضحا موسوی یکی از صدها قربانی شلیک مستقیم و هدفمند نیروهای امنیتی به سمت سر و صورت معترضان است که چشم‌‌ خود را از دست دادند. زنان و مردان جوانی که هدف قرار گفتند تا نشانه‌ای زنده باشند از میزان خشونت جمهوری اسلامی. این سبعیت جمهوری اسلامی اما نتیجه‌ای عکس داده است، هرکدام از این افراد تبدیل به نمادهایی شدند از آزادی‌خواهی و تاکید بر اینکه «پیروزی نزدیکمونه، چون که همو داریم.»

 

هنگام عزا نیست

یکی از چالش‌های بزرگ بر سر راه افرادی که چشم‌های خود را در اعتراضات از دست دادند٬ یادگرفتن زندگی جدید است: «سخت‌ترش اون لحظاتیه که فراموش می‌کنی چی شده و یهو یادت میفته… مدتیه با یکم سختی پشت فرمون می‌شینم٬ دیروز متوجه شدم شیشه عینکم کثیفه٬ برش داشتم تمیز کنم٬ اون شیشه‌ای رو تمیز کردم که چشمش آسیب دیده… فراموش کرده بودم …» یا «یه بار خواستم برای چشم راستم خط چشم بکشم٬ مجبور شدم چشممو ببندم… یهو همه جا تیره شد.»

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

روند استوری‌های اینستاگرام ضحا اما نشان می‌دهد که چطور به‌مرور زندگی جدید را آموخته است؛ رانندگی را از سر گرفته، شیلد را کنار گذاشته است و تصاویری از چشم آسیب‌دیده‌اش منتشر می‌کند.

ضحا به روایت خودش پذیرفته است که شاید روند درمان طولانی‌تر از آن‌چه پیش‌بینی می‌کرد پیش برود٬ پس باید زندگی کند و خطاب به کسی که شلیک کرده می‌گوید: «نه تنها متوقفم نمی‌کنید٬ بلکه قوی‌ترم هم می‌کنید.»

او پس از گذشت چهارماه از شلیک٬ از زنی جوان که ویدیوهای طنز و دابسمش در اینستاگرامش منتشر می‌کرد٬ تبدیل به زنی شده است که «مبارزه را در متن زندگی» تعریف کرده است. ضحا در پاسخ به یکی از دنبال کنندگانش که از او می‌پرسد: «ما برای شما ناراحتیم٬ چرا ناراحتی را در چهره شما نمی‌بینیم؟» می‌گوید: «ناراحتیم رو نشون بدم که ضعفمو ببینن!!...هنگام عزا نیست که.»

او به فرد دیگری که متهمش کرده است به «عادی سازی» نیز نوشته است: «به‌نظر شما برای من با این اتفاقی که افتاده چیزی عادی میشه…حتی اگر بیهوده بوده باشه مطمئن باشین تنها کسایی که براشون چیزی عادی نمیشه دیگه٬ من و امثال منیم… فقط خواستم به بقیه نشون بدم توی تاریک‌ترین و سخت‌ترین لحظات زندگی میشه به امید نور، پر انرژی ماند…»

یکی از اهداف شلیک هدفمند به چشمان معترضان را هراس‌افکنی در جامعه می‌توان ارزیابی کرد؛ نمونه‌هایی از میزان توحش سرکوبگران. اما آسیب دیدگان اعتراضات سراسری نه تنها برخلاف اراده جمهوری اسلامی «ترس» را در جامعه رواج نمی‌دهند٬ که یکدیگر را یافته‌اند و آن‌هایی که نور چشم‌هایشان را بر سر آزادی خواهی داده‌اند٬ علیه تاریکی جبهه مشترکی تشکیل دادند.

 

چشم‌هایی که دوست‌شان داشت

ضحا شاید همچون هر زن دیگری زیبایی‌ خود و به‌خصوص چشم‌هایش را دوست داشت: «قبلا اینجوری بودم که تا کسی می‌خواست ازم تعریف کنه٬ می‌گفت چه چشمای قشنگی داری… دلم برای چشم قشنگم تنگ شده.»

او پیش از شروع اعتراضات سراسری چندین پست در رابطه با چشمانش منتشر کرده بود.

چهار ماه بعد از شلیکی که منجر به از دست دادن بینایی یک چشمش شد اما، برای اولین‌بار از آن نوشت٬ در شبی که درد امانش را بریده بود: «اینجوری نباید میشد… حقمون زندگی قشنگتری بود، تو اوج جوونی… حقمون دیدن و شنیدن خیلی چیزا و تجربه کردن این چیزا نبود… .»

مرور پست‌ها و استوری‌های ضحا ما را به نخستین تصویری می‌برد که او منتشر کرد. نیم‌رخی از صورت خود با چشمی درشت که به مخاطب خیره شده است و نیمی دیگر، نیم‌رخی است از چشمی سوخته. این پست در شهریور ۱۳۹۸ منتشر شده است. شاید برای همین، مخاطب‌های ضحا درباره‌اش نوشته‌اند: «انگار به شما قبلا الهام شده بود.» 

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

اما به نظر می‌رسد، نوشته‌ای دیگر از ضحا، همان است که بخشی از دادخواهی را معنا می‌بخشد؛ مقاومت و پایداری علیه فراموشی جنایت: «اما روزی در تاریخ خواهند گفت که چشمان‌مان چه کرد.» 

چشم‌هایش؛ ضحا موسوی: کور گشتیم تا بینا شوند

ثبت نظر

گزارش

معادله چند مجهولی مسمومیت سریالی دانش‌آموزان؛ سکوت والدین، معلمان و کادر درمان

۴ اسفند ۱۴۰۱
ثمانه قدرخان
خواندن در ۸ دقیقه
معادله چند مجهولی مسمومیت سریالی دانش‌آموزان؛ سکوت والدین، معلمان و کادر درمان