close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

روزانه های جشنواره کن- دو

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶
محمد عبدی
خواندن در ۴ دقیقه
اشباح اسماعیل ساخته آرنو دپلشن
اشباح اسماعیل ساخته آرنو دپلشن
بی‌عشق ساخته آندره ی زیاگینستف
بی‌عشق ساخته آندره ی زیاگینستف

افتتاح جشنواره با اصغر فرهادی، درخشش زیاگینستف

هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن، چهارشنبه شب افتتاح شد؛ با یک اتفاق غیر منتظره و اعلام نشده: حضور اصغر فرهادی و افتتاح جشنواره با حرف های او.

فرهادی که دو بار در بخش مسابقه کن شرکت کرده و هر بار فیلمش جایزه ای نصیب برده(سال گذشته آخرین ساخته اش فروشنده، دو جایزه مهم جشنواره را از آن خود کرد)، حالا دیگر به یکی از چهره های محبوب کن بدل شده تا آنجا که خوش آمدگویی رسمی جشنواره به او واگذار شد.

فرهادی زمانی که بر روی فرش های قرمز ظاهر شد، با سوال خبرنگاری درباره جایزه اسکار و حواشی سیاسی آن روبرو شد و وقتی به دعوت مجری، مونیکا بلوچی به روی صحنه رفت در پیام کوتاهی به انگلیسی به گفت و گوی فرهنگ ها از طریق سینما اشاره کرد و گفت: «به هفتادمین دوره جشنواره کن خوش آمدید، جایی که فرهنگ ها با احترام متقابل به زبان سینما گفت و گو می کنند. برای شما دوازده روز سرشار از اشتیاق گفت و گو و لحظات به یادماندنی آرزو می کنم. دوازده روز برای کشف فیلم هایی که شما را به فکر درباره شرایط انسانی امروز وامی دارد. به هفتادمین دوره جشنواره کن خوش آمدید.»

فیلم افتتاحیه نومید کننده

پس از مراسم افتتاحیه کوتاه کن، فیلم «اشباح اسماعیل» ساخته آرنو دپلشن به نمایش درآمد که تقریباً تمامی منتقدان را نومید کرد.

دپلشن که در فیلم های قبلی اش- که بارها در بخش های مختلف کن از جمله مسابقه حضور داشته اند- نگاه درخور و زیبایی به روابط انسانی امروز در جامعه فرانسه می انداخت، هرچند فیلم هایش محبوب همگان نبود، اما در لایه های مختلف اش می توانست درگیرهای ذهنی و مساله ارتباط را به شکل زیبایی بکاود.

این بار اما در این ضعیف ترین فیلم اش در سال های اخیر، کماکان با آن همان تم ها و مساله رابطه روبرو هستیم، ولی فیلم در نهایت پاره پاره و از جهت فیلمنامه بسیار معیوب به نظر می رسد.

شخصیت اصلی فیلم- یک فیلمساز؛احتمالا با رگه هایی از خود دپلشن- با درگیری های ذهنی خود دست و پنجه نرم می کند و همسر مفقود شده اش پس از بیست و یک سال بازمی گردد. این آغاز درام ناپخته ای است که مشخص نیست قصد دارد به کجا برود؛ نیمه اول به کلی درباره رابطه او با یک زن است که با بازگشت همسرش به هم می ریزد، و نیمه دوم فیلم به کل دو شخصیت زن فیلم را که بسیار به آنها نزدیک شده بود فراموش می کند و به فیلمی فانتزی درباره فیلمسازی بدل می شود که نمی خواهد فیلمبرداری فیلم اش را به پایان برساند!

زیاگینستف؛ بچه و عشق

اما اولین فیلم نمایش داده شده در بخش مسابقه، برای جشنواره کن آبرو خرید: «بی عشق» ساخته آندره ی زیاگینستف.

این فیلمساز شگفت انگیز روس که حالا دیگر به راحتی می توان او را یکی از مهمترین فیلسمازان این سال ها نامید، در فیلم های نزدیک به شاهکاری چون لویاتان، النا و تبعید جهان تلخ و ویران کننده ای بنا می کرد که تصویری بود از جهان امروز با همه مشکلاتش که به گمان فیلمساز چیزی است شبیه به آخرالزمان.

همین تم باز به شکل حیرت انگیزی در «بی عشق» جان می گیرد و ما را به شکلی اساطیری با هبوط انسان امروز شریک می کند.

نماهای بلند- آشکارا یادآور تارکوفسکی- به غایت حساب شده اند و به مانند یک تابلوی نقاشی نورپردازی شده اند. در واقع نور به یکی از عمده ترین وجوه فیلم بدل می شود:به نظر می رسد فیلمبرداری غالب نماها در غروب- یا طلوع- خورشید انجام شده و همین فضای خاکستری غریبی به فیلم می دهد، ضمن آن که نور داخل/نور بیرون( بیرون از پنجره های بزرگ هر دو خانه دو زوج) دو فضای جداگانه قابل توجه خلق می شود که ارتباط آن دو از مهمترین مضامین فیلم است.

در رادیو درباره آخرالزمان حرف زده شود و در پایان، تلویزیون به نوعی از این آخرالزمان در جنگ اوکراین اشاره می کند؛ همه چیز باز مهیاست که زیاگینستف با اشاره های انجیلی مکرر، از آخرالزمانی خبر دهد که ما هر روز در زندگی سرد ظاهراً مدرن مان تجربه می کنیم.

عصاره فیلم صحنه ای است که زن پس از دعوا با شوهرش درباره نگهداری بچه پس از طلاق آنها، به دستشویی می رود و ما بر اساس دیالوگ های آنها بر این گمانیم که بچه از موضوع عدم علاقه هیچ یک از آنها برای نگهداری از او خبر ندارد، اما در یک نمای دیدنی و تکان دهنده، وقتی زن وارد دستشویی می شود و پس از ادرار از آن خارج می شود و در را می بندد، پسربچه را می بینم که در پشت در، در حال زار زدن است.

بچه - آینده؟- مهمترین مساله فیلم است. فیلم با دنبال کردن یک پسر دوازده ساله که از مدرسه خارج می شود، آغاز می شود و رفته رفته فیلم/ والدین اش/ ما او را گم می کنیم و تا پایان دیگر اثری از او نیست. زود می فهمیم که زن از به دنیا آوردن او پشیمان است و حالا تنها به دوست پسر تازه اش می اندیشد که در انتظار زندگی با اوست. اما این مرد هم خود دختری دارد که تنها یک بار او را در اسکایپ با پدرش می بینم و می فهمیم که وقت برای دیدار پدرش ندارد؛ و از طرفی پدر این پسر دوازده ساله هم در رابطه تازه اش منتظر یک بچه است. در جهان نفس گیری که زیاگینستف خلق می کند بچه ها به دنیا می آیند اما عشق می میرد.    

  روزانه های جشنواره کن- یک

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

محمدصادق جوادی‌حصار: ابراهیم رییسی در میان مردم مشهد جایگاه ویژه‌‌ای ندارد

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶
آیدا قجر
خواندن در ۶ دقیقه
محمدصادق جوادی‌حصار: ابراهیم رییسی در میان مردم مشهد جایگاه ویژه‌‌ای ندارد