close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

تجاوز به حریم خصوصی، بیمارگونه و در سطح ملی

۲۸ فروردین ۱۳۹۲
آزاده معاونی
خواندن در ۹ دقیقه
تجاوز به حریم خصوصی، بیمارگونه و در سطح ملی

زهرا امیرابراهیمی، پونه قدوسی، مسیح علی‌نژاد، گلشیفته فراهانی؛ همه می‌شناسیم‌شان، میلیون‌ها بار نام‌شان را در گوگل جستجو کرده‌ایم یا در تاکسی یا وبلاگها درباره‌شان بحث کرده‌ایم؛ آن‌ها زنانی هستند که در سال‌های اخیر زندگی خصوصی‌شان در برابر دیدگان تمام ایرانیان قرار گرفته است. به شنیدن شایعات گوناگون درباره این که با چه کسی رابطه دارند یا چطور خانواده‌هایشان طردشان کرده‌اند عادت کرده ایم  و این دهان به دهان گشتن نام و استهزاء عمومی آن‌ها به امری عادی بدل شده است.

به واسطه شهرت یا به خاطر کنایه‌های زیادی که علیه‌شان مطرح شده، همه با داستان این چند نفر آشنا هستند. اما تجربه آن‌ها شکل افراطی پدیده‌ای است که بیش از آن که به نظرمان می رسد رواج یافته . این روزها در ایران نقض حریم خصوصی چنان فراگیر شده که مشکل بتوان مسئولیت آن را به گردن منبع مشخصی انداخت.

تلاش حکومت برای کنترل تمام جنبه‌های زندگی شهروندان موجب ترویج و گسترش فرهنگ تعرض به حریم خصوصی افراد شده و موضع متعصبانه و غیرقابل پیش‌بینی جامعه ایران در برابر جنسیت [سکسوالیته] نیز اغلب در همین جهت عمل کرده است. در نتیجه شرایطی اجتماعی پدید آمده که در آن هم عوامل حکومتی و وابسته به حکومت و هم شهروندان عادی، به روالی معمول و تحت عنوان امنیت یا اخلاق، به نقض حریم خصوصی دیگران می‌پردازند.

در سال‌هایی که به عنوان روزنامه‌نگار در ایران فعالیت می‌کردم شخصاً این واقعیت را زمانی تجربه کردم که فهمیدم مقامات حکومتی زندگی خصوصی‌ام را با دقت دنبال می‌کنند. آن‌ها حساب مردانی را که ملاقات می‌کردم و مهمانی‌هایی که می‌رفتم را داشتند و حتی در یک مورد مضحک می‌دانستند از یک جواهر فروشی چه چیزی خریده‌ام. وقتی ازدواج کردم حتی بیشتر از مادرم درباره همسرم و خانواده‌اش تحقیق کردند و به خاطر حُسن انتخابم در یافتن همسر به من تبریک گفتند. اوایل فکر می‌کردم عمده این توجهات ناشی از ماهیت حساس حرفه و زندگی من است؛ آن روزها برای مجله‌ای آمریکایی کار می‌کردم، از سوریه و لبنان گزارش می‌فرستادم و با دیپلمات‌ها معاشرت می‌کردم. اما بعد از مدتی متوجه شدم بسیاری از دوستانم که ارتباطات و رفت و آمدشان بیشتر در حوزه‌های داخلی است هم با نقض حریم خصوصی مواجه هستند. مثلاً دوست نزدیکی گریان از مصاحبه‌ای در شرکت ایران ایر بازگشت چون از او پرسیده بودند نماز می‌خواند یا نه یا مشروبات الکلی مصرف می‌کند.

من به سهم خودم خوش شانس بودم؛ مسئولان هرگز اطلاعات شخصی‌ام را به طور عمومی منتشر نکردند و ترس من از آنچه می‌دانند به صورت مساله‌ای شخصی باقی ماند. برای نوشتن این مقاله به دنبال زنانی گشتم که پیش‌تر نام بردم؛ کسانی که زندگی خصوصی‌شان یا توسط کسی که می‌شناختند بر ملا شده بود یا توسط نهادهای وابسته و حامی حکومت. می‌خواستم بدانم این رویدادها چگونه بر زندگی‌شان تأثیر گذاشته و چه کسی را مقصر می‌دانند.

در یک روز ابری زمستانی با مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار، تماس گرفتم تا با او درباره هجمه شایعات و تهمت‌های جنسی ای صحبت کنم که پس از فاش کردن پاداش‌های غیرقانونی نمایندگان مجلس علیه او به راه افتاد. این شایعات ساخته و پرداخته وبسایت‌های خبری محافظه‌کارِ وابسته به حکومت بود و در نهایت به درجه‌ای از افراط رسید که هر هفته گزارش‌هایی منتشر می‌شد درباره مجالس هوسرانی جمعه شب‌های علی‌نژاد و ویلا و خودروهایی که با پولی که عشاق‌اش پرداخته‌اند خریده است. او به من گفت: «همیشه به شوخی می‌گویم از نظر این وبسایت‌ها در مقطعی از فعالیت حرفه‌ای‌ام با تمام مقامات جمهوری اسلامی به غیر از رهبر رابطه جنسی داشته ام.» وقتی این را می‌گفت صدایش قوی و مطمئن بود اما هنگامی که به شرح برهم خوردن روابط شخصی‌اش رسید (این که چگونه این شایعات او را در چشم پدر و بستگان سنتی‌اش تحت تاثیر قرار داده) آشکار بود که برهم خوردن این روابط برای او دردناک بوده است.

آنچه برای علی‌نژاد اتفاق افتاده رویدادی جدا و منفک از بدنه جامعه نیست. هم‌زمان که دستگاه رسانه‌ای حکومت شایعاتی نادرست درباره او منتشر می‌کردند، شهروندان عادی هم تعرضاتی همان اندازه ویرانگر را متوجه حریم خصوصی‌اش کرده بودند.

در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) ویدئویی از روابط خصوصی زهرا امیرابراهیمی با دوست پسرش به شیوه‌ای بیمارگونه و در سطح ملی توجه همه را به خود جلب کرد. نام او همچنان یکی از متداول‌ترین کلمات جستجو در سایت گوگل است (حتی کلیپی از مکالمه مزاحمی تلفنی که از او می‌خواهد در یک فیلم پورن نقش بازی کند بیش از یک میلیون و ۶۵۰ هزار بازدید کننده داشته است).

امیرابراهیمی که در سریال پرطرفدار «نرگس» نقش بازی می‌کرد، پس از انتشار این ویدئو تفتیش و تحقیرهای شدیدی را متحمل شد. از آن جمله شایعاتی درباره خودکشی او بود که منابع رسمی به انتشارش دامن زدند. او که در نهایت به فرانسه مهاجرت کرد، زمانی به دوستی گفت: «وقتی در فرانسه برای مردم تعریف می‌کنم که برایم چه اتفاقی افتاده، می‌گویند اینجا چنین اتفاقی می‌توانست موفقیت حرفه‌ای‌ات را تضمین کند! در ایران اما بهتر بود که بمیرم.» علی رغم اقداماتی که مقامات ایرانی پس از انتشار این ویدئو انجام دادند، نحوه برخورد آن‌ها با چنین پرونده‌هایی اغلب بی‌سر و صدا است و لذا نمی‌تواند به اقدام بازدارنده موثری تبدیل شود.

بنیانگذاران جمهوری اسلامی، اگر بیان‌شان را ملاک قرار دهیم، نمی‌خواستند اوضاع چنین شود. حمله و بازرسی از منازل شخصی و تحقیق و نظارت بر رفتارهای جنسی اشخاص دست‌کم با روح بسیاری از قوانین مندرج در قانون مجازات اسلامی در تضاد است. قانون اساسی نیز هر چند اشاره‌ای خاص به حریم شخصی نمی‌کند، اما تفتیش عقاید را ممنوع (اصل ۲۳) و حیثیت افراد را از تعرض مصون اعلام می‌کند (اصل ۲۲). به طور خاص، فرمان هشت ماده‌ای آیت‌الله خمینی مبنی بر حفظ و رعایت حریم خصوصی که در سال ۱۳۶۱ صادر شد در حقیقت واکنش ولی فقیه بود به نقض فزاینده حریم خصوصی افراد در آشقتگی‌های پس از انقلاب توسط کمیته‌ها و پلیس. هدف از این فرمان حفاظت از حق شهروندان نسبت به حریم خصوصی‌شان و محدود کردن حیطه اختیار قضات و دادگاه‌های انقلاب در این زمینه بود. در متن این فرمان  شخص خمینی در اهمیت پاسخگویی دستگاه‌های حکومتی حتی در حین ریشه‌کن کردن گروه‌های ضد انقلاب می‌گوید: « با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستانها و دادگاهها، چرا که تعدى از حدود شرعیه حتى نسبت به آنان نیز جایز نیست، چنانچه مسامحه و سهل انگارى نیز نباید شود.»

اسلام که اساس حقوقی و مبنای اخلاقی فقه و حقوق الهی حاکم در ایران است به روشنی از تقدس و احترام به حریم خصوصی می‌گوید. قرآن صراحتاً با بر حذر داشتن مردم از ظن و گمان نسبت به یکدیگر، تجسس، و ورود بی اذن و اجازه به خانه دیگران نوعی حفاظ حقوقی و معنوی گرداگرد زندگی و رفتار خصوصی افراد می‌کشد. به گفته مهدی خلجی،  اسلام پژوه، ظاهر یا رفتار بیرونی دغدغه فقه اسلامی است. او می‌گوید: «اگر مرتکب زنا شوید یا شرب خمر کنید مادامی که این اعمال در حریم خصوصی از شما سر می‌زند و شاهدی بر آن وجود ندارد، هیچ کس حق ندارد به زور مداخله و یا شما را مجازات کند؛ اما جمهوری اسلامی یک جمهوری فقهی نیست.»

اما با وجود اسلامی که به طور موثر نقض حریم خصوصی را ممنوع می‌کند و شماری از قوانین که کمابیش از حریم خصوصی حمایت می‌کنند، چطور جامعه ایران به جایی تبدیل شده که روابط جنسی افراد به این سادگی مقابل چشم دیگران به نمایش گذاشته می‌شود؛ جایی که شهروندان عادی که خود تاب رویارویی با چنین مصائبی را ندارند، چنین با اشتیاق، تحقیر و استهزاء جنسی دیگران را هضم می‌کنند؟ در ایران کسی نیست که از این پرده‌دری‌ها بی‌خبر مانده باشد.

گلشیفته فراهانی، بازیگر و ستاره سینما و تلویزیون بیش از دیگران متحمل تعرضات عمومی به حریم شخصی‌اش شده است. او پس از آن که در تصاویری متعلق به مجله‌ای فرانسوی نیمه برهنه ظاهر شد مورد هجمه و محکومیت از سوی رسانه‌های وابسته به حکومت قرار گرفت. آن‌ها با پدرش تلفنی تماس گرفتند، او را به همکاری در دسیسه‌های ضد انقلابی متهم کردند، و مدعی شدند که مشکلات مالی او را واداشته نیمه برهنه مقابل دوربین قرار بگیرد (و البته مضافاً مدعی شدند که او با نقاب برچهره در خیابان‌های پاریس موسیقی می‌نوازد و از عابران پول می‌گیرد). وبسایت فارس نیوز و سایت‌های دیگر تا ماه‌ها تیترهایی حاکی از خشم و نفرت علیه او منتشر می‌کردند:

گلشیفته فراهانی از نجابت در سینمای ایران تا وقاحت در غرب

گلشیفته فراهانی بی‌حیایی‌اش را تایید کرد – فارس

روزنامه‌نگاران ایرانی که در غرب فعالیت می‌کنند نیز با ادعاهایی مشابه درباره سوءرفتارهای جنسی مواجه شده‌اند. پونه قدوسی، گزارشگر بی‌بی‌سی فارسی در سال۱۳۹۰ زمانی که مجری برنامه تلویزیونی «نوبت شما» بود خود را هدف حمله سازمان‌دهی شده و گسترده رسانه ای دید که او را گاهی قربانی تجاوز و گاهی معشوقه صادق صبا، مدیر شبکه بی‌بی‌سی فارسی معرفی می‌کرد.

اخیراً نفیسه کوهنورد، مجری دیگر بی‌بی‌سی فارسی هم مورد توجه رسانه‌های وابسته به حکومت قرار گرفته و به لا‌قیدی در روابط جنسی و داشتن «روابط ضربدری» متهم شده است. این کمپین‌ها که دهان به دهان گشته و منتشر شده‌اند سایر خبرنگاران بی‌بی‌سی فارسی را هم هدف قرار داده و بازجویی از اعضای خانواده‌های این روزنامه‌نگاران را در ایران در پی داشته‌اند. مردم در تهران می‌گویند این داستان‌ها را در تاکسی‌ها می‌شنوند. شایعات چنان سرعت و قدرتی می‌گیرند که حتی شهروندان تحصیل کرده و روشن فکر (که نوعاً منتقد رژیم هستند) هم به تردید می‌افتند که شاید حقیقتی پشت این شایعات نهفته باشد.

بی‌بی‌سی به من اجازه نداد با هیچ یک از خبرنگارانش به طور رسمی و علنی مصاحبه کنم و دلیل آن را آزار و ایذاء مستمر کارمندانش ذکر کرد، اما یکی از خبرنگاران در گفتگویی غیر رسمی به من گفت: «این آزار و اذیت‌ها از یک طرف خنده‌دار است، اما از طرفی دیگر می‌تواند خیلی ناراحت کننده باشد. بعضی‌ها اقوام و بستگانی سنتی دارند که سعی می‌کنند حامی و پشتیبان‌شان باشند اما خیلی سخت است.»

تاکتیک حکومت ایران مخصوصاً در استهزاء عمومی و تحقیر جنسی زنان شدیدتر و خشن‌تر بوده است در حالی که چنین اقداماتی در جامعه‌ای سنتی مانند ایران شأن و موقعیت زنان را بیشتر به خطر می‌اندازد. حتی اگر اقوام و بستگان نزدیک این زنان بدانند چنین ادعاهایی نادرست است، شرمساری و سرافکندگی آن‌ها پایان نمی‌یابد. یک کارمند دیگر بی‌بی‌سی که اطلاعات دقیقی از این وضعیت داشت گفت: «یک مرد مثل صادق صبا می‌تواند بی‌هیچ خدشه ای به اعتبارش چنین تهمت‌هایی را پشت سر بگذارد و حتی در نهایت مردانگی‌اش هم بیشتر ثابت شده باشد، در حالی که به نوعی، لکه ننگ بر زنان خبرنگار باقی می‌ماند.»

هرچند ماجرای افراد سرشناس توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده، اما مردم عادی نیز از نقض حریم خصوصی‌شان مصون نیستند و اگر شخصی صاحب قدرت در محل کار، مسجد محل یا در همسایگی‌شان صلاح بداند که از این حربه علیه آن‌ها استفاده کند، آن‌ها هم قربانی تهدید و باج‌گیری جنسی خواهند شد.

خلجی کنترل زندگی جنسی ایرانیان را امری حیاتی در وجود و بقای حکومت ایران می‌داند که به گفته او یک حکومت «توتالیتر اسلامی» است. او حکومت ایران را به لحاظ شیفتگی‌اش به سکس، به فاشیسم و کمونیسمی زیر پوسته‌ای تزئینی از جهان‌بینی اسلامی تشبیه می‌کند. او می‌گوید: «وقتی آن‌ها می‌گویند اجازه نداری که در خانه خودت شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای تماشا کنی، اتاق خانه شما می‌شود موضوع قانونگذاری. اتاق خصوصی شما یک موضوع سیاسی و به بخشی از حوزه عمومی تبدیل می‌شود.»    

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

tetrapharmakos
tetrapharmakos
۳۰ فروردین ۱۳۹۲

در مذمت رفتار حکومت پلیسی/بسیجی/سپاهی ولایت فقیه هر چه بگوییم، کم گفته‌ایم........سرنگونی رژیم وحشی و لجام‌گسیخته "دیکتاتوری ولایت فقیه" را هم صمیمانه آرزومندیم.............بنده با پشت‌گرمی به بند سوم آیین‌نامه این سایت که "تبادل و تضارب آرا" را خوشامد می‌گوید، عرض می‌کنم

tetrapharmakos
tetrapharmakos
۳۰ فروردین ۱۳۹۲

لطفا از تکه‌پاره کردن نظرات خوداری کنید....یا همه‌ش را سانسور کنید، یا تمامش را نشان دهید.........اول پیاله و بد‌مستی؟.......

بلاگ

ابتکاری جدید برای تهیه گزارش ویدئویی توسط شهروندخبرنگاران

۲۸ فروردین ۱۳۹۲
امید معماریان
خواندن در ۴ دقیقه
ابتکاری جدید برای تهیه گزارش ویدئویی توسط شهروندخبرنگاران