close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

می‌ترسم آسمان را با نام کبوتران سیاه کنند

۲۳ آذر ۱۳۹۷
ایران فقط تهران نیست
خواندن در ۵ دقیقه
می‌ترسم آسمان را با نام کبوتران سیاه کنند

محمد تنگستانی

پروژه جدید «ایران‌وایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستان‌ها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفت‌وگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانه‌های غیرمستقل ایران سانسور شده‌اند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آن‌ها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهت‌گیری سیاسی، آن ها را به مخاطبان «ایران‌وایر» معرفی خواهیم کرد.

در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استان‌های خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان‌ و یا روستای شما زندگی و فعالیت می‌کنند، می‌توانید با آدرس  [email protected] با ما در تماس باشید.

«ایران وایر» در کنار معرفی کارآموزان هنر، هنرمندان شناخته شده شهرستان‌ها را نیز به شما معرفی خواهد کرد.

«منصور خورشیدی»، شاعر و منتقد ادبیات ایران، خرداد ۱۳۲۹ در شهرستان بهشهر زاده شد و ۲۲ آذرماه ۱۳۹۷ بر اثر بیماری درگذشت.

از کتاب‌‌های منتشر شده او می‌توان به «از فکرهای با تو» و «خطابه‌های کهن سال کودکی» اشاره کرد.

مقالات و اشعار این شاعر زاده شمال ایران در مجلات و سایت‌هایی مانند «نوشتار»، «شهروند کانادا» و «قلمک» منتشر شده اند.

«شهرام گراوندی»، شاعر، نویسنده و مدیرمسوول هفته نامه «پیوند ایرانیان» در خصوص شعر منصور خورشیدی به «ایران‌وایر» می‌گوید:«او از شاعران "موج حجم" و از پیروان مانیفست ادبی "یدالله رویایی" بود. همه او را به عنوان شاعری مطرح در شعر حجم می‌شناسند اما به باور من، مولفه‌های موجود در شعر منصور خورشیدی، نزدیکی تنگاتنگی با جریان "موج ناب" دارند. با این که آقای خورشیدی زاده‌ شمال ایران بود و شعر ناب در جنوب و با مولفه‌های بومی این منطقه عرضه می شد اما بین شعر او با دیگر ناب سرایان برای من تفاوتی وجود ندارد. گرایشی که منصور خورشیدی به جریان موج ناب داشت، به گمانم بیش تر از گرایش او به شعر حجم است. شاید در اوایل او شاعر شعر حجم بوداما از چند دهه گذشته به این طرف او بیش تر شاعری با گرایش موج ناب بود. ارتباط خوبی هم با شاعران موج ناب مانند زنده ‌یاد "سیروس رادمنش"، زنده یاد "الول موری"، "هرمز علی‌پور"، "سیدعلی‌ صالحی" و دیگران داشت. این ارتباط به همان اندازه بود که با شاعران حجم در تماس بوده است. برای همین وقتی ما آثار او را نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که گاهی بینابین این دو نحله اند؛ گاهی پیرو مانیفست شعر موج ناب و گاه حجم‌گرا. قلم خاص و منحصر به خودی داشت. شعرش هویت داشت اما متاسفانه مانند دیگر شاعران و نویسندگان ایران، قدرش را ندانستند. نه فقط منصور بلکه در ایران به همه شاعران  بی‌مهری می‌شود. سال‌های آخر، مخصوصا بعد از درگذشت همسرش، خیلی گوشه‌گیر شده بود و هم ناخوش احوال بود.»

«سیامک مهاجریِ» شاعر در یادداشتی با عنوان «بررسی شناخت شناسانه هستی در شعر منصور خورشیدی»، در بلاگ خود نوشته است:«وقتی شاعری از لحن که در خود تکثیر و تکرار را نیز دارد، به زبان خود می‌رسد، جهانی را می‌سازد در مقابل دیدگان ما که می‌تواند پیشنهادی در برابر جهان حقیقی باشد. از این رو است که بعد از دهه ۶۰ تا این اندازه به نقش مغفول زبان تاکید می‌شود و"هایدگر" زبان را خانه وجود می‌داند و هر زبانی احتمالی است با تصاویر و حیرت های متعدد در مقابل زبان‌های دیگر و به قولی، جهان‌های دیگر. زیرا ادبیات و هنر آن بخش نادیدنی جهان را در مقابل آن بخش دیدنی و لمس کردنی جهان قرار می‌دهند و ما را به زیستی دیگرگون دعوت می‌کنند. شعر منصور خورشیدی هم با زبانی مابین ذهن و حقیقت، زیستنی دگرگونه است. شعر منصور خورشیدی را نمی‌توان خواند و لذت برد و به سویی سپرد. شعر او شعری درک کردنی است؛ یعنی باید از قبل هستی آن را خواند و درک کرد تا به زبانش راه پیدا کنیم. در شعر خورشیدی نمی‌توان حتی آشنازدایی‌های موسوم در فرمالیست‌ها را پیدا کرد و کلید کشف آن را یافت تا به سرعت به زبان این جهان رجعت کرد. بلکه الزام است که هستی آن را درک کرد و بعد به سراغ شعر شتافت. در غیر این صورت، شعر برای خودنمایی به پیش نخواهد آمد. آشنازدایی در شعر منصور خورشیدی هرگز آشنازادیی در موقعیت نیست.»

بخشی از یادداشت «منصور خورشیدی» بر کتاب «هفتاد سنگ قبر»، نوشته «یدالله رویایی» را در ادامه می‌خوانید: «هستی بخشیدن به سنگ برای حاشیه نویسی عمر، در حقیقت پدیدارشناسی اشیا است. کلمه‌ها دراین شعر برجسته هستند مثل سنگ‌ها برای قبر و نوشته‌ها برای سنگ. حاشیه‌هایی که عمر انسانِ روی سنگ را از ابهام خارج می‌کنند. چون شعر از آسیب‌های زبانی سخت دور است. ابهام موجود به موازات ادراک مخاطب قابل درک می‌شود و زیبا شناسی شعر در کارکرد زبانی، برای ایجاد متنی جدید در زمان نیامده، که بی گمان خواهد آمد.
این شعرها شعر جسارت است. شعر حادث، یک تفکر طراحی شده است.

تکنیک مسلط زبان در هر مصراع، ضعف کم رنگ بودن تخیل و تصویر را از بین می‌برد. چون شعر به شدت تکنیکی است. اصل پذیرش برای اعتلای شعر با آن همه طاق و رواق، زیبایی و معرفت ومعنا شناسی شعر می‌شود و پدیدار شناسی مرگ بهترین تجربه را از زندگی برابر مخاطب قرار می‌دهد تا نگاه خود را در فضا سازی متن مستقر کنند. زیرا شکل گیری فرم در ارایه شعر، برون زبانی (حاشیه) و درون زبانی (متن) بافت پیوسته دارد.

به این صورت اگر شعر نبود، طرح روی سنگ، بستر ساز متن نبود و اگر گستره سنگ حضور نداشت، حاشیه ها بی طرح می شدند. به همین دلیل است که در شرح حاشیه ها، شاعر از زبان سطح بهره می گیرد؛ بخشی که سطح زبان را می سازد.
همیشه آن که می‌رود/ کمی از ما را با خویش می‌برد/ کمی از خود را، زائر/ با من بگذار( سنگ شاد؛ ص ۱۳۳، یدالله رویایی).

آن جا که فرم در شرایط تابعیت تکوین پیدا می‌کند، توازی وجودی بین زبان و فکر ایجاد می‌شود.

 بحران ساختار به اضافه بحران زبان که هر کدام محور‌های خاص خود را دارند و کانون زاویه دید، تشخیص مخاطب را در کشف رابطه‌ها آسان می‌کنند. این هم خوانی سبب می شود که فاکتور اعتلایی در رسیدن به "علت غایی" بر سه اصل استوار شود؛ غیاب، دیدار و طلب. هم زاد کردن آن‌ها، طلیعه تازه زبانی در این کتاب است.»

یک شعر از منصور خورشیدی:

می‌ترسم 

باران ببارد و

پنج کودک نشسته 

در آستانه‌ در گاه 

هیبت هوا را 

با شانه‌های شکسته 

روی نقشه بی نام 

امضا کنند

می‌ترسم 

کلمات کوچک 

قانون رفتن را 

از رود بگیرند و

تن به تقدیر خود 

بسپارند 

و آسمان را 

با نام کبوتران 

سیاه کنند

می‌ترسم 

که ترس روی آینه 

هلاک شود و 

هزاران هجای کوتاه 

عطر دریا را 

در هم بریزند 

رو به روی پنجره باز

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

شهروند آبادانی: «مسئولین دیگر حتی وعده پیگیری هم نمی‌دهند»

۲۳ آذر ۱۳۹۷
شما در ایران وایر
شهروند آبادانی: «مسئولین دیگر حتی وعده پیگیری هم نمی‌دهند»