محمد تنگستانی
پروژه جدید «ایرانوایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آنها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آنها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آن ها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهیم کرد.
در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند، میتوانید با آدرس [email protected]با ما در تماس باشید.
«میثم حسینی»، گرافیست و طراح، ۳۵ سال پیش زاده شده و در حال حاضر در کشور ترکیه پناهجو است. او در معرفی خود میگوید: «از سال ۱۳۸۴ تدریس کارتون و کاریکاتور را در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و کرج آغاز کردم و در بیش از ۳۰ فرهنگسرا به تربیت شاگردان در تمام ردههای سنی پرداختم. از مدل زنده برای طراحی استفاده میکردم و در ترمهای بالاتر، تدریس تفکر انتقادی داشتم. در سال ۱۳۸۷، به همین دلیل از ادامه تدریس بازماندم. در ایران چندین نمایشگاه انفرادی از آثارم برگزار کردهام. سال ۱۳۸۹ هم نخستین کتابم را با عنوان «جنگل کارتونی»، برای گروه سنی کودک روانه بازار کردم. چندین کتاب دیگر نیز با موضوعات مختلف منتشر کرده ام. در سال ۱۳۹۱، به عنوان مشاور روابط عمومی، با جمعیت هلال احمر تهران مشغول به کار شدم و در همان سال به عنوان کارشناس گالری "تالار وحدت" و نماینده و کارشناس انتشارات "بنیاد رودکی" فعالیت داشتم.
همان سالها تابلویی با عنوان "بزرگ ترین تابلوی آبستره جهان" کشیدم و در میدان انقلاب به نمایش عموم گذاشتم که توسط نیروهای امنیتی از بین رفت. خبر از بین رفتنش را در شبکههای اجتماعی منتشر کردم اما با تهدید و توهین شبانه توسط نیروهای امنیتی، تکذیبیهای نوشتم. گاهی هم با مطبوعات همکاری میکردم.
۱۴ آذر ۱۳۹۲، در میدان "هفت تیر" تهران، توسط عدهای ناشناس به خاطر کارتونهایم که در مجله "صنعت و توسعه" منتشر شده بودند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و تهدید به مرگ شدم. بعد از آن هرگز نام خود را پایین کارهایم نزدم و عنوان و شغلم را از دبیری طراح و کارتونیست تغییر دادم. اول مسوول بازرسی و با حفظ سمت، مشاور اجرایی روزنامه "شهروند" و سپس به پیشنهاد مدیر مسوول، نماینده ویژه و تامالاختیار روزنامه شهروند شدم. در نهایت، سال ۱۳۹۳ به همراه همسرم به اجبار ایران را ترک کردیم.»
هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. از میثم حسینی پرسیدیم گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
گفت:«موفق نبودهاند. اگر چنین بود، هنرمندان، شاعران و نویسندگان بیشماری در تبعید به سر نمیبردند و تعداد بیشماری از آنها در داخل ایران با سانسور مبارزه نمیکردند. این نتیجه عدم موفقیت حکومت است. ایران امروز تنها به جدایی دین از سیاست نیاز ندارد، به نظر من، جدایی دین از هنر، جدایی دین از اقتصاد و جدایی دین از بسیاری چیزهای دیگر را باید در دستور کار قرار داد.
شاید حکومتها تا حدی بتوانند ایدئولوژی خود را در تمام مسیرهای درون یک جامعه پیش ببرند و به ارزشهای مردم ضد ارزش تزریق کنند اما ارزش فرهنگی و حقیقی نابود نشدنی است و در بازگشتی عظیمتر و با قدرتی افزونتر بر علیه زورگویان بر خواهد آمد. سیستم فکری حاکم بر ایران و هنر معاصر هیچ تاثیرپذیری از یکدیگر ندارند. حکومت شاید هنر را برای تبیین جنبههای خویش بخواهد به کار بگیرد اما هنر با مبانی و مفاهیم ارزشی حکومت رشد نکرده است. هنر انسان را به کمال مطلوب و سازنده خویش هدایت میکند. حکومت همواره تلاش کرده است بگوید سمبلها، هم در مذهب و ایدئولوژی و هم در هنر معاصر، تاریخی وابسته و همبسته دارند. بنابراین تاکید دارد که هنر بدون دین هیچ گذشتهای ندارد. این نگرش و ایدئولوژی را کوشش کرده است به کل زندگی مردم تعمیم بدهد و در فرهنگسازی برای نسل آیندگان پیامی را به جا بگذارد که اگر هنرمند ارزشی با این خصوصیات و یا مشخصات باشید، خودتان هم هنرمند بزرگی خواهید شد و مورد توجه و حمایت حکومت قرار خواهید گرفت.»
برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستاها به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند؛ نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
ـ لزوما همه هنرمندان رئالیست نیستند و از تشبیه هنر فرا واقعگرایی استفاده میکنند. در روستاها، به علت نبود توانایی و روشنفکری هنری در برخی از خانوادهها و نداشتن سواد بصری، گاهی هنرمند که نگاه سورئالیستی دارد، مورد هجمههای مذهبی و عدم پذیرش جامعه کوچک خود قرار میگیرد. اگر از زاویه دیگری بخواهیم به این مساله بپردازیم، نکته قابل توجه، بودجه و تقسیم آن میان نهادهای فرهنگی جامعه است. تقریبا ۹۰ درصد آن به ترویج و تبلیغ نماز و نماز خوانی و اسلام اختصاص داده میشود که این باز هم به باور شاعران، هنرمندان و نویسندگان جوان لطمه میزند. البته در سالهای گذشته شبکههای اجتماعی تا حدودی توانستهاند مرزهای بین شهرها و شهرستانها را از میان بردارند و فاصلهها را نزدیک کنند. از سوی دیگر، در ایران اختلاف طبقاتی بسیار شدید و محسوس است. به شکلی که اگر شاعری از یک روستا، شعری از سرودههای خودش را در میان مردم متمول امروزی در شهر بخواند، واقعا شاید از سوی همگان به جدیت پذیرفته نشود. این نکته واقعیت جامعه شهری ما است. در هر صورت، اگر هنرمندی برای ارایه آثارش کوشش کند، در روستا شاید طرفداران اندکی داشته باشد اما در شهر این شانس برای او بیشتر است.
چه راههایی برای مبارزه با سانسور در هنر و زندگی روزمره خود پیش گرفتهاید؟
ـ یک برنامه تلویزیونی با عنوان «در غبار سانسور» را تهیه، تولید و اجرا میکنم و آزادانه طرحهای اعتراضی خودم را در اختیار رسانهها قرار میدهم.
در چند دهه گذشته، اندام زن از هنر نقاشی در ایران سانسور شده است؛ سانسور اندام زن چه لطمهای به هنر نقاشی زده است؟
ـ به گمانم، حذف اندام زن از هنر نقاشی در ایران، سانسور و نادیده گرفتن موجودیت زن در جامعه است و این لطمه چشمگیری بر پیکره هنر وارد کرده است. مگر میشود جامعهای را بدون زن تصور کرد و یا مگر امکان دارد انسانی را بدون اندام دانست. حذف نقش و اندام زن در هنر نقاشی، حذف عرصههایی است که هنرمند امروز را دچار سردرگمی و عدم تعادل در خلق آثار کرده است. سانسور در هنر، سرچشمه نبود تساوی حقوق زن و مرد در جامعه است.
سانسور در استان و شهر شما چه بخشهایی از هنر بومی را حذف کرده است؟
ـ سانسور در ایران، بومیان را از روستاها به شهرها و از شهرها به کشورهای دیگر کشانده است. صنایع دستی یکی از هنرهای بومی است که حاوی خلاقیتهای بشر است. با نگریستن به صنایع دستی هر قوم، میتوان فهمید در گذشته مردم چهگونه میاندیشیدهاند و روابط آنها با یکدیگر چهگونه بوده است. متاسفانه هنر بومی در ایران رو به نابودی است و هیچ میراثی برای شناخت آیندگان از اجداد خود به جا نخواهد گذاشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر