close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

سام قبادی: عزا و موسیقی دولتی را جایگزین رقص و موسیقی لُری کرده‌اند

۱۰ فروردین ۱۳۹۸
ایران فقط تهران نیست
خواندن در ۵ دقیقه
سام قبادی: عزا و موسیقی دولتی را جایگزین رقص و موسیقی لُری کرده‌اند

محمد تنگستانی

پروژه جدید «ایران‌وایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستان‌ها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفت‌وگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانه‌های غیرمستقل ایران سانسور شده‌اند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آن‌ها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهت‌گیری سیاسی، آن ها را به مخاطبان «ایران‌وایر» معرفی خواهیم کرد.

در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استان‌های خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان‌ و یا روستای شما زندگی و فعالیت می‌کنند، می‌توانید با آدرس  [email protected] با ما در تماس باشید.

«سام قبادی» در معرفی خود میگوید: « متولد استان کردستان و بزرگ شده استان لرستان هستم. بچگی‌ام در ترس آژیر قرمز و جنگ و پناهگاه  گذشت و نوجوانی‌ام با روی کار آمد «محمود احمدی‌نژاد» خراب شد. دانشجوی رشته فنی بودم که به خاطر نحوه پوشش و دعوا با استاد معارف و اخلاق اسلامی از دانشگاه اخراج شدم. قصد مهاجرت از ایران را دارم. بعد از مهاجرت حداقل خیالم راحت است مادرم نگرانم نخواهد بود و هر شب با دلهره و گریه از عاقبت‌ و سرنوشت‌ام نمی‌خوابد. حقیقتا برای اینکه بتوانم بدون سانسور آواز بخوانم و بنویسم قصد مهاجرت دارم. در ایران یا باید تن به سانسور بدهی یا تماشاچی باشی یا کلا هنر را فراموش کرد. تا حدی با موسیقی زیر‌زمینی مشکل دارم. موسیقی زیر‌زمینی در کنار همه خوبی‌هایش در بخش‌هایی خسارت‌های جبران ناپذیری هم به همراه داشته است. هر هنرمند زیرزمینی‌ای در یکی از شبکه‌های اجتماعی صفحه‌ای دارد و در آن صفحه به این خاطر که گمان می‌کند دارد نقشی را ایفا می‌کند هر ایده و یا حرفی را بازگو می‌کند و مردم هم که در اغلب موارد بدون اینکه مطالعه کنند و یا پرسشگری، می‌پذیرند و اینگونه اتفاقات و گفته‌هایی که هیچ گونه پشتوانه فکری ندارد سبب خسارت هنر و موسیقی می‌شود. یک زمانی موسیقی زیر‌زمینی نوعی مبارزه در مقابل سیستم فکری و حکومت جمهوری اسلامی محسوب می‌شود اما الان به نظر من نه تنها مبارزه نیست بلکه با گستردگی شبکه‌های اجتماعی معنی خودش را از دست داده است.»

هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را می‌سازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟

ـ بدون تردید آنها تلاش‌شان را می‌کنم اما تلاشی بدون فایده است. در همین استان لرستان با ترویج موسیقی‌ای غیر واقعی تلاش کردند که موسیقی اصل و واقعی لرستان، رقص و خیلی‌ چیزهای دیگر را از بین ببرند اما موفق نبوده‌اند. مدیران بومی را کنار گذاشتند تا موسیقی لرستان توسط مدیران غیر بومی که هیچ درکی از واقعیت قوم لر ندارد به دست فراموشی سپرده شود اما موفق نبوده‌اند. یکی از مهمترین موانع موفقیت حکومت در اسلامیزه کردن هنر مخصوصا هنر بومی به نظر من اینترنت و شبکه‌های اجتماعی بوده است.

برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خوب  به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانه‌ها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟

ـ در حوزه موسیقی فرق چندانی بین تهران و شهرستان نیست. تنها فرقی که وجود دارد در تهران استودیو‌های مجهزی وجود دارد که رفتن به این استودیو‌ها نیاز به سرمایه‌گذار یا سرمایه شخصی دارد. برای یک شهرستانی فرقی نمی‌کند چون اصولا سرمایه‌ای ندارد و کسی هم نمی‌آید برای هنرمندی که زیربار مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نرفته است، سرمایه گذاری کند. در شهرستان‌ها هنرمندان حوزه موسیقی برای گذراندن زندگی یا کارگری می‌کنند، یا به کارهای غیرهنری روی می‌آورند و موسیقی کم‌کم از محوریت زندگی‌شان دور می‌شود و یا به مجالس عروسی و پارتی‌ها می‌روند. تعدادی هم که به پایتخت، تهران، مهاجرت می‌کنند زبان مادری و موسیقی محلی را فراموش می‌کنند چرا که این ژانر، موسیقی نواحی و بومی، در بازار موسیقی ایران جایگاهی ندارد. هنرمندان زیادی از استان لرستان در سال‌های گذشته با این هدف که در تهران می‌توانند دیده شوند به تهران مهاجرت کردند اما به دلیل نداشتن پارتی، پول، مطالعه و انگیزه‌ای برای کمک به هنر موسیقی یا حذف شدند یا به موسیقی دولتی روی آوردند. در حالی که در استان لرستان می‌توانستند مفید باشند.

چه راه‌هایی برای مبارزه با سانسور در هنر و زندگی روزمرهتان پیش گرفته‌اید؟
ـ سال ۱۳۸۸ با «شاهین نجفی» و موسیقی ایشان آشنا شدم و چیزی به اسم سانسور برایم بی‌معنا شد. از آن زمان حتی در شعرهایم هم دیگر خود‌سانسوری نکردم بر اساس فرم و نیاز در شعر و ترانه‌هایم از هر واژه‌ای استفاده کردم. نه تنها در هنر بلکه در زندگی شخصی‌ام همین روش را پیش گرفتم. به نظر من در هنر و ادبیات ما باید حذف و سانسور را از خودمان شروع کنیم.

سانسور در استان و شهر شما چه بخش‌هایی از هنر بومی را حذف کرده است؟

ـ تا زمانی که سانسور سایه‌ای سنگین بر فرهنگ، هنر و ادبیات و بخصوص موسیقی این سرزمین انداخته باشد به نظر من پرسش و پاسخ در این مورد بی‌فایده است. ما در کشور بخصوص استان‌ها و شهرستان‌ها زیرتیغ ارشاد و ارگان‌های دولتی و موسسات مذهبی هستم. وقتی هم با هزار بدبختی تلاش کنی تا در شبکه‌های اجتماعی دیده و شنیده شوی غولی به نام فیلتر رسانه و شبکه‌های اجتماعی مقابل هنرمند قرار می‌گیرد. فضای هنر در حال حاضر در اختیار هنر مبتذل و دولتی است. این گروه‌ها مانند قارچ سبز می‌شوند و سلیقه مخاطب را به بی‌راه می‌برند. رقص و موسیقی بومی و اصیل در استان لرستان جای خود را به موسیقی دولتی و عزا داده است یعنی عزا و موسیقی دولتی با سانسور جایگزین رقص و موسیقی بومی واصیل شده است.

یک نوشته از «سام قبادی» به عنوان «شهر نکبتیام» :

به این شهر و آدم‌های کور عادت کردم

به این اتاقِ تاریک و نمور عادت کردم

به این شهر و حرف‌های چرتِ مردمش

به وصله‌‌‌های جور و ناجور عادت کردم

شهرِ یا چیزی شبیهِ جنگل نمی‌دونم

ولی به اکثریتِ بیشعور عادت کردم

محضِ رضایِ قلبِ مادرم کمی می‌خندم

من به خنده‌هایِ با زور عادت کردم

اونقدر که از این و اون زخمِ زبون خوردم

به حرف‌های بی‌منظور عادت کردم

دوست و برادر برای من قصاب شدن

به زخمِ خنجرها و ساطور عادت کردم

من گورخوابم سرنوشتم زنده به گوریه

به زندگیِ شبونه توی گور عادت کردم ...

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

مجوز ورود به شهر مادرسلیمان؛ هشت هزار تومان

۱۰ فروردین ۱۳۹۸
خواندن در ۲ دقیقه
مجوز ورود به شهر مادرسلیمان؛ هشت هزار تومان