امروز سالمرگ «سیامک پورزند»، روزنامهنگار و فعال فرهنگی ایرانی است که در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ در سن ۸۰ سالگی به زندگی خود خاتمه داد.
این روزنامهنگار پس از چندین سال بازداشت خانگی و تحت فشار بودن، صبح ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ خودش را از پنجره طبقه ششم خانهاش به پایان پرتاب کرد.
اما طی سالهای گذشته گذشته رفتار ماموران امنیتی و قضایی ایران در بازداشت، تهدید و احضار روزنامهنگاران نه تنها تغییری نکرده بلکه شدت نیز یافته است. در سالهای گذشته حتی برخی از فعالان مدنی، سیاسی و مردم معترض در زندانها و بازداشتگاههای ایران جان باختهاند بدون اینکه دستگاه قضایی پاسخی به این مرگها و بازداشتها داده باشد. این مطلب که اولین بار در نهمین سالگرد آقای پورزند منتشر شده، بازنشر میشود.
***
«آزاده پورزند»، دختر کوچک سیامک پورزند امروز (۹ اردیبهشت) به مناسبت سالگرد فوت پدرش در فیسبوک خود متنی به یادش نوشته است: «تو خوش تیپ بودی، جمهوری اسلامی از خوش تیپها میترسد. تو شجاع بودی، جمهوری اسلامی از شجاعت میترسد، تو یک خبرنگار عالی بودی، آنها از این هم میترسند. تو عاشق زن ها بودی و تا جایی که توانستی برای برابری حقوق آنها جنگیدی. جمهوری اسلامی از زنها میترسد. تو عاشق تنوع و تفاوت ها بودی اما جمهوری اسلامی از تفاوت ها هم میترسد.»
آزاده پورزند در بخش دیگری از نامه به پدرش نوشته است: ««شما زندگی را به من آموختی، شما هرگز نخواهید مرد. میراث شما را تا زمان مرگ ادامه خواهم داد. من این قول را به شما ۹ سال دادم.» او در بخش دیگری از نامه خود به پدرش نوشته «عشق ما هرگز برای جمهوری اسلامی یا هر دولت رقتانگیز دیگر چیزی نبود که بتواند با آن بازی کند. تو یک اسطوره بودی، تو اسطوره من هستی. بخواب آرام، مرد خوش تیپ!»
سیامک پورزند، پسر خاله «احمد شاملو»، شاعر سرشناس ایرانی و همسر «مهرانگیز کار»، حقوقدان و فعال حقوق بشر بود.
سیامک پورزند روزنامهنگاری را با «روزنامه باختر» در سال ۱۳۳۱آغاز کرد. پورزند به گفته بسیاری از نزدیکانش خوش تیپ و خوش صحبت و خبرنگار شناخته شده حوزه فرهنگی بوده که به جشنوارههای مختلف هنری در کشورهای دیگر دعوت میشده است.
پس از انقلاب مانند بسیاری دیگر کارش را در مطبوعات از دست داد. اما دوباره در سالهای دهه هفتاد توانست به فعالیتهای مطبوعاتی بازگردد. او با مجلاتی نظیر «گزارش سینما» همکاری داشت.
اما زندگی او با ماجرای کنفرانس برلین در سال ۱۳۷۹ بهم ریخت و تراژدی از همانجا شروع شد. در این کنفرانس مهرانگیز کار، همسر او یکی از شرکتکنندگان بود. آقای پورزند نهایتا پس از بازجوییهای فراوان، در پاییز ۱۳۸۰ توسط نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت و نزدیک به یک سال در سلول انفرادی بدون حق داشتن وکیل و ملاقات با خانوادهاش نگهداری شد.
او سرانجام در دادگاهی غیرعلنی محاکمه و به ۱۱ سال زندان محکوم شد. اما مدتی بعد به دلیل کهولت سن و وضعیت جسمی وخیم از زندان آزاد شد اما تحت نظر ماموران امنیتی بود.
«محمدباقر قالیباف»، فرمانده نیروی انتظامی در سال ۱۳۸۱ در دفاع از بازداشت سیامک پورزند گفته بود: ««پورزند یکسری فعالیتهای ضدفرهنگی داشته که در چارچوب نظام اسلامی نبود و وی به واسطه ارتباطاتی که همسر سابق وی و دخترش با رضا پهلوی دارند، اطلاعات داخل کشور را در اختیار رضا پهلوی قرار میدادهاست به طوری که موضوع با آقای خاتمی به عنوان رئیس شورای امنیت ملی مطرح شد.»
مهرانگیز کار اما چند سال بعد در گفتوگویی با «کمپین حقوق بشر در ایران» در اردیبهشت ۱۳۹۶ و زمانی که قالیباف کاندیدای ریاست جمهوری در آن سال شده بود، گفته بود: «کسانی از جنس قالیباف دستور میدهند اول کسی را بدزدند و بعد به زیرزمین اداره اماکن ببرند و تا آنجا که میتوانند مورد شکنجه و تحت فشارش قرار بدهند، بعد کسی به نام قاضی ظفرقندی مسوول کنند که از او اقرارهای مورد نظر و مورد علاقه قالیباف را بگیرد که بعد بتواند بر ضد اصلاحطلبان از آنها استفاده کند. من شخصا اطلاع دارم که برگههای اغراق زیر ضرب و شتم ماموران اداره اماکن خونین بوده است. طبیعی است که وقتی چنین اظهاراتی را به شورای عالی امنیت ملی ببرند آن شورا دستور رسیدگی بدهد. این اتفاق عجیب و غریب نیست. آنچه عجیب و غریب و شگفت انگیز است، اولین ورقه پرونده سیامک است که به دستور قالیباف و به کمک دوستانش در قوه قضاییه علیه سیامک به وجود آمد. یکی از این افراد احمدی مقدس، رییس شعبه سوم دادگاه انقلاب بود که پرونده کنفرانس برلین را بررسی میکرد و دیگر دوستش سعید مرتضوی بود.»
این حقوقدان گفته بود: «قالیباف تا جایی که توانست در این پرونده برای محافظهکاران و دیگر مسوولان خوش خدمتی کرد و علیه اطلاحطلبان پرونده سازی کرد و پرونده سیامک و اقرارهایش را به زور به نقطهای رساند که گفته شد اصلاحطلبان با سلطنتطلبان یک دست بودند. اما من واقعا نمیدانم چه بهرهای مملکت و حکومت از این اقرارهای به دست آمده زیر شکنجه برد. آیا فقط میخواستند خانواده ما که فقط نابسامانیهای کشور را نقد میکردیم به این شکل متلاشی کند»
سیامک پورزند مجددا در اسفند سال ۱۳۸۲ همراه با شماری از نویسندگان و منتقدان سینمایی بازداشت و روانه زندان شد. او چندین ماه بعدتر به دلیل وضعیت جسمیاش از زندان آزاد شد اما به حبس خانگی محکوم شد. او در خانهاش زیر نظر ماموران امنیتی نگهداری میشد و ممنوع الخروج نیز شده بود به همین دلیل قادر به دیدن فرزندانش که سالها پیشتر مهاجرت کرده بودند، نبود.
مهرانگیز کار پس از مرگ همسرش گفت: «صبح روز ۹ اردیبهشت، مردی در آستانه ۸۰ سالگی، خود را از ششمین طبقه ساختمانی که همه میپنداشتند خانهاش است، اما زندانش بود، به سقف خیابان سپرد. به جان آمده بود از ستم ستمگران و نمیتوانست مختصر راه باقیمانده تا مرگ طبیعی را در آن زندان انتظار بکشد. نامش سیامک پورزند بود و زندگی پر نشیب و فرازی را پشت سر داشت. جرمش این بود که «اسرار هویدا میکرد». بلند بلند فکر میکرد و بسیار کسان، حق او میدانستند که در چنگال مجانین تازه به دوران رسیده مچاله بشود.»
آزاده پورزند نیز دو روز پس از مرگ پدرش در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ به رادیو فردا گفته بود: «این مرگ، مرگی بود اعتراضی و در کمال قدرت و اراده؛ ایشان تصمیم گرفت به این زندگی پایان بدهد و از طبقه ششم بالکن منزل کوچک مسکونی خودش دیروز ساعت دو بعد از ظهر، نهم اردیبهشت، خودش را به پایین پرت کرد.»
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
مطالب مرتبط:
به یاد پنجمین سال درگذشت سیامک پورزند
محمد مساعد در صدر لیست ۱۰ روزنامهنگار تحت فشار در جهان قرار گرفت
کیوان صمیمی، روزنامهنگار به پنج سال حبس محکوم شد
احضار و بازجویی از روزنامهنگاران به دلیل انتشار اخبار درباره کرونا
ثبت نظر