همزمان با اعتراضات امروز شانزدهم اسفند در اعتراض به مسمومیت سریالی دانشآموزان، امروز دانشجویان در تعداد زیادی از دانشگاهها نسبت به این مسمومیتها اعتراض کردند. شماری از دانشجویان در دانشگاه امیرکبیر، برای اعلام اعتراض و ابراز همدردی به فاجعهی مسمومیتهای سریالی در مدارس، طی حرکتی نمادین،کتابهای کودک را با پوشش ماسک در محیط دانشگاه پراکندند.
دانشجویان امیرکبیر پس از این حرکت نمادین، در بیانیهای که نسخهای از آن به دست ایران وایر رسیده نوشتهاند: «هر بار سرکوب را چنان به ما چشاندند که گمان بردیم مگر راهی دیگر باقی مانده و آنچه از آستین در میآورد سحری دیگر است که جان باقی مانده را بازستاند تا در فضای رعب و وحشتش سرافرازانه ناقوس مرگ بنوازد.»
در این بیانیه آمده است که: «این بار هم حکومت قصد دارد با اعمال سرکوبهای سنگین و بایکوت خبری، فضای خفقان را بر جامعه حکم فرما کند؛ در حالی که جان و سلامت کودکان مسئلهای نیست که خانوادهها، معلمان و سایر اقشار مختلف در برابر آن سکوت کنند و بر رنج چهل و چند ساله خود ادامه دهند.»
در پایان مطلب میتوانید متن بیانیهای که به واسطهی این رویداد توسط دانشجویانِ برگزارکننده ارائه شده را بخوانید.
در بیانیهای دیگر که امروز منتشر شده، دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در واکنش به این مسمومیتها گفتهاند: «تعصبات ارتجاعی مردسالارانه و مذهبی همواره سد راه زنان برای دستیابی به آزادی و برابری بوده است. اینان زن را محبوس در کنج اندرونی میخواستند، زیرا میدانستند که زنان میتوانند ریشۀ ظلم و استبداد را از بیخ برکنند.»
دانشجویان تربیت مدرس همچنین نوشتهاند که حکومت: «امروز از سر ناتوانی، خباثت را به نهایت رساندهاند و به حملات تروریستی و شیمیایی به مدارس روی آوردهاند و در خیال باطلشان میخواهند با حربۀ هراس دوباره «روسری و توسری» را حاکم کنند و دختران را به کنج اندرونی بفرستند.»
متن کامل این بیانیه نیز در انتهای خبر آورده شده است.
متن کامل بیانیه دانشجویان امیر کبیر:
«به نام فرزندان ایران... سالیان سال در سودای آزادی هم پای هم بودیم. جامعه، دانشگاه، مدرسه... آنچه از سر گذراندیم مثنوی هفت منیست که هر بابش برای تاریخی کفایت میکند. هر بار سرکوب را چنان به ما چشاندند که گمان بردیم مگر راهی دیگر باقی مانده و آنچه از آستین در میآورد سحری دیگر است که جان باقی مانده را بازستاند تا در فضای رعب و وحشتش سرافرازانه ناقوس مرگ بنوازد. آنگاه که در خیابان ها فریاد زدیم زن زندگی آزادی آن زمان که جوابمان شد گلوله، اشک آور زندان. آن زمان که نعش عزیزانمان بر دار استبداد، خون بر دلمان میکرد حتی گمان نمیبردیم روزی برای بقایش هر چند کوتاه سلامت کودکانی را دستآویز کند که خندههایشان فضای غم زده را از عشق و امید پر میکرد به جای نوای پرطنین زندگی فریاد برآرد: دیگر نمیتوانم نفس بکشم.نزدیک به چهار ماه است که این حملات گسترده در سراسر ایران امنیت و سلامت کودکان و خانوادههایشان را هدف گرفته و کسانی که ادعای حفظ امنیت در کشور را دارند در این مدت کوچکترین پاسخی به مردم ندادهاند. خانوادههای نگران در جلوی درب مدارس فرزندانشان کتک میخورند و معلمان که تنها خواهان حفظ امنیت جان دانشآموزانشان در محیط آموزش هستند سرکوب میشوند.
این بار هم حکومت قصد دارد با اعمال سرکوبهای سنگین و بایکوت خبری، فضای خفقان را بر جامعه حکم فرما کند؛ در حالی که جان و سلامت کودکان مسئلهای نیست که خانوادهها، معلمان و سایر اقشار مختلف در برابر آن سکوت کنند و بر رنج چهل و چند ساله خود ادامه دهند.
جامعه دغدغهمند دانشجویان پلیتکنیک هم دردی خود با کودکان و خانوادههایی که آسیب دیده از این حملات عامدانه هستند را اعلام میدارد و تا آخرین لحظه پای سرزمین خود ایستاده و با وجود سرکوبهای گسترده و اعمال فشار مضاعف بر دانشجویان، فریاد حقخواهی، آزادی و امنیت را سرخواهد داد.»
یانیهی دانشجویان دانشگاه تربیتمدرس:
«در میانۀ خیزش «زن، زندگی، آزادی» دختران دانشآموز روسریهایشان را درآوردند، به خیابانها آمدند، مشتها گره کردند و فریاد «نه روسری نه توسری، آزادی و برابری» را در فضای شهر و خیابان طنینانداز کردند. این صدایی بود برخاسته از مبارزات جنبش زنان ایران از انجمنهای مخفی زنان در عصر مشروطه تا امروز. صدایی بود که از زبان زنان میگفت «تساوی حقوق زن ایرانی را خواستاریم». تعصبات ارتجاعی مردسالارانه و مذهبی همواره سد راه زنان برای دستیابی به آزادی و برابری بوده است. اینان زن را محبوس در کنج اندرونی میخواستند، زیرا میدانستند که زنان میتوانند ریشۀ ظلم و استبداد را از بیخ برکنند. با بالا گرفتن صدای آزادیخواهی زنان در قیام ژینا مستبدان و مرتجعان احساس خطر کردهاند و خود را ناتوان از خاموش کردن شعلۀ آزادی در قلب زنان دیدهاند؛ آتشی که بنیاد استبداد و ارتجاع را میسوزاند و بر باد میدهد. امروز از سر ناتوانی، خباثت را به نهایت رساندهاند و به حملات تروریستی و شیمیایی به مدارس روی آوردهاند و در خیال باطلشان میخواهند با حربۀ هراس دوباره «روسری و توسری» را حاکم کنند و دختران را به کنج اندرونی بفرستند.
همانی که در خیابان به گلوله میبندد و در زندان تجاوز و شکنجه و اعدام میکند پشت این حملههای تروریستی به دانشآموزان است. راه مقابله با این تروریسمِ حکومتی مشابه قبل است: همبستگیِ جمعی و اعتراض در خیابان و دانشگاه و مدرسه. اگر امروز جلوی این حملات تروریستی نایستیم به ساحتها و فضاهای دیگر جامعه نیز کشیده خواهد شد و هیچکس و هیچجا ایمن نخواهد بود و فردای ایران را از امروز نیز تیرهتر خواهد کرد.
برونرفت از این وحشت جز به دست مردم ممکن نمیشود. هیچ نیروی اهریمنیای را توان ایستادن در مقابل قدرت مردم نیست. امروز باید همه یکصدا شویم و دستهایمان را در هم گره زنیم و این دیو دروغ و جنایت را درهم شکنیم. باید همدل شویم و به دل سیاهی بتازیم و آن را عقب برانیم و خود پیش رویم. «زن، زندگی، آزادی» آرمانی برای فردا نیست، شیوهای از زندگی در همین امروز است. باید جلوی هرگونه تعرض به جسم و جان و روان و حقوق تکتک افراد جامعه را بگیریم.
ما دانشجویان دانشگاه تربیتمدرس دانشآموزان را تنها نمیگذاریم و در حمایت از آنان صدای خود را بلند میکنیم و از دیگر دانشجویان و استادان دانشگاهها میخواهیم که در مقابل پیشروی تروریسم حکومتی و اسلامی سکوت نکنند و فریاد آزادیخواهی و ارتجاعستیزی و استبدادشکنی را دوباره در دانشگاهها حاکم کنند.»
ثبت نظر