ژاله هدایتی، شهروندخبرنگار
ایران را تمامی ایرانیان، فارغ از عقاید شخصی، دین یا مذهبشان ساختهاند. شهروندخبرنگاران «ایرانوایر» در مجموعهای، چهرههای برجسته اقلیتهای دینی و مذهبی را معرفی میکنند. شما هم اگر با شخصیتهای برجسته اقلیتهای دینی آشنایی دارید یا داستان زندگی و خدمات آنها را میدانید، با ایمیل adyan@iranwire.com تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید.
***
«مارکار قرابگیان»، شاعر و نقاش ارمنیتبار اهل ایران، متخلص به «دِو» و پایهگذار «انجمن نقاشان ارمنی» در سال ۱۹۰۱ میلادی (۱۲۸۰ خورشیدی) در تهران متولد شد.
پدر مارکار، «آودیس خان قرابگیان»، از معتمدان سرشناس جامعه ارمنی تهران و از صاحبان اصلی (سهامدا عمده) چاپخانه ارمنی زبان «پاروس» در دهه ۲۰ خورشیدی بود که در سالهای بعد با نام «فاروس» در زمینهه چاپ کتابهای فارسی نیز به فعالیت پرداخت.
پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، مارکار در مدرسه «هایگازیان» و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ملی ارمنیان جلفای اصفهان به پایان رساند. بعد به سبب علاقه و استعدادی که در زمینه نقاشی داشت، نزد نقاش اهل روسیه، «موریس فابری» رفت و مکتبهای مختلف نقاشی، آناتومی و تمامی نکات مربوط به هنر نقاشی را به خوبی آموخت.
خانواده مارکار در سال ۱۳۰۱ خورشیدی به تهران نقل مکان کردند و او به مدرسه «صنایع مستظرفه» رفت و به مدت پنج سال، یعنی تا ۱۳۰۶ خورشیدی، زیر نظر شخص «کمالالملک» به تحصیل نقاشی پرداخت.
او یکی از شاگردان برجسته کمالالملک محسوب میشد. استاد کمالالملک نقاشیهای او را میپسندید و وقتی کسی برای بازدید از مدرسه میآمد، تابلوهای مارکار را به بازدیدکنندگان نشان میداد و او را تشویق میکرد. مارکار همچنین مدتی را هم نزد «گرازیموف» روسی شاگردی کرد.
مارکار نقشی مهم در تکوین و توسعه نقاشی واقعگرا داشت. او همزمان با شکوفایی استعدادش در نقاشی، اشتیاق وافری نیز به ادبیات از خود نشان داد به طوری که از ۱۶ سالگی با تخلص دِو شروع به نوشتن کرد و حتی مدتی نیز به منزله سردبیر، در نشریه ادبی به فعالیت پرداخت.
مارکار که از سال ۱۹۱۷میلادی (۱۲۹۶) به نوشتن آغاز کرده بود، نخستین اثرش را در سال ۱۹۲۳ (۱۳۰۲) در روزنامهای به نام «گاقاپار» در تهران به چاپ رساند. او در این مدت و از سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) به مدت ۹ سال نیز در مدرسه ارمنیان هایگازیان به تدریس نقاشی، علمالاشیا و جغرافیا پرداخت.
مارکار همچنین سالهای متمادی «انجمن ادبی-هنری میتک» را در تهران سرپرستی کرد و سردبیر نشریه «نورپادگام» بود. بعد در سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۲)، همراه با «هراند فالیان»، نویسنده نثرپرداز ارمنی، «انجمن ادبی نوِراج» را تاسیس کردند.
او پس از وداع با کمالالملک، در سال ۱۹۲۷ (۱۳۰۶) کارگاهی در تهران دایر کرد و با وجود این که در آن زمان نقاشی رونقی نداشت، با گرفتن سفارش از مغازهداران و کسبه، به فعالیت ادامه داد. در این مدت با نخستین مرکز عرضۀ آثار هنرهای تجسمی در ایران (گالری «دِمون») به منزله نقاش و مسوول گالری همکاری میکرد. «میشا شهبازیان» و «آواک هایراپتیان» نیز از همکاران او در این گالری بودند.
استعداد ادبی و هنری مارکار در آثار نقاشی و اشعارش کاملا آشکار است؛ بهویژه این که در بهترین زمان عمر خود و در دوران جوانی پیشرفتهای بسیار مهمی کرده بود. در این دوره، علاقه به هنرهای تجسمی در جامعه ارمنیان تهران رو به افزایش بود. به نظر میرسد که در همین دوران مارکار نقاشان و علاقهمندان ارمنی را گردهم آورد و «انجمن نقاشان ارمنی» را پایه گذاری کرد که با وجود این که عمر چندانی نداشت ولی تاکنون اولین و آخرین انجمن نقاشان ارمنی در تاریخ فرهنگ ارمنیان ایران شمرده میشود.
او همچنین به تعلیم نسلی از شیفتگان هنر نقاشی پرداخت که از آنها در زمره نقاشان معتبر تهران یاد میشود؛ هنرمندانی چون میشا شهبازیان و هاکوپ وارتانیان که از پیشکسوتان آبرنگ ایران محسوب میشوند.
نخستین مجموعه شعرش در سال ۱۹۴۷(۱۳۲۶) به نام «ترانههای من»، در تهران انتشار یافت و سپس دومین اثر او با نام «این راه طولانی» از سال ۱۹۶۳ (۱۳۴۲) از طرف «سازمان انتشارات نویسندگان ارمنستان» به چاپ رسید.
در اشعار ِدو، گرایش به نقاشی و ایماژیسم و تصویرگری به خوبی محسوس است. مارکار خود اشعارش را چنین توصیف میکند: «من طبیعت را بهسان یک نقاش با تمام زوایا و ابعاد و فنونهایش میبینم و خیلی حقیقی مجسم میکنم. شعر چون جنبههای زیبایی طبیعت است. پس من در شعرم طبیعت را میسرایم و در نقاشی شعرم آن را تکمیل میکنم. از این رو، به جا است که بگویم در شعر، خود نقاش هویدا است.»
او که به زبانهای روسی، انگلیسی و فرانسه نیز آشنایی داشت، آثاری از نویسندگان این کشورها را به زبان ارمنی برگردانده است؛ از جمله این آثار میتوان به ترجمه نمایشنامه «ما مردگان چه هنگام باید بیدار شویم» اشاره کرد.
مارکار قرابگیان سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵)، در ۷۵ سالگی در تهران درگذشت و در گورستان «دولاب» به خاک سپرده شد.
ثبت نظر