اردوگاههای نازی
در فاصله سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۴۵ آلمان نازی و متحدانش بیش از ۴۴هزار اردوگاه و انواع دیگر بازداشتگاه (از جمله گتو) برپا کردند. عوامل دستاندرکار از این مکانها برای اهدافی مختلف استفاده میکردند، از جمله کار اجباری، حبس افرادی که دشمن مردم انگاشته میشدند و کشتار جمعی.
نکات کلیدی
۱. در مارس ۱۹۳۳ نخستین اردوگاه کار اجباری به نام «داخاو» در بیرون از شهر مونیخ آلمان گشایش یافت. این اردوگاه عمدتا محل نگهداری زندانیان سیاسی بود و دیرپاترین اردوگاه محسوب میشد، چنان که تا زمان آزادسازی آن در آوریل ۱۹۴۵ فعال بود.
۲. مقامات نازی در دوران رایش سوم بیش از ۴۴هزار بازداشتگاه ایجاد کردند. مبنای این برآورد* پژوهشهای جاری در منابع آن دوران، از جمله اسناد و مدارک خود عوامل دستاندرکار بوده است.
۳. همه این مکانها اردوگاه کار اجباری نبود، گرچه معمولا از آنها به این عنوان یاد میشود. این مکانها از حیث هدف و نوع زندانیان نگهداریشده در آنها با هم فرق میکردند.
اردوگاههای اولیه (۱۹۳۳ـ۱۹۳۸)
رژیم نازی از سال ۱۹۳۳ که به قدرت رسید، یک رشته بازداشتگاه برای حبس و حذف بهاصطلاح «دشمنان مردم» احداث کرد. بیشتر زندانیان اردوگاههای اولیه کار اجباری عبارت بودند؛ از زندانیان سیاسی، یعنی کمونیستها و سوسیالیستها و سوسیال-دموکراتهای آلمانی، همچنین کولیان، اعضای فرقه شاهدان یهوه، همجنسگرایان و زندانیان متهم به رفتار «مخل اجتماع» یا نابهنجار. بسیاری از این بازداشتگاهها اردوگاه کار اجباری نامیده میشدند. اصطلاح اردوگاه کار اجباری به اردوگاهی اطلاق میشود که محل حبس موقت یا دایم افراد در شرایط عموماً سخت است، آن هم بدون در نظر گرفتن هنجارهای قانونی دستگیری و حبس اشخاص که در قانون اساسی دموکراسیهای پذیرفتهشده وجود دارد.
در پی الحاق اتریش به آلمان در مارس ۱۹۳۸، زندانیان سیاسی اتریش نیز در چارچوب نظام اردوگاهی نازیها قرار گرفتند. در پی حملات خشونتبار به یهودیان در نوامبر ۱۹۳۸ معروف به Kristallnacht («شب شیشههای شکسته») مقامات نازی اقدام به بازداشت دستهجمعی مردان یهودی در سراسر کشور کردند. این نخستین بار بود که یهودیان به صرف یهودی بودن به طور دستهجمعی بازداشت میشدند. بیش از ۳۰هزار یهودی آلمانی موقتا روانه اردوگاههای کار اجباری داخاو، بوخنوالت و زاکسنهاوزن در آلمان شدند تا زمانی که هر یک بتواند ثابت کند که توان مهاجرت دارد.
انواع اردوگاهها
خیلیها از تمام بازداشتگاههای نازیها در جریان هولوکاست بهعنوان اردوگاه کار اجباری یاد میکنند و به طور کلی به مکانهای نگهداری و کشتار افراد در دوران رژیم نازی «اردوگاه کار اجباری» میگویند؛ اما همه مکانهایی که نازیها برپا کردند، اردوگاه کار اجباری نبودند؛ بلکه مشتمل بودند بر:
اردوگاههای اقامت اجباری: برای زندانی کردن افراد غیرنظامی که بهاصطلاح «دشمن رایش» پنداشته میشدند.اردوگاههای کار اجباری: در اردوگاههای کار اجباری، رژیم نازی به طرزی وحشیانه از نیروی کار زندانیان برای منافع اقتصادی و جبران کمبود نیروی کار بهرهکشی میکرد و زندانیان این اردوگاهها از امکانات، پوشاک، تغذیه یا استراحت مناسب محروم بودند.اردوگاههای انتقالی: اردوگاههای انتقالی در حکم بازداشتگاههای موقت برای یهودیانی بود که در انتظار تبعید بودند و معمولا آخرین توقفگاه آنها پیش از تبعید به مراکز کشتار بود. اردوگاههای اسرای جنگی: اردوگاههای مخصوص اسرای جنگی متفقین، از جمله لهستانیها و سربازان شوروی.مراکز کشتار: که عمدتا یا انحصارا برای کشتار انبوه شمار زیادی از افراد به محض ورود تاسیس شده بودند. تعداد پنج مرکز کشتار وجود داشت که عمدتا برای کشتار یهودیان تاسیس شده بود. این اصطلاح همچنین برای توصیف مراکز «بهمرگی» که مخصوص کشتن بیماران معلول بود، استفاده میشود.
نظام اردوگاهی: نقشهها
در فاصله سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۴۵ آلمان نازی و متحدانش بیش از ۴۴هزار اردوگاه و انواع دیگر بازداشتگاه (از جمله گتو) برپا کردند. عوامل دستاندرکار از این مکانها برای اهداف مختلفی استفاده میکردند، از جمله کار اجباری، حبس افرادی که دشمن مردم انگاشته میشدند و کشتار جمعی.
اردوگاههای کار اجباری نازیها، ۱۹۳۳ـ۱۹۳۴
نخستین اردوگاههای کار اجباری در آلمان اندکزمانی پس از انتصاب آدولف هیتلر به مقام صدراعظمی در ژانویه ۱۹۳۳ برپا شدند. گردان توفان (اسآ) و نیروی پلیس از فوریه ۱۹۳۳ اقدام به برپایی اردوگاههای کار اجباری کردند. هدف از احداث این اردوگاهها رسیدگی به انبوه افرادی بود که به اتهام مخالفت سیاسی دستگیر میشدند. در ابتدا برپایی این اردوگاهها در سطح آلمان حالت محلی داشت، اما بهمرور بیشتر این اردوگاههای اولیه برچیده شدند و جای خود را به اردوگاههایی با سازماندهی متمرکز دادند که منحصرا در حوزه اختیارات قانونی اساس (گردان حفاظت؛ یعنی همان گارد نخبه حکومت نازی) فعالیت میکردند. الگوی این نظام اردوگاهی اردوگاه کار اجباری داخاو بود که تنها اردوگاهی بود که از سال ۱۹۳۳ تا سال ۱۹۴۵ فعالیت میکرد.
اردوگاههای کار اجباری نازیها، ۱۹۳۳ـ۱۹۳۹
نخستین اردوگاههای کار اجباری در آلمان اندکزمانی پس از انتصاب آدولف هیتلر به مقام صدراعظمی در ژانویه ۱۹۳۳ برپا شدند. گردان توفان (اسآ) و نیروی پلیس این اردوگاهها را با هدف رسیدگی به انبوه افرادی احداث میکردند که به اتهام مخالفت سیاسی با رژیم دستگیر میشدند. برپایی این اردوگاهها در سطح آلمان حالت محلی داشت؛ اما بهتدریج بیشتر این اردوگاههای اولیه برچیده شدند و جای خود را به اردوگاههایی با سازماندهی متمرکز دادند که منحصرا در حوزه اختیارات قانونی اساس (گردان حفاظت، یعنی همان گارد نخبه حکومت نازی) فعالیت میکردند. تا سال ۱۹۳۹ هفت اردوگاه بزرگ کار اجباری برپا شده بود که عبارت بودند از: داخاو (۱۹۳۳)، زاکسنهاوزن (۱۹۳۶) در شمال برلین، بوخنوالت (۱۹۳۷) در نزدیکی وایمار، نوینگامه (۱۹۳۸) در نزدیکی هامبورگ، فلوسنبورگ (۱۹۳۸)، ماوتهاوزن (۱۹۳۸)، و راونزبروک (۱۹۳۹).
اردوگاههای نازی در لهستان اشغالی، ۱۹۳۹ـ۱۹۴۵
مراکز کشتار در لهستان اشغالی، ۱۹۴۲
مراکز کشتار (که به آنها «اردوگاه امحاء» یا «اردوگاه مرگ» نیز میگفتند) با هدف اجرای برنامه نسلکشی طراحی شده بودند. در فاصله سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ نازیها شش مرکز کشتار در مناطقی که سابقا متعلق به لهستان بود، برپا کردند؛ در خلمنو، بلزک، سوبیبور، تربلینکا، آوشویتس-بیرکناو (بخشی از مجتمع آشویتس) و مایدانک. خلمنو و آشویتس در مناطقی برپا شدند که در سال ۱۹۳۹ به آلمان ملحق شده بودند. بقیه اردوگاهها (بلزک، سوبیبور، تربلینکا و مایدانک) در دولت عمومی لهستان برپا شدند. آشویتس و مایدانک هر دو هم به عنوان اردوگاه کار اجباری عمل میکردند، هم به منزله مرکز کشتار. اکثریت قاطع قربانیان این مراکز کشتار را یهودیان تشکیل میدادند. برآورد میشود که ۳ و نیم میلیون یهودی در این شش مرکز کشتار در چارچوب سیاست راهحل نهایی کشته شدند. سایر قربانیان عبارت بودند از کولیان و اسرای جنگی شوروی.
اردوگاههای اصلی نازی در آلمان بزرگ، ۱۹۴۴
با آغاز جنگ جهانی دوم در سپتامبر ۱۹۳۹ و اهمیت یافتن نیروی کار اجباری در تولید محصولات جنگی، نظام اردوگاهی نازیها بهسرعت گسترش یافت. در پی شکست آلمان در نبرد استالینگراد در سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳، کمبود نیروی کار در اقتصاد جنگی آلمان به مرحله بحرانی رسید و همین امر به استفاده هرچه بیشتر از زندانیان اردوگاههای کار اجباری در صنایع مهماتسازی آلمان انجامید. در آن دوران، بهویژه در سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴، صدها اردوگاه اقماری در درون یا در نزدیکی کارخانجات صنعتی برپا شد. اردوگاههای اقماری عموما اردوگاههای کوچکی بودند که زیر نظر اردوگاههای اصلی اداره میشدند و نیروی کار اجباری موردنیاز خود را از آنها تامین میکردند. اردوگاههایی مانند آشویتس در لهستان، بوخنوالت در مرکز آلمان، گروسـروزن در شرق آلمان، ناتسوایلرـاشتروتهوف در شرق فرانسه، ریونزبروک در نزدیکی برلین، و اشتوتهوف در نزدیکی دانتسیش در ساحل دریای بالتیک به صورت مراکز گرداننده شبکههای عظیمی از اردوگاههای اقماری کار اجباری درآمدند.
اردوگاههای اصلی نازیها در اروپا، ژانویه ۱۹۴۴
آلمانها در سراسر مناطق تحت اشغال خود افرادی را که در برابر سلطه آنها مقاومت میکردند و کسانی را که به زعم آنها از نظر نژادی پستتر یا از نظر سیاسی نامطلوب بودند، دستگیر میکردند. افرادی را که به سبب مقاومت در برابر حاکمیت آلمانها دستگیر میکردند، عمدتا روانه اردوگاههای کار اجباری میکردند. یهودیان را از سرتاسر مناطق تحت اشغال روانه اردوگاههای امحاء در لهستان میکردند که در آنجا به طور نظاممند کشته میشدند و همچنین روانه اردوگاههای کار اجباری میکردند که در آنجا به کار اجباری واداشته میشدند. اردوگاههای انتقالی نظیر وستربورک، گورس، مخلن و درانسی در اروپای غربی و اردوگاههای کار اجباری مانند بولتسانو و فوسولی دی کارپی در ایتالیا بهعنوان مراکز تجمیع یهودیان استفاده میشدند که سپس با قطار به اردوگاههای امحاء تبعید میشدند. بر اساس گزارشهای اساس، در ژانویه ۱۹۴۵ نام بیش از ۷۰۰هزار زندانی در اردوگاههای کار اجباری ثبت شده بود.
اردوگاههای اصلی نازیها در اتریش
اردوگاههای نازیها در فروبومان، ۱۹۴۰ـ۱۹۴۵
اردوگاههای اصلی نازیها در ایتالیا
اردوگاههای نازیها در کشورهای بالتیک، ۱۹۴۱ـ۱۹۴۵
اردوگاههای اصلی نازیها و کشورهای محور در جنوب اروپا
اردوگاههای نازیها در نروژ و دانمارک، ۱۹۴۰ـ۱۹۴۵
آزادسازی اردوگاههای اصلی نازیها، ۱۹۴۴ـ۱۹۴۵
نیروهای متفقین همچنان که در یک رشته حملات علیه آلمان در کل اروپا پیشروی میکردند، با اردوگاههای کار اجباری مواجه میشدند و زندانیان را آزاد میکردند که بسیاری از آنها از راهپیماییهای مرگ به سمت مناطق داخلی آلمان جان به در برده بودند. نیروهای شوروی نخستین نیروهایی بودند که به یکی از اردوگاههای اصلی نازیها نزدیک شدند. آنها در ژوئیه ۱۹۴۴ به اردوگاه مایدانک در نزدیکی لوبلین، لهستان رسیدند. آلمانها که از پیشروی سریع نیروهای شوروی غافلگیر شده بودند، کوشیدند، برای پنهانکردن شواهد کشتار جمعی اردوگاه را تخریب کنند. نیروهای شوروی همچنین اردوگاههای اصلی نازیها در آشویتس، اشتوتهوف، زاکسنهاوزن، و راونزبروک را آزاد کردند. نیروهای امریکایی اردوگاههای بوخنوالت، دوراـمیتلباو، فلوسنبورگ، داخاو و ماوتهاوزن را آزاد کردند. نیروهای انگلیسی اردوگاههای واقع در شمال آلمان، از جمله نوینگامه و برگنـبلزن را آزاد کردند.
شمار انواع دیگر بازداشتگاهها به دهها هزار بالغ میشد. این اردوگاهها از جمله مشتمل بودند بر اردوگاههای اولیه؛ یعنی مراکز «بهمرگی» برای کشتن بیماران معلول، بازداشتگاههای گشتاپو، اساس و قوه قضاییه آلمان، اردوگاههای کولیان و مراکز آلمانیسازی.
اردوگاههای اقامت اجباری
اردوگاههای اقامت اجباری را معمولا به غلط با زندانهای موجود در جوامع مدرن مقایسه میکنند. اما اردوگاههای اقامت اجباری بر خلاف زندانهای امروزی خارج از هرگونه نظارت قضایی بودند. اردوگاههای اقامت اجباری نازیها سه هدف اساسی را برآورده میکردند:
۱. حبس بهاصطلاح «دشمنان مردم»؛این افراد به مدتی نامحدود در حبس نگه داشته میشدند.
۲. حذف فیزیکی افراد و دستههای کوچک هدفگیریشدهای از افراد؛ دور از انظار عمومی و خارج از نظارت قضایی.
۳. بهرهکشی از نیروی کار جمعیت زندانی؛ این هدف بر اثر کمبود نیروی کار پدید آمد.
نخستین اردوگاه اقامت اجباری
هدف اصلی اردوگاههای اولیه اقامت اجباری در طی دهه ۱۹۳۰ حبس و ارعاب سران جنبشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود که به زعم نازیها خطری برای بقای رژیم بودند. نخستین اردوگاه اقامت اجباری داخاو بود که در مارس ۱۹۳۳ در نزدیکی مونیخ برپا شد.
در بسیاری از اردوگاههای اقامت اجباری، عوامل اساس نازی برای تسهیل کار هر روزه کشتن زندانیانی که از فرط ناتوانی یا بیماری قادر به کارکردن نبودند، اتاقهای گاز ایجاد کرده بودند یا در نظر داشتند، ایجاد کنند. پیش از بهکارگیری گسترده روش کشتن با گاز در اردوگاههای اقامت اجباری، از سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ پزشکان اردوگاهها در چارچوب برنامهای سری به اسم «۱۴اف۱۳» زندانیان ناتوان، بیمار و ازپاافتاده را گزینش میکردند تا در مراکز «بهمرگی» (موسوم به تی۴) کشته شوند. کاربرد دیگر اتاقهای گاز کشتن دستههای کوچک هدفگیریشدهای از افراد بود که نازیها خواهان نابودیشان بودند؛ (مثل مبارزان مقاومت لهستان، اسرای شوروی و از این قبیل). ایجاد اتاقهای گاز در مثلا ماوتهاوزن، زاکسنهاوزن، اشتوتهوف، آشویتس ۱، ریونزبروک، لوبلین/مایدانک و نظایر آن به همین منظور بود.
ساختار اردوگاهها
ساختار کلیه اردوگاههای اقامت اجباری به یک ترتیب بود. همگی یک ستاد داخلی داشتند که از پنج قسمت تشکیل شده بود:
۱. مقر فرماندهی (مشتمل بر فرمانده و افرادش)
۲. دایره بازداشت حفاظتی به سرپرستی افسر پلیس امنیتی که مسئول ثبت سوابق زندانیان از نظر ورود، آزادی، انضباط و مرگ بود و دستوراتش را از اداره مرکزی امنیت رایش میگرفت.
۳. فرماندهی اردوگاه حفاظتی
۴. امور اداری و تدارکات
۵. پزشک اساس
اردوگاههای کار اجباری و اردوگاههای اسرای جنگی
روایت بلانکا روتشیلد از کار اجباری در اردوگاه راونزبروک
بلانکا تنها فرزند خانوادهای منسجم در ووچ، لهستان بود. پدرش در سال ۱۹۳۷ مُرد. پس از هجوم آلمان به لهستان، به همراه مادرش در ووچ نزد مادربزرگ بلانکا که قادر به سفر نبود، ماندند. در سال ۱۹۴۰ با دیگر بستگانشان به گتو ووچ منتقل شدند. در آنجا بلانکا در یک نانوایی کار میکرد. چندی بعد به همراه مادرش در بیمارستانی در گتو ووچ به کار مشغول شدند و تا اواخر سال ۱۹۴۴ که به اردوگاه روانزبروک آلمان تبعید شدند، آنجا بودند. سپس آنها را از راونزبروک روانه اردوگاه اقماری زاکسنهاوزن کردند. بلانکا را در یک کارخانه هواپیماسازی (آرادوـورکه) به کار واداشتند و مادرش را به اردوگاه دیگری فرستادند. نیروهای شوروی در بهار ۱۹۴۵ بلانکا را آزاد کردند. او در خانههای متروکه زندگی میکرد تا این که توانست به ووچ بازگردد و در آنجا متوجه شد که هیچیک از بستگانش از جمله مادرش زنده نماندهاند. سپس راهی غرب شد و به برلین رفت و سرانجام از یک اردوگاه آوارگان سر درآورد. او در سال ۱۹۴۷ به امریکا مهاجرت کرد.
منبع: مجموعه موزه یادبود هولوکاست امریکا
در پی حمله آلمان به لهستان در سپتامبر ۱۹۳۹، نازیها در آنجا اردوگاههای کار اجباری به راه انداختند که در این اردوگاهها هزاران زندانی از خستگی، گرسنگی و سرما جان دادند. مسئولیت حفاظت از این اردوگاهها با یگانهای اساس بود. در طی جنگ جهانی دوم نظام اردوگاهی نازیها بهسرعت گسترش یافت. در برخی اردوگاهها پزشکان نازی بر روی زندانیان آزمایشهای پزشکی انجام میدادند.
در پی حمله آلمان به اتحاد شوروی در ژوئن ۱۹۴۱، نازیها بر شمار اردوگاههای اسرای جنگی و اردوگاههای اقماری افزودند. در مجتمعهای اردوگاهی موجود (از قبیل آشویتس) در لهستان اشغالی، اردوگاههای جدیدی احداث شد. اردوگاه بناشده در لوبلین که بعدها به مایدانک معروف شد، در پاییز ۱۹۴۱ بهعنوان اردوگاه اسرای جنگی برپا شد و در سال ۱۹۴۳ به اردوگاه اقامت اجباری بدل شد. هزاران اسیر جنگی شوروی در آنجا با گلوله یا گاز کشته شدند.
اسرای جنگی شوروی
اسرای جنگی شوروی در حفاظت نگهبانان آلمانی
در سمت چپ تصویر، حرکت ستونی از اسرای جنگی شوروی به پشت جبهه در حفاظت نگهبانان آلمانی. مکان نامعلوم، ۱ ژوئیه ۱۹۴۱.
سربازان آلمانی در حال حفاظت از اسرای جنگی شوروی
سربازان آلمانی در حال حفاظت از اسرای جنگی شوروی که به سمت اردوگاهها میروند. اتحاد شوروی، ۱۹۴۱. بعد از یهودیان اسرای جنگی شوروی بزرگترین گروه از قربانیان سیاست نژادی نازیها بودند.
سرباز آلمانی در حال حفاظت از اسرای جنگی شوروی
یک سرباز آلمانی در حال حفاظت از اسرای جنگی شوروی در اردوگاه اومان در اوکراین. اتحاد شوروی، ۱۴ اوت ۱۹۴۱.
آلمانها در حال حفاظت از اسرای جنگی شوروی
آلمانها در حال حفاظت از زندانیان اردوگاه اسرای جنگی شوروی روونو. روونو، لهستان، پس از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱. بعد از یهودیان، اسرای جنگی شوروی بزرگترین گروه از قربانیان سیاست نژادی نازیها بودند.
اسرای جنگی شوروی در ماوتهاوزن
ژست افسران اساس در مقابل گروهی تازهرسیده از اسرای جنگی شوروی. اردوگاه اقامت اجباری ماوتهاوزن، اتریش، ۱۹۴۱.
اسرای جنگی شوروی در حال دریافت جیرهای ناچیز
اسرای جنگی شوروی در حال دریافت جیره ناچیز خود. بیش از سه میلیون اسیر جنگی شوروی در اسارت آلمانها و عمدتا بر اثر سوءتغذیه و سرما جان باختند. روونو، لهستان، ۱۹۴۱. بعد از یهودیان، اسرای جنگی شوروی بزرگترین گروه از قربانیان سیاست نژادی نازیها بودند.
اسرای جنگی شوروی در حال ورود به مایدانک
اسرای جنگی شوروی در حال ورود به اردوگاه مایدانک. لهستان، بین اکتبر ۱۹۴۱ و آوریل ۱۹۴۴.
محل اقامت اسرای جنگی شوروی
سنگرهای محل اقامت اسرای جنگی در استالاگ ۳۱۹ ـ اردوگاهی که نازیها برای اسرای جنگی شوروی ساخته بودند. خلم، لهستان، ۱۹۴۱ـ۱۹۴۴.
سربازان آلمانی در حال بازجویی از اسرای جنگی شوروی
سربازان آلمانی در حال بازجویی از اسرای جنگی شوروی در بدو ورود به یک اردوگاه. لیدا، لهستان، ۱۹۴۱.
اردوگاه بلزن بای برگن ویژه اسرای جنگی شوروی
عکسی از مجموعه عکسهایی که یکی از نگهبانان اردوگاه بلزن بای برگن که مخصوص اسرای جنگی شوروی بود، گرفته شده و افسری امریکایی به نام ستوان ون اوتن آن را با ارقام رومی شمارهگذاری کرده است. در این اردوگاه حدود ۱۰هزار اسیر جنگی نگهداری میشدند که بیشتر آنها را از فالینگبوستل در فاصله ۱۰ کیلومتری آورده بودند. آنها را وقتی مریض میشدند تا بلزن راه میبردند و در بلزن به آنها گرسنگی میدادند و غذایشان فقط سوپ چغندر گاوی بود. این عکس اسرای جنگی شوروی را که در اردوگاه گرد آمدهاند، نشان میدهد. آلمان، ۱۹۴۱ـ۱۹۴۵. بعد از یهودیان، اسرای جنگی شوروی بزرگترین گروه از قربانیان سیاست نژادی نازیها بودند.
اسرای جنگی شوروی در انتظار جیره روزانه
اسرای جنگی شوروی در انتظار غذا در (اردوگاه اسرای) استالاگ ۸ سی. بیش از ۳ میلیون سرباز شوروی در اسارت آلمانها و عمدتا بر اثر سوءتغذیه و سرما جان دادند. ژاگانی، لهستان، فوریه ۱۹۴۲. بعد از یهودیان، اسرای جنگی شوروی بزرگترین گروه از قربانیان سیاست نژادی نازیها بودند.
اسرای جنگی شوروی
ستونهای اسرای جنگی شوروی. اتحاد شوروی، ۱۵ سپتامبر ۱۹۴۲. بعد از یهودیان، اسرای جنگی شوروی بزرگترین گروه از قربانیان سیاست نژادی نازیها بودند.
جیره اسرای جنگی شوروی
گونی آرد چوب (گرد چوب و خاکاره) برای درستکردن نان جایگزین. جیره رسمی این «نان» برای اسرای جنگی شوروی کمتر از ۱۴۰ گرم در روز بود. دوبلین، لهستان، ۱۹۴۲ یا ۱۹۴۳.
اسرای جنگی مجروح شوروی در انتظار مراقبت پزشکی
اسرای جنگی مجروح شوروی در انتظار مراقبت پزشکی. ارتش آلمان حداقل امکانات درمانی را در اختیار اسرا قرار میداد و اسرای جنگی شوروی اجازه داشتند که برای رسیدگی به افراد زخمی خود فقط از امکانات پزشکی بهغنیمتگرفتهشده استفاده کنند. باراناویچی، لهستان، زمان جنگ.
اسرای جنگی مجروح شوروی
اسرای جنگی مجروح شوروی. ارتش آلمان حداقل امکانات درمانی را در اختیار اسرا قرار میداد، به اسرای جنگی شوروی اجازه داشتند که برای رسیدگی به افراد زخمی خود فقط از امکانات پزشکی بهغنیمتگرفتهشده استفاده کنند. باراناویچی، لهستان، زمان جنگ.
اسرای جنگی شوروی در مایدانک
اسرای جنگی شوروی، بازماندگان اردوگاه مایدانک، در هنگام آزادسازی اردوگاه. لهستان، ژوئیه ۱۹۴۴. بعد از یهودیان اسرای جنگی شوروی بزرگترین گروه از قربانیان سیاست نژادی نازیها بودند.
دو اسیر جنگی شوروی که دچار سوءتغذیهاند
دو اسیر جنگی شوروی که دچار سوءتغذیهاند، از بازماندگان اردوگاه اسرای جنگی همر در غرب آلمان. بیش از سه میلیون سرباز شوروی در اسارت آلمانها و عمدتا بر اثر سوءتغذیه و سرما جان دادند. همر، آلمان، ۲۹ آوریل ۱۹۴۵.
ورودی اتاق گاز در اردوگاه آشویتس ۱
ورودی اتاق گاز اردوگاه آشویتس ۱ که در آنجا گاز «سیکلون ب» بر روی اسرای جنگی شوروی آزمایش میشد. ساختمان پسزمینه بیمارستان اعضای اساس است. آشویتس، لهستان، تاریخ نامعلوم.
اردوگاههای انتقالی
یهودیان در مناطق تحت اشغال نازیها در مسیر انتقال به مراکز کشتار در لهستان تحت اشغال آلمان معمولا در ابتدا به اردوگاههای انتقالی مانند وستربورک در هلند یا درانسی در فرانسه تبعید میشدند. این اردوگاهها معمولا آخرین توقفگاه قبل از تبعید به مراکز کشتار بود.
مراکز کشتار
سامانه ریلی اروپا، ۱۹۳۹
شبکه راهآهن اروپا نقشی اساسی در اجرای سیاست راهحل نهایی ایفا کرد. یهودیان آلمان و مناطق تحت اشغال آن کشور از طریق راهآهن به مراکز کشتار در لهستان اشغالی تبعید و در آن مراکز کشته میشدند. آلمانها در تلاش برای پنهانکردن نیاتشان از این تبعیدها با عنوان «اسکان مجدد در شرق» یاد میکردند. به قربانیان گفته میشد که آنها را به اردوگاههای کار اجباری میبرند؛ ولی در واقعیت از سال ۱۹۴۲ به بعد تبعید برای بیشتر یهودیان به معنای انتقال به مراکز کشتار بود. تبعید در این ابعاد مستلزم هماهنگی بین چندین وزارتخانه دولت آلمان بود، از جمله اداره مرکزی امنیت رایش (RSHA)، وزارت حملونقل و وزارت امور خارجه. اداره مرکزی امنیت رایش مسئول هماهنگی و اداره تبعیدها بود؛ وزارت حملونقل مسئول تنظیم برنامه قطارها؛ و وزارت امور خارجه مسئول مذاکره با کشورهای متحد آلمان برای تحویلدادن یهودیانشان.
مراکز کشتار در لهستان اشغالی، ۱۹۴۲
مراکز کشتار (که به آنها «اردوگاه امحاء» یا «اردوگاه مرگ» نیز میگفتند) با هدف اجرای برنامه نسلکشی طراحی شده بودند. در فاصله سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ نازیها شش مرکز کشتار را در مناطقی که سابقا متعلق به لهستان بود، برپا کردند؛ در خلمنو، بلزک، سوبیبور، تربلینکا، آوشویتس-بیرکناو (بخشی از مجتمع آوشویتس) و مایدانک. خلمنو و آشویتس در مناطقی برپا شدند که در سال ۱۹۳۹ به آلمان ملحق شده بودند. سایر اردوگاهها (بلزک، سوبیبور، تربلینکا، و مایدانک) در دولت عمومی لهستان برپا شدند. آشویتس و مایدانک هر دو هم بهعنوان اردوگاه کار اجباری عمل میکردند، هم به عنوان مرکز کشتار. اکثریت قاطع قربانیان مراکز کشتار را یهودیان تشکیل میدادند. برآورد میشود که ۵/۳ میلیون یهودی در این شش مرکز کشتار در چارچوب سیاست راهحل نهایی کشته شدند. سایر قربانیان عبارت بودند از کولیان و اسرای جنگی شوروی.
تبعیدهای عمده به مراکز کشتار، ۱۹۴۲ـ۱۹۴۴
در کنفرانس وانزه در برلین در ژانویه ۱۹۴۲ عوامل اساس (گارد نخبه حکومت نازی) و نمایندگان وزارتخانههای دولت آلمان برآورد کردند که طرح نازیها برای کشتن یهودیان اروپا موسوم به «راهحل نهایی» ۱۱ میلیون یهودی اروپا، از جمله یهودیان کشورهای اشغالنشده مانند ایرلند، سوئد، ترکیه و انگلستان را دربر میگیرد. یهودیان آلمان و مناطق تحت اشغال آلمان در اروپا از طریق راهآهن به مراکز کشتار در لهستان اشغالی تبعید و در آنجا کشته میشدند. آلمانها در تلاش برای پنهانکردن نیاتشان از این تبعیدها با عنوان «اسکان مجدد در شرق» یاد میکردند. به قربانیان گفته میشد که آنها را به اردوگاههای کار اجباری میبرند؛ ولی در واقعیت از ۱۹۴۲ به بعد تبعید برای بیشتر یهودیان به معنای انتقال به مراکز کشتار و سرانجام مرگ بود.
تبعید به بلزک
انتقال اجباری یهودیان به واگنهای باری برای تبعید به مرکز کشتار بلزک. لوبلین، لهستان، ۱۹۴۲.
تبعید از گتو ووچ به مرکز کشتار خلمنو
یهودیان تبعیدشده از لوکسمبورگ در اتریش و چکسلواکی در حین تبعید از گتو ووچ به مرکز کشتار خلمنو. ووچ، لهستان، ۱۹۴۲.
روایت لئو اشنایدرمن از شرایط موجود در یک قطار حمل دام در حین تبعید از ووچ به آشویتس
آلمانها در سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله کردند. لئو و خانوادهاش به گتویی در ووچ منتقل شدند. لئو را در یک کارگاه یونیفورمدوزی به خیاطی واداشتند. گتو ووچ در سال ۱۹۴۴ برچیده شد و لئو به آشویتس تبعید شد. سپس برای کار اجباری به نظام اردوگاهی گروسـروزن فرستاده شد. با پیشروی ارتش شوروی زندانیان به اردوگاه ابنزه در اتریش منتقل شدند. اردوگاه ابنزه در سال ۱۹۴۵ آزاد شد.
روایت لئو اشنایدرمن از ورود به آشویتس، گزینش، و جدایی از خانواده
آلمانها در سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله کردند. لئو و خانوادهاش به گتویی در ووچ منتقل شدند. لئو را در یک کارگاه یونیفورمدوزی به خیاطی واداشتند. گتو ووچ در سال ۱۹۴۴ برچیده شد و لئو به آشویتس تبعید شد. سپس برای کار اجباری به نظام اردوگاهی گروسـروزن فرستاده شد. با پیشروی ارتش شوروی زندانیان به اردوگاه ابنزه در اتریش منتقل شدند. اردوگاه ابنزه در سال ۱۹۴۵ آزاد شد.
روایت فریتسی وایس فریتسهال از فرآیند گزینش در آوشویتس
پدر فریتسی به امریکا مهاجرت کرد، اما زمانی که دیگر میتوانست خانوادهاش را نزد خود ببرد، جنگ شروع شده بود و مادر فریتسی نگران حمله به کشتیهای عازم امریکا بود. فریتسی و مادر و دو برادرش سرانجام به آشویتس فرستاده شدند. مادر و دو برادر فریتسی مردند، اما فریتسی وانمود کرد که از سنش بزرگتر و در نتیجه کارگر قابلی است و اینگونه از مرگ جان به در برد. او در حین یک راهپیمایی مرگ از آشویتس به درون جنگلی گریخت و بعداً نجات یافت.
روایت سام ایتسکوویتس از اتاقهای گاز در آشویتس
آلمانها در سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله کردند. با اشغال ماکوف، سام به خاک شوروی گریخت. چندی بعد برای تهیه آذوقه به ماکوف بازگشت، ولی او را در گتو نگه داشتند. در سال ۱۹۴۲ به آشویتس تبعید شد. با پیشروی ارتش شوروی در سال ۱۹۴۴ سام و زندانیان دیگر را به اردوگاههایی در آلمان انتقال دادند و در اوایل ۱۹۴۵ آنها را روانه راهپیمایی مرگ کردند. سام در حین یک حمله هوایی گریخت و به دست نیروهای آمریکایی نجات یافت.
روایت آبراهام بمبا از عملیاتهای کشتن با گاز در تربلینکا
آبراهام در چنستوخووای لهستان بزرگ شد و آرایشگری پیشه کرد. او و خانوادهاش در سال ۱۹۴۲ از گتو چنستوخووا به مرکز کشتار تربلینکا تبعید شدند. در تربلینکا آبراهام برای کار اجباری گزینش شد. کار او چیدن موی زنان پیش از انتقالشان به اتاق گاز و تفکیک لباسهای زندانیان تازهرسیده بود. آبراهام در سال ۱۹۴۳ از اردوگاه گریخت و توانست به چنستوخووا بازگردد. او از ژوئن ۱۹۴۳ تا زمان آزادی به دست نیروهای شوروی در سال ۱۹۴۵ در یک اردوگاه کار کار میکرد.
روایت استر راب از ورود زندانیان به سوبیبور
استر در خانوادهای یهودی از طبقه متوسط در خلم لهستان متولد شد. در دسامبر ۱۹۴۲ او از یک اردوگاه کار به مرکز کشتار سوبیبور در لهستان اشغالی تبعید شد. هنگام ورود به سوبیبور استر برای کار در تفکیکخانه گزینش شد. کار او تفکیک لباسها و وسایل افراد کشتهشده در اردوگاه بود. در طی تابستان و پاییز ۱۹۴۳ استر در زمره گروهی از زندانیان اردوگاه سوبیبور بود که درصدد شورش و فرار برآمدند. رهبران این گروه لئون فلدهندلر و الکساندر (ساشا) پچرسکی بودند. شورش در ۱۴ اکتبر ۱۹۴۳ روی داد. زندانیان موفق نشدند به در اصلی برسند و بهناچار کوشیدند، از طریق میدان مین اطراف اردوگاه فرار کنند و نگهبانان آلمانی و اوکراینی آنها را هدف گلوله قرار دادند. حدود ۳۰۰ نفر گریختند و بیش از ۱۰۰ تن دستگیر و تیرباران شدند. استر جزو کسانی بود که موفق به فرار شدند.
کیفها و چمدانهای یهودیان تبعیدشده به مراکز کشتار
مجموعهای از کیفهای یهودیان تبعیدشده به مراکز کشتار. این کیفهای تودهشده در پای واگن قطار در طبقه سوم نمایشگاه دائمی موزه یادبود هولوکاست امریکا به نمایش گذاشته شده است. واشینگتن دیسی، ۱۹۹۳ـ۱۹۹۵.
انباری در آشویتس که محل نگهداری لباسهای قربانیان بود
یکی از چندین انبار در آشویتس که آلمانها در آن لباسهای قربانیان اردوگاه را نگهداری میکردند. این عکس بعد از آزادسازی اردوگاه گرفته شده است. آشویتس، لهستان، بعد از ژانویه ۱۹۴۵.
مراکز کشتار
مراکز کشتار در آلمان نازی در ابتدا در جریان اجرای عملیات «تی ۴»، موسوم به برنامه «بهمرگی» پدیدار شدند. این نخستین برنامه کشتار جمعی حکومت نازی بود که طی آن بیماران معلول در مراکز آلمان را در اتاقهای گاز با گاز مونوکسید کربن میکشتند.
نازیها برای پیشبرد سیاست «راهحل نهایی» (نسلکشی یا کشتار جمعی یهودیان) در لهستان تحت اشغال آلمان مراکز کشتار برپا کردند؛ زیرا لهستان کشوری بود که بیشترین جمعیت یهودی را داشت. این مراکز کشتار برای اجرای موثر عملیات کشتار جمعی طراحی شده بودند. نخستین مرکز از این دست که در دسامبر ۱۹۴۱ گشایش یافت خلمنو بود که در آن یهودیان و کولیان را در وانتهای سیار با گاز خفه میکردند. در سال ۱۹۴۲ نازیها برای کشتار نظاممند یهودیان دولت عمومی (منطقهای در بخش داخلی لهستان تحت اشغال آلمان) مراکز کشتار بلزک، سوبیبور و تربلینکا را به راه انداختند. در این مراکز نازیها با وامگرفتن تکنیک کشتن با گاز از برنامه «بهمرگی» یهودیان را در اتاقهای گاز با استفاده از گاز مونوکسید کربن ناشی از اگزوز ماشین میکشتند.
در مجمتمع اردوگاهی آوشویتس، مرکز کشتار بیرکناو چهار اتاق گاز داشت که به کوره آدمسوزی معروف بود. در آنجا برای کشتن افراد با گاز از سم آفتکش «سیکلون ب» (سیانید هیدروژن یا اسید پروسیک) استفاده میشد. در اوج روند تبعید افراد به اردوگاهها در سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۴ روزانه به طور میانگین ۶۰۰۰ یهودی با گاز کشته میشدند. در مجموع بیش از ۲ میلیون ۷۷۲ هزار یهودی (یا ۴۶ درصد قربانیان یهودی) در مراکز کشتار کشته شدند.
میلیونها نفر در انواع مختلف اردوگاههای نازیها زندانی شدند، مورد بدرفتاری قرار گرفتند و کشته شدند. آلمانها و همدستانشان با مدیریت اساس بیش از سه میلیون یهودی را فقط در مراکز کشتار به قتل رساندند. تنها کسر ناچیزی از زندانیان اردوگاههای نازیها از مرگ جان به در بردند.
پرسشهای تفکر انتقادی
چگونه با آغاز جنگ جهانی دوم کارکردهای نظام اردوگاهی گسترش یافت؟ایجاد نظامی از اردوگاههای کار اجباری چگونه میتواند مقدمهای بر فجایع جمعی و نسلکشی باشد؟
ثبت نظر