ونوس امیدوار
اعتراضات سراسری و به دنبال آن، فیلترینگ و محدودیت اینترنت، بالا رفتن قیمت دلار و از همه مهمتر، خشم و عزای عمومی شهروندان، بسیاری از کسب و کارها را از رونق انداختهاند.
«نادیا» صاحب کافیشاپی در تهران، یکی از این افراد است که جمهوری اسلامی را مسبب اصلی نابودی کسب و کار خودش و بقیه میداند. او در این رابطه میگوید: «با هزار بدبختی و کلی وام، سال گذشته با دخترم یک کافیشاپ راه انداختم تا هم فرصتی برای اشتغال دختر نوجوانم باشد و هم با به کارگیری دو نفر دیگر، کمکی به آنها کرده باشم. اما از ابتدای امسال رفته رفته با افزایش فشار تورم و بالا رفتن روز به روز قیمتها، هر روز عرصه به ما تنگتر میشد.»
او توضیح میدهد که از شروع اعتراضات سراسری اما وضعیت کسب و کارشان وخیمتر شده است: «مشتریان کافیشاپ به یک سوم کاهش یافتهاند. این موضوع دلایل متعدد دارد؛ از یک طرف جوانان که مشتریان اصلی کافیشاپ هستند، زخم خورده، دلمرده و پریشان هستند و از سوی دیگر در این چند ماه شاهد افزایش چند برابری قیمتها هستیم؛ موضوعی که دولت به هیچ عنوان قادر به مدیریت آن نیست.»
نادیا در این باره مثال هم میزند: «تا همین چند ماه گذشته، ماهانه به طور متوسط ۱۵ کیلوگرم قهوه میخریدم اما حالا خریدم به دو کیلوگرم کاهش یافته که دلیلش هم نبودن مشتری است. از سوی دیگر، این کاهش شدید درآمد باعث شده است خود من هم خریدهای منزلم را به شدت کاهش دهم؛ مثلا اگر قبلا اول ماه مقداری گوشت قرمز، مرغ و ماهی میخریدم، الان قادر به خرید همه نیستم. اگر مرغ بخرم، دیگر گوشت قرمز نمیخرم و اگر ماهی بخرم که دیگر هیچ کدام را نمیتوانم بخرم.»
نادیا به هم ریختن بازار کسب و کار را مانند حلقههای یک زنجیر میداند که یکی یکی به هم متصل و در هم گره خوردهاند و آسیب به یک بخش، بقیه بخشها را هم در برمیگیرد.
او در عین حال میافزاید: «ما حاضریم همه اینها را به جان بخریم اما این اعتراضات به ثمر بنشیند و همگی از بند آزاد شویم.»
از کارکنان دولت و حقوق بگیران مشاغل ثابت که بگذریم، این روزها پای درد دل هر صنفی که بنشینی، حرفهای زیادی از افزایش بی حد و مرز قیمتها در کنار رکود کسب و کارش برای گفتن دارد.
«سامان» و «مرجان»، زن و شوهر جوانی که به تازگی ازدواج کردهاند، هر دو مربی بدنسازی هستند و از این راه خرج زندگی نوپای خود را در میآوردند. مرجان میگوید: «مشتریان باشگاه، هم در بخش آقایان و هم در بخش بانوان به شدت کم شدهاند. آنقدر کم که گاهی در برخی شیفتها اصلا مشتری نداریم. اگر وضع به همین منوال پیش برود، تا چند ماه آینده مجبوریم باشگاه را تعطیل کنیم و خانهنشین شویم.»
سامان ادامه میدهد: «باور کنید با این اوضاع، هزینه آب، برق و گاز و اجاره خانه هم در نمیآید. از آنطرف، قیمت همه چیز، از مواد خوراکی و میوه بگیر تا قطعات یدکی، لوازم منزل و هرچیز که فکرش را بکنید، به یکباره افزایش یافته است. انگار دولت به عمد دست به این کار زده است تا مردم معترض را خفه کند. اما نمیداند رکود کسب و کار همراه با گرانی و تورم بیشتر، فقط ما را خشمگینتر و ناراضیتر میکند.»
مرجان دنباله حرف همسرش را میگیرد: «حالا دیگر مذهبی و غیرمذهبی نداریم، همه ناراضی و عصبانی هستیم و دیگر نمیتوانیم زندگی کنیم. مشکلات اقتصادی ناشی از رکود کسب و کار کمرشکن شدهاند.»
«حمید»، یکی از کاسبان بازار کفش تهران نیز میگوید: «در این چند ماهه بعد از اعتراضات، بازار به شدت خراب است. از یک سو مشتریها کم شدهاند و از سوی دیگر مواد اولیه تولید به شدت کاهش و قیمت آن افزایش یافته است. زیرا خیلی از عمده فروشان به دلیل تلاطم بازار، حاضر به فروش موجودی انبارشان نیستند. این آشفته بازار کاسبی یک طرف، برگههای ۴۰، ۵۰ میلیون تومانی مالیات که این روزها برای ما کسبه میآید، درد دیگری است؛ آن هم در شرایطی که اجاره مغازه و خرج زندگی به سختی در میآید. دولت حتی حاضر نیست برای جلب رضایت بازاریان و کسبه، از خیر مالیاتش بگذرد یا حداقل آن را کاهش دهد.»
اوضاع در دیگر بخشهای بازار و دیگر مشاغل هم بهتر از این نیست. «محسن» ۱۰ سالی است که در کار ساخت و ساز است. شغل اصلی او سنگکاری ساختمانها است اما گاهی کارهای دیگر ساختمانی را نیز انجام میدهد. به گفته خودش، از یک ماه پیش عضو ثابت اعتراضات خیابانی شده زیرا از وضع موجود و فشارهای اقتصادی به تنگ آمده است. میگوید هیچ امیدی به فردای خودش و فرزندش ندارد و زندگی برایش بیمعنا شده است: «در این۱۰ سال گذشته هیچ وقت اوضاع ساخت و ساز تا این حد خراب نبوده است. قیمت مصالح ساختمانی به طرز باور نکردنی بالا رفته است و پروژهها نیمه تعطیل رها شدهاند؛ انگار خاک نابودی بر سر این سرزمین پاشیده شده است. کاملا معلوم است دولت هیچ توانی برای جمع کردن این موضوع ندارد. ظاهرا تمام امکاناتش را برای سرکوب معترضان به کار گرفته است.»
کارکنان آژانسهای گردشگری، موسسات آموزشی، سالنهای زیبایی و آرایشی و حتی برخی مشاغل درمانی مانند دندانپزشکان هم اذعان دارند که کسب و کار آنها نیز به شدت در ماههای اخیر تحت تاثیر قرار گرفته و شمار زیادی از مشتریان خود را از دست دادهاند. فضای بیاعتمادی همراه با خشم ناشی از سرکوب ناجوانمردانه معترضان و نگرانی نسبت به اوضاع و احوال، انگیزه انجام بسیاری کارها را از آنها گرفته و زندگی برای اغلب مردم از حالت عادی روزمره خارج شده و همین موضوع، رکود کسب و کارها را نیز به همراه داشته است.
ثبت نظر