تماشاگران سینما اگر با تکنیکهای هنر سینما آشنا باشند، احتمال این که مجذوب سینمای مستقل «Independent movie» شوند، بیشتر از آن است که جذب سینمای هالیوود/بالیوود شوند.
به همین طریق، اگر مخاطبان رسانهها و مطبوعات مهارت تشخیص فکت از نظر و تحلیل و سواد رسانهای داشته باشند، قاعدتا نمیتوانند مخاطب رسانههای زرد، وابسته و بیاعتبار باشند و سطح انتظار آنها از کیفیت رسانه بسیار بالاتر میرود. در واقع، بین انتظار ما از رسانه و سطح دانش و مهارت ما، رابطهای مستقیم وجود دارد.
انتظار مخاطب از یک رسانه، براساس محتوای تولیدی آن و به مرور ساخته میشود. درست است که از ابتدا مخاطب میتواند تشخیص دهد که با یک مجله فکاهی، سیاسی، ورزشی و … روبهرو است یا یک رسانه سینمایی، ولی علاوه بر وجوه ظاهری و خط مشی کلی رسانه، کیفیت آن نیز سطح متفاوتی از انتظار را ایجاد میکند.
آیا مخاطب با یک مجله فکاهی با کیفیت و معتبر روبهرو است یا یک مجله فکاهی زرد و کم محتوا؟ پس سطح انتظار از یک رسانه، هم به شکل و فرمت و ظاهر آن و هم به کیفیت محتوای تولیدی باز میگردد.
با این مقدمه، به این حاشیهنویسی خبرگزاری «فارس» بر سخنان آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی در جمع عدهای از زنان پیرامون جایگاه زن در غرب و جمهوری اسلامی دقت کنید. فارس روز ۱۴ دی ۱۴۰۱ در یادداشتی به قلم «محسن مهدیان» با عنوان «سخنرانی غبطهبرانگیز رهبری/ حدیث نصب شده در بالا سر رهبر انقلاب امروز چه بود»، نوشت: «حدیث بالا سر این است: اکثر الخیر فیالنسا (بیشتر خوبیها از زنان است).»
به نوشته این خبرگزاری، روی بنر مقابل سخنران نیز چنین آمده بود: «امام خمینی: زن مبدأ همه خیرات است.»
فارس در ادامه نوشت: «حالا سخنان رهبر انقلاب را از داخل این پرانتز در جمع بانوان مرور کنیم.

اول؛ رهبرانقلاب برخلاف بسیاری، از سر انفعال مقابل غرب سخن نمیگویند؛ کاملا مطالبهگرایانه. این که چهطور تمام هویت زن را گرفتند تا خرج مانایی سرمایهداری و استکبار جاهلیت مدرن کنند. از زن غربی انسانیت را گرفتند تا اجیرشان شود. در آنسو از جایگاه زن ایرانی گفتند. این که از کجا به کجا رسیدیم. امروز زنان ما در چه عرصههای فردی و اجتماعی نامآورند و تاثیرگذار. مرور این سابقه برای آنها که چشم بسته داراییهایشان را نمیبینند و گرفتار خود تحقیریاند، آموزنده است.
دوم؛ بازتعریف جایگاه زن ایرانی و مسلمان. عمده سخنرانی به همین گذشت. عمری در گوش ما گفتند که تا وقتی زن خانهدار است، عقب مانده و پیشرفت در خیابان است. بعد هم جماعتی غربزده حذف پوشش و حجاب را مقدمه اجتماعی شدن دانستند. رهبری انقلاب همه عناوین این گزاره را مجدد تعریف کردند. اول این که خانهداری، خانهنشینی نیست و حضور زن در عرصه اجتماعی، یک ضرورت است. دوم به نقش واقعی زن در خانه پرداختند تا نسبت این دو ماموریت روشن شود. این که قوام خانواده بر محور زن است. تعبیرشان چنین بود؛ مثل هوایی که تنفس میکنیم. از این جهت خانهداری، یعنی صیانت از جریان زندگی خانواده؛ چه جسم اعضا و چه روحشان و روشن است که این مهم، فراتر و برتر از هر ماموریتی است.
سوم؛ تصویر دقیق از حجاب. این که نه مثل جریان منفعل داخلی منکر ضرورت حجاب شدند و نه مثل جریان مرتجع به تکفیر زن ایرانی رسیدند. این که ضعف ظاهری، نفی دینداری و انقلابیگری نیست. با همین مقدمه نیز وارد ماجرای اغتشاشات شدند. اینکه زن ایرانی با هر سطح حجابی در ایام اغتشاشات مقابل اباحهگری ضد انقلاب ایستاد. برخلاف تصور خناسان، کشف حجاب نداشت و بر حیا و عفاف خود پافشاری کرد. کاش متوجه شویم این ماجرا چهقدر اهمیت دارد. حجاب امروز فراتر از مصونیت فردی و بلکه مبارزه است. هر قدم چنین فردی در خیابان عبادت است….»
ذکر چند نکته پیرامون این حاشیهنویسی و سطح انتظار از خبرگزاری فارس ضروری است:
۱- تفاوت است میان رسانه مستقل و معتبر با پروپاگاندا
کار رسانه مستقل، نقد، پرسشگری و اطلاعرسانی درست و دقیق است اما پروپاگاندا ابزاری است در خدمت حکومت برای تبلیغ و ترویج ایدئولوژی حاکم. حاشیهنویسی رسانه مستقل بر اظهارات رهبری، قاعدتا بر نقد دیدگاه او پیرامون آزادی زن در غرب، نقد کلیشه مخرب مساوی دانستن آزادی و ولنگاری در غرب و به چالش کشیدن تصویر ارایه شده از جایگاه زن در جمهوری اسلامی و نیز نقض گسترده حقوق زن در این نظام استوار میبود، حال آن که خبرگزاری فارس و نویسنده آن به عنوان بخشی از دستگاه پروپاگاندای حکومت، وظیفه خود را ترویج چشم و گوش بسته اندیشه رهبر جمهوری اسلامی و جا انداختن نظر او به عنوان واقعیت زن در دنیای غرب میداند.
۲- تفاوت است میان فکت و نظر
در جوامع دموکراتیک که آزادی بیان و رسانه به رسمیت شناخته شده است، رسانهها به سمت فکت چکینگ و درستیسنجی اظهارات و ادعاها سوق پیدا کردهاند. آنها میکوشند ادعاهای مطرح شده را با فکتها و دادههای معتبر سنجیده و درستی یا نادرستی یک سخن را برای مخاطب روشن سازند تا گمراه نشوند. ولی کار دستگاه پروپاگاندا، خوراندن نظرها به جای فکت به مخاطب است و اتفاقا ماموریت دستگاه پروپاگاندا، گمراه کردن مخاطب و در کنترل گرفتن افکار عمومی از طریق دستکاری اطلاعات است. آنها بدون هرگونه پرسشگری و ایجاد شک در اظهارات مطرح شده، هر نظر دستگاه حاکم را فکت معتبر تلقی کرده و آن را به مخاطب عرضه میکنند تا مخاطب را فریب دهند.
۳- تفاوت است میان مخاطبی که قادر به ارزیابی کیفیت محتوا است و مخاطب متعصب
مخاطبی که قادر است کیفیت محتوا را تشخیص دهد، وقتی با محتوای با کیفیت و قابل استناد مواجه شود، آن را به فرصتی برای گشودن باب گفتوگو با دیگران و تبادل نظر و فرهنگ تبدیل میکند. ولی برای مخاطب متعصب، گفتوگو چندان محلی از اعراب ندارد، چون اساسا مخاطب متعصب، اهل اندیشه نیست و چشم و گوش بسته محتوا را میپذیرد. از این رو، حاشیهنویسی خبرگزاری فارس بر سخنان جانبدارانه و بیپایه رهبری از زن در غرب، نه برای مخاطب اهل فکر بلکه با هدف سادهسازی اطلاعات برای مخاطب متعصب این خبرگزاری انجام شده است.
اساسا سطح انتظار مخاطب از خبرگزاری فارس، چیزی بیش از تبلیغ و ترویج چشم بسته ایدئولوژی حاکم نیست و کسی انتظار به چالش کشیدن اظهارات بدون فکت و غیر مستند رهبر جمهوری اسلامی از خبرگزاری فارس ندارد. فقط کافی است بدانیم این رسانهها مخاطب را جماعتی فاقد تفکر انتقادی، مستاصل در تشخیص فکت از نظر و کم سواد فرض کرده و میکوشند اقلیت همراه و متعصب را با تاکتیکهای پروپاگاندا، از جمله تاکتیک ساده سازی اطلاعات حفظ کند. از این رو، این رسانه و رسانههای مشابه، در ردیف رسانههای مضر قرار میگیرند و ضروری است تا با نگاه انتقادی به آنها از خود و دیگران محافظت کنیم.
ثبت نظر