«وحید یامینپور»، مجری تندرو نزدیک به جبهه پایداری در «شبکه افق» و معاون فعلی وزیر ورزش و جوانان در دولت «ابراهیم رئیسی»، از جمله بلندگوهای نفرتپراکنی جوان و بیمنطق در جمهوری اسلامی است که بیش از این که برای مردم معترض باشد، بر آنها و خواستههایشان است؛ صدای پشت بلندگوی رهبر جمهوری اسلامی که هرچه «علی خامنهای» میگوید را صریح و پوستکنده تحویل مخاطب خاص میدهد؛ از آن بچهبسیجیهایی که اگر براساس گفتمان فرهنگی انقلاب، «آتش به اختیار» نباشند، حتما راهبر نیاز دارند؛ چهره رسانهای طیف برادران «جلیلی».
***
«چرا دختران باید این اجازه را داشته باشند که به لحاظ روانی، به مردان جوان فشار بیاورند و تمرکز، آرامش و خانواده آنها را تهدید کنند؟ بدپوششی، تجاوز دختران به آرامش روانی مردان است. نمیتوان فضا را پر از تحریک و تنش کرد و آن وقت انتظار داشت هیچکس خطا نکند.»
این سخنان یک روحانی بنیادگرا و یا سالخورده نیست، دستنوشته جوانی است گندهگو که اینروزها در دولت «ابراهیم رئیسی»، معاون وزیر شده است؛ «وحید یامینپور»، معاون امور جوانان وزیر ورزش و جوانان، دبیر شورای عالی جوانان کشور، عضو مجمع جهانی تقریب مذاهب، فارغالتحصیل دکترای رشته حقوق جزا و جرمشناسی از «دانشگاه امام صادق»، مجری سابق برنامههای جنجالی «شبکه افق» صداوسیما، رییس «جریان مردمی انقلابی جماران»، عضو هیات اندیشهورز شبکه افق (در کنار «وحید جلیلی» و «نادر طالبزاده»)، مشاور رییس مجلس شورای اسلامی (محمدباقر قالیباف) و دبیر کارگروه تحول فرهنگی و چند عنوان دیگر.
یامینپور ۴۲ ساله هرچند این روزها در نقش یکی از فدائیان رهبر جمهوری اسلامی و حامی «گفتمان انقلاب» خودنمایی میکند و با سخنرانی گاه و بیگاه و توییتبازی هر روزه، خودش تیتر رسانهها میشود اما یکی از نخستین مجریهای تلویزیون بود که در برنامهای غیر از بخش خبری-امنیتی «۲۰:۳۰» توانست الگوی یک جوان «تراز انقلاب» را نشان دهد و صداهایی که در گوشه مساجد و پایگاههای بسیج محلات شنیده میشدند را در ابعاد صداوسیما فریاد بزند؛ تندرو، بیپروا، فحاش، افشاگری بدون سند، مدعی، طلبکار، بنیادگرا، استاد لجنپراکنی، توجیهات وارونه، وارونه نمایی واقعیت، خودانقلاب پنداری، خودمحور خیرپنداری (علیه ما بجنگند!)، خود مردمپنداری و البته همنشین تندروترین جناحهای سیاسی جمهوری اسلامی؛ «جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی» و «جبهه پایداری».
اگر دقیقا یک دهه پیش وحید یامینپور معتقد بود که زنان مقصر تجاوز هستند، اکنون معتقد است: «اگر روسری را آزاد کنید، به برداشتن روسری اکتفا نمیکنند. الان روسری را به چوب میزنند و روی بلندی میایستند، فردا شورتشان را به چوب میزنند و میایستند رو بلندی.» این اظهارات جنجالی او در همین شش ماه گذشته که حجاب به چوبی بالای سر جمهوری اسلامی بدل شده است، بسیار دست به دست شدهاند.
هرچند این اظهار نظر شورت بر سر چوب زدن او بسیار جنجالی شد و حتی صدای گروهی از اصولگرایان و بخش رسانههای وابسته به بسیج را هم درآورد اما یامینپور در همان گفتوگو نشان داد از جمله وابستگان حکومت است که باور دارد کوتاه آمدن از حجاب، به معنای پایان جمهوری اسلامی است: «برای رهبران نظام جمهوری روشن است اباحهگری در حوزه اخلاقیات به معنای پایان یافتن انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. اینطور نیست که شهروندان نظام جمهوری اسلامی دیدند نظام تلورانس دارد نسبت به مسایل جنسی و اخلاقی، بگویند خب این نظامی است که با آن ادامه خواهیم داد، منتقل میشوند به مرحله بعد. میگویند حالا اورجینال سکولار شو.»
او در یک وارونهنمایی صریح درباره آزادی زنان در جمهوری اسلامی هم نوشت: «در سالهای پس از انقلاب، تعداد زنان هیات علمی بیش از ۲۰۰ برابر رشد کرده و تعداد پزشک فوق تخصص زن ۱۲ برابر شده است؛ مثلا فقط در رشته زنان و زایمان، بیش از چهار هزار بانوی متخصص داریم. آنها سالانه صدها میلیون تومان درآمد دارند، تدریس میکنند، آزادانه در نشستهای بینالمللی شرکت میکنند و… طبعاً ممکن است برخی از آنها موافق حجاب یاحتی جمهوری اسلامی نباشند اما آیا آنها برای رسیدن به اهدافشان آزاد نبودند؟ آیا جمهوری اسلامی مانع رشد آنها شده است؟»
همه ناپاکان علیه جمهوری اسلامی
اظهارات یامینپور به خوبی خط رفتاری فعلی جمهوری اسلامی با معترضان، بازداشتشدهها و حتی اعدامها و خطی که خامنهای در آخرین سخنرانی خود دوباره تاکید کرد را نشان میدهد: «به لحاظ عملی، باز هم نظام جمهوری اسلامی نفع خود را در این نمیبیند که اصطلاحاً وا دهد، چون نظام جمهوری اسلامی میبیند که لوکوموتیو قطاری که سوار آن است، یک حلقه سخت وفاداران است که اتفاقاً برای همین (حجاب اجباری) طرفدار نظام جمهوری اسلامی هستند.»
یامینپور که معتقد است همه «ناپاکان» علیه جمهوری اسلامی شدهاند، بر این باور است: «اگر نظام جمهوری اسلامی از چند تا اصل کوتاه بیاید، آن حلقه وفاداران اولین گروهی هستند که از قطار جمهوری اسلامی پیاده میشوند. وقتی نظارت و اعمال قدرت را بردارید، یعنی از اخلاق حمایت کیفری نکنید و مواضع رسمیتان را هم تغییر دهید، اگر روسری را آزاد کنید، به برداشتن روسری اکتفا نمیکنند. الان روسری را به چوب میزنند و روی بلندی میایستند، فردا شورتشان را به چوب میزنند و میایستند رو بلندی، چون پروژه امپریالیسم همین است. نکتهاش همین است.»
البته که نظرات یامینپور از تفکری میآید که از رهبر جمهوری اسلامی نشات میگیرد. او خامنهای را «امام» میداند و همه سخنانش را آنگونه که طیف تندرو جمهوری اسلامی عادت دارد، تحلیل میکند. به نوعی نسخه پشت بلندگوی اظهارات خامنهای است؛ خیلی پوستکندهتر، با زبان جوانان «جبهه فرهنگی انقلاب» و بسیجیهای بیترمز؛ جماعت «آتش به اختیار»!
به عنوان مثال، رهبر جمهوری اسلامی گفته است: «اگر حجاب به این شکل الزامی و قانونی وجود نداشته باشد، مطمئن باشید وضع حجاب در این کشور از کشورهای دیگر، منجمله ترکیه بدتر خواهد شد.»
یامینپور این سخن را اینچنین ترجمه کرده است: «تمرکز دشمن بر این مساله و این همه هزینه کردن بر ترویج بیبندوباری در پوشش، نشان میدهد این موضوع فراتر از یک واجب، گذرگاه عبور لشکر ایران ستیزان برای اشغال فرهنگی و تمدنی ما است.»
او اخیرا در جایی گفته است: «مردم به مقوله حجاب و مسایل جنسی ساده نگاه نکنند.»
این نگاه جنسی از همان روزهایی که هنوز مشهور نشده بود، در تحلیلهای او وجود داشت. روزی در بهمن ۱۳۸۹ در «رجانیوز» نوشت: «عده ای دختر و پسر جوان را میبینید که علیرغم شکست تئوریک، در پاسخ به استدلالها بر مخالفت و پرخاشگری خود ادامه میدهند. این پرخاش نه از جنس عدم اقناع که ریشهای زیستی-جنسی دارد و ناخواسته به عنوان واکنشی به ناکامیهای طبیعی ابراز میشود… مسوولان کشور باید برای این اعتراضات در دو سطح کاملا متفاوت بیاندیشند… راه حلی مبنایی برای مدیریت نیازها و هیجانات زیستی-جنسی جوانان که ارتباط نزدیکی با نشاط اجتماعی، ازدواج (حتی ازدواج موقت) و فعالیتهای گروههای ثانویه دارد.»
این همان نظراتی است که «علیاکبر رائفیپور» هم درباره اعتراضات پس از کشته شدن «مهسا امینی» دارد: «جامعه امروز، بهخصوص اینترنت و فضای شبکههای اجتماعی، محرکهای جنسی فراوان است. مردم هم دسترسی سادهای به فیلترشکن دارند. در همین حال نوجوانها در معرض محرکهای جنسی قرار گرفتهاند. حالا در کف خیابان چه اتفاقی افتاده است؟ مساله تخلیه هیجانات در شلوغیها در کنار مساله زن، این دو به هم رسیدهاند. ما باید با این واقعیت کنار بیاییم و بپذیریم. اگر جایی بود مثل ورزشگاهها، شاید این هیجانات به کف خیابان نمیرسید.»
شاید اگر یامینپور هم این روزها معاون وزیر نبود، همین تحلیل را با همین صراحت ارایه میداد. او اما هنوز هم عقایدش را بر همان مبنا پیش میبرد، هرچند که مقداری خفیفتر، معتقد است معترضان میخواهند «لخت شوند»: «کشیدن نازنین بنیادی، همان برهنه کردن گلشیفته فراهانی بر پیشانی رسانههای جهان... همان اعلان آرزوی دیرینه غرب است: زن ایرانی، مام وطن، آنگاه زنده و آزاد است که رقصنده در آغوش اجنبی باشد. #زن_زندگی_آزادی شعاری به درازای تاریخ بردهداری، استعمار و اِشغالگری غرب است.»
یامینپور این روزها به خوبی از نفوذ خودش در حاکمیت استفاده میکند. «برنا»، خبرگزاری وابسته به وزارت ورزش و جوانان، یکی از ابزارهای رسانهای جمهوری اسلامی برای لجنپراکنی علیه ورزشکاران حامی اعتراضات است؛ آنجا که پس از بازگرداندن هواپیمای خانواده «علی دایی»، اسطوره فوتبال کشور از آسمان دبی به کیش نوشت: «تعدادی از چهرههای مشهور ورزشی و هنری که قصد داشتند برای تعطیلات ژانویه از کشور خارج شوند، ممنوعالخروج شدند.»
این خبرگزاری به صراحت دلیل ممنوعالخروج شدن چهرههای سرشناس ورزش ایران را «ادعای ناراحتی و غمگین بودن بهخاطر مشکلات مردم» عنوان کرده بود.
از سوی دیگر، در اواخر آبان و با فروکش نکردن اعتراضات مردمی، او یکی از حاضران جلسه ویژه برخی اعضای جبهه پایداری بود. در این جلسه، «نصرالله پژمانفر»، «محمود نبویان»، «میثم نیلی»، «علی خضریان» هم حضور داشتند. در این جلسه گفته شد که بخشی از اصولگرایان نحوه مدیریت جبهه پایداری را عامل اعتراضات و اتفاقات اخیر میدانند و قصد دارند تا این جبهه را در نهادهای تصمیم گیرنده جمهوری اسلامی تضعیف کنند.
تریبونی به وسعت تلویزیون جمهوری اسلامی
وحید یامینپور از سال ۱۳۸۱، در ۲۲ سالگی راهش را به صداوسیما باز کرد و از آن زمان تاکنون در سمتهای مختلفی و به اشکال متنوعی در این سازمان مشغول به کار بوده است؛ مجری، مشاور مدیر شبکه۳، عضو اتاق فکر، میهمان و…
یامینپور همواره موفق شده است از تریبون صداوسیما برای بیان نظرات وارونه و غیرمتعارفش استفاده کند.
او مجری برنامههای سیاسی «دیروز، امروز، فردا»، «جهان آرا» و «ثریا» در تلویزیون جمهوری اسلامی بوده است. سال ۱۳۸۵، در دولت نهم، به دبیری «کمیسیون فرهنگی اجتماعی» مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری منصوب شد و در سال ۱۳۸۸ برای یک دوره کوتاه، مدیرکل مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت کشور بود.
یامینپور متولد سوم دی ۱۳۵۹، مدرس دانشگاه، دانشآموخته کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی از دانشگاه امام صادق و دکترای همین رشته از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران است.
او مهر ۱۴۰۰ به عنوان معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان و روز ۳۱ خرداد همین سال با حکم رئیسی، به سمت دبیر شورای عالی جوانان منصوب شد.
یامینپور که با برنامه «ایران ۸۸» در صداوسیما شناخته شد، در برنامه مناظره دیروز، امروز، فردا اوج گرفت اما ناگهان با مدیران رسانه ملی به مشکل خورد و فرود آمد. با حذف غیرمنتظره این برنامه، تا مدتها از او خبری نبود تا در آبان ۱۳۹۳، به واسطه پخش مستندهایی از شبکه افق، دوباره به صداوسیما بازگشت و با همکاری موسسه رسانهای «اوج»، وابسته به سپاه، برای شبکه تازه تاسیس افق تولید محتوا میکرد.
ماجرای خروج اول یامینپور از صداوسیما به یک برنامه جنجالی در سال ۱۳۸۹ برمیگردد؛ هنگامی که «حمید رسایی» و «علیاکبر جوانفکر» به مناظره درباره رفتار سیاسی «اسفندیار رحیم مشایی» پرداختند! این برنامه بلافاصله تعطیل و یامینپور بایکوت شد. او پس از خروج از صداوسیما، در هفتهنامه «۹ دی» یادداشتهایی مینوشت؛ نشریه حمید رسایی، روحانی اصولگرای تندرو.
پس از برگشت به صداوسیما، برنامه جهانآرا در شبکه افق را مجریگری کرد. اما در سال ۱۳۹۹، دوباره با این سازمان به مشکل خورد و علیه رییس آن توییت زد.
یامینپور در شب ۹ دی سال ۱۳۹۵، برنامه جهانآرا را با حضور «علیرضا پناهیان»، روحانی تندرو، مختص درخواست برای اعدام «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» و توجیه و دلیلتراشی برای این درخواست روی آنتن برد.
یک سال بعد هم خواستار قتل «سیاستمداران خیانتکار» شد: «به حال مردم یمن غبطه میخوریم که توانستند سیاستمداران خیانتکار خود را بشناسند و مجازات کنند. امیدوارم این فرصت برای مردم ما هم به طریق قانونی فراهم شود.»
او در یکی از برنامههای جهانآرا رسما اعلام کرد «انیس نقاش»، مامور جمهوری اسلامی برای ترور «شاپور بختیار»، آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی بود.
پس از آن، بسیاری یامینپور را نفوذی خواندند و خواستار برخورد با او شدند. ناگفته پیدا است که درخواست محالی بود! همین بس که در اوج اعتراضات ۱۴۰۱، در مجلس انقلابی او را در کنار «حسین شریعتمداری»، «سردار قلم» خطاب کردند!
وحید یامین پور در شهریور ۱۳۹۷ نخستین تحرکاتش برای گرفتن نقش پررنگتر در بازی سیاست جمهوری اسلامی را شروع کرد. او خبر داد طلاب بازداشت شده تجمع جنجالی «مدرسه فیضیه» قم که «حسن روحانی»، رییس جمهوری پیشین را تهدید به قتل کرده بودند، با مداخله رئیسی آزاد شدند. اما این خبر نصفه و نیمه تکذیب شد.
او در مرداد ۱۳۹۸ هم خبر دیدار «محمدباقر قالیباف» و «محمود احمدینژاد» را منتشر کرد: «ظاهرا خیلی سازنده و رو به جلو بوده است!»
این ادعا البته در پی خود روایت درست و موثقی نداشت.
نیاز به گفتن نیست که یامینپور در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰، هوادار سعید جلیلی بود. او در انتخابات ۱۳۹۶، از عدم حضور جلیلی برافروخته شد و در انتخابات ۱۳۹۲، وعده «سونامی جلیلی» داده بود.
پیوند یامینپور با خانواده جلیلی البته پررنگتر است و برای گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی با وحید جلیلی، مشترکات فکری و رفتاری و نقاط اتصال بسیاری دارد؛ چه از تحصیل در دانشگاه امام صادق و چه در رفت و آمد منظم به بیت رهبری و البته نوع مدیریت در صداوسیما.
یامینپور در سال ۱۳۹۷ اولین رمان خود را به نام «نخل و نارنج» منتشر کرد که بارها توسط «انتشارات جمکران» تجدید چاپ شد. دومین رمان او به نام «ارتداد»، در سال ۱۳۹۸ توسط «انتشارات سوره مهر» انتشار یافت. داستان کتاب ارتداد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شروع میشود؛ تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی. او در این کتاب موعظههای انقلابی دارد. ادبیات کتاب به مذاق انقلابیون خوش میآید.
آنچه در نقد کتاب نوشتهاند، عینبهعین، همانی است که در جمهوری اسلامی رقم خورده است. برخی شخصیتهای کتاب بدون پرداختِ لازم و با اتکا به کلیشهها نوشته شدهاند.
«سیدعلی خراسانی» هم با این اسم و فامیل که مخاطب را فقط یاد یک نفر میاندازد، نمیتواند تصویرِ یک راهبرِ مقتدر را بازسازی کند و بیشتر شبیه یک خطیبِ خوش صحبت است. اصلاً یک مساله مهم در رمان ارتداد این است که آدمهایش بیش از آن که عمل کنند، حرف میزنند. وعظ و خطابههای خوش رنگ ولعاب، بخش عمدهای از کتاب را سر و شکل دادهاند اما شاید به اندازه یک سومِ این حرفها، از شخصیتهای کتاب عمل نمیبینیم.
یامینپور در سال ۱۳۹۹ به خاطر رمان ارتداد و سفرنامه «کاهن معبد جینجا» (سفرنامه ژاپن)، دو اثر پرفروشش، به عنوان «چهره سال هنر انقلاب» برگزیده شد.
در دوره انتخابات مجلس که یامینپور هم کاندیدا شده بود، درآمد عجیب ۱۵۰ میلیون تومانی از فروش این چند عنوان کتاب، جنجالی و پر واکنش شد.
یامینپور که نفر ۳۱ انتخابات مجلس در تهران شد، در زمان ثبتنام گفته بود ممکن است با «یاسر جبرائیلی» و «علیاکبر رائفیپور» هم ائتلاف کند.
او از لیست اصلی «شورای ائتلاف اصولگرایان» بیرون ماند. پیش از انتخابات، وحید یامینپور با انتقاد شدید از خط خوردن نامش از لیست نهایی، اعلام کرد که به سه نفر از اعضای لیست نهایی که عضو جبهه پایداری هستند، رای نخواهد داد؛ هرچند پیش از انتخابات مجلس، نفر چهارم لیست پایداری بود. او در لیستی قرار گرفت که منسوب به مدیران احمدینژاد بود؛ ائتلافی موسوم به «ائتلاف مردم».
یامینپور مدت کوتاهی به عنوان مشاور رییس مجلس شورای اسلامی (قالیباف) و دبیر کارگروه «تحول فرهنگی» فعالیت کرد.
وارث جهان خواهیم شد
تصورات وحید یامینپور و جهانبینی او از آنچه که سران اجرایی، نظامی و فرهنگی جمهوری اسلامی برای هوادارانشان تصویر میکنند و شاید باور هم داشته باشند، جدا نیست؛ جهانی که در آن جمهوری اسلامی تک ابرقدرت جهان است و نقشه ژئوپلتیک جهان را رژیم فعلی حاکم بر ایران میکشد و طراحی میکند.
او در اوج اعتراضات ۱۴۰۱، در هیات «عبدالله بنالحسن» گفت: «مشت آخر را ما به امریکا میزنیم و وارث جهان خواهیم شد!»
بماند که در هفته دوم اعتراضات گفت: «گمان میکنم غربیها، علیالخصوص رژیم صهیونیستی میدانستد که این اغتشاشات اخیر، یک حرکت ایذایی کوتاهمدت است. دشمنان صرفاً با این حرکات میخواستند یک مقدار جمهوری اسلامی ایران را سرگرم خود کنند!»
یامینپور از آن طیف «جوانان تراز انقلاب» است که با قدرت میگوید اعتراضات زاییده ذهن رسانهها هستند، نه جای دیگری: «اصل اتفاقات اخیر در رسانه رقم خورده بود و کف خیابان چندان چیزی برای مردم مشهود نبود.»
او درباره تجمع برلین هم گفته بود: «گزارشی صحنهپردازی شده از چیزی است که در بیرون رسانه رخ نداده است.»
البته معتقد است بخش خبری ۲۰:۳۰ صداوسیما چنین کاری را بلد نیست!
همچنین گفته بود: «اکنون در دو جهان حرکت میکنیم، زیرا شبکههای جهانی، دنیا را مملو از سوء واقعیتها میکنند… اتفاقات اخیر کشور، نه یک انقلاب درونزا و نه یک جنبش تلقی میشوند بلکه اتفاقاتی ساخته دست رسانهها و شبکههای اجتماعی است که معترضان متوجه منشا آن نیستند. طبق بررسیهای انجام شده، نوجوانان حاضر در اتفاقات اخیر در جهانی زندگی میکنند که نسبت آن به جهان واقعی ۲۰ درصد و ۸۰ درصد دیگرش در شبکههای اجتماعی است… افراد فعال در رسانههای جریان اصلی آموزش میبینند و با گمانههای تحقق یابنده، نوجوانان را فریب میدهند.»
او که طرفدار گفتار درمانی است، معتقد نیست که ایرادات ساختاری و رفتاری در جمهوری اسلامی وجود دارد بلکه میگوید ایرادات در مدیریت افکار عمومی و افکار جوانان و نوجوانان وجود دارد.
همین تصورات و تحلیلها در رسانههای «جبهه انقلاب» مثل کیهان، «همشهری»، «ایران»، «جوان»، «فارس»، «تسنیم»، «رسالت» و مانند اینها به وفور طرفدار دارند؛ رسانههایی که عادت و اصرار دارند مردم کف خیابان را نبینند و معترضان را بسیار کمشمارتر از مردمی که در تخیلاتشان ساختهاند و بر آنها حکمرانی میکنند، بخوانند.
یامینپور هم مانند دوستانش معتقد است اکانتهای معترضان در شبکههای اجتماعی، ربات هستند و اگر نباشند هم فرقی ندارد: «اکانتهای واقعی براندازها هم فرقی با رباتها ندارند؛ چشمها و گوشها بسته و دهانها باز. تکرار مکرر الفاظ رکیک و اسامی اسافل اعضا از روی برنامه بارگذاری شده در ذهن.»
یامینپور که از ابتدای شروع اعتراضات مردمی در ایران، پای ثابت توییتر است و در همین چهار ماه، چهارمین صفحه اینستاگرامش مثل حساب کاربری او در «گوگل پلاس» ریپورت و بسته شده است، در همین مدت و در یک اظهارنظر جنجالی، ایرانیهای حاضر در شبکههای اجتماعی را دوتابعیتی خواند: «همه افراد در جهان که اکانتهای شبکههای اجتماعی جهانی مانند توئیتر و اینستاگرام دارند، دوتابعیتی محسوب میشوند و حالا این حائز اهمیت است که کاربران مثلا در ایران، از جمله شما دانشآموزان که فعالیت رسانهای خود را آغاز کردهاید، تابعیت جمهوری اسلامی را بیشتر پذیرفتهاید یا شبکهای که شهروند مجازی آن هستید؟»
او معمولا عادت دارد همه این جنجالها را تکذیب کند، حتی اگر فیلم اظهاراتش هم موجود باشد، با چند پاراگراف مبهم و بیسروته، آن را رد یا «تبیین» میکند! البته به نظر میرسد چندان هم از جنجال و ترند و «فیو» شدن ناراضی نیست.
به هرحال، یامینپور الگوی جوانان انقلابی است که میخواهند به پست و مقام برسند. در الگوی آنها هرچه فحشخور ملستر، جایگاه بالاتر! برخی منتقدان با قاطعیت معتقدند این طیف از جوانان انقلابی، هر فحش را فاکتور میکنند: «دلم میخواد ببینم این اراجیف رو چقدر فاکتور کرده!»
البته که یامینپور همین تصور را درباره «علی کریمی» و «حامد اسماعیلیون» هم دارد: «حسین و دانیال به شهادت رسیدند. قاتل آنها امروز قصاص شد. سه مادر به عزای فرزندانشان نشستند؛ علی کریمی و اسماعیلیون و رجوی و بقیه آتشافروزان امروز کشته شدن سه جوان ایرانی را برای سعودی و آمریکا فاکتور میکنند و حقالزحمهشان را دریافت خواهند کرد.»
در جریان حمایتهای گسترده از علی دایی پس از توهین عضو نیروی «قدس» سپاه، خطاب به «سام درخشانی» نوشت: «تو چی داری جناب درخشانی؟ زبان دراز؟ خاک بر دهان تو که نمیفهمی داری درباره یک سردار جانباز مدافع حرم حرف میزنی. کسی که جوانی و سلامتیاش رو برای همیشه فدا کرده، دنبال نان خوردن از ریشه؟ ما معنای حمایتهای مافیایی شما بازیگر و بازیکن ها از همدیگرو میفهمیم. ولی بازی دیگه کافیه.»
مقصر کاهش ازدواج، دختران هستند
یامینپور، معاون امور جوانان وزیر ورزش و جوانان که دبیر شورای عالی جوانان هم شده است، از همان مهر ۱۴۰۰ که حکم گرفت، فقط یک دستور کار داشت؛ ترویج ازدواج.
او در راستای تفکرات بنیادگرایی که دارد، معتقد است مقصر کاهش ازدواج در ایران، دختران هستند و نه مشکلات معیشتی: «یکی از مهمترین عوامل فروپاشی خانوادهها و به تاخیر انداختن ازدواج، تغییر ادراکی است که در دختران جوان ایرانی از خود و نقشهای اجتماعی که باید ایفا کنند و تخیلی که نسبت به آینده دارند رخ داده است. در واقع مسئله ما مسئله فرهنگ و سبک زندگی است.»
ولی بر خلاف همین تصورات و اظهارات، دی ماه پارسال دست به دامن اینفلوئنسرهای اینستاگرامی شد. روز ۲۱ دی ویدیویی از حضور تعدادی بلاگر زن در ساختمان شماره ۲ وزارت ورزش و جوانان انتشار یافت و صحنههایی اتفاق افتاد که بسیاری را یاد حضور «امیر تتلو» در دیدار با «ابراهیم رئیسی» در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ انداخت.
گفته شد یامینپور هم در این جلسه بوده است اما او چنین چیزی را تکذیب کرد: «مجمع خیرین مدتهاست در ساختمان شماره دو وزارت ورزش و جوانان مستقر بودند و البته مشکل جا دارند و ما با افتخار حمایت شون میکنیم ولی مثل همه ان.جی.اوها زیر نظر دولت نیستن. بنده به هرکسی که بتونه در حل مشکلی از جوانها کمک کنه، تعظیم میکنم.»
یامینپور غیر از این همه حاشیه عمده، حاشیه متفرقه کم نداشته است؛ مثلا اوایل امسال که برنامه «کتابباز» با اجرای «سروش صحت» دیگر پخش نشد، خبر رسید یامینپور جانشین سروش صحت میشود.
او البته چنین جانشینی را تکذیب کرد؛ شاید چون معاون وزیر است.
انتشار تصویری از پوستر تبلیغاتی کلینیک خودسازی و ترک گناه با حضور وحید یامینپور، معاون جوانان وزیر ورزش و جوانان و «بشیر حسینی»، داور برنامه «عصر جدید» هم کم باعث عصبانیت مردم نشد.
او سابقه زیادی در حمایت از چهرههای منفور دارد؛ از جمله در حمایت از «محمود کریمی» در روزی که وسط اتوبان، هفتتیر کشید.
یامینپور تحلیل کرد: «تبر زدن به ریشه و تنه انقلاب کار سادهای برای این جماعت نیست و حاضر نیستند تاوان آن را بپردازند. بنابراین نیشتر انداختن به شاخ و برگ و چنگ انداختن بر میوههای این درخت روش بعدی است. خبر کذایی درگیری حاج محمود را اولین بار سایت اسرائیلی بالاترین و بعد از آن بدنامترین سایت داخلی یعنی آیندهنیوز – سایت کینهای و عصبانی منتسب به یک خاندان مشهور – منتشر کردهاند.»
جالب این که ۱۹ دی ۱۴۰۱، به جمع مسوولان درجه یک جمهوری اسلامی پیوست که تحریم شدهاند.
دولت کانادا در پی اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی و در راستای تحریم مقامات جمهوری اسلامی، وحید یامینپور، معاون وزارت ورزش و جوانان و دبیر شورای عالی جوانان و «محسن قمی»، عضو مجلس خبرگان رهبری و معاون ارتباطات بینالملل دفتر رهبر جمهوری اسلامی را به لیست تحریمهای خود اضافه کرد؛ بهانهای جدید برای سنگینتر شدن فاکتور فحشخوری!
اظهارات وحید یامینپور از بلندگوهای نفرتپراکنی جمهوری اسلامی
۱۶ دی ۱۴۰۱: حمایتها از علی دایی
تو چی داری جناب درخشانی؟ زبانِ دراز؟ خاک بر دهان تو که نمیفهمی داری درباره یک سردار جانباز مدافع حرم حرف میزنی. کسی که جوانی و سلامتیاش رو برای همیشه فدا کرده، دنبال نان خوردن از ریشه؟ ما معنای حمایتهای مافیایی شما بازیگر و بازیکنها از همدیگرو میفهمیم. ولی «بازی» دیگه کافیه.
۱۴ دی ۱۴۰۱: سالگرد قاسم سلیمانی
تو خاطره ازلی هر ایرانی بودی که انگار از جایی در تاریخ به ناگاه به ما برگشته بودی. گویی هر ایرانی قرنها با تو زندگی کرده بود و هزاران خاطره از تو داشت.
وقتی خبر شهادتت آمد، انگار عکسی قدیمی از روزهای شیرین و پرخاطره گذشته به طور اتفاقی در صندوقچهای پیدا شده بود. همه به چشمهایت در این عکس قدیمی زل زدیم و هزاران خاطره را بهیاد آوردیم و گریستیم. هر چه از کاوه و آرش و اسفندیار و پوریایِولی شنیده بودیم، در تو دیدیم و دلمان برای همه ابَرمردها تنگ شد. حالا تو حامل به شاهنامهای جدید بدل شدهای. ابیات تو را همیشه زمزمه خواهیم کرد…
۲۶ آذر ۱۴۰۱: رنگکردن شعارنویسی روی سفارت انگلیس
۳۰۰ سال ننگ با رنگ پاک میشود؟
۲۳ آذر ۱۴۰۱: اعدام مجیدرضا رهنورد
حسین و دانیال به شهادت رسیدند. قاتل آنها امروز قصاص شد. سه مادر به عزای فرزندانشان نشستند؛ علی کریمی و اسماعیلیون و رجوی و بقیه آتشافروزان امروز کشته شدن. سه جوان ایرانی را برای سعودی و امریکا فاکتور میکنند و حقالزحمهشان را دریافت خواهند کرد.
۲۲ آذر ۱۴۰۱: بیانیه مشترک چین و عربستان
وقتی صدای تجزیهطلبی و توهین به نمادهای ملی از داخل بلند میشه، دیگران هم به خودشون اجازه میدن جزایر سهگانه رو قابل مذاکره بدونن.
حالا همون تجزیهطلبها زبونشون دراز شده! چین غلط کرد با شما.
۱۷ آذر ۱۴۰۱: حجاب اجباری، روز دانشجو، مشهد
مساله شما گشت ارشاد است، در دهه ۶۰ گشت دیگری وجود داشت. خیلی از اینهایی که مدعی رفرم در نظام فرهنگی کشور هستند، در دهه ۶۰ چه بلایی سر آدمهایی که آستین کوتاه میپوشیدند، میآوردند. آن گشت تمام شده. آیا نظام نمیتواند بازاندیشی کند؟ چرا دارد بازاندیشی میکند، منتها یک ایدههای راهبردی هم در بعضی مسایل هست. ما متوجه برخی مسایل به عنوان پروژههایی در نظام هستیم، نه به عنوان مطالبه برای انتخاب سبک زندگی.
آنهایی که میگویند «حجاب اجباری نه»، این پروژه فقط نه به حجاب اجباری است؟ برخی از آنهایی که همصدایی میکنند با این جریان، نظرشان این است. ما در حاکمیت این را یک پروژه میبینیم که «نه به حجاب اجباری» فقط «نه به حجاب اجباری» نیست. الان خودشان میگویند حجاب بهانه بود. حالا اینجا حاکمیت حق دارد از اول جلوی پروژه بایستد یا نه؟
در رژیم سلطه تصاویر، ما خود را در آینه غرب میشناسیم. غرب ما را به عنوان دیگریِ عقب مانده خلق کرده و همین تصویر را به خودمان صادر کرده.
۱۵ آذر ۱۴۰۱: اعتصابات سراسری
دروغ اعتصاب سراسری کمک بزرگی به اثبات دروغگو بودن رسانههای تروریستی مثل سعودی اینترنشنال است. مردم در شهر زندگی میکنند. چرخه متناقض شنیدهها و دیدهها به سود حقیقت و راستی است.
۱۲ آذر ۱۴۰۱: اظهار پشیمانی کاسب سنندجی
خشونتی را که ساواک و گارد سلطنتی در سالهای ۵۶ و ۵۷ علیه بازار و کسبه مرتکب شدند، حالا تجزیهطلبها و براندازها دارند تکرار میکنند. نتیجه همان است که رهبر انقلاب فرمودند: «بیزاری مردم از آنها.» برکت اتفاقات اخیر، رسوا شدن ماهیت دشمنان انقلاب اسلامی است.
۹ آذر ۱۴۰۱: شادی مردم پس از باخت تیم ملی به امریکا
اونا وقتی برنده میشن که بتونن نام ایران رو از همه میادین و عرصههای جهانی حذف کنن، تیمهای ملی رو از درون دچار فروپاشی کنن، غم و اشک بازیکنان پس از باخت رو به بیتفاوتی تبدیل کنن، مردم مستقل جهان رو از حمایت ایران منصرف کنن… پروژه اصلی ترور ایران و هویت ایرانی است که شکست خورده.
۹ آذر ۱۴۰۱: شادی مردم پس از باخت تیم ملی به امریکا
همگرایی حداکثری مردم ایران در حمایت از تیم ملی فوتبال توسط رسانههای انگلیس و سعودی وارونه جلوه داده شد. آنچه توسط رسانههای ایرانستیز روایت میشود، تردید در این همگرایی است که حالا در دروغ شادی مردم ایران از باخت تیم ملی در حال پیگیری است. آنها میخواهند بگویند ایران آبستن تحولات فرهنگی و اجتماعی است و نهایت این تحولات، پذیرفتن چندپارگی ملی و نهایتا تجزیه است! تمام کنش رسانههایی مثل «ایراناینترنشنال»، کاشتن بذر تردید در اذهان ایرانیان و آماده کردن آنها برای پذیرفتن چندپارگی و تجزیه است.
۴ آذر ۱۴۰۱: برد ایران از ولز
به گمان من امروز حتی اون هموطنانی که از بغض جمهوری اسلامی آرزوی باخت #تیم_ملی رو داشتن هم سرشار از غرور و شادی بودند؛ مگر اونایی که از پول لجن سعودی و اسرائیل ارتزاق کردن و ریشههای هویتی شون رو سوزوندن.
۳ آذر ۱۴۰۱: باخت ایران به انگلیس
اینکه عدهای به «باطل» بودن جمهوری اسلامی معتقد باشند، یک بحث است و اینکه به «حق» بودن اسرائیل و آمریکا و سازمان مجاهدین و سعودی و کومله و جیشالعدل و تجزیهطلبها معتقد باشند و همراه آنها علیه ما بجنگد، بحث دیگری است. با اولی باید مدارا و گفتگو کرد، با دومی چه باید کرد؟!
۲ آذر ۱۴۰۱: اعتراضات و سنگربندیها در خیابانها
این ولع سیریناپذیر تخریب و آتش زدن و نابود کردن کشور چه نسبتی با یک جنبش و انقلاب دارد؟ مگر بنا نیست اینها در فردای خیالی براندازی در این کشور زندگی کنند؟
خیر! هدف فقط جنگ داخلی، تجزیه و تبدیل ایران به زمین سوخته است. این ناجنبش فقط برای ویرانی است و بس.
۳۰ آبان ۱۴۰۱: خداحافظی زیدآبادی از سیاست
آنچه از فحاشی و تهدید در این روزها جناب زیدآبادی را رنجانده، ما از سال ۸۸ تا الان از طرف برخی همقبیلهایهای او تجربه کردهایم. حالا دشمن مشترک داریم؛ کاش ایشان هم تحمل کنند. بودن امثال ایشان به رفع انسداد کمک میکند. سیاستِ نیستانگارِ بیرحم است که اینچنین گفتگو را ممتنع میکند.
۲۹ آبان ۱۴۰۱: شعارهای متفاوت در اعتراضات
میخواهند هویت فرهنگی اقوام را لکهدار کنند. آنسو کسی شعار میدهد: «بختیاری رسم نماز ندارد.» اینسو کسی رذیلانه ناموس قوم کُرد را هتک حرمت میکند. هتک هویت مذهبی و فرهنگی اقوام اصیل ایرانی و برساختن یک هویت جعلی جدید، بخشی از پروژه تجزیه ایران است.
۲۶ آبان ۱۴۰۱: انتساب معترضان به اسرائیل
«نفتالی بنت» داره اعلام میکنه اسرائیل پشت براندازها است. اعتراف صادقانهای است. تایید میکنیم. هرچه تبهکار و جنایتکار است، در دشمنی با جمهوری اسلامی مشترکند. سرنوشت همهشان هم یکی است.
الیس الصبح بقریب؟!
۲۶ آبان ۱۴۰۱: مرگ کیان پیرفلک
مسعود و مریم رجوی با چهره اسماعیلیون و نازنین بنیادی بازگشتهاند و همان الگوی خشونتبار سال ۶۰ را تکرار میکنند. با این تفاوت که خانههای تیمی را در جایی مثل توییتر سازماندهی کردهاند و فرمان عملیات مهندسی را از سعودی اینترنشنال صادر میکنند.
۲۵ آبان ۱۴۰۱: فیلترینگ
در یکی دو دهه اخیر با درگیری میان حکومتهای ملی و جامعه شبکه جهانی مواجه هستیم. جامعه شبکه جهانی خواستار یک شهروند مطیع و دور از اغتشاش است. فیلتر اصلی پلتفرمها به دست جامعه شبکه جهانی است. کره شمالی با قطع سراسری ارتباط اینترنتی، رابطه میان شهروندان و این شبکه را از بین برده و کشورهایی همچون چین و روسیه بر اساس سیاست خاص خود با این موضوع برخورد میکنند.
اتفاقات اخیر کشور نه یک انقلاب درونزا و نه یک جنبش تلقی میشوند بلکه اتفاقاتی ساخته دست رسانهها و شبکههای اجتماعی است که معترضان متوجه منشا آن نیستند. صحنه سازی گسترده رسانهای برای خلق شبه انقلاب، شبه جنبش و یا جنگ در ایران حاکم است و برخی ناخواسته وارد این معرکه از پیش برنامهریزی شده میشوند. طبق بررسیهای انجام شده، نوجوانان حاضر در اتفاقات اخیر در جهانی زندگی میکنند که نسبت آن به جهان واقعی ۲۰ درصد و ۸۰ درصد دیگرش در شبکههای اجتماعی است.
اکنون در دو جهان حرکت میکنیم، زیرا شبکههای جهانی، دنیا را مملو از سوء واقعیتها میکنند. برای مثال، برخلاف واقعیت شبکههای اجتماعی فریاد میزنند در ایران انقلاب شده و همین امر باعث میشود فرد به صورت واقعی در فیلمی که رسانهها خلق کردهاند، بازی کند. افراد فعال در رسانههای جریان اصلی آموزش میبینند و با گمانههای تحقق یابنده، نوجوانان را فریب میدهند.
۱۶ آبان ۱۴۰۱: وارث جهان میشویم!
تحلیلهای جزیی ما را از اصل ماجرا دور میکند؛ باید کل صحنه را ببینیم. وضعیت ما و آمریکا مثل دو بوکسوری است که در دو راند همدیگر را زده و خسته شدهاند؛ حالا در راند آخر چه کسی است که مشت آخر را بزند و وارث جهان شود؟ ما باید کل صحنه و تحولات جهان را ببینیم. اینکه آمریکا دارد توان کنترل یک جانبه بینالمللی را از دست میدهد. خب رقیب کیست؟ اگر آنها میتوانستند مستقیم وارد جنگ با ما بشود، انجامش میداد. ما با اروپایی مواجهیم که در آستانه فروپاشی سیاسی است. قیمت سوخت در فرانسه ۲۲ برابر شده است، صنایع بزرگ در اروپا به دلیل کمبود انرژی در حال تعطیلی است. آلمان مجبور شده است پس از سالها از زغال سنگ استفاده کند. ما با همچین جهانی طرف هستیم. آن راند آخر مشت را چه کسی می زند؟ آن کس که مشت آخر را می زند وارث جهان خواهد شد.
۱۵ آبان ۱۴۰۱: نخواندن سرود ملی توسط تیم ملی فوتسال
آیا میدانید با ساختارهای جهانی جدید در ورزش، وزارت ورزش و جوانان دخالت چندانی در مدیریت تیمهای ملی فوتبال ایران نداشته و صرفاً عضو افتخاری مجمع فدراسیون فوتبال است.
طی سالهای دهه ۹۰ با تغییرات اساسنامههای فدراسیونها، حاکمیت دولت بر ورزش قهرمانی تقریباً به صفر رسیده و نقش وزارتخانه به توزیع کننده پول محدود شده.
۱۴ آبان ۱۴۰۱: توسعه اینترنت (سخنرانی در هیات عبدالله بنالحسن)
بخش بزرگی از مردم از هیچ رسانهای با نظام جمهوری اسلامی ایران در ارتباط نیستند، نه روزنامههایش را میخوانند و نه رادیو و تلویزیونش را میبنند و نه شبکههای اجتماعی ما را می بینند. یک حباب فیلتری دارند. در جهانی زندگی میکند کاملا متفاوت از جهان شما. برای بعضی وقتها میگویند با برخی مردم تنها رسانهای که میشود با مردم حرف زد، بیلبورد شهری است! بعضی کشورها در مقابل جامعه شبکه جهانی وا دادهاند و برخی سیم را قطع کردهاند. این اواخر در روسیه بودم، اینستاگرام و توییتر فیلتر بود. چین هم همینطور است. این جنگ است بین حکمرانیهای ملی-محلی با حکمرانی جهانی. ما وا دادیم. براساس تکنوکراسی عجول، دنبال گسترش پهنای باند و… بودیم. اینترنت را گسترش دادهایم، در حالی که با این کار جاده را باز کردهایم تا تانکهای دشمن بیاید.
۱۳ آبان ۱۴۰۱: زن، زندگی، آزادی
برکشیدن نازنین بنیادی، همان برهنه کردن گلشیفته فراهانی بر پیشانی رسانههای جهان... همان اعلان آرزوی دیرینه غرب است: زن ایرانی، «مام وطن»، آنگاه زنده و آزاد است که رقصنده در آغوش اجنبی باشد.
زن_زندگی_آزادی شعاری به درازای تاریخ بردهداری، استعمار و اِشغالگری غرب است.
۷ آبان ۱۴۰۱: آرمانهای جنبش زن، زندگی، آزادی
جناب قاضیزاده از آرمانهای رهاییبخش جنبش رونمایی کردند: «شرابِ شیراز، روابط جنسیآزاد، دیسکو و ساحل مختلط» و میگوید اگر دوست نداری پاشو برو کربلا! ابله نمیداند صدها سال است کربلا و عاشورا در مرکز آرمانهای رهاییبخش ایرانیان بوده. از نهضت سربداران تا دفاع مقدس و تا اکنون.
یک آبان ۱۴۰۱ - تجمع ایرانیان در برلین (بازنشر)
آمار ایرانیان مقیم آلمان ۳۱۹ هزار نفر است. براندازان بعد از این همه تبلیغ از کل اروپا حدود ۵۰ هزار نفر با اتوبوس جمع کردن برلین که خیلیهاشون هم ایرانی نیستند. یعنی حتی نتونستن به اندازه ۲۰ درصد جمعیت ایرانیهای آلمان رو بیارن پای کار. تازه همینها هم بین خودشون چند تیکهاند…
یک آبان ۱۴۰۱: تجمع ایرانیان در برلین
«سگ را بجنبان» اثر لوینسون پس از سالها همچنان الهامبخش است. ماجرای اخیر بهترین نمونه «هایپر رئالیتی» در نظریه ژان بودریار است. آنچه مخاطبان رسانه میبینند، بازنمایی واقعیت نیست بلکه «وانمایی» است. گزارشی صحنه پردازی شده از چیزی است که در بیرون رسانه رخ نداده.
یک آبان ۱۴۰۱ تجمع ایرانیان در برلین
تعداد افرادی که ادعا شده در برلین جمع شدند، حتی به میانگین تعداد ایرانیان ساکن غرب که در انتخاباتهای گذشته ریاست جمهوری ایران شرکت کردند هم نمیرسد. سال ۹۶ و ۸۸ به طور میانگین حدود ۲۰۰ هزار نفر اکثرا ساکن اروپا، آمریکا، استرالیا و ترکیه در انتخابات شرکت کرده بودند. جمعیت دیروز با احتساب سیاهپوستها و اوکراینیها و سایر افراد اجارهای حتی از حاصلجمع آراء فرانسه و آلمان و سوئد هم کمتر بود. این حساب کتابها فقط برای اینه که این جماعت دستکم کمی از توهم خودساختهشون بیرون بیان.
۲۷ مهر ۱۴۰۱: فحاشی در اعتراضات
اینا راست میگن. حتی براندازها هم از مامور جمهوری اسلامی انتظار دارن اگر تو چشماش زل زدن و به مادر و همسرش با الفاظ رکیک فحاشی کردن، کاری نکنه.
برادرم چشماتو ببند و با خودت تکرار کن: «صبور باش؛ تو اینجایی تا از همین نمکنشناسها محافظت کنی.»
۲۶ مهر ۱۴۰۱: اعتراضات
توصیه من به جوانان و نوجوانان مشابه توصیه مقام معظم رهبری و بزرگان است و به نظرم جوانان باید با دقت بیشتری تحولات را رصد و از تصمیمات هیجانی پرهیز کنند. میپذیرم که سوء تفاهمات وجود دارد و ممکن است خطاهایی رخ داده باشد ولی باید توجه داشت که تصمیمگیری هیجانی به همه آسیب خواهد زد.
۲۱ مهر ۱۴۰۱: حضور در شبکههای اجتماعی
همه افراد در جهان که اکانتهای شبکههای اجتماعی جهانی مانند توییتر و اینستاگرام دارند، دوتابعیتی محسوب میشوند و حالا این حائز اهمیت است که کاربران مثلا در ایران، از جمله شما دانشآموزان که فعالیت رسانهای خود را آغاز کردهاید، تابعیت جمهوری اسلامی را بیشتر پذیرفتهاید یا شبکهای که شهروند مجازی آن هستید؟
۲۰ مهر ۱۴۰۱: زنان در ایران آزادند!
در سالهای پس از انقلاب، تعداد زنان هیات علمی بیش از ۲۰۰ برابر رشد کرده؛ تعداد پزشک فوق تخصص زن ۱۲ برابر شده. مثلا فقط در رشته زنان و زایمان بیش از ۴هزار بانوی متخصص داریم؛ آنها سالانه صدها میلیون تومان درآمد دارند، تدریس میکنند، آزادانه در نشستهای بینالمللی شرکت میکنند و… طبعاً ممکن است برخی از آنها موافق حجاب یاحتی جمهوری اسلامی نباشند. اما آیا آنها برای رسیدن به اهدافشان «آزاد» نبودند؟ آیا جمهوری اسلامی مانع رشد آنها شده؟
منظور آنها از اینکه در ایران زنان آزادی ندارند، دقیقاً آزادیِ چه چیزی است؟
پاسخ معلوم است.
۱۹ مهر ۱۴۰۱: معترضان رباتند!
اکانتهای واقعی براندازها هم فرقی با رباتها ندارند. چشمها و گوشها بسته و دهانها باز. تکرار مکرر الفاظ رکیک و اسامی اسافل اعضا از روی برنامه بارگذاری شده در ذهن.
۱۹ مهر ۱۴۰۱: معترضان فریبخوردهاند
از جوانان فاصله گرفتهایم. رسانههای دشمن برای سرمایهگذاری بر جوانان بسیار هزینه کردهاند. بعضی از این جوانان و نوجوانان بطور کامل با واقعیت چیزی که در کشور در حال جریان است، بیگانه هستند و متاسفانه ما ارتباطی با آنها نداریم و رسانهای هم نداریم که با آنها در ارتباط باشیم. برخی رسانههای موجود هم آنچنان که باید برای رساندن پیام ما و نشان دادن واقعیت جاری در کشور و نشان دادن واقعیت صحنه بینالملل نقش ایفاء نکردند و این ضعف و نقص ما است.
دستگاه آموزش و پرورش کشور و دستگاه آموزش عالی و نهادهایی که باید نقش واسطهگر و نمایندگی را ایفاء کنند، دچار یک غفلتی بودند و باید این را اذعان کرد که رسانههای دشمن و کسانی که خیرخواه این کشور نیستند، بسیار برای تاثیرگذاری بر روی این قشر و ایجاد دوگانگی سرمایهگذاری کردند که این غفلت و این عقب ماندگیهایی است که باید جبران شود و از کمبودهایی است که باید به آن فکر شود. به نظرم همه این اتفاقهایی که ایجاد شد یک بیداری و تنبه ایجاد میکند که بتوانیم این مسیر را که باید طی کنیم با انرژی بیشتری طی کنیم و به نظرم تمام اینها جبران خواهد شد.
۱۸ مهر ۱۴۰۱: محیط اعتراض!
منظور از فراهم کردن محیط اعتراض، محیط فیزیکی فقط نیست، امکانهای عملی نقد، اعتراض و گفتوشنود باید فراهم شود. مثلا دانشجویان معترض، ثبت یک انجمن دانشجویی در دانشگاههای کل کشور با هدف نظارت و مطالبه مستمر حقوق زنان را دنبال کنند. وزارت علوم قاعدتا باید با این پیشنهاد موافق باشد.
۱۷ مهر ۱۴۰۱: مرگ مشکوک بسیجی سلمان امیراحمدی
۶ موتور سوار بودند که ۴ تایشان شاتگان داشتند. پیچیدند توی کوچه، امیر احمدی تعقیبشان کرد، رفتند داخل یک آپارتمان ۵ طبقه، چند دقیقه بعد صدای شلیک آمد... با شاتگان مستقیم توی صورتش شلیک کرده بودند…
۱۴ مهر ۱۴۰۱: معترضان پلشتند
به همه انواع رذالت و پلشتی آلوده هستن و میخوان با انقلابی که با اشک مقدس بر اباعبدالله آبیاری شده و بهترین جوانان مومن برای حفظش خودشون رو فدا کردند، مقابله کنند. ممکنه گاهی خطا کنیم ولی از راه حق به جهنم باطل نخواهیم افتاد.
۱۲ مهر ۱۴۰۱: اعتراضات دانشآموزی
اگر دانشآموزان ذکر اهل بیت بگن و «سلام فرمانده» بخونن، میگن طفل معصومها رو بازیچه سیاسی و ایدئولوژیک نظام کردید؛ اما اگر بینزاکت باشند و با انگشت رذالت جنسی نمایش بدن، میشن مربی شجاعت و آزادی!
۱۱ مهر ۱۴۰۱: حضور خامنهای در دانشکده افسری
مورخین بنویسند زمانی تمام ناپاکان جهان، از وطنفروش و صهیونیست و تروریست و تجزیهطلب و همجنسباز و شیطانپرست و آلسعود و سرمایهداری زالوصفت بینالمللی و... علیه ایران و انقلاب اسلامی همدست شدند... و ایران در بیعت قرآن و رسولخدا باقی ماند.
۱۰ مهر ۱۴۰۱: برخورد با مهناز افشار در تجمع ایرانیان
قابل توجه اهالی محترم هنر و سینما؛ این احترامی است که براندازها و تجزیهطلبها برای شما قائلند، حتی زمانی که میخواهید یکی از آنها باشید!
۸ مهر ۱۴۰۱ - جمعه خونین زاهدان
۱.یک عده ناشناس به سمت مردم شلیک کردند
۲.رسانههایشان گفتند سپاه و ناجا مردم را به گلوله بسته
۳.تجزیهطلبها به یک کلانتری حمله میکنند
۴.ماموران برای جلوگیری از غارت سلاح شروع به تیراندازی میکنند.
این یک طرح کلاسیک ایجاد جنگ داخلی است که برای گوشه گوشه ایران تدارک دیده شده.
۴ مهر ۱۴۰۱: راهپیمایی حکومتی در محکومیت اعتراضات
اصل اتفاقات اخیر در رسانه رقم خورده بود و کف خیابان چندان چیزی برای مردم مشهود نبود. با این حال حضور مردم در شهرهای مختلف کشور، آب تطهیری بود بر آلودگی که برخی در شهرهای کشور ایجاد کرده بودند. البته ممکن است شیطنتها گاهی به طور پراکنده، مقطعی و جزیی ادامه پیدا کند تا خوراک خبری برای غربیها تولید کند. گمان میکنم غربیها علیالخصوص «رژیم صهیونیستی» میدانستد که این «اغتشاشات» اخیر یک حرکت ایذایی کوتاهمدت است، دشمنان صرفاً با این حرکات میخواستند یک مقدار جمهوری اسلامی ایران را سرگرم خود کنند و به تعبیر خودشان بتوانند برخی از شکافهای اجتماعی را عمیقتر کنند اما گمان نمیکنم حتی سادهلوحترین تحلیلگران غربی امیدی به این حرکات داشته باشند.
۲۲ مرداد ۱۴۰۱: ترور سلمان رشدی
به گمان من حتی اینکه گفته شود حمله به سلمان رشدیِ مرتد طراحی خود آمریکاست، پیام هولناکتری برای ایرانستیزان دارد که به حمایت شیاطین دل خوش کردهاند. مَثل دشمنان ما چون عقربی است که در محاصره آتش خود را نیش می زند. ماجرا این دفعه واقعا برد-برد است.
۲ مرداد ۱۴۰۱: حجاب اجباری
اینکه جریانی کینهتوزانه یک جمله را از چند سال پیش دست بگیرد و آنچه را درباره مزدوران علینژاد در پروژه چهارشنبههای سفید گفته شده، رذیلانه به کل زنان ایران تعمیم دهد، قابل فهم است. اما اینکه بعضی خودیها از آب گلآلود ماهی بگیرند و تسویه حساب شخصی بکنند... !
۳۱ تیر ۱۴۰۱: گشت ارشاد
با کسی که مخالف گشت ارشاد باشد به عنوان یک اقدام که گاهی با اشتباهاتش ما را رنجیده خاطر میکند، بحثی ندارم. حق آنهاست که منتقد یا مخالف باشند کما اینکه من هم انتقاداتی دارم.
اما به آن کسانیکه میگویند ما مومن و انقلابی هستیم اما مخالف الزامی بودن حجاب هستیم، توصیه میکنم به اختلاف تحلیلشان با رهبر انقلاب فکر کنند.
نمیخواهم بگویم حق ندارند متفاوت از رهبری فکر کنند اما دستکم به این چند جمله خوب بیندیشند. تاکید بر حجاب، فقط تاکید بر یک واجب شرعی نیست، که واجبات بزرگتر از حجاب بسیارند. همانطور که گناهان بزرگتر از بیحجابی هم بسیارند. اما مساله را اینطور ببینید، تمرکز دشمن بر این مساله و این همه هزینه کردن بر ترویج بیبندوباری در پوشش، نشان میدهد این موضوع فراتر از یک واجب، گذرگاه عبور لشکر ایران ستیزان برای اشغال فرهنگی و تمدنی ماست.
۲۷ دی ۱۴۰۰: کاهش ازدواج و افزایش طلاق
شاید به نظر برسد مسئله اصلی در ازدواج جوانان مسائل معیشتی باشد در حالی که یافتهها نشان میدهد یکی از مهمترین عوامل فروپاشی خانوادهها و به تاخیر انداختن ازدواج، تغییر ادراکی است که در دختران جوان ایرانی از خود و نقشهای اجتماعی که باید ایفا کنند و تخیلی که نسبت به آینده دارند رخ داده است. در واقع مسئله ما مسئله فرهنگ و سبک زندگی است. بررسیهای میدانی هم تایید میکند که ازدواج آسان به معنای ازدواجی که در سن پایین و با سهولت در برگزاری و مناسک آن انجام میشود تابعی از توسعه نیست. در استان سیستان و بلوچستان ما شاهد پایینترین نرخ طلاق، بالاترین نرخ ازدواج و پایین ترین سن ازدواج در زوجین هستیم، پس به این پرسش چگونه پاسخ خواهیم داد؟ آیا این آمارها تابعی از توسعه یافتگی است یا تابعی از توسعه نیافتگی است؟
تصور نکنیم که طلاق همیشه معلولی است از زیرساختهایی که ما توان و امکان تغییر آن را نداریم و همیشه هم اینگونه نیست که تورم و مشکلات اقتصادی مسبب طلاق باشند.
۲۱ دی ۱۴۰۰: جلسه اینفلوئنسرها در وزارت ورزش
اگر مجمع خیرین ازدواج تونسته آدمهای متفاوتی رو که هیچ وقت صدای ما بهشون نمیرسه جمع کنه و درباره ازدواج باهاشون حرف بزنه، دمشون گرم. این جلسه رو نبودم و از جزییات مطلع نیستم ولی اعتراف میکنم در همین مدت از آخوند تا شلحجاب و از قهرمان المپیک تا کارتنخواب رو دعوت و باهاشون گفتگو کردم. مجمع خیرین مدتهاست در ساختمان شماره دو وزارت ورزش و جوانان مستقر بودند و البته مشکل جا دارند و ما با افتخار حمایت شون میکنیم ولی مثل همه ان.جی. اوها زیر نظر دولت نیستن. بنده به هرکسی که بتونه در حل مشکلی از جوانها کمک کنه، تعظیم میکنم.
۱۰ آذر ۱۴۰۰: کلینیک ترک گناه
در مورد پوستری که مورد اعتراض قرار گرفته عرض میکنم: از بنده به عنوان نویسنده نخل و نارنج دعوت شده بود در حد یک ساعت درباره طریق معنوی صلحا برای علاقهمندان این امور چیزهایی بگویم، سلیقه جوانانه برگزارکنندگان سوء تفاهم ایجاد کرده. من عاصی بیچاره را چه به ترک گناه و تدریس خودسازی!
اول اردیبهشت ۱۳۹۹: محسن تنابنده
محسن تنابنده که برای ابراز اختلاف خودش با نظام جمهوری اسلامی، اعلام میکند آخرین کارم با صداوسیماست، نه تنها کاری نمیکند، بلکه سریال همان آدمی که تف انداخته در صورت صداوسیما را پخش میکند.
۱۴ بهمن ۱۳۹۸: اعلام لیست اموال
۱. یک آپارتمان ۱۱۶ متری در جنوب شرق تهران (بلوار ابوذر جنوبی، پل چهارم، از ۹۱)
۲. یک خودرو مگان (از ۹۳)
۳. همچنین در ماههای اخیر به علت فروش خوب کتابهایم حدود ۱۵۰ م.تومن حقالتالیف دریافت کردهام. (همسرم هم یک آپارتمان ۹۰متری در شهرستان قم دارد، سهفرزندم اموالی ندارند)
توییت یامینپور بازتاب وسیعی داشت. بیشتر کاربران حقالتالیف کلان او را مورد توجه قرار دادند و از رقم آن ابراز تعجب کردند.
۵ مهر ۱۳۹۸: دیدار روحانی با مکرون و جانسون
مفهوم کمتر شناخته شدهای وجود دارد با عنوان «زیباییشناسی سیاسی» که به تناسب نشانه و محتوای کنشهای سیاسی مربوط است. از نظر زیباییشناسی سیاسی خندههای غیرمتعارف جناب روحانی با جایگاه، تاریخ و اقتدار جمهوری اسلامی و حتی لباسی که او بر تن دارد نامتناسب است. زشت است و آزاردهنده. بخش مهمی از دیپلماسی کنترل و دقت در همین نشانههاست. آقایان ظریف و روحانی برخی اصول اولیه مذاکره را که کنترل احساسات و خصوصاً ذوقزدگی است، گاهی رعایت نمیکنند.
۱۴ آذر ۱۳۹۶: قتل علی عبدالله صالح، رییس جمهوری یمن
به حال مردم یمن قبطه میخوریم که توانستند سیاستمداران خیانتکار خود را بشناسند و مجازات کنند؛ امیدوارم این فرصت برای مردم ما هم به طریق قانونی فراهم شود.
۱۳ خرداد ۱۳۹۳: مسیح علینژاد
مطالبی دیدم مبنی بر اینکه عدهای به دنبال گرفتن حکم ارتداد برای مسیح علینژاد هستند. با این کار مخالفم. مسیح علینژاد حداکثر یک فاحشه است نه یک مرتد. ارتداد ناشی از فعل و انفعالی معرفتی و نظری است. یعنی ارتداد، انحرافی در قلمرو عقیده و نظر است و از مغز نشات میگیرد؛ ولی فاحشگی انحرافی در قلمرو ارضای نیازهای جنسی و از ... نشأت میگیرد. بنابراین نباید سطح یک فاحشه را به اندازه یک منحرف فکری بالا آورد. میدانید که حتی حکم فقه هم در مورد فاحشهها حکمی تحقیرآمیز است. (مثلاً فاحشهها برخلاف زنان محترمه، عدّه ندارند)
قبل از انقلاب در شهرنو فاحشههایی که سنین جوانی را سپری میکردند و دیگر جذابیت جنسی نداشتند به فریب دادن جوانترها و قوادی رو میآوردند. این کار شاید تامین نیازهای روانی (و البته مالی) آنها به حساب بیاید. ظاهرا علینژاد هم در مرز میانسالی با راه انداختن کمپین بی حجابی بدنبال به اشتراک گذاشتن بدنامیها و ناکامیهای خود و به میدان آوردن جوانترهایی ست که هنوز فاحشه نیستند.
۱۵ دی ۱۳۹۲: حمایت از هفتتیرکشی محمود کریمی
همیشه این بوده ولی در این دوران اولویت بیشتری پیدا کرده است. طبعا تبر زدن به ریشه و تنه انقلاب کار سادهای برای این جماعت نیست و حاضر نیستند تاوان آن را بپردازند. بنابراین نیشتر انداختن به شاخ و برگ و چنگ انداختن بر میوههای این درخت روش بعدی است. اخیرا تخریب و دروغپراکنی و توهین به چهرههای موثر گفتمان انقلاب سرعت بیشتری گرفته و قطعا متوقف نخواهد شد. متاسفانه رفقای حزباللهی ما هم غالبا مینشینند و زیر لب نفرین میکنند. در روایات آمده که دفاع از مومنین واجب است، آنچنان که اگر کسی بدون عذر دفاع نکند به بلا گرفتار میشود. خبر کذایی درگیری حاج محمود را اولین بار سایت اسرائیلی بالاترین و بعد از آن بدنامترین سایت داخلی یعنی آیندهنیوز – سایت کینهای و عصبانی منتسب به یک خاندان مشهور – منتشر کردهاند. هم از باب رفاقت و هم از باب دفاع از مومن و هم از باب حرمت ذاکر اهل بیت علیهمالسلام این نوت منتشر میشود.
۲۳ دی ۱۳۹۱: تجاوز به زنان
چرا دختران باید این اجازه را داشته باشند که به لحاظ روانی به مردان جوان فشار بیاورند و تمرکز، آرامش و خانواده آنها را تهدید کنند؟ بدپوششی دختران جوان و رفتارهای تحریک آمیزشان ارتکاب جرایم شدید علیه آنان را تشدید میکند. بدپوششی تجاوز دختران به آرامش روانی مردان است. نتیجه طبیعی این اقدام، تهدید شدن خود دختران است. نمیتوان فضا را پر از تحریک و تنش کرد و آن وقت انتظار داشت هیچکس خطا نکند.
۴ بهمن ۱۳۸۹: جریان سبز، جنبش جنسی بود
بخاطر میآورم که یکی از رایزنهای فرهنگی ایران در آلمان از قول یکی از سیاستمداران بنام آلمانی مورد سوال واقع شده بود که شما پس از انقلاب با بستن مشروب فروشیها، کلوبهای شبانه، خوابگاههای مختلط و مبارزه با مواد مخدر چگونه موفق به مدیریت جامعه جوان خود میشوید؛ و این را اعتراف کرده بود که اگر یک شب در آلمان کلوپهای شبانه تعطیل باشد، فردا روز اعتراضات خیابانی است.
عدهای دختر و پسر جوان را میبینید که علیرغم شکست تئوریک در پاسخ به استدلالها بر مخالفت و پرخاشگری خود ادامه میدهند. این پرخاش نه از جنس عدم اقناع که ریشهای زیستی-جنسی دارد و ناخواسته به عنوان واکنشی به ناکامیهای طبیعی ابراز میشود. غالب معترضین جوان حتی ابتداییترین مفاهیم و جریانهای سیاسی را نمیشناسند. معتقدم تفاوت زیادی بین اعتراضات جوانان و دانشجویان در ماجراهای پس از انتخابات با شادیهای خیابانی پس از راهیابی ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و همچنین شادیهای ساختارشکنانهشان در چهارشنبه سوری نیست. مسئولان کشور باید برای این اعتراضات در دو سطح کاملا متفاوت بیاندیشند. سطح اول اقناع فکری و تبیین مکفی است که زمینههای رفع شبهه و ابهام را برطرف میکند و دیگری راه حلّی مبنایی برای مدیریت نیازها و هیجانات زیستی-جنسی جوانان که ارتباط نزدیکی با نشاط اجتماعی، ازدواج(حتی ازدواج موقت) و فعالیتهای گروههای ثانویه دارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر