«ایرانوایر» در گزارشی مفصل در گفتوگو با چندین چشمپزشک، آسیبهای جدی ناشی از شلیک هدفمند به چشمهای معترضان طی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ را منتشر کرده است. بنا به اسناد موجود، دستکم ۵۸۰ معترض از نخستین هفته آغاز اعتراضات تا چند ماه بعد، هدف تفنگهای ساچمهای و پینتبال قرار گرفتند.
«کیمیا زند»، یکی از زنان قربانی این نوع سرکوب اعتراضات است. دختر جوانی که یکی از چشمهایش هدف تفنگ پینتبال قرار گرفت، و زجاجیه و لنز چشماش را تخلیه کردند. او حالا یکی از چهرههای نخستین افشاگری شلیک به چشمهای معترضان است.
***
«هراسناکتر از نابینایی٬ دیدن است با دو چشم باز، که چه به سر سرزمینمان میآید.» این یکی از استوریهای اینستاگرام کیمیا زند٬ زن ۲۶ سالهای است که در جریان اعتراضات سراسری، با شلیک مستقیم، دید چشم راست خود را از دست داد. دختری که تصاویرش با چهرهای آراسته و دسته گلی سرخ بر روی چشم آسیب دیده، نمادیست از شکست جمهوری اسلامی در جنگ با زیبایی، با امید.

تحقیقات «ایرانوایر» پیرامون نابینا کردن شهروندان در اعتراضات سراسری در پی کشته شدن «مهسا [ژینا] امینی» و ثبت روایتهای گوناگون از قربانیان، بیانگر طرحی هدفمند برای شلیک به چشمهای معترضان است. در یک گزارش توضیح دادهایم این شلیکها، چهطور مصداق «جنایت علیه بشریت» بهحساب میآید.
شلیک با پینتبال به نور چشم
کیمیا زند از قربانیان شلیک مستقیم و هدفمند نیروهای امنیتی به چشمان معترضان، طی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ است؛ شلیک با تفنگ پینتبال.پینتبال؛ تفنگهای پینتبال نوعی از سلاحهای بادی هستند و از یک مخزن گلوله و پمپ هوای فشرده تشکیل شدهاند که گلولهها را با فشار شلیک میکنند. این سلاح به شکل گسترده در سرکوب اعتراضات اخیر مورد استفاده قرار گرفت و گزارشاتی ثبت شده است که نشان میدهد ماموران امنیتی، از ساچمههای فلزی یا لاستیکی سخت که مخصوص سلاح شاتگان است، بهجای گلوله معمولی پینتبال استفاده میکنند. تصاویری از استفاده از تفنگهای پینتبال ساخت شرکت آمریکایی «TippMann»، در سرکوب اعتراضات منتشر شده است.

البته جمهوری اسلامی پیش از این نیز سابقه استفاده از تفنگ پینتبال را در سرکوب اعتراضات داشت.
در حقیقت، تفنگ پینتبال مخصوص ورزشی به همین نام است، که گلولههایی حاوی رنگ پرتاب میکند. پلیس ضد شورش در سراسر جهان، از این تفنگ بهعنوان سلاحی «غیر کشنده» برای کنترل اعتراضها بهره میبرد، با این تفاوت که گلولههای پینتبال نیروهای پلیس، حاوی گرد فلفل، ساچمههای کوچک، یا رنگ است. گلولههای حاوی گرد فلفل، همان عملکرد اسپری فلفل را دارد. گلولههای حاوی ساچمهای که در این نوع از اسلحه استفاده میشود نیز٬ همان گلولههای ساچمهای، اما نوع سبکتر را دارد که البته مثل تفنگهای ساچمهای از دهها ساچمه ریز تشکیل نمیشوند و نوع آسیب آنها با تفنگ ساچمهای متفاوت است. در نهایت، گلولههای حاوی رنگ برای نشانهگذاری افراد، خودروها یا مکانها بهکار میرود. مسالهای که در شهادتهای معترضان طی اعتراضات اخیر بارها عنوان شد.
تفنگ پینتبال از جمله تجهیزات «غیر کشنده» نیروهای یگانویژه و سپاه پاسداران در ایران بهحساب میآید که در سرکوب اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، یکی از اصلیترین سلاحهای مورد استفاده نیروهای سرکوب بود. اگرچه گزارشهای مردمی اثبات میکند که نیروهای موسوم به لباس شخصی نیز مجهز به این سلاح بودهاند و از پینتبال برای سرکوب معترضان استفاده کردهاند.
این اسلحه اگرچه در دسته سلاحهای جنگی طبقهبندی نمیشود، اما در صورت هدف قرار گرفتن بخشهای حساس بدن از جمله سر و صورت٬ میتواند آسیبهای ماندگاری از جمله نابینایی بر جای بگذارد.
مانند گلولهای که به چشمان کیمیا زند شلیک شد. کیمیا از لحظه شلیک به چشمانش نوشته است: «چند ثانیه قبل از شلیک، دختر جوانی با موهای فرفری بانمک در حالیکه بند کوله پشتیاش را در دستش گرفته بود به سمتم آمد و خندهرو گفت: "دختر چه موهای قشنگی!"
غافل از اینکه کمی آن طرفتر، چشمی برای هدف گرفتن چشمم بسته شده، لبخند کوچکی روی لبهایم جا خوش کرد!
ناگهان گوشهایم سوت کشید…!»
چهل روز پس از مهسا [ژینا]؛ شلیک به چشم کیمیا
چهارم آبان، چهل روز پس از خاکسپاری «مهسا [ژینا] امینی» بود که سراسر ایران به صحنه اعتراضات بدل شد.
مناطق مختلف غرب تهران همچون «گیشا»، «صادقیه»، «شهرک غرب»، «پونک»، «شهید کاشانی»، «یوسف آباد»، «بلوار فردوس»، «شهر زیبا»، «سعادت آباد»، «سردار جنگل» و «امیرآباد»، مکانهای بیشترین تجمعات مردمی در آن روز محسوب میشوند که معترضان علیه جمهوری اسلامی شعار سرمیدادند.
از آن میان، اعتراضات مردمی در چند نقطه از تهران از جمله گیشا و امیرآباد به خشونت کشیده شده است. نیروها به سرکوب گسترده و خشونتبار معترضان روی آوردند؛ از جمله تیراندازی به سمت مردم. برخی از شاهدان عینی گواهی دادهاند که در چند منطقه تهران، ماموران تلاش کردهاند با تیراندازی و شلیک گاز اشکآور٬ ساچمه و پینتبال، معترضان را متفرق کنند.
در همان میانه آتش و دود بود که چشم کیمیا هدف شلیک سرکوبگران قرار گرفت؛ یکی از صدها چشمی که نابینا شد تا جمهوری اسلامی بگوید در کشته شدن مهسا [ژینا] امینی، نقشی نداشته است.
وقتی چشماش را هدف گرفتند، دستش به طرف چشمهایش رفت، نفساش تند شده بود، به قدری که قلبش میتوانست سینهاش را بشکافد و بیرون بزند. او بدون هدف شروع به دویدن کرد و از حال رفت.
کیمیا روایت خود را ادامه میدهد، وقتی زنی که نمیشناخت، ناجیاش شد: «عرق سردی به تنم نشست. سرگیجه، تهوع، ضعف، چشمم، چشمم …
خود را در آغوش زنی یافتم که بیشک فرشته نجاتم در آن شب ترسناک بود [...].»
کیمیا بعد از هوشیاری، از آن زن پرسیده بود که آیا پلک چشم راستش بسته است؟ و وقتی پاسخ منفی شنید، در جواب گفت: «پس چرا نمیبینم؟»
حساب کاربری کیمیا زند در شبکه اجتماعی اینستاگرام، گویا همزمان به آن شلیک زاده شده است. اگرچه استوریهایش به مدتها پیش برمیگردد، اما پستهای صفحه او با تصویری از کیمیا و چشم بستهاش، آغاز میشود. گویا زنی دیگر از آتش آن شلیک متولد شده است.
شعله امید در چشمی که بسته شد
تنها اشاره کیمیا به مراحل درمان چشماش، همین است که در۱۶ آبان، نخستین عمل جراحی «ویترکتومی» و «لنزکتومی» روی چشم او انجام شده است که نتیجه آن، برگشت درصدی از بیناییاش بوده است.
دکتر «روزبه اسفندیاری»، پزشک سابق اورژانس تهران، برای «ایرانوایر» توضیح میدهد که جراحی ویترکتومی به معنای برداشتن مایع زجاجیه چشم است. یعنی ترومای خارجی که وارد چشم شده، باعث خونریزی درون زجاجیه شده است و یکپارچگی زجاجیه را از بین برده است. ویترکتومی یعنی زجاجیه را برداشتهاند.»
این پزشک همچنین درباره جراحی «لنزکتومی» توضیح میدهد: «این جراحی هم به معنای برداشتن لنز است. یعنی آسیب باعث جابهجایی لنز یا پارگی آن شده است و برای همین لنز را برداشتهاند و لنز مصنوعی گذاشتهاند. اما بهجای زجاجیه، روغن تزریق میشود.»
از سوی دیگر، دکتر اسفندیاری تصریح میکند که هنوز علم در جهان تا موفقیت عمل پیوند شبکیه پیش نرفته است و از بین رفتن آن، غیرقابل جبران است: «تنها پیوند قرنیه انجام میشود که از پیکر شخص درگذشته برمیدارند. اگرچه هر پیوندی عوارض خود را دارد، اما از آنجا خونی به قرنیه نمیرسد، کمترین عوارض بعد از پیوند را داراست.»
کیمیا هم در توضیح مراحل درمان خود نوشته است که چشم آسیبدیدهاش نیاز به عمل پیوند شبکیه دارد. اما انگار همانطور که در یکی از استوریهایش نوشته است، «هراسناکتر از نابینایی؛ دیدن است. با دو چشم باز که چه بر سر سرزمینمان میآید.»

تا لحظه انتشار این گزارش، تنها دو پست در اینستاگرام کیمیا وجود دارد. دومین پست او برمیگردد به تولدش؛ تولد با شیلدی بر چشم و آرزوی بهبودی ایران در دل.
او روز ۶اسفند در تولدش٬ نوشته است: «حتی با چشمهای بسته هم شعله امیدی که قلبهایمان را روشن کرده و خاموشی نمیگیرد را میتوان دید.»
شاید بتوان پررنگترین نور را میان قربانیان شلیک هدفمند به چشمهای معترضان، امیدی برآورد کرد که از با هم بودنشان به دست آوردهاند. مثل نوشته کیمیا که ۱۰۰ روز بعد از اعتراضات را چنین بیان کرده است: «احساساتی رو تجربه کردیم، شرایطی رو پشتسر گذاشتیم که نه باورمون میشه، نه عادی میشه، نه فراموش میشه؛ ولی کل مدت همدیگه رو داشتیم.»

چشمهایش؛ روشن و پرامید
از استوریهای باقیمانده در اینستاگرام کیمیا میتوان کمی بیشتر به شخصیت او نزدیک شد؛ داستانهای کوتاهی که روایت زندگی یک زن جوان٬ شاد و زیباست.
زنی جوان همچون دیگر همنسلانش؛ تصاویر ناخنهای لاک زدهاش را منتشر میکند، یا برای انتشار عکسی جدید از دنبالکنندگان خود نظر میخواهد، در قهوهخانه شهر املت میخورد٬ سفر را دوست دارد و پلیاستیشن بازی میکند.

در میان استوریهایش، حالا تصویری از کتاب «چشمهایش» از «بزرگ علوی» خودنمایی میکند. او بیش از سه سال پیش تصویر این کتاب را با هشتگ «کتاب خوب» منتشر کرده بود.
اگرچه کتاب و کتابخوانی یکی از تصاویر و عکسنوشتهای ثابت استوریهای کیمیا تا پیش از آسیب به چشماش بوده است، اما به نظر میرسد بعد از آسیب، کتابی هم در تصاویرش نیست. پیشتر، برخی از قربانیان شلیک هدفمند جمهوری اسلامی به چشمان معترضان تایید کردهاند که یگانه چشم باقی مانده، زود خسته میشود، حساستر است و کارهایی مثل مطالعه طولانی برای آنها سخت است.
ظلم قهرمان میزاید
نقطه مشترک تمامی دیکتاتورها در طول تاریخ٬ استفاده از قوه قهریه برای ترساندن و به خانه بازگرداندن معترضان است. همگیشان اما فراموش میکنند ستم که از حد بگذرد٬ دیگر تولید ترس نمیکند٬ مردم خشمگین میشود و خشم از ظلم، قهرمان میزاید.

جمهوری اسلامی نیز از این سرنوشت محتوم دیگر دیکتاتورها رهایی ندارد٬ کیمیا زند و صدها انسان دیگر همچون او، مصداقی روشن برای تولد قهرمانهایی مقاوم و پایدار از شهروندانی است که به دنبال یک «زندگی معمولی»، با رعایت حقوق ابتداییشان هستند.
کیمیا که تا پیش از کشته شدن مهسا [ژینا] امینی، عکسهای چشمهای زیبای خود را منتشر میکرد٬ موهای بلدنش را دوست میداشت و به دنبال عاشقی برای دیوانهبازیهای بهتر میگشت؛ حالا در کمتر از شش ماه پس از جنبش مردمی «زن، زندگی، آزادی»، تبدیل به زنی شده است که با اینکه بیرحمی دید، اما برای آرزوهایش میجنگد.

ثبت نظر