تارا اورامی، شهروندخبرنگار
مراسم نوروز در شهرهای مختلف کردستان، هرسال پررنگتر از سالهای قبل و متفاوتتر از سایر مناطق ایران برگزار میشود، مشخصه بارز آن نیز غیر حکومتی بودن، خودجوش بودن و مشارکت تمامی قشرها، خصوصا زنان در آن است.
اگرچه حکومت سعی کرده با برگزاری مراسم حکومتی در فضاهایی همچون ورزشگاههای روباز مثل برگزاری مراسم نوروز در ورزشگاه ۲۲ گولان سنندج در چند سال گذشته، و یا کارناوال نوروز در تهران، همدان، کرمانشاه و کردستان، به مقابله با جنبه مردمی بودن آن برخیزد، اما تاکنون موفق به این کار نشده و مراسم هر سال نشان میدهد که نوروز حتی به نوعی، جریان مقاومت در برابر حکومت تبدیل شده است.
با این وجود، نوروز امسال بهنظر میرسد متاثر از دو موضوع «اعتراضات سراسری» و «وضعیت اقتصادی خانوادهها» باشد.
در مورد موضوع اول دو نظر وجود دارد، اول اینکه بخشی از مردم میگویند مادامیکه بسیاری از خانوادهها جانباختگانی دارند و یا بازداشتشدگانی دارند که ممکن است کماکان در بند باشند و اگر نیز آزاد شده باشند همچنان تحت تاثیر بازداشت و شکنجه و... قرار دارند و یا حتی پروندههای آنان تعیین تکلیف نشده است، در چنین شرایطی سخن گفتن از نوروز و برپایی مراسم شادی دشوار بهنظر میرسد.
اما در مقابل، عدهای دیگر، نظر متفاوتی دارند. همانگونه كه پیشتر عنوان شد، نوروز در کردستان به یک جریان مقاومت در برابر حکومت تبدیل شده است و بر همین اساس، این دسته معتقدند که ضمن نگه داشتن سوگواری در دلهایمان، مراسم امسال باید با رونق بیشتری برگزار شود تا حکومت متوجه شود که ما کم نمیآوریم.
با این حال، باید دید در روزهای آینده مراسم نوروز چگونه برپا میشود.
اما در مورد موضوع دوم «وضعیت اقتصادی خانوادهها»، ممکن است حرف برای گفتن بیشتر باشد. مردم میگویند مادامی که جیبها خالی باشد، نوروز و شادی کردن چه معنیای میدهد؟
نکته مهم در اینجا شاید شلوغی بازار در این ایام باشد، اما وقتی به میان مردم اعم از خریدار و فروشنده میروید، صحبتهای آنها شنیدنی است، آنها میگویند نمیتوان چیزی نخرید و چیزی نخورد و چیزی نپوشید، اما ناچاریم به حداقلها اکتفا میکنیم.
یک شهروند سقزی که در یک واحد نیمه صنعتی مشغول بهکار است میگوید: «نوروز نزدیک است و هنوز تکلیف دستمزد سال آینده مشخص نشده و اگر هم مشخص شود، در یک شهرستان دور افتاده هزاران اما و اگر میچینند تا همان حداقل نیز تعلق نگیرد، دو ماه حقوق معوقه دارم و با عیدی ناچیز هم نتوانستم حداقلها را برای خانوادهام در ایام عید فراهم کنم.»
خانمی مستمریبگیر میگوید «عیدی امسال یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بود، با چنین پولی کدام روز را نوروز و کدام نوروز را عید بنامیم؟ آدم رویش نمیشود حتی به نوههایش عیدی بدهد، چون اصلا پولی نیست.»
زوج جوانی که برای خرید جهیزیه به یک فروشگاه رفتهاند میگویند، «هفته گذشته برای سفارش یک تلویزیون ۵۰ اینچی مراجعه کردیم که قیمت آن حدود ۱۴ تومان بود، اما گفتند موجودی نداریم تا سفارشتان را ثبت کنیم. یک هفته بعد متوجه شدیم که قیمت همان کالا به بیش از ۱۸ میلیون رسیده و اکنون انبارشان موجودی دارد، اما متاسفانه ما موجودی نداشتیم و نتوانستیم سفارش را ثبت کنیم.»
یک مغازهدار که همزمان که کار مشتریاش را راه میاندازد، با او همصحبت میشود و میگوید: «رئیسی هنگام تبلیغات میگفت سفره مردم را به برجام و یا دلار ربط نمیدهیم، اما او نمیدانست که قیمت دلار، حتی روی ... هم تاثیرگذار است.»
اگر گشتی در بازار بزنید، سخن مردم حول همین موضوعات میچرخد و آنها میگویند «با جیب خالی نمیتوان عید گرفت.»
ثبت نظر