اطلاعات همیشه در اختیار خبرنگار قرار نمیگیرد، گاهی خبرنگاران باید نسبت به تولید اطلاعات اقدام کنند. تولید اطلاعات مکانیزمهای خاص خود را دارد. گفتوگو، نظرسنجی، پرسشنامه، مشاهده، مطالعه موردی و گفتوگوی جمعی راههای تولید اطلاعات هستند که خبرنگاران از آن بهره میجویند تا به اطلاعات دست یابند.
روزنامهنگاران برای درک و فهم نظر مردم نسبت به موضوعات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، گاهی به نظرسنجی روی میآورند، گاهی میان مردم میروند و مستقیم نظر آنها را جویا میشوند و گاهی پرسشنامه تهیه و نسبت به جستوجوی حقیقت اقدام میکنند. همه این ابزارها میتوانند ما را در کشف حقیقت یاری کنند و نتایج قابل استنادی داشته باشند.
ولی روی دیگر سکه، نظرسازی به جای نظرسنجی است؛ کاری که دستگاه پروپاگاندا زیاد به آن متوسل میشود. برای آنهایی که دنبال نتایج مشخص هستند، همیشه تاکتیکهایی وجود دارد که آنها را به مقصود برساند. «گزینه تحمیلی»، «شیوههای تغییر ماهیت جامعه آماری پس از نمونهگیری»، «نحوه سوءاستفاده از بیاطلاعی عمومی» تاکتیکهای شناخته شدهای هستند که از آنها استفاده میشود.
گاهی پژوهشگران برای رسیدن به نتیجه مورد نظر، اطلاعات را به گونهای فریمبندی شده به مخاطب ارایه میکنند تا همانی را بشنوند که انتظار دارند. گاهی نیز آنها بر مجهولها سوار میشوند تا نتیجه دلخواه را کسب کنند.
برای آشنایی با تاکتیکهای نظرسازان، لطفا به این گزارش صوتی/تصویری خبرگزاری «فارس» که با عنوان «تو بودی اعدامش میکردی؟» که روز ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ منتشر شد، دقت کنید. در این گزارش، خبرگزاری فارس با تروریست خواندن «حبیب اسیود»، از چند جوان پرسیده است «شما بودید، چه کار میکردید؟»
«حبیب فرجالله چعب»، مشهور به حبیب اسیود، ۴۸ ساله، فعال سیاسی عرب با تابعیت سوئد مهرماه سال ۱۳۹۹ در سفرش به ترکیه توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ربوده و به ایران منتقل شد. او را اردیبهشت ۱۴۰۲ به دار آویختند. فریمبندی هدفمند اطلاعات در این ویدیو کاملا ملموس است. خبرنگار فارس که حتی تیپی متفاوت از خبرنگاران این رسانه حکومتی دارد، روشن نیست مخاطبان خود را چهگونه و کجا انتخاب کرده ولی روشن است که هم محل انجام مصاحبهها و هم نحوه طرح پرسشها به گونهای انتخاب شدهاند که یک جواب خاص بیشتر حاصل نشود و آن همانی است که در لید به آن اشاره شده: «تیربارانش میکردم!»
او از مخاطبان خود میپرسد: «فردی را امروز اعدام کردند که رییس یک گروه تروریستی بود، طی عملیاتهای متعددی که انجام داده بود، سبب کشته شدن ۴۵۰ نفر شده بود. او قبل از این که دستگیر شود، به شبکههای خارجی میرفته، مصاحبه میکرده و میگفته افتخار میکنم که چنین عملیاتی انجام دادم و افرادی را کشتم، اگر شما بودید، چنین آدمی با چنین مشخصاتی را اعدام میکردید؟»
گزینهها را نیز این گونه مطرح میکند:
- ما قانون اعدام داریم، بعضی کشورها قانون اعدام ندارند، چه تفاوتی دارد؟ اگر ما اعدام نکنیم، چه اتفاقی میافتد؟
- بعضی آدمها در داخل کشور، چه آدمهای مشهور، چه آدمهایی که از آنها به عنوان سلبریتی یاد میشود، ممکن است بیایند و بگویند چرا اعدام کردید؟ دلیلش چیست؟
- اگر این فرد اعدام نشده بود و شما قاضی بودید، برای چنین آدمی چه حکمی میدادید؟
به وضوح روشن است که نوع طرح مساله برای دریافت یک پاسخ مشخص است؛ درست مثل رستوراندارانی که برای فروش بیشتر، به گارسونها یا میهمانداران خود آموزش میدهند که برای مثال بهجای این که از مشتری بپرسند «آیا نوشیدنی میل میکنید؟»، بپرسند «نوشابه میل میکنید یا لیموناد؟» در اولی جواب خیلی از مشتریها ممکن است نه باشد یا به آب بسنده کنند ولی در دومی شانس پاسخ نه کمتر میشود و احتمال این که یکی از دو گزینه موجود را انتخاب کنند، بیشتر است.
افکار سنجی ابزار مفید و ارزشمندی برای تولید اطلاعات در خصوص دیدگاه افراد جامعه نسبت به مسایل جاری است، مشروط بر این که توسط افراد و نهادهای مستقل انجام شود، جامعه آماری و پرسشنامه حرفهای، اصولی و علمی طراحی شده باشد، روش دریافت پاسخها بر پاسخ مخاطب تاثیرگذار نباشد، پاسخدهندگان احساس امنیت و آرامش خاطر کنند و… . در یک کلام، اهمیت اطلاعات و دادهها به اعتبار نظرسنجی و نهاد انجام دهنده آن است، وگرنه با زیرنویسهایی همچون کاری که خبرگزاری فارس انجام داده و نوشته که «این گزارش صرفا یک مصاحبه مردمی است»، نه گزارش واجد اعتبار میشود و نه پاسخها قابل اعتنا.
خبرگزاری فارس به عنوان نهاد وابسته به حکومت، با سابقهای طولانی در جانبداری از سیاستها و رفتارهای جمهوری اسلامی و همسو با دستگاه قضایی، نه واجد صلاحیت انجام چنین گزارشی است و نه از اعتباری برخوردار است که مخاطب بتواند به محتوای تولیدی آن اعتماد کند.
اعتبار خبرنگار و رسانه تولید کننده محتوا، سوابق خبرنگار و رسانه وابسته، خط فکری و آن سبک زندگی که یک رسانه ترویج میکند، برداشتها و تفاسیری که از اطلاعات میتوان داشت و فکتها و دادههایی که یک رسانه ارایه میکند، نکاتی هستند که مخاطب باید در شناخت اطلاعات جعلی از اطلاعات واقعی مورد توجه قرار دهد. لازمه چنین دقت و ملاحظهای، داشتن مهارت تفکر انتقادی و رعایت اصل تردید و شک نسبت به درستی اطلاعات رسانههای حکومتی و وابسته به قدرتهای اقتدارگرا است. این راهی است که با اتکا به آن، میتوان از خود و جامعه در برابر کمپینهای دیساینفورمیشن محافظت کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر