آخرین روز کاری هفته است و در این هفته، تنها سه بیمار عرب را ویزیت کرده است. درحالیکه تا همین یکی دو سال پیش، حداقل روزی سه بیمار غیرایرانی اعم از عرب، پاکستانی یا افغانی به مطبش مراجعه میکردند.
گردشگری درمانی یا جذب توریسم سلامت، از حدود یک دهه پیش در ایران بر سر زبانها افتاد. تبدیل شدن به قطب توریسم درمانی در خاورمیانه، رویایی بود که این روزها در حال تبدیل شدن به کابوس است.
***
مهاجرت گسترده پزشکان متخصص، پرستاران و حتی دانشجویان رشتههای پزشکی، کابوسی است که این روزها حتی برخی مسوولان جمهوری اسلامی نیز در مورد آن هشدار میدهند. «رضا لاریپور»، سخنگو سازمان نظام پزشکی ایران، چندی پیش از دو برابر شدن مهاجرت جامعه پزشکی در سالهای اخیر نسبت به قبل از همهگیری کرونا سخن گفت.
البته از رونق افتادن بازار گردشگری درمانی، به قصه تلخ مهاجرت پزشکان ختم نمیشود. «مهرداد»، پزشک متخصص در مشهد که در سالهای گذشته شمار زیادی از بیمارانش را مسافران عراقی، بحرینی و حتی عربستانی تشکیل میدادند، میگوید: «ته این خط قرار گرفتهایم. آن چیزی که بیماران خارجی را به ایران میکشاند، کیفیت مطلوب و قیمت نسبتا پایین خدمات پزشکی و وجود پزشکان متخصص بهروز بود، اما طی یک دهه آینده، نهتنها خیلی از این پزشکانی که شهرتشان زبانزد خاصوعام است را نداریم، بلکه باید شاهد حضور پزشکان درجه دو و سه هندی و پاکستانی باشیم.
اوضاع دارو و تجهیزات پزشکی هم که کاملا معلوم است. تولیدات بیکیفیت چینی به اتاقهای عمل بیمارستانها و مراکز درمانی هم رسوخ پیدا کرده است. به همین دلیل، کیفیت بالای خدمات پزشکی ایران که روزی سرآمد کشورهای منطقه بود، رو به افول است.»
خدمات بهداشتی و پزشکی مطلوب و ارزان در ایران در مقایسه با کشورهای همسایه، دو عاملی است که در کنار مجاورت جغرافیایی و البته شیعه بودن مردم ایران، باعث شده بود مراکز درمانی و پزشکی ما جذابیت زیادی برای مردم منطقه، بهویژه شیعیان داشته باشد. اما حالا ترکیه، قطر، دبی و حتی عربستان، درحال تجهیز مراکز درمانیشان با بهترین کیفیت و جذابترین خدمات هستند و بهزودی این بازار هم از دست ما خارج میشود.
«شیرین»، دندانپزشکی که تا همین یکی-دو سال پیش، شمار زیادی از بیمارانش را توریستهای عرب منطقه تشکیل میدادند، عامل اصلی از رونق افتادن بازار پزشکی ایران را، سیاستهای غلط و بیبرنامگی مسوولان بهداشتی و پزشکی کشور و افتادن بازار دست دلالان و لیدرها عنوان کرده و میافزاید: «وزارت بهداشت دفترودستک مفصلی با عنوان گردشگری سلامت در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور راه انداخته است، کلی هم کارمند دارند و ادعا میکنند متولی اصلی این حوزه هستند و همه باید تابع تعرفههای اعلام شده این دستگاه باشند.
اما اگر سری به مراکز درمانی، کلینیکها و بیمارستانها بزنید، متوجه میشوید که جز تعرفههای ویزیت پزشکان، بقیه خدمات درمانی بهویژه عملهای پزشکی و زیبایی، همه تابع توافق لیدر یا مترجم توریستهای عرب با پزشکان است.
در واقع سیاستگذار اصلی این حوزه، رانندگان تاکسی و لیدرهایی هستند که کمی زبان عربی میدانند و رابط بین پزشکان و بیمار میشوند و نرخ را در اصل آنها تعیین میکنند. این موضوع آنقدر عادی شده و جا افتاده است که خیلی وقتها ۶۰درصد هزینه درمان به لیدر میرسد و ۴۰ درصد به پزشک. تقریبا همه هم این مساله را میدانند، اما نظارتی و مرجع رسیدگی وجود ندارد.»
تسلط بازار گردشگری سلامت در دست دلالان موضوعی که «عزتالله ضرغامی»، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز اخیرا نسبت به آن واکنش نشان داده و گفته: «دلالی و سوداگری در حوزه گردشگری سلامت، خط قرمزی است که نیازمند آسیبشناسی و نظارت دقیق است.
آژانسهای مسافرتی و دفاتر معتبر دارای مجوز باید بهطور مستقیم این مسوولیت را عهدهدار شوند. ۷۰۰ دفتر خدمات مسافرتی در حوزه سلامت فعالیت میکنند که اگر این فرآیند از طریق آژانسهای رسمی انجام شود، بخش مهمی از این آسیب رفع میشود.»
درحالیکه واقعیتهای قابل مشاهده در مراکز درمانی و پزشکی و مقایسه آن با سالهای گذشته، نشان از کاهش قابل ملاحظه بیماران عرب دارد. اما مسوولان جمهوری اسلامی ازجمله «محمدعلی محسنی بندپی»، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در خیال رسیدن به ۱۵ میلیون گردشگر سلامت تا پایان برنامه هفتم توسعه هستند. به امید اینکه همانطور که ترکیه درآمد گردشگری خود را به اندازه نیمی از درآمد ارزی ایران در بخش نفت و صادرات فرآوردههای نفتی، افزایش داده است، ما نیز جایی برای خودمان در منطقه باز کنیم.
تبدیل شدن به قطب گردشگری سلامت در خاورمیانه، رویایی که مسوولان کشور آن را حتی در اسناد بالادستی مانند فرمان «آیتالله خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی ایران، سند چشمانداز ۱۴۰۴ و قانون برنامه پنجساله ششم و هفتم توسعه نیز به آن اشاره شده است. رویایی که بیماران عمدتا شیعه کشورهای افغانستان، عراق، عمان، بحرین، پاکستان، کویت، آذربایجان، هندوستان، تاجیکستان و عربستان سعودی را، هدف قرار داده بود. اما بررسی ردهبندی جهانی نشان میدهند جایگاه ایران در میان کشورهایی که در حوزه گردشگری سلامت فعال هستند، ۴۶ام است.
از سوی دیگر، وقتی هر روز خبر از بسته شدن چمدانهای شمار دیگری از پزشکان به قصد مهاجرت به اروپا، آمریکا و حتی قطر و عمان را میشنویم و شاهد پایین آمدن و افت کیفیت خدمات بهداشتی و پزشکی در مراکز درمانی بهدلیل فشار تحریمها و وضعیت وخیم اقتصادی هستیم، میتوان حدس زد که تحقق رویای تبدیل شدن به قطب گردشگری سلامت در خاورمیانه، تا چه حد دور از دسترس است.
ثبت نظر