(قسمت چهارم)
همه آن ها زود دل ما را میزدند؛ مثل «تومیسلاو ایویچ» که برای خودش مؤلف فوتبال بود. اخراجش کردیم، آنهم دو هفته مانده به شروع جام جهانی. بعد رفتیم سراغ «میروسلاو بلاژویچ» که بهترین مربی سال ۹۸ از نگاه «فیفا» شده بود. کرواسی را او برای اولین بار به جام جهانی رساند. با همان تیم سوم شد و به ایران آمد. تقریباً نابودش کردیم. بعد هم نوبت «برانکو ایوانکوویچ» رسید.
دردناکترین جمله ممکن را «محمد دادکان»، رییس وقت فدراسیون فوتبال در اولین روزی که تیم ملی به آلمان رسید، در جمعی دوستانه از خبرنگاران ایرانی گفته بود: «شما نمیدانید چه قدر دردناک است که وقتی هواپیمای ما از فرودگاه تهران بلند شد، برانکو به من گفت تازه مطمئن شدم که در آلمان من مربی تیم ملی هستم.»
اما «کارلوس کی روش» کم تر این درد را داشت. قبل از شروع جام جهانی برزیل دو بار استعفا داد اما «علی کفاشیان»، رییس وقت فدراسیون فوتبال قبول نکرد. دلیل استعفاهایش هم بهانهتراشی وزیر تازه وارد به وزارت ورزش و جوانان بود. «محمود گودرزی» تمامیت قدرت ورزش ایران را میخواست و مهمتر از همه، تیم ملی در جام جهانی را.
قبل از جام جهانی برزیل، به دعوت «محمدتقی روغنیها»، مدیرعامل موسسه «ایران» به این روزنامه رفت و در جمع سردبیران این موسسه از آن ها خواست تا جملاتش منعکس نشود. همان روز گفت: «تیم ملی در اردوی افریقای جنوبی بود. دیدم آقای کی روش دارد در مورد لباس تیم ملی حرفاضافه میزند. به این آقا (کفاشیان) زنگ زدم، گفتم همین امروز او را برگردان ایران و "حسین فرکی" را جای او بفرست به برزیل. کلاً هم که این آقا سرخود و مختار شده. گفت نه!»
سه روز قبل از این دعوت، «محسن صفایی فراهانی»، رییس پیشین فدراسیون فوتبال به روزنامه «ایران ورزشی» گفته بود: «من از جام جهانی فرانسه استفاده کردم. در تمام شهرهایی که میزبان ایران بودند، بیلبورد خریدیم. نه فدراسیون فوتبال، با کمک دولت و وزارت خارجه. سازمان وقت تربیت بدنی هم به ما کمک کرد. پول دادیم، در شهرهای فرانسه بیلبوردهایی خریدیم که ایران را معرفی کند. تصاویری از تخت جمشید و گنجنامه همدان و حرم امام رضا و بیستون و... را در دل فرانسه به مردم نشان دادیم.»
همان روزی که محمود گودرزی به روزنامه ایران رفت، خبرنگارها پرسیدند: «آیا وزارت ورزش به فکر تکرار معرفی ایران در جام جهانی هست؟»
وزیر ورزش دولت روحانی هم پوزخندی زده بود: «مگر جام جهانی، فستیوال فیلم است که ما خودمان را نشان بدهیم؟ آن جا قرار است فقط فوتبال بازی کنیم.»
«کارلوس کی روش» درگیر چنین دعاوی کوچکی بود؛ درست مانند تمام غربیهایی که سرمربی تیم ملی ایران شده بودند. بازهم این بار قبل از جام جهانی، کمپین مربیان داخلی علیه یک اجنبی شکل گرفت. سال ۲۰۰۶ «مجید جلالی» نامهای نوشته بود خطاب به محمود احمدینژاد. «بیژن ذوالفقارنسب» سال ۹۱ به رادیو «جوان» گفته بود که جلالی برای رساندن آن نامه ساعتها زیر آفتاب منتظر خودروی رییسجمهوری وقت در خیابان «پاستور» ایستاده بود. او در نامهاش نوشته بود: «سرمربی گری تیم ملی حق یک مسلمان ایرانی است.»
همین مجید جلالی پیش از جام جهانی برزیل به دیدار وزیر ورزش رفت. او همراهی معنوی جمعی از مربیان ایرانی را همپشت خود داشت برای بیرون کردن کارلوس کی روش.
مهمترین بهانه آن ها، چشم بستن به «مهدی رحمتی» بود؛ دروازه بانی که چون حس میکرد قرار است «دانیال داوری» از آلمان به تیم ملی اضافه شود، برای کی روش نامه خداحافظی نوشت.
دعوای وزارت ورزش با کارلوس کی روش از «البسه» تیم ملی آغاز شد. فدراسیون سراغ یک برند تولیدکننده بزرگ آلمانی رفته بود که وزارت ورزش مذاکرات فدراسیون را وتو کرد. تولیدکننده درجه سه همان کشور جانشین «پوما» شد. کی روش به جنس البسه بازیکنان اعتراض داشت. میگفت لباسها بعد از شستوشو آب میروند. گودرزی هم دستور داد اخراجش کنید! بعد در همان ملاقات با دبیران روزنامه ایران گفته بود: «این آقا از تولیدکننده البسه تیم ملی پورسانت میخواست.»
کی روش برای جام جهانی کار خودش را کرد؛ «علیرضا حقیقی» را جای مهدی رحمتی برد و حتی حاضر شد برای «علیرضا جهانبخش» جایی باز کند. کی روش در حالی هم چنان سرمربی تیم ملی ایران ماند که علی کفاشیان، رییس وقت فدراسیون فوتبال و اعضای هیات رییسه این فدراسیون پس از جام جهانی برزیل و به دستور شخص محمود گودرزی به ساختمان وزارت ورزش ممنوعالورود شدند.
برای بازیکنان تیم ملی همین که کی روش باشد، کفایت میکرد. «پژمان منتظری»، مدافع تیم ملی ایران در «ریودوژانیرو» در توصیف کی روش گفت: «دیشب یک مجادله خانوادگی با ایران داشتم. صبح که از اتاق بیرون رفتم، کارلوس را دیدم. تا من را دید، بهصورتم نگاه کرد و گفت دیشب خوب نخوابیدی؟ با چه کسی بحث کردی؟ چرا؟»
پژمان میگفت او حتی از میمیک صورت بازیکنانش میفهمد که چند ساعت خوابیدهاند، به چه چیزی فکر میکنند و ترسیدهاند یا شجاع هستند.
اما همانقدر که وزیر دولت حسن روحانی با حضور کی روش مخالف بود، شخص رییسجمهوری از حضور این پرتغالی استفاده و استقبالی رسانهای میکرد. او بعد از تساوی مقابل قهرمان افریقا (نیجریه) در اولین بازی جام جهانی، در حساب توییتری خود نوشت: «به بچه هامون افتخار میکنم که نخستین امتیاز را بهدست آوردند. امیدوارم امتیازهای دیگری در راه باشد.»
روحانی پیش از آن وعده داده بود درصورتی که ملی پوشان ایران با صعود از مرحله گروهی، خبرهای خوشی به مردم ایران بدهند، او هم برای آن ها خبرهای خوبی خواهد داشت. اشاره روحانی به ادامه مذاکرات۱+ ۵ بود.
بازی دوم مقابل آرژانتین بدون تردید بعد از بازی تاریخی ایران مقابل امریکا، ماندگارترین بازی تاریخ ایران در جام جهانی است. قبل از بازی، «خسرو حیدری» در کنفرانس خبری در اردوی تیم ملی، توپهای تنیسی که کی روش روی آن ها را منقش کرده بود، نشان داد و گفت: «کارلوس به هرکدام از ما توپهایی داده که روی آن ها حروفی نوشته شده. خودش همه این ۲۳ توپ را برای ما آماده کرده بود. این توپ شامل شش حرف اول شش کلمه است؛ حروف اول شش کلمه مهم ازخودگذشتگی، مسوولیتپذیری، هدف (گل)، لذت بردن (از تمرین و کار و مسابقه)، تیم و انرژی مثبت.»
خسرو گفته بود که این توپها هرلحظه در دست بازیکنان هستند و با آنها زندگی میکنند.
بازی مقابل آرژانتین که تمام شد، فیفا از شگفتی سازی ایران نوشت؛ از اینکه آرژانتین فقط دو موقعیت گل داشت که یکی را حقیقی از «آگئرو» گرفت و دومی را «مسی» در وقتهای تلفشده بازی گل کرد.
حسن روحانی پس از این بازی، پیامی برای تیم ملی فرستاد: «یوزپلنگهای ما عالی بازی کردند. این نتیجه شایسته شما نبود اما تلاش فوقالعادهای کردید. سرتان را بالا بگیرید.»
شاید اگر داور پنالتی روی «دژاگه» را خطا میگرفت، اگر ضربه سر سیدجلال در نیمه اول گل میشد، اگر شوت «احسان حاج صفی» وسط راه به مدافع آرژانتین برخورد نمیکرد، اگر ضربه دژاگه را «رومئو» استادانه بیرون نمیکشید و اگر ضربه «قوچان نژاد» اندکی قدرت و دقت داشت، کی روش همان روز افسانه فوتبال ایران میشد.
بازی با بوسنی کورسوی امیدی بود برای اولین صعود تاریخی ایران. اما در روزی که شهر «سالوادور» را باران و طوفان با خود میبرد، به بوسنی باختیم. کی روش همان روز در همان کنفرانس خبری از خبرنگاران و فوتبال ایران خداحافظی کرد. اما اتفاق عجیب، سؤال خبرنگار ژاپنی روزنامه «آساهی» بود که به کارلوس گفت: «شما بهعنوان بزرگترین مربی کنونی فوتبال آسیا، دلایل ناکامی تیمهای آسیایی در این جام جهانی را چه میدانید؟»
خبرنگار ژاپنی به کی روش گفت تمام آسیا منتظر شنیدن دیدگاه شما هستند.
وقتی خبرنگار آساهی داشت به کی روش لقب بزرگترین مربی آسیا را میداد، دو معاون بلندپایه وزارت ورزش ایران که در برزیل حاضر بودند، با «سافت سوسیچ»، سرمربی تیم ملی بوسنی مذاکرات خود را برای جانشینی کی روش آغاز کردند. کارلوس البته از تیم ملی ایران استعفای شفاهی داد اما وزارت ورزش میخواست از رفتن او مطمئن شود.
ادامه دارد...
ثبت نظر