close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

شهدای بهایی جنگ ایران و عراق: داریوش محمدی

۲۲ خرداد ۱۴۰۱
کیان ثابتی
خواندن در ۵ دقیقه
داریوش محمدی
داریوش محمدی
سنگ قبر داریوش محمدی پیش از تخریب گورستان
سنگ قبر داریوش محمدی پیش از تخریب گورستان
گورستان قروه محل دفن سرباز شهید داریوش محمدی پس از تخریب
گورستان قروه محل دفن سرباز شهید داریوش محمدی پس از تخریب
گورستان قروه محل دفن سرباز شهید داریوش محمدی پس از تخریب
گورستان قروه محل دفن سرباز شهید داریوش محمدی پس از تخریب
گورستان قروه محل دفن سرباز شهید داریوش محمدی پس از تخریب
گورستان قروه محل دفن سرباز شهید داریوش محمدی پس از تخریب

در دوران جنگ هشت‌ ساله ایران و عراق، هزاران شهروند بهایی مانند سایر هموطنان‌ خود به جبهه رفتند و ده‌ها تن از آن‌ها کشته، مجروح یا اسیر شدند. جمهوری اسلامی تمایلی به نام بردن از آن‌ها در کنار سایر شهدای جنگ ندارد. «ایران‌وایر» در سلسله مطالبی به معرفی شهدای بهایی جنگ هشت‌ ساله می‌پردازد.

شما هم اگر شهدای بهایی را می‌شناسید و روایت دست‌‌اولی از زندگی آن‌ها دارید، با ایران‌وایر تماس بگیرید.

***

۲۴ تیرماه ۱۳۹۵، گورستان بهاییان شهرستان قُروه در استان کردستان با حکم مقام قضایی به عنوان تغییر کاربری با بولدوزر کاملا تخریب و صاف شد. در عملیات تخریب، تعداد زیادی از قبور، سنگ‌ قبرها، ساختمان غسال‌خانه، فضای سبز و درخت‌ها تخریب و خاک‌برداری شدند. در این محل، قبر یک سرباز شهید به نام «داریوش محمدی» هم وجود دارد. داریوش که شبیه چنین روزی در تیر ماه ۲۸ سال قبل در آن محل دفن شده بود، یکی از ده‌ها سرباز بهایی است که در طی دوران جنگ ایران و عراق شهید، مفقودالاثر، مجروح و معلول شده‌اند؛ ولی بنیاد شهید هیچ‌گاه این سربازان را به خاطر اعتقادات دینی‌شان با عنوان شهید یا جانباز نپذیرفت، نام آن‌ها در هیچ آماری از شهدای جنگ دیده نمی‌شود و هیچ کوچه و خیابان به یاد آنان نام‌گذاری نشده است. 

داریوش محمدی که بود؟

داریوش محمدی در سال ۱۳۴۶ در روستای «ساری قمیش» استان همدان به دنیا آمد. پدرش مانند اکثر روستاییان کشاورز بود و از راه زراعت، زندگی خانواده‌اش را تامین می‌کرد. داریوش در روستا بزرگ شد و چند کلاس ابتدایی را در آن‌جا خواند. 

مهاجرت اجباری به همدان

هنوز چند ماه به پیروزی انقلاب اسلامی باقی مانده بود که آخوندهای محلی فرصت را غنیمت شمرده و با تحریک روستاییان متعصب به بهانه‌های واهی مانند ثواب اخروی یا مبارزه با طاغوت به منازل و مزارع روستاییان بهایی هجوم بردند. خانه‌ها و زمین‌های بهاییان، تخریب و سوزانده شد. تنی چند از ایشان را به قتل رساندند. هزاران روستایی بهایی از ترس جان با رها کردن خانه‌ها‌ و دارایی‌هایشان آواره شهرها شدند. این اقدامات ایذایی تا ماه‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و بر اثر آن، ده‌ها روستا در استان‌های مختلف کشور مانند آذربایجان، همدان، فارس، خراسان، مازندران و کهگیلویه و بویر احمد از سکنه بهایی‌ خود تخلیه شدند.

خانواده محمدی، سال‌ها در کنار سایر اهالی در روستا زندگی و کار کرده بودند. داریوش در روستا مدرسه می‌رفت و با بچه‌های روستا دوست و هم‌بازی بود. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی آزار و اذیت‌ها شروع شد. دادخواهی آنان هم مثل سایر بهاییان روستانشین کشور نتیجه‌ای نداشت و هیچ مسئولی در آن شرایط حاضر به پی‌گیری یا دفاع از حقوق یک فرد بهایی نبود. سرانجام، آن‌ها هم به اجبار روستای محل سکونت‌شان را ترک کردند و ساکن همدان شدند. 

سکونت در همدان

سال ۱۳۵۸، خانواده محمدی با دست خالی و بی‌هیچ اندوخته‌ای به همدان رفتند. پدر که کشاورز ماهر و مجربی بود برای تامین هزینه‌های زندگی خانواده در کارخانه‌ای مشغول به کار شد. 

داریوش کودکی ۱۱ یا ۱۲ ساله بود، وقتی که خانواده‌اش ساکن همدان شدند. او دوره مدرسه ابتدایی را تمام کرد و سپس به عنوان کارآموز در بازار شروع به کار کرد. قصد او از کار کردن فقط کمک به امرار معاش خانواده نبود؛ بلکه او مصمم بود تا حرفه‌ای را برای آینده‌اش فراگیرد. داریوش تا پیش از رفتن به خدمت سربازی در یک کارگاه لوله‌کشی مشغول به کار بود. 

خدمت سربازی و شهادت

در سال ۱۳۶۵، داریوش نوزده ساله خود را برای انجام خدمت وظیفه سربازی معرفی کرد. او به‌جز دوره آموزش، مابقی خدمت را در منطقه جنگی غرب کشور گذراند. 

روزهای پایان جنگ، حوادث بسیار تلخی رخ داد که کمتر از آن یاد شده است. یکی از این فجایع مربوط به روز ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷ است. این واقعه در ساعت ۴ صبح ۲۱ تیرماه با حمله شیمیایی عراق به منطقه مرزی دهلران آغاز شد و به مدت چهار روز ادامه داشت. در این چهار روز، ارتش عراق با آتش پرحجم بالگردها و تانک‌ها و بمباران شیمیایی به مواضع نيروهای ايرانی رخنه كرد و تا عمق قابل توجهی از خاک ايران پيشروی كرد و بعد از جمع‌آوری هزاران اسير و غنایم به ارتفاعات مرزی عقب‌نشينی كردند. در این حمله، تعداد زیادی از نیروهای ارتش و مردمی کشته شدند. آلوده شدن آب رودها و چشمه‌ها تعداد کشته‌شدگان را افزایش داده بود. داریوش محمدی، یکی از سربازان نیروی زمینی بود که بر اثر حملات روز اول ارتش عراق در منطقه نهر عنبر از توابع موسیان شهرستان دهلران کشته شد. 

مراسم خاک‌سپاری و آن‌چه بعد از آن گذشت

بنیاد شهید پس از انتقال جسد سرباز شهید داریوش محمدی به همدان از اعتقادات دینی داریوش و خانواده‌اش مطلع شد؛ به همین دلیل جسد را تحویل خانواده محمدی داد و حاضر به هیچ نوع کمک و همراهی به آن‌ها برای تشییع پیکر فرزندشان نشد. حتی بنیاد شهید داریوش محمدی را به دلیل بهایی بودن به عنوان شهید نپذیرفت و پرونده او را بایگانی کرد. پدر داریوش، سال‌ها برای گرفتن حق فرزندش تلاش کرد و به نهادهای مختلف، مراجعه و نامه‌نگاری کرد؛ ولی هیچ ثمری نداشت. او به دنبال گرفتن مزایا یا امکانات خاص نبود. فقط می‌خواست با فرزندش همان برخوردی شود که با سایر شهدای کشور شده است. پس از چند سال پی‌گیری، سرانجام بنیاد شهید پذیرفت، سرباز وظیفه داریوش محمدی یکی از جان‌باختگان در راه وطن است؛ ولی شهید به حساب نمی‌آید. شهادت فقط مخصوص مسلمانان و پیروان ادیان رسمی در قانون اساسی کشور است. 

در آن زمان، گورستان بهاییان همدان مصادره شده بود. به همین دلیل خانواده محمدی، جسد جگرگوشه خود را به نزدیک‌ترین قبرستان بهایی در شهر قروه در کردستان انتقال دادند و طبق مراسم آیین بهایی، تشییع و به خاک سپردند.

ثبت نظر

گزارش

شلیک به بوکسور، تهدید ورزشکاران مهاجر؛ چرا نباید بروند؟

۲۲ خرداد ۱۴۰۱
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
شلیک به بوکسور، تهدید ورزشکاران مهاجر؛ چرا نباید بروند؟