close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

آینده از آن بزدل‌ها نیست

۱۲ تیر ۱۴۰۲
گردآفرید سلحشوری
خواندن در ۷ دقیقه
خیزش «زن، زندگی، آزادی»، ادامه دارد
خیزش «زن، زندگی، آزادی»، ادامه دارد
تداوم آتش زدن بنر‌های خامنه‌ای، قاسم سلیمانی و هر نماد مرتبط با جمهوری اسلامی ایران در شهرهای مختلف، گواه روشن ماندن تنور خیزش «زن، زندگی، آزادی» است
تداوم آتش زدن بنر‌های خامنه‌ای، قاسم سلیمانی و هر نماد مرتبط با جمهوری اسلامی ایران در شهرهای مختلف، گواه روشن ماندن تنور خیزش «زن، زندگی، آزادی» است
در همین ماه اخیر بود که «وحید افکاری»، در دیدار کابینی در زندان روی کاغذ سفیدی نوشت: «آینده از آن بزدل‌ها نیست.»
در همین ماه اخیر بود که «وحید افکاری»، در دیدار کابینی در زندان روی کاغذ سفیدی نوشت: «آینده از آن بزدل‌ها نیست.»

در چهار هفته‌ای که گذشت، چند بار به شهرک فرهیختگان دگرگونی‌خواه اکباتان سری می‌زنم و زیبا‌، برادر و مادرش، مرا در مسیر شمال- جنوب از جلوی آخال‌های به‌جا مانده از تخریب‌های بسیجیان کنار کافه طهرون بالا و پایین می‌برند و من در هوای گرگ‌و‌میش، روی نیمکت‌های سیمانی غربی می‌خوانم: «کیان فرزند ایران / ایران دادخواه کیان / بر سرکوبگر لعنت.»

 نویسنده شعار‌های تازه، خوش‌خط است و روی شعارهای سفید شده‌ قبلی نوشته است. پس دست‌کم در اکباتان، شهرک آرمانی، من مبارزه ادامه دارد. 

تحصن دانشجویان دانشگاه هنر علیه حجاب اجباری، نشان از ادامه مبارزه می‌دهد. به گفته «باربد گلشیری»، به انتقام سرودهایی که دانشجویان این دانشگاه در ستایش خیزش این چند ماه ساخته و اجرا کرده‌اند، سرکوب، دستگیری و تهدید این دانشجویان آغاز شده است.

 مذاکره بر سر گروگان‌های دو تابعیتی در زندان‌های ایران در ازای آزادی تروریست‌ها یا تحریم دورزن‌ها ادامه دارد و حمله به اینجا و آنجای مخالفان در خارج و داخل ایران هم.

‏فعلا به گزارش «رویترز»، صادرات به یک‌و‌نیم بشکه نفت در روز رسیده و البته چند‌و‌چون دقیق این مذاکرات و احتمالا مبادلات، سال‌ها بعد فاش خواهد شد. برای پایین نگهداشتن نرخ دلار و یورو در برابر ریال، دائما خبر غلوآمیز از آزاد شدن این دارایی و آن حساب منجمد را در رسانه‌های رسمی و غیررسمی تزریق ‏می‌کنند. با‌این‌همه، فقرای ناامید از بهبود اوضاع در پیرامون کرج و حاجی آباد استان هرمزگان، به حلق خود مسکرات حاوی متانول می‌چکانند تا از رنج‌ها بگذرند.

تا لحظه نوشتن این بلاگ، ۱۷ کشته در کرج و ده‌ها مسموم در هرمزگان، ده‌ها مسموم و کشته درشهرک‌ پرند‌ دو مسموم بستری در شهرستان بهارستان، نُه مسموم در قزوین و دو کشته در همین شهر، روی دست فقرا مانده است و انگار به نحو مشکوکی، مسموم کردن مردان را جایگزین مسمومیت دختران مدرسه‌رو کرده‌‌‌اند.

البته کم شدن امید مخالفان کنشگر درون مرز به حمایت کشورهای اروپای غربی و اسکاندیناوی و آمریکا هم، تاحدی ناشی از پیامد‌های مذاکرات سری و نتایج برملا شده‌ ‌غرب با نمایندگان جمهوری اسلامی است.به برداشت من، مخالفان درون مرز و برون مرز، به قطع امید از حمایت جدی دولت‌های غربی سخت نیازمندند. امید دارم که مخالفان وضع موجود در ایران به شورش بی‌فرجام ارتش مزدور واگنر در روسیه هم دلخوش نباشند. هرچند به ناگزیر، شکست پوتین به مانند شکست روسیه تزاری در ۱۹۰۵ از ارتش ژاپن، به مردم ایران دلگرمی خواهد داد. این امید بستن به دولت یا دولت‌های خارجی، مرا به یاد پند «بیسمارک» صدراعظم «خون و فولاد» به «میرزا حسین خان سپهسالار» در کتاب «اندیشه ترقی و حکومت قانون» می‌اندازد که به‌قول نویسنده‌ کتاب، فریدون آدمیت در تحلیل نهایی: «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.»

همان‌طور که بیسمارک ضمن دلسوزی به حال مردم ایران در جواب به میرزا حسین خان سپهسالار اصلاحگر، گوشزد می‌کند که او منافعی بزرگتر با روسیه را درنظر دارد، امروز هم‌ دولت‌های ظاهرا دلسوز مردم معترض ایران در اروپای غربی، منافع بزرگتری دارند.

در داخل ایران در صف‌های نان و صندوق سوپر مارکت‌ها هم، مکرر می‌شنوم: «این غربی‌ها هروقت تحریم می‌کنن، مثل جمهوری اسلامی دارن، ضمن فحش دادن، در خفا معامله می‌کنن.»

یک میوه فروش دوره‌گرد در تهران که زاده شهر دهگلان در کردستان است، به من می‌گوید: «درست است که از اعتراضات خیابانی خبری نیست، اما اگر رژیم یک اشتباه مثل گران‌تر کردن بنزین را تکرار کند، مطمئن باش که دوباره شورش در شهرها جان می‌گیرد.»

رژیم حاکم در کشور هم، خود را برای روز‌های سخت آماده می‌کند. «خامنه‌ای» در آرامگاه «خمینی»، به‌صراحت هشدار داد که «آخرین تلاش دشمن حوادث همین پاییز گذشته بود، البته تا به حال، در آینده کارهای دیگر خواهند کرد.» همین رهبر بار دیگر حمله به فضای اینترنت را کلید زد و قوه‌قضایه را موظف به مبارزه با مخالفان در اینترنت کرد. در شب ۱۴خرداد هم در گلستان پنجم خيابان پاسداران، با رقصیدن سالروز مرگ بنیان گذار جمهوری اسلامی را جشن گرفتند.

نگرانی خامنه‌ای از آینده، گواه عمق گرفتن نارضایتی عمومی است و البته انشعاب‌های بیشتر در بدنه نظام‌ و احتمالا فرار و پناهندگی افراد مرتبط با نظام را هم‌ بشارت می‌دهد.

تا لحظه نوشتن این بلاگ، هنوز دو برادر «مجید کاظمی» که در اصفهان به‌همراه دو نفر دیگر اعدام شد، در بازداشت هستند. 

دخالت در محل دفن بهایيان و اخذ پول ناحق در تهران کم بود، تخریب قبر‌های جان‌باختگان خیزش «ژینا مهسا» در چند شهر آغاز شده و محوطه‌بندی آرامستان آیچی در زادگاه ژینا مهسا در سقز، به مصیبت اضافه شد و قرار گذاشته شد تا مردم در برابر شهرداری سقز روز سه‌شنبه۱۳خرداد [June ۲۳] جمع شوند، اما جمع نمی‌شوند و در عوض مغازه و بازاریان شهر دست از کسب‌و‌کار می‌کشند. این خود در میانه‌ این ماه میلادی، نشان از زنده ماندن خیزش است؛ خواه به آینده امیدوار باشیم، یا نباشیم.

به غصه‌هایی که بر شمردم‌، شکستن زانوهای «مهوش ثابت» در حین بازجویی و مصادره محل کار همسر او هم اضافه می‌کنم.

خب، طبق معمول، خامنه‌ای آماده است دستور سرکوب و اعدام بدهد. او به «توپخانه دشمن برای بمباران انتخابات مجلس» که حدود کمتر از نُه ماه دیگر برگزار می‌شود، هم اشاره کرده است. 

اما در همین ماه اخیر بود که «وحید افکاری»، در دیدار کابینی در زندان روی کاغذ سفیدی نوشت: «آینده از آن بزدل‌ها نیست.»

تداوم آتش زدن بنر‌های خامنه‌ای، قاسم سلیمانی و هر نماد مرتبط با جمهوری اسلامی ایران در شهرهای مختلف، گواه روشن ماندن تنور خیزش «زن، زندگی، آزادی» است. 

در میانه این اندوه‌های روزمره، جشن تولد «کیان پیرفلک رنگین کمانی» -«کمان رستم» یا «تیراژه» به زبان پارسی- در دل پیرم، روشن می‌کند. اما در زادروز کیان در آرامستان او، پسر عمو مادرش «پویا مولایی‌راد» ۲۳ ساله کشته می‌شود و به گفته «ایرنا»، یک افسر نیروی انتظامی هم کشته و یک سرباز هم زخمی شده است. 

البته ثبت چهار قتل یا خودکشی دختران نوجوان و جوان در چهار هفته‌ای ‌که گذشته و در کل ده قتل ناموسی از نوروز امسال، آن هم در مناطقی که از قضا این خیزش «زن، زندگی، آزادی» تداوم دارد، مرا به جست‌و‌جو در همین نوع قتل‌های ناموسی در مناطق کردنشین ایران و حتی اقلیم کردستان عراق واداشته است.

خواندن گزارش ده قتل ناموسی در مناطق کرد و لر نشین در ایران، مرا به‌یاد قتل‌های ناموسی در اقلیم کردستان عراق می‌اندازد. این پرسش ذهن مرا گرفتار کرده، چرا در اقلیم کردستان عراق هم که دو حزب ظاهرا سوسیالیست یعنی اتحادیه میهنی و حزب دمکرات، با آن همه تحصیل کرده در اروپا و آمریکا و حتی دانشگاه پاتریس لومومبا در مسکو دوران شوروی سابق، هنوز قتل‌های ناموسی فراوان و نابرابری جنسیتی و فرصت‌های شغلی برای زنان کمتر است؟ گیسوان زنان افشان است، اما تقسیم کار اجتماعی و سیاسی همچنان پیشامدرن است؟ چرا در میان احزاب کومله و دموکرات کردستان ایران هم زنان پیشمرگه می‌شوند، اما‌‌ برای عضویت در دفتر سیاسی و دبیر کلی احزاب بسیار دور از دسترس است؟

پاسخ‌های این پرسش‌ها را  ندارم، امیدوارم خوانندگان این بلاگ درباره آن‌ها فکر کنند و به نگارنده پیر کهن‌سال، از علل این توسعه نیافتگی بگویند. 

اما پرسش‌‌های مهم دیگر، ‏این خطر وجود ندارد که با مرگ خامنه‌ای همه بهت زده شویم؟ یا فقط دلخوش به براندازی شویم و کار امروز، نهادسازی و تشکیل احزاب، را موکول به آینده‌ پساجمهوری اسلامی کنیم و دوباره کمی دوران موقت شبه‌آزادی و بازگشت استبداد، ولی این بار به اسم دیگری؟ آیا نابرابری جنسیتی با سرنگونی نظام فعلی پایان می‌یابد و آزادی بیان و مطبوعات موقتی و فقط برای دوران گذار نخواهد بود؟

 به سراغ «زیبا»، دختر کتابخوان و کنشگر مدنی شهرک اکباتان می‌روم، ‏زیبا می‌گوید: «یک جمله درست که اخیرا از صادق زیبا کلام شنیده‌ام، مرا متوجه واقعیت تلخ در خصوص جایگاه و وزن ایران کرده است. او در میزگردی در صدای آمریکا می‌پرسد: «چرا پوتین در اروپای غربی متهم به ارتکاب جنایت علیه بشریت می‌شود و در همین اروپا هیچ مقام ایرانی به اندازه پوتین در دیوان بین‌المللی متهم به ارتکاب جنایت جنگی نمی‌شود؟» 

 ‏پاسخ او دردناک، اما درست است: «ایران به اندازه روسیه امروز اهمیت ندارد.»

می‌پرسم: «یعنی چون رشد ناخالص ملی و تعداد کلاهک اتمی ما خیلی از روسیه کمتر است و در قرن بیستم هم ابر قدرت نبوده‌ایم؟» 

 ‏زیبا :

 ‏-«بله، به‌هرحال بد نیست انتظارمان از آینده و حمایت غرب را متناسب با وزن اقتصادی، سیاسی و انزوای تحمیلی پس از ۱۳۵۷ کنیم. یادمان نرود که استبداد ریشه‌دار حاکم، جامعه را از سازماندهی علیه خود و فکر کردن به حکمرانی بدیل باز داشته است و این به‌خودی‌خود به مصیبت امروز ما هم می‌افزاید. باید کم‌کم‌ بر این ناتوانی از خودسازماندهی، چیره شوم. ما در داخل کشور، روزانه مبارزه می‌کنیم برای آینده‌ای نامعلوم، درست مانند دانشجویان دانشگاه هنر، مقنعه نمی‌پوشیم، سرود می‌سازیم، با هم بحث می‌کنیم و قدم‌به‌قدم آینده را امروز می‌آفرینیم. به عبارت دیگر، از هم‌اکنون تخیل می‌کنیم که زندگی در فردای نظام جمهوری اسلامی چه می‌تواند باشد و آن تخیل را خلاقانه همین روزها محقق می‌کنیم.

از همان کتابی که تو نقل کردی، یعنی از بیسمارک، صدر اعظم قرن نوزدهم الهام می‌گیریم. ناگزیریم، برای اولین بار در تاریخ خاورمیانه ذره‌ذره جامعه‌ خود را در مسیر دموکراتیزه شدن قرار دهیم. همان‌طور که در بیانیه‌ دانشجویان دانشگاه هنر ‌آمده است: «میان ما و شما [رژیم حاکم] دریای خون فاصله است، ما، که حالا نزدیک یکسالی می‌شود که «ما» شده‌ایم، هیچ حرفی با شما [رژیم] نداریم، الا نه.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

نامه فائزه هاشمی خطاب به اصلاح‌طلبان: چرا نباید در انتخابات شرکت کنیم

۱۲ تیر ۱۴۰۲
خواندن در ۳ دقیقه
نامه فائزه هاشمی خطاب به اصلاح‌طلبان: چرا نباید در انتخابات شرکت کنیم