شایا گلدوست
شماری از کنشگران و اعضای جامعه رنگینکمانی به همراه فعالان مدنی و سیاسی ساکن کانادا روز یکشنبه ۱۱ فوریه ۲۰۲۴ (مصادف با ۲۲ بهمن ۱۴۰۲) در اعتراض به کشته شدن نوجوان رنگینکمانی تبریزی، درتورنتو گرد هم آمدند.
شرکت کنندگان در این تجمع اعتراضی ضمن محکوم کردن این اتفاق دردناک و غیرانسانی، خواستار رعایت حقوق انسانی اعضای جامعه رنگینکمانی در ایران شدند.
***
دهم بهمن خبر کشته شدن یک نوجوان ۱۷ ساله تبریزی به دست پدرش منتشر شد. پدر او در مصاحبه با یک وبسایت داخلی، دلیل قتل فرزندش را «رفتارو آرایش زنانه» و «ترس از آبرو» عنوان کرده بود.
فعالان و كنشگران رنگینکمانی در این تجمع که با دعوت «سازمان کوئیرهای ایرانی سیمرغ»، به منظور یادبود این نوجوان کشته شده برگزار شد، بار دیگر بر لزوم تضمین حقوق انسانی افراد رنگینکمانی در ایران و همه جای جهان تاکید کردند و شعار «نه به کوئیرکشی» را سردادند.
تجمعکنندگان در این حرکت اعتراضی خواستار تلاش برای پایان دادن به تعصبات اجتماعی در ایران و اتحاد برای مبارزه با آپارتاید جنسیتی جمهوری اسلامی شدند. آنها با در دست داشتن عکسهایی از افراد رنگینکمانی ایرانی که قربانیان خشونتهای اجتماعی و خانوادگی شدهاند، شعارهایی مانند «نه به کوئیرکشی در ایران»، «کوئیرکشی یک معضل سیاسی است» و «افراد کوئیر در ایران را نجات دهید» را به نمایش گذاشتند.
برخی از افراد حاضر در این تجمع در سخنرانیهای خود جمهوری اسلامی را مسوول مستقیم چنین اتفاقها و خشونتهایی که جامعه رنگینکمانی در ایران تجربه میکنند، دانسته و خواستار اتحاد مردم و فعالان سیاسی و مدنی برای جلوگیری از جنایات علیه جامعه رنگینکمانی و مبارزه با جمهوری اسلامی شدند.
«ارغوان شمسآرا»، بنیانگذار «سازمان سیمرغ»، در بخشی از صحبتهای خود در تجمع برگزار شده در تورنتو، با تاکید بر لزوم جلوگیری از تکرار این جنایتها علیه جامعه رنگینکمانی گفت: «رسیدن به آزادی و امنیت بدون تضمین حقوق جامعه کوئیر امکانپذیر نیست.»
همچنین «مانی عظیمزاده»، مددکار اجتماعی و فرهیختار عدالت اجتماعی با توجه به تصادف این روز با چهل و پنجمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، با تاکید بر این که این انقلاب و حاکمیت اسلامی بسیاری از اقشار جامعه، از جمله اعضای جامعه رنگینکمانی را از سبک زندگی مورد علاقه خود جدا کرده است، گفت: «یکی از اتفاقاتی که پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی جامعه ایران را به خود دچار کرد، بیگانه کردن هویتهای متفاوت با یکدیگر بود؛ با وجود سابقه تاریخی زیست مسالمتآمیزی که افراد و گروههای گوناگون در کنار یکدیگر در ایران داشتند. انسانیتزدایی از تعاملات اجتماعی و روابط انسانی، تا جایی که در چند روز گذشته دیدیم، مثل تمام ۴۵ سال عمر جنایتبار و پر از فساد رژیم، یک نوجوانِ کوئیر در جایی که قرار بود پناهگاهش باشد، به دست کسی که قرار بود حامیش باشد، کشته میشود.»
او در ادامه صحبتهای خود به این پرسش پاسخ داد که آیا چنین قتلی یک اتفاق خانوادگی و شخصی است؟ و چرا ما حکومت جمهوری اسلامی را مسوول مستقیم چنین اتفاقاتی میدانیم: «به این دلیل حکومت مقصر و مسوول مستقیم است، چون ناهنجاری بزرگی مثل تنفر و مهمتر از آن، قتل را نه تنها قبیح ندانسته، نه تنها ترویج و آموزش داده، که آن را به قانون تبدیلش کرده است. به همین دلیل هم بسیاری از افرادی که مرتکب این جنایات هستند، با آگاهی از این که قانون به سراغشان نخواهد آمد، با خیال راحت دست به جنایت میزنند. یا این که افرادی که شاهد چنین جنایاتی هستند، تحت تأثیر نفرتپراکنی حکومت از کنار آن به سادگی رد میشوند یا حتی در توجیه آن تا جایی پیش میروند که رنگ رمانتیک و عاشقانه به این جنایات میزنند.»
مانی عظیمزاده گفت: «اگر چنین نفرتپراکنی رسمی نبود، اگر چنین قوانین غیرانسانی وجود نداشت، این جنایات و اختلالها تبدیل به هنجار نمیشدند و اگر هم چنین اتفاقی میافتاد، بر خلاف رویه جاری حکومت، جا برای تحلیل و بررسی چنین جنایاتی و به دنبال آن تغییر قوانین وجود داشت.»
او تاکید کرد تجمع امروز اگرچه به نام جامعه کوئیر ایرانی است اما در حقیقت، تجمعی علیه ۴۵ سال تبعیض، جنایت و فساد نظاممند حکومت در ایران است: «امروز همه ما، کوئیر و غیرکوئیر، دچار این درد بزرگ و زخم خورده این ماشین جهل و آسیب و کشتار هستیم و چارهای به جز این نداریم که نه تنها برای حقوق انسانی خودمان و همگروههایمان، که برای آزادی گروههای دیگر، حتی با اختلاف اساسی، علیه این حکومت جنایتکار بایستیم.»
این فعال اجتماعی در پایان گفت: «البته لازم است که در این مبارزات همه کنار هم بایستیم و اهمیت آزادی برای گروههای دیگر را درک کنیم. فراموش نکنیم که ۴۵ سال پیش، زمانی که برخی زنان علیه حجاب اجباری ایستادند، عدهای، حتی عده زیادی به بهانه این که الان وقتش نیست و در این زمان حجاب چه اهمیتی دارد، اعتراض انسانی را که در حال شکل گرفتند بود، ساکت کردند. حالا میبینیم که جامعه بعد از ۴۵ سال همان حقوق را مطالبه میکند و برای آن مجبور به پرداخت هزینه است.»
سهشنبه دهم بهمن ۱۴۰۲ خبرنگار حوادث «رکنا» خبر داد پدری تبریزی فرزند ۱۷ سالهاش را به قتل رساند. این پدر اعتراف کرد که پسرش را به دلیل داشتن آرایش و رفتار زنانه و از ترس آبرو کشته است.
بر طبق این گزارش، «پارسا» به دلیل مشکلاتی که داشته، بارها از خانه فرار کرده و با معضلات اجتماعی متفاوتی مانند مصرف مواد مخدر دست در گریبان بوده است.
خانواده پارسا حتی او را به دلیل بیان جنسیتی متفاوتش نزد یک پزشک برده بودند و این پزشک نیز وعده داده بود با «روان درمانی» شرایط او را تغییر دهد.
طبق این گزارش، پدری که فرزندش را به قتل رسانده است، در بخشی از صحبتهایش میگوید: «ابتدا تصمیم گرفته بودم تا خودم را بکشم اما فکر کردم با رفتن من، رفتار پارسا تغییر نمیکند. این بود که از خودکشی منصرف شدم و تصمیم گرفتم برای همیشه پارسا را خلاص کنم. روز حادثه، او را به بهانه بستری در بیمارستان از خانه بیرون بردم اما به جای بیمارستان، به یکی از مناطق اطراف تبریز برده و به قتل رساندم. بعد با پلیس تماس گرفتم و ماجرا را گفتم.»
انتشار خبر این فرزندکشی واکنشهای بسیاری را در شبکههای اجتماعی و رسانهها به دنبال داشت؛ قتلی که یادآور کشته شدن «علیرضا فاضلیمنفرد»، مرد همجنسگرای ۲۰ ساله اهل اهواز به دست مردان خانوادهاش است یا «حسین بیرانوند»، معروف به «سیاوش»، مرد ترنس ۲۳ سالهای که به دست پدرش به ضرب گلوله کشته شد. همچنین «دوسکی آزاد»، زن ترنس جوانی اهل اقلیم کردستان که برادرش او را پس از آشکارسازی به قتل رساند و دهها و شاید صدها اتفاق تلخ مشابه که ما هرگز نه اسمی از مقتول شنیدهایم و نه خبر آن در هیچ رسانه و خبرگزاری منتشر شده است.
مطلب مرتبط:
لغتنامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت
راهنمای حفظ حریم جنسی و جنسیتی رنگینکمانیها در مراجعه به پزشک
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر