دهه هشتادیها، تکنولوژی و شبکههای اجتماعی ترکیبی از سرعت و شهامت ساختهاند که حالا بیم آن میرود که این ترکیب نافذ نسبت به بازتولید جنسیتزدگی بیتوجه باشد. وقتی دهه هشتادیها هواداران پروپاقرص خوانندهای هستند که مفاهیم خشونتآمیزی را در ساختههای هنری خود تولید یا بازتولید میکند و یا وقتی کلیشههای جنسیتزده به راحتی با ترانهای بر زبان دانشآموزان جاری میشود، این نگرانی دو چندان افزایش مییابد.
بخش «کنترلزد» در «ایرانوایر» در هفتههای اخیر با سه هنرمند در اینباره گفتوگو کرد تا پاسخ این پرسش را از زبان اهل هنر این نسل بشنود که آنها چهگونه جنسیتزدگی در آموزش را پشت سر گذاشته و هویت واقعی خود را ساخته و ارایه کردهاند؟
***
دهه هشتادیها با شهامت، بسیاری از کلیشههای جنسیتزدگی، بهویژه آنچه در قالب آموزش رسمی به آنها تحمیل میشد را شکستهاند. در چنین شرایطی، پرسش این است که خود دهه هشتادیها درباره بازتولید کلیشههای جنسیتزده در آثار هنری و شبکههای اجتماعی چه میگویند؛ آنهایی که خودشان جنسیتزدگی در آموزش رسمی، بهویژه آنچه در مدرسهها و کتابهای درسی تحمیل میشد را عقب رانده و برخلاف دهه پنجاهیها و دهه شصتیها، از جامعه خواستهاند همانطوری که هستند، آنها را بپذیرند.
در گفتوگوی کنترلزد، با «ماریا» خواننده «راک»، «آزاد لرکی» کارگردان و مدیر پروژه «دیوارنوشت» و «برایان عرفانی» کوییر آرتیست و طراح مد نگرانی از چگونگی بازتولید کلیشههای جنسیتزده در آثار هنری و با تکیه بر شبکههای اجتماعی که مخاطبان اصلی آن دهه هشتادیها و حتی نسل «آلفا» هستند، در میان گذاشته شد.
اول؛ از نزدیک شدن به دهه هشتادیها نترسیم
ماریا، خواننده راک که با بازخوانی ترانه «مرد من» از «سیمین غانم» و اجراهایش در برنامه «صدای برتر» شناخته شد، نکته مهمی را در چگونگی ایجاد ارتباط بین نسلها، بهویژه میان نسلهای قبلی با دهه هشتادیها گوشزد میکند. او این نکته را در واکنش به این نگرانی میگوید دهه هشتادیها مخاطبان پر و پا قرص خوانندگانی هستند که محصولات هنری آنها مملو از جنسیتزدگی است.
همه ما شاهد هستیم که چهگونه ترانههای برخی خوانندهها به سرعت ورد زبان هوادارانشان، بهویژه دانشآموزان میشود. پرسش این است که چهگونه باید آنها را از این وضعیت با خبر کرد یا مصون نگه داشت؟
ماریا در اینباره توضیح میدهد: «به نظرم برای نسلی که بیپروا، شجاع و زیر بار حرف زور نرو است، این من هستم که باید خودم را با آنها به روز کنم و از نزدیکشدن به آنها نگران نباشم.»
دکتر «سعید پیوندی»، جامعهشناس و مدرس دوره «ضمیمه» نیز پیشتر در مورد لزوم گفتوگوی بیننسلی، بهویژه با دهههشتادیها به کنترلزد در «ایرانوایر» گفته بود: «در ایران هیچکدام از نهادهای خانواده و مدرسه خوب کار نمیکنند.»
او تاکید کرده بود: «تنها راه باقیمانده، چه برای معلمها و چه برای پدر و مادرها، دیالوگ است و اگر این دو گروه باب گفتوگو در این زمینه را باز نکنند، اتفاقات دیگری رخ میدهد.»
ماریا: دختران اول از هر چیز مستقل شوند
یکی از کسانی که با وجود پشت سرگذاشتن مسیر پرپیچ و خم برای رهایی از تحمیل جنسیتزدگی، همچنان با نمودهایی از مردسالاری در هنر دست و پنجه نرم میکند، ماریا، خواننده راک است. او که تا ۲۰ سالگی در ملایر زندگی میکرده، پس از یک مهاجرت به اصفهان و آغاز یادگیری موسیقی در این شهر، برای ادامه تحصیل به آلمان مهاجرت کرده است؛ مهاجرتی که در توصیف آن میگوید: «در حالت عادی وقتی کسی مهاجرت میکند، هر وقت دلش برای پدر و یا خانوادهاش تنگ میشود، میتواند بازگردد و آنها را ببیند. یا به طور کلی، به شهر و دیار خود برگردد. اما برای یک زن که انتخابش موسیقی و خواندن است، در شرایط کنونی ایران، این یعنی از دست دادن خانواده.»
ماریا در گفتوگو با کنترلزد، از حاکم بودن کلیشههای جنسیتزده بر بازار موسیقی و هنر آواز میگوید که چهگونه برای تولید هر ترانه، موزیکویدیو و یا کنسرت باید تابع آن سلیقه بود: «مارکت مردانه از تو انتظار لوندی و زنانگی دارد. حرف من این است که قرار نیست در موزیک، زنانگی خود را نشان دهم. من به عنوان یک زن دارم از بعد دیگری خودم را نشان میدهم. در صورتی که مارکت مردانه، زن را در قالب همان زن عشوهگر میپسندد و این با کاری که من دارم ارایه میکنم، در تضاد است.»
او خودش را عاشق موزیک توصیف میکند و میگوید: «خواندن جهانی است که من خود را در آن رها میبینم و برای همین تلاش میکنم تا هم خودم و هم آن جهان را بزرگتر کنم و در بهبود آن نقش داشته باشم.»
با چنین توصیفی است که به همه دختران توصیه میکند: «مستقل شوید! خودتان پول دربیاورید و قدر خودتان را بدانید. من پس از مهاجرت به آلمان متوجه شدم که چهقدر عدم اعتماد به نفس در سیستم آموزشی به ما تحمیل شده است.»
پیشتر «ایرانوایر» در مجموعه مطالبی که به تلاش «ضمیمه» به عنوان نخستین کمپین رفع تبعیض جنسیتی از کتابهای درسی پرداخته، نقش آموزش رسمی در محدودسازی فعالیت اقتصادی زنان را تشریح کرده بود.
در مطلبی با عنوان «در کتابهای دبستان، زنان خانهدار، بافنده، آشپز و گاهی معلم هستند» به این موضوع پرداخته شده که سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی مردان را سه و نیم برابر بیشتر از زنان در فعالیتهای درآمدزای اقتصادی در کتابهای درسی شش سال مقطع ابتدایی به تصویر کشیده است.
آزاد لرکی: هر روز جوان ایرانی یک فیلم است
یکی از معروفترین چهرههای خیزش مردمی پس از مرگ «مهسا (ژینا)امینی» در جریان بازداشت او توسط «گشت ارشاد»، «شروین حاجیپور» است. او با اجرای ترانه «برای …» تا آنجا پیش رفت که حتی جایزه «گرمی» را از آن خود کرد. اما پرسش اینجا است که چرا حتی در این خیزش مردمی با شعار محوری «زن، زندگی، آزادی»، این ترانه و اجرای یک مرد است که مورد توجه قرار میگیرد؟
آزاد لرکی، کارگردان و مدیر پروژه دیوارنوشت که در سوئد زندگی میکند، در اینباره از تجربهاش میگوید. او در گفتوگو با کنترلزد در «ایرانوایر» توضیح میدهد: «استاد ما در دانشگاه، ترانه شروین را با زیرنویس در کلاس مربوط به کیفیت هنری پخش کرد و همه دانشجویان بعد از آن، سه دقیقه در کلاس گریه میکردند. این ترانه از نظر تکنیکی بسیار ساده ولی بسیار قدرتمند است. مهمترین نکتهای که این ترانه دارد، این است که توانست همه را همراه خود کند. اگر این کار را در هنر بتوانی به اجرا در بیاوری، مورد توجه قرار میگیری.»
لرکی با اشاره به قدرت شبکههای اجتماعی به عنوان ابزار مورد استفاده دهه هشتادیها و نسل جوان، به نکته مهمی در مورد بازتولید خشونت و جنسیتزدگی در برخی آثار هنری اشاره میکند: «آنچه الان شاهدش هستیم، کپی کردن است. در همین موزیک ویدیوهایی که خشونت و جنسیتزدگی مورد بحث است، کپیکاری به راحتی قابل لمس است؛ حتی در کاتها. در مقابل، جوانان، بهویژه در ایران برای آن به سراغ شبکههای اجتماعی میروند که میخواهند از دنیای خودشان فاصله بگیرند؛ همان دنیایی که پر از سرکوب است.»
او با تاکید بر این که همه آرزوها در جامعه ایران کشته میشوند، مخصوصا آرزوهای زنان و دگرباشان، سوئد را با ایران مقایسه میکند: «دولت سوئد تمام تلاش خود را برای ایجاد برابری در این جامعه میکند و در مقابل، دولت ایران نه تنها حمایتی نمیکند بلکه ضد فرهنگ و ضد جوانان ایران اقدام میکند. اما به هر حال، آن کسی که در ایران زندگی میکند، برای ارایه یک کار هنری، داستان قوی دارد.»
آقای لرکی به امریکا به عنوان تولید کننده بزرگ محتوا در دنیا اشاره میکند که هم از طریق «هالیوود» و هم از طریق سایر محصولات هنری، این فضا را از آن خود کرده است ولی در ادامه این بحث تاکید میکند: «هر یک روز زندگی یک جوان ایرانی میتواند داستان یک فیلم باشد و در دنیایی که هوش مصنوعی ابزارهای جدیدی در اختیار جوانان قرار داده است، آنها میتوانند خودشان محتوایی برای جلوگیری از خشونت تولید کنند.»
برایان عرفانی: برای این که خودم باشم، هزینه و انرژی دادم
کنترلزد در «ایرانوایر» در تلاش برای ترسیم فضایی از تلاش جوانان در شکستن آنچه نظام آموزشی مردسالار و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی به دانشآموزان تحمیل میکند، با «برایان عرفانی»، کوییر آرتیست و طراح مد گفتوگو کرده است. یکی از نکاتی که این هنرمند به آن اشاره دارد، چگونگی تلاش برای این است که آدمی بتواند خودش باشد.
او با گفتن این که دهه هشتادیها نسلی جسور و با شهامت در بیان خواستههای خود هستند، از تجربه سالهای تحصیل خود در ایران میگوید: «من خجالتی بودم و در عین حال میخواستم خود واقعیام باشم. بنابراین، چه در پوشش و چه در وضع ظاهری، حتی چیزهایی که میخریدم را با ابتکار خودم تغییراتی میدادم تا امضای خودم در آن نمود داشته باشد. این البته برای من بدون هزینه نبود و آسیبزا هم بود، چرا که در مدرسه پسرانه هم اگر از نظر تعریف غالب و قدرت نظیر دیگران نباشی، باید هزینهاش را بدهی. من تصمیم گرفتم خودم باشم و هزینههایش را هم متقبل شدم.»
این کوییر آرتیست همچنین تاکید میکند: «آن موقع نمیدانستم کاری که میکنم، چه توصیفی دارد. جسورانه است یا نه. علمی به جسورانه بودنش نداشتم و صرفا میخواستم خود واقعیام باشم و آن را ابراز کنم. برای همین هم آن چیزهای ولو کوچک را در نوع پوشش به کار میبستم تا امضای خودم را در ظاهرم داشته باشم.»
عرفانی درباره این که چه هزینههای در مسیری که میخواسته خودش باشد، متحمل شده است، توضیح میدهد: «وقتی شما قرار است آن طور که خودت را تعریف میکنی، نه آن طور که دیگران یا قدرت حاکم میخواهد زندگی کنی، آن وقت باید انرژی بیشتری برای این منظور بگذاری و دیگر تمرکز لازم را برای تحصیل نداری. به همین دلیل نخستین هزینهای که به تو تحمیل میشود، افت تحصیلی است. با این حال، من از همان زمان به مد و هنر علاقه داشتم و همه شور و شوقم را در این زمینه بروز میدادم.»
او به ورود و فعالیت مضاعف کوییرآرتیستها در شبکههای اجتماعی را تاکید میکند و خطاب به رسانههای جریان اصلی نیز میگوید: «دستکم رسانههای جریان اصلی باید فضای بیشتری به کوییرآرتیستها بدهند تا این گونه مشاهدهپذیری که امر بسیار مهمی است، محقق شود و مردم ببینند که یک روانشناس لزوما یک دگرجنسگرا و آنطور که جامعهمردسالار تحمیل کرده است، نیست. یا در همین عرصه مد و لباس، لزوما آنهایی که خالق آثاری هستند، دگرجنسگرا نیستند؛ کما این که برندهای معروفی را کوییرآرتیستها خلق کردهاند.»
آنچه با مراجعه به دیدگاههای نسل جوان، بهویژه دهههشتادیها برجستهتر میشود، لزوم برقرار شدن یک گفتوگوی بیننسلی است که از دل آن علاوه بر همفهمی میان نسلها، راهکارهایی برای چگونگی عبور از برخی معضلات اجتماعی استخراج شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر