close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

تصمیمات مردانه برای مدیریت بحران آب؛ زنان کجای این قصه ایستاده‌اند؟

۴ مهر ۱۴۰۲
سینا قنبرپور
خواندن در ۲۰ دقیقه
کارشناسان آب می‌گویند ایران دچار ورشکستگی آبی شده‌است. حتی اگر این حرف را ملاک قرار دهیم، کافیست نگاهی به گوشه گوشه ایران بیندازیم. تالاب‌های ما خشک شده‌اند، رودخانه‌هایمان همین‌طور، وضعیت دریاچه ارومیه، تالاب‌های بین‌المللی هامون، تالاب‌گاوخونی، تالاب‌هورالعظیم، زاینده‌رود و بسیاری مثال‌هایی از این دست.
کارشناسان آب می‌گویند ایران دچار ورشکستگی آبی شده‌است. حتی اگر این حرف را ملاک قرار دهیم، کافیست نگاهی به گوشه گوشه ایران بیندازیم. تالاب‌های ما خشک شده‌اند، رودخانه‌هایمان همین‌طور، وضعیت دریاچه ارومیه، تالاب‌های بین‌المللی هامون، تالاب‌گاوخونی، تالاب‌هورالعظیم، زاینده‌رود و بسیاری مثال‌هایی از این دست.
گفت‌وگو «سینا قنبرپور» با «مریم مریدنژاد»، فارغ‌التحصیلی رشته مهندسی آب درباره تصمیمات تک جنسیتی در این حوزه.
گفت‌وگو «سینا قنبرپور» با «مریم مریدنژاد»، فارغ‌التحصیلی رشته مهندسی آب درباره تصمیمات تک جنسیتی در این حوزه.

«بعید می‌دانم سیستم حاکم در ایران به‌دنبال این موضوع باشد که صدای خانم‌ها به‌عنوان نصفی از جمعیت کشور مصرف‌کنندگان آب در تصمیم‌گیری‌ها شنیده‌شود.» این یکی از تحلیل‌های دکتر «مریم مریدنژاد»، تحصیل‌کرده مهندسی آب یکی از اعضای هیات علمی وین‌تک (Wintech) است.   

در اواخر شهریور و درحالی که تنها چند روز به پایان سال آبی باقی مانده بود، درباره آثار تصمیمات تک‌جنسیتی با او گفت‌وگو کردیم. 

مریم مریدنژاد که در سال ۱۳۸۳ از دانشکده صنعتی اصفهان در رشته مهندسی آب فارغ‌التحصیل شد، همین رشته را در مقطع کارشناس ارشد در دانشگاه تهران ادامه داد و در سال ۲۰۱۵ نیز دکتری خود را در گروه مهندسی عمران و محیط زیست دانشگاه اوکلند به پایان رساند. او اینک در نیوزیلند ساکن است و در مقایسه سیستم سیاسی این کشور با ایران می‌گوید: «من هیچ اراده‌ای در سیستم نمی‌بینم که دنبال این باشد تا خانم‌ها ازنظر مدیریتی قدرت پیدا کنند. وقتی قرار شود یک زن مدیر باشد، باید صدای مستقل داشته باشد و مستقل فکر کند، اما خانم‌ها در این سیستم قرار نیست چنین جایگاهی داشته باشند.»

گفت‌وگو با خانم مریدنژاد حول تاثیر تصمیمات تک‌جنسیتی در مدیریت منابع آب ایران از زمان استقرار دولت مدرن تاکنون صورت گرفت. در ایران گرچه زنان فارغ‌التحصیل در رشته‌های مرتبط با آب بسیار است، اما تعداد آن‌ها در مدیریت ارشد وزارتخانه‌هایی چون نیرو، جهاد کشاورزی و حتی سازمان‌هایی چون محیط‌زیست و مراتع و جنگل‌ها نیز انگشت‌شمار است. از سوی دیگر، زنان متخصص آب در نهادهایی چون مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز دیده نمی‌شوند و حضور ندارند. خانم مریدنژاد دراین‌باره می‌گوید: «وقتی درباره ایران و ساختار اداری آن صحبت می‌کنیم، از یک جامعه سالم که اصول برابری در آن قبول شده باشد صحبت نمی‌کنیم. درباره وضعیتی در ایران صحبت می‌کنیم که زن را شهروند درجه دو می‌داند و حاکمیت همیشه سعی داشته زنان را از ماجراها و تصمیم‌گیری‌ها کنار بگذارد و سیستم برای پیشرفت و تاثیرگذاری آن‌ها طراحی نشده است.»

***

 

* کارشناسان آب می‌گویند ایران دچار ورشکستگی آبی شده‌است. حتی اگر این حرف را ملاک قرار دهیم، کافیست نگاهی به گوشه گوشه ایران بیندازیم. تالاب‌های ما خشک شده‌اند، رودخانه‌هایمان همین‌طور، وضعیت دریاچه ارومیه، تالاب‌های بین‌المللی هامون، تالاب‌گاوخونی، تالاب‌هورالعظیم، زاینده‌رود و بسیاری مثال‌هایی از این دست. حتی استان‌ها و مناطقی از ایران که میزان بارش آن‌ها از متوسط بارش سالیانه هم بیشتر بوده، الان دچار مشکل هستند. وقتی به سیستم مدیریت منابع آب می‌نگریم، در همه سال‌های پس از استقرار دولت مدرن در ایران که استحصال و توزیع آب به دست دولت افتاده، هیچ زنی را در موقعیت تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در مورد آب نمی‌بینیم. عموم تصمیم‌ها در مورد مدیریت منابع آب تصمیم‌های تک‌جنسیتی بوده است. آیا می‌توانیم بحران‌هایی که ایران در زمینه منابع آب گرفتار آن است را، نتیجه نبود زنان در عرصه مدیریت و تصمیم‌گیری بدانیم؟

همان‌طور که گفتید وضعیت‌ کشورمان در موقعیت ورشکستگی آبی قرار دارد و این نتیجه سال‌ها تصمیم‌ها و مدیریت غلط است. این تصمیم‌ها براساس نظرات گروهی گرفته و اجرا شده و می‌بینیم که بدون درنظر گرفتن حق محیط‌زیست، صرفا به توسعه هیدرولیکی، افزایش جمعیت، افزایش مصرف و نظایر آن به مجموعه‌ای از عوامل منجر شده تا به نقطه‌ای برسیم که شاهدیم در آن رودخانه‌ها و دریاچه‌هایمان خشک شده‌اند. اما در پاسخ به این پرسش که آیا این وضعیت حاصل از تصمیم‌های تک‌جنسیتی بوده، باید گفت قطعا حضور و عدم حضور زنان در تصمیم‌گیری‌ها موثر است. در‌حال‌حاضر نتایجی که کشورهای توسعه‌یافته و کشورهایی که زنان را در رده‌های مختلف تصمیم‌گیری قرارداده‌اند نشان می‌دهد که آنچه آن‌ها در مورد مدیریت منابع آب اتخاذ کرده‌اند، پایدارتر بوده و منافع مالی بیشتری هم داشته‌اند. به عبارت دیگر، هم محیط‌زیست و منابع آب از آن تصمیم‌ها بهره برده، و هم با شرایط طبیعی سازگارتر بوده است. اما در ایران می‌بینیم که خانم‌ها در تصمیم‌گیری‌های مربوط به آب و کشاورزی حضور نداشته‌ و عموما زنان در این حوزه‌ها فقط نقش کارشناس را داشته‌اند. 

اگر برگردیم به مساله ورشکستگی آبی، می‌بینیم که برای بسیاری از پروژه‌هایی که تصمیم به اجرای آن گرفته شده، گزارش‌های کارشناسی بسیار قوی‌ای نوشته شده است و اتفاقا در زمینه کارشناسی زنان متخصص و قوی‌ای هم داشته‌ایم، اما شرایط حاکمیت به گونه‌ای است که بیشتر این تصمیم‌گیری‌ها براساس منافع کوتاه مدت عده‌ای که در موقعیت تصمیم‌گیری قرار گرفته‌اند اتخاذ شده است. از یک فرماندار گرفته تا رییس‌جمهوری که می‌خواسته در کارنامه مدیریتی خود پروژه‌های آبی بیشتری داشته باشد، یا نماینده مجلسی که می‌خواسته مردم از عملکرد او راضی باشند. می‌بینیم که بسیاری از این تصمیم‌گیری‌ها براساس منافع ملی و منافع کشور گرفته نشده، و حتی به صورت غیرشفاف و سیاسی این تصمیم‌ها اتخاذ شده است. در شرایطی که حکومت غیر دموکراتیک در ایران حاکم است و در نبود فعالیت موثر احزاب، حتی امکان بحث درباره آثار این تصمیم‌ها وجود ندارد، رسانه مستقل و آزادی که بتواند به‌راحتی به اطلاعات مربوط به این تصمیم‌گیری‌ها دسترسی داشته باشد و درباره آن بحث کند، فعالیت نداشته و مردم نسبت به این مسائل بی‌خبر بوده یا نتوانسته‌اند اظهارنظر کنند. باید به این موضوع توجه داشته باشیم که در ایران مسائلی نظیر آب و محیط‌زیست خیلی سریع به مقوله‌ای امنیتی تبدیل و شاهد بوده‌ایم که فعالان محیط‌زیست به‌سرعت بازداشت می‌شوند. به عبارت دیگر، ساختار حکمرانی ما به این سمت پیش نرفته است که اساسا بخواهد بر‌اساس تجربیات و و نظرات کارشناسان و متخصصان پیش‌برود، کما‌اینکه اگر چنین بود، قطعا به اینجا نمی‌رسیدیم. 

*اساسا پژوهشی در ایران یا در دنیا انجام شده که موضوع تاثیر تصمیم‌های تک‌جنسیتی در مدیریت منابع آب را بررسی کرده باشد؟

اینکه پژوهشی دراین‌باره در ایران انجام شده باشد را نمی‌دانم، اما در خارج از ایران موضوع زنان و آب خیلی موضوع مهمی است. با توجه به آنکه زنان در خیلی از کشورها مسوول تامین آب خانگی هستند، و روزانه ۵ تا ۶ کیلومتر برای حمل‌و‌انتقال آب طی می‌کنند یا مواردی از این دست، توجه بسیاری از پژوهشگران به بررسی نقش زنان در این عرصه جلب شده است. 

ما نمی‌توانیم صرفا براساس نظر و دیدگاه مردان برای تامین آب آشامیدنی تصمیم‌گیری کنیم، در‌حالی‌که مدیریت آب آشامیدنی در خانه را زنان انجام می‌دهند و حتی در کنترل مصرف نیز نقش و مشارکت زنان دارند، حتی در موضوع آموزش هم زنان می‌توانند ارتباط لازم را ایجاد کنند. 

برای نمونه، سازمان ملل، پژوهشی درباره ۴۴ پروژه‌ای که خانم‌ها و آقایان در تصمیم‌گیری‌آن نقش داشتند انجام داده که نشان می‌دهد آن تصمیم‌ها بسیار پایدارتر بوده و استراتژی‌ها برآمده از آن، زمان طولانی‌تری اجرا شده است. بحث دیگری که با آب و زنان گره می‌خورد، بحث بهداشت و سلامت است.  بنابراین خیلی تاکید است که زنان در سطوح مختلف تصمیم‌گیری حضور داشته باشند و نگاه متفاوت و نوآورانه‌ای در این زمینه به‌همراه آورند. 

* براساس آماری که مرکز آمار ایران از وضعیت تعداد کارکنان زن سه وزارتخانه نفت، نیرو و جهادکشاورزی ارائه کرده، ۱۰درصد از کارکنان دو وزارتخانه جهاد کشاورزی و نفت را زنان تشکیل می‌دهند و این عدد در مورد وزارت نیرو ۱۱درصد است. اگر همین آمار را درنظر بگیریم، عملا شانس ورود زنان به عرصه مدیریت‌های میانی و کلان هم، یک به ۱۰ یا یک به ۱۱ نفر خواهد شد. بنابراین از نظر منطقی در چنین شرایطی نباید انتظار داشت که زنان مدیریت‌های میانی و ارشد را از آن خود کرده باشند. 

در این مورد باید ساختار استخدامی دولت و وزارتخانه‌ها را بررسی کرد و دید که آیا دولت به‌دنبال استخدام خانم‌ها بوده‌ یا نه. اتفاقا باید توجه داشته باشیم که ایران در دنیا جزو کشورهای نادری‌ است که از نظر تعداد فارغ‌التحصیلان زنان در رشته‌های «استم» با تعداد مردان برابری می‌کند. (رشته‌های استم شامل رشته‌هایی چون مهندسی هوافضا، ستاره شناسی، بیوشیمی، زیست شناسی، مهندسی شیمی، علم شیمی، مهندسی عمران و علوم کامپیوتر می‌شود). کشورهای جهان اول این چالش را دارند که خانم‌ها وارد این رشته‌ها شوند. ایران در کنار کشورهایی چون مالزی، از فارغ‌التحصیلان بالایی در این رشته‌ها برخوردار است. شاید به این دلیل که خانم‌ها برای گرفتن خیلی از حقوق دیگرشان به‌سراغ آموزش و تحصیلات تکمیلی رفته و آن را وسیله پیشرفت خود قرار داده‌اند. بنابراین می‌بینیم که در ایران تعداد فارغ‌التحصیلان زن در رشته کشاورزی در ایران بسیار زیاد است، یا همین‌طور در رشته‌های مهندسی عمران آب، یا محیط ‌یست و منابع طبیعی. پس ما کمبود فارغ‌التحصیل خانم نداریم، اما ساختارهای ما به گونه‌ای شکل گرفته که یک خانم یا باید از گروه خاصی باشد، یا باید یک‌سری شرایط را بپذیرد تا به جمع افراد تصمیم‌گیر در سیستم وارد شود.  

وقتی شما سخنرانی افراد سردمدار جمهوری اسلامی را می‌شنوید که همواره وظیفه زنان را فرزندآوری و نگهداری فرزندانشان می‌دانند، بیشتر مشخص می‌شود سیاست حاکم بر نظام استخدامی ایران برابری جنسیتی نیست. 

دولت ما به‌دنبال بها دادن به خانم‌ها نبوده و نیست، و آن آمار ۱۰ و ۱۱ درصد هم ناشی از همین سیاست حاکم است و اتفاقی نبوده، بلکه سیستماتیک است. بنابراین قرار نبوده در این سیستم یک زن بیاید مدیر میانی یا مدیرارشد شود که احتمالا بعد بتواند وزیر نیرو شود، قرار نبوده خانم‌ها در ایران موفق و تاثیرگذار باشند و صدایشان شنیده شود.حال وقتی می‌بینیم در کشورهای توسعه یافته که برابری جنسیتی مطرح است، هنوز در بحث‌های لیدرشیپی و برابری دستمزدها چالش‌هایی وجود دارد، در ایران که آن هم وجود ندارد چه وضعیتی می‌تواند حاکم باشد؟ اگر می‌بینید زنان ایرانی موفق‌اند یا وقتی از ایران خارج می‌شوند در مدارج بالا قرار می‌گیرند،، به سبب اراده و پشتکار خودشان بوده است، وگرنه زنان ما در ایران در یک سیستم بسیار متحجر و عقب‌افتاده گرفتار شده‌اند. 

پس وقتی درباره ایران و ساختار اداری آن صحبت می‌کنیم، از یک جامعه سالم که اصول برابری در آن قبول شده باشد صحبت نمی‌کنیم. درباره وضعیتی در ایران صحبت می‌کنیم که زن را شهروند درجه دو می‌داند و حاکمیت همیشه سعی داشته زنان را از ماجراها و تصمیم‌گیری‌ها کنار بگذارد و سیستم برای پیشرفت و تاثیرگذاری آن‌ها طراحی نشده است. 

* یکی از استدلال‌هایی که به‌هنگام به‌کارگیری زنان در سطوح بالای مدیریتی چه در وزارت نیرو چه سایر نهادهای دولتی مطرح می‌شد، این بود که زنان تجربه لازم مدیریتی در سطوح کلان را ندارند. به عبارت دیگر، می‌گفتند چون زنانی نداریم که تجربه مدیریت‌های میانی را داشته باشد، نمی‌توانیم آن‌ها را در سطوح بالاتر به‌کار بگیریم. اینجا بحث تبعیض مثبت پیش آمد. در تایید گفته شما شاهد بودیم که حتی وقتی دولت «حسن روحانی» مصوبه‌ای مبنی‌بر به‌کارگیری زنان و جوانان در ۳۰درصد از پست‌های مدیریت ارشد کشور داشت، دیوان عدالت اداری آن مصوبه را باطل کرد. فارغ از اینکه نگاه حاکمیت چیست، آیا با این گزاره به‌ویژه در مورد مدیریت منابع آب موافقید که وقتی زنانی با تجربه مدیریت میانی در حوزه مدیریت منابع آب نداشته باشیم، ورود زنان به عرصه تصمیم‌گیری کلان در این عرصه سخت می‌شود؟ 

بخشی از این گزاره درست است، ولی بخشی از آن را هم موافق نیستم. وقتی در مورد مدیریت‌ خانم‌ها و قرار گرفتن خانم‌ها در مدیریت صحبت می‌کنیم، باید مسیر را برایشان هموار کنیم. اگر در دولت و در میان کارشناسان دولتی چنین فردی نداشتیم، می‌توانستیم از میان کارشناسان بخش خصوصی و غیردولتی کمک بگیریم. اما به‌نظر می‌رسد سیستم به‌دنبال زنان کارشناس مستقل نبوده و دنبال خانم‌های خاصی بوده که می‌خواسته حرف‌گوش‌کن باشند و نظراتشان تاییدکننده نظرات آن سیستم باشد. قطعا در کشور در همان بدنه وزارت نیرو، آدم‌های لایق و به‌تبع آن زنان لایقی هستند که باید فرصت در اختیارشان قرار گیرد و بعد ما به قضاوت آن‌ها بپردازیم. اگر سیستم به‌دنبال به‌کارگیری خانم‌ها در مدیریت‌های ارشد بود، می‌توانست برای زنان مستعد، آموزش بگذارد. حتما مردان باتجربه می‌توانستند تجارب خود را به آن‌ها منتقل کنند. یکی از برنامه‌های عملی در چنین شرایطی، ایجاد گروه و نت‌ورکینگ است، اما هیچ‌یک از این کارها انجام نشده و به همین دلیل، باید شک کنیم که این انتصاب ۳۰درصد از زنان و جوانان به مدیریت‌های ارشد، بیشتر به یک شعار انتخاباتی شبیه است. 

من هیچ اراده‌ای در سیستم نمی‌بینم که دنبال این باشد که خانم‌ها از‌نظر مدیریتی قدرت پیدا کنند. وقتی یک زن مدیر می‌شود، باید صدای مستقل داشته باشد و مستقل فکر کند، اما خانم‌ها در این سیستم قرار نیست چنین جایگاهی داشته باشند. اگر شما در شورای عالی انقلاب فرهنگی معدود زنانی را می‌بینید، آن‌ها تابع نظرات مردان عضو آن شورا هستند، وگرنه زنی که در سیستم بتواند از کارشناسی ارتقا پیدا کند و به مدارج بالاتر برسد را نمی‌بینید، زیرا سیستم این ارتقاء شغلی را ندارد. 

*در آسیب‌شناسی حضور نداشتن زنان در مناصب تصمیم‌گیرنده و تصمیم‌ساز، موضوعی دیگر هم مطرح می‌شود. اینکه اساسا خانم‌ها تمایلی برای ورود به عرصه قدرت از خود نشان نمی‌دهند. به این دلیل که حضور در عرصه سیاست و قدرت، نیازمند دانستن قواعد بازی آن است. یعنی باید یکسری لابی‌گری‌ها و ارتباط با گروه‌های سیاسی مختلف را بدانند و ساختار قدرت و تعاملات آن را بشناسند؛ البته نه به معنای آنکه تابع مراکز قدرت باشند. در چنین شرایطی، آیا ممکن است زنان یا به‌دلایل اخلاقی که از لابی‌گری و زد و بندهای سیاسی دوری می‌کنند، یا به‌دلیل آنکه آن را بلد نیستند، وارد عرصه قدرت، یعنی همان پست‌های مدیریتی ارشد که تصمیم‌ها در آن گرفته می‌شود دوری کرده‌اند؟

درباره این سوال دو نکته به ذهن من می‌رسد؛ آیا ما زنان را به بازی راه داده‌ایم؟ چرا در یک کشور ۵ میلیون‌نفری مثل نیوزیلند زنان وارد بازی می‌شوند، ولی در ایران با ۸۰-۸۵ میلیون جمعیت، وارد بازی نمی‌شوند؟ 

ببینید، اینکه زنان را سرزنش کنید و بگویید به این دلیل وزیر نشده‌اید چون دنبال این نیستید که قدرت بگیرید و بازی‌هایش را بدانید درست نیست. اصلا متوجه این هستیم که مثلا اگر یک زن وزیر نیرو شود، با چه مشکلاتی روبه‌روست؟ وقتی حق خروج از کشور زنان با شوهرانشان است، وقتی حقوق مساوی در خانه ندارند و از بچگی  آنچه به چشم‌شان آمده این است که پسران از دختران بهترند، قرار است چه انتظاری داشته باشیم؟ الان در همه دنیا تلاش می‌شود نقش‌های سنتی در کتاب‌های درسی آموزش داده نشود، اما به‌وضوح می‌بینیم که در کتاب‌های درسی در ایران نقش‌های سنتی یعنی خانه‌داری و فرزندآوری و فرزندپروری، به زنان نسبت داده می‌شود.  

البته در کشورهای پیشرفته که صحبت از حقوق برابر میان زن و مرد از پایه مطرح است، وقتی زنی در مقام لیدری قرار می‌گیرد، با لایه‌ای متفاوت از مشکلات مواجه می‌شود، اما آنچه زنان در کشور ما با آن مواجهند، از لایه‌های مختلفی برخوردار است. ۱۳۰ سال قبل نیوزیلند نخستین کشوری بود که حق رای را به زنان داد. با این حال، الان مبحث «جندر پی گپ» باقیست. حتی با‌وجودی که در دوره‌های تعداد زنان و مردان در پارلمان برابر بوده، اما بحث در پرداخت دستمزد‌ها هنوز برای آن‌ها باقیست. در ایران، زنان علاوه‌بر همه نابرابری‌هایی که متحمل هستند، با این چالش هم مواجهند که چگونه از سد استخدام بگذرند و بعد آنکه در ساختار غلط جنسیت‌زده سیستم اداری کشورمان، چگونه به تدریج بتوانند ارتقاء پیدا کنند. 

 

*منظور از طرح این موضوع سرزنش زنان در عدم حضور در عرصه قدرت نبود. گو اینکه در تایید فرمایش شما، می‌توان به تنها موردی که در ساختار وزارت نیرو وجود داشته و با آنکه همه مولفه‌های لازم برای ارتقا، ازجمله مدرک تحصیلی مرتبط، یا سابقه مرتبط را داشته و حتی از بابت معاون‌ وزیر شدن در سیستم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هم تاییدیه لازم را داشته، اما سیستم امکان ارتقاء شغلی به او نداده، اشاره کنیم. هدف از طرح این سوال و مواردی از این دست این است که چگونه می‌توان از مسیر به عرصه بهتری به ویژه در مدیریت منابع آب برسیم؟ بگذارید از منظری دیگر به بحث برگردیم. در ایران و مطابق با قانون توزیع عادلانه آب مصوبه سال ۱۳۶۱، مسوول تمام‌وکمال استحصال و توزیع آب وزارت نیرو و متولی مصرف آب، وزارت جهاد کشاورزی است. این در‌حالی‌ست که آب موضوعی چند انضباطه است و ساختار کنونی آن نه‌تنها ذی‌نفعان مختلف را در مراحل تصمیم‌گیری بازی نمی‌دهد، که از زنان هم نقشی در آن نمی‌بینیم. چگونه می‌توان این ساختار را اصلاح کرد که دست‌کم بعد از اصلاح، زنان هم بتوانند در مدیریت آن نقش موثرتری داشته باشند.  

این سوال سخت و پیچیده‌ای است. حکمرانی آب در ایران کاملا مرکزی است و توسط دولت و وزارت نیرو در مرکز انجام می‌شود. در دنیا، به‌ویژه در پروژه‌هایی که به شیوه مدیریت مشارکتی پیش می‌روند، می‌بینیم که از همه ذی‌نفعان، از مردم محلی و از خانم‌ها و آقایان در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌هایشان کمک می‌گیرند. ما باید صدای همه مصرف‌کنندگان آب را وارد سیستم‌های تصمیم‌گیری کنیم. جوامع محلی دانش بومی دارند و ما که تصور می‌کنیم با دانش جدید و علم جدید همه‌چیز را می‌دانیم، به آن‌ها عرصه بروز و ظهور نمی‌دهیم. در‌حالی که آوردن افراد محلی در تصمیم‌گیری‌ها خیلی مهم است. زنان به‌عنوان مدیران خانه و ارتباطی که با فرزندانشان دارند، باید در تمام سطوح تصمیم‌گیری برای آب حضور داشته باشند. هرچه بتوانیم قدرت را از قدرت کنترلی از بالا به پایین بگیریم و آن را در همه سطوح پخش کنیم و نظر افراد بیشتری را بگیریم، تصمیم‌گیری کارآمدتری می‌توانیم داشته باشیم. بحران آبی در کشور ما به حوزه‌های فرامرزی رسیده است و متاسفانه ما نصف جمعیت مصرف‌کننده آب را از تصمیم‌گیری درباره آن محروم کرده‌ایم و آن‌ها را از معادله خارج کرده‌ایم. قطعا تصمیم‌گیری ما در چنین حالتی، نیمی از حالات ممکن را بررسی نکرده است. تحقیقات نشان داده زنان در ایجاد صلح چه به‌صورت رسمی و چه به‌صورت غیر‌رسمی، نقش ایفا می‌کنند و نقش خانم‌ها در پیدا کردن راه‌حل‌های مشارکتی در بهره‌بردرای از منابع مشترک فانتزی نبوده و بسیار اساسی است. سیاستی که با حضور موثر و بیشتر خانم‌ها تنظیم می‌شود، فراگیرتر می‌شود، زیرا زنان با حضورشان نوآوری را بالاتر می‌برند و موجب می‌شوند صدای همه ذی‌نفعان در موضوعی که قرار است تصمیمی درباره آن گرفته شود، بیشتر شود. می‌دانیم که وقتی نظرات مختلف و بیشتری در تصمیم‌گیری باشد، آن تصمیم‌ پایدارتر خواهد شد و افراد بیشتری حس می‌کنند این تصمیم به آن‌ها مربوط می‌شود و به درد آن‌ها می‌خورد. همچنین زنان نشان داده‌اند که قدرت خوبی در ایجاد ارتباط بین جوامع محلی و قدرت مرکزی دارند. باید این گفت‌وگوها ایجاد شود. در شرایطی که ایران درگیر بحران‌های آب و هوایی است، هرجا خانم‌ها بیشتر بوده‌اند، مشارکت بیشتر شده و قطعا نوآوری هم بیشتر بوده است. وقتی تصمیم‌گیری در مرکز انجام می‌گیرد، چقدر از مشکلات و جنس مشکلات مردم و جامعه محلی در آن نقش دارند. اما وقتی قدرت پخش شود و تصمیم‌گیری‌ها متمرکز نباشد، صدای مصرف‌کنندگان بیشتری، صدای کشاورزان و مردم بومی و صدای همه آن‌هایی که از آب منفعتی می‌برند، در سیاستگذاری‌ها موثر می‌افتد. در نتیجه، آن کسی که در زابل، در سوسنگرد و خوزستان یا هر نقطه دیگری باشد، مشکلاتش منعکس شده و در آن تصمیم‌‌گیری موثر می‌افتد. 

*همان‌طور که می‌دانید، عموما نخستین تاثیر تصمیماتی که در حوزه منابع آب گرفته می‌شود، متوجه کودکان و زنان است. نخستین آثار خشکسالی و اثرات ناشی از آن نیز متوجه کودکان و زنان می‌شود. در ساختار معیوبی که با آن در مدیریت منابع آب ایران مواجه هستیم، چگونه می‌توان از متاثر بودن صرف زنان در این حوزه بکاهیم. در حال‌حاضر و با نگاهی به دهه‌های اخیر، می‌بینیم که هرچند تلاشی هم صورت گرفته وضع بدتر شده، ولی بهتر نشده است. با این وضع، فکر می‌کنید راهکار خروج از وضعیتی که تصمیم‌گیری‌ها در مورد منابع آب منجر به آثار منفی بر کودکان و زنان می‌شود، چیست؟

فقط لازم است از نظرات زنان استفاده شود. اما بعید می‌دانم سیستم حاکم در ایران به‌دنبال این موضوع باشد که صدای خانم‌ها به‌عنوان نصفی از جمعیت کشور مصرف‌کنندگان آب در تصمیم‌گیری‌ها شنیده‌شود. سیستم تصمیم‌گیری در مورد آب باید صدای اقلیت‌های مختلف مصرف‌کننده آب را بشنود، و با دیدگاه‌هایشان آشنا باشد، باید صدای مردم بومی که از خشکسالی در رنج هستند را بشنود. اما در عمل، نگاهی که به آب وجود دارد نگاهی سیاسی است و روند موجود نیز رو به بدتر شدن دارد. تا تصمیم‌ نگیریم که نگاهمان را به شیوه تصمیم‌گیری در مورد آب تغییر دهیم، این روند به همین شکل ادامه پیدا می‌کند. البته در همه جای دنیا هم نگاه به آب سیاسی است، اما در دیگر نقاط دنیا امکان نقد سیستم وجود دارد، رسانه مستقل وجود دارد، روزنامه‌نگار مستقل وجود دارد و ما نیز نیاز به یک سیستم حکمرانی دموکراتیک برای مدیریت منابع آب هستیم که نظرات افراد مختلف را بشنود. وقتی همه‌چیز مخفی باشد و خیلی از مردم حتی ندانند که زنی در تصمیم‌گیری‌های مربوط به آب نیست یا نمی‌توانند بیایند و بگویند چه نیازی دارند و چه چیزی نباید اتفاق بیفتد، به‌واقع وقتی آزادی بیان وجود ندارد و ما با یک سیستم فاسد و فساد اداری خیلی شدید مواجهیم، آب و محیط‌زیست در ایران دچار مشکل است.

*بخشی از حضور زنان به‌ویژه زنان متخصص در آب را می‌توان در نقش مطالبه‌گری ارزیابی کرد. این موضوع را این‌گونه مطرح کنیم که در مورد بحران‌هایی که ایران گرفتار آن است، نظیر خشک شدن دریاچه ارومیه یا خشک‌شدن گاوخونی یا هورالعظیم یا همین‌طور تالاب‌های بین‌المللی هامون، کمتر حضور زنان را شاهدیم. این بخش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من چون خودم درایران نیستم و با پوست و خونم مشکلات زنانی که آنجا هستند را لمس نمی‌کنم، نمی‌توانم دراین‌باره اظهارنظری کنم، اما همین که از بیرون نگاه می‌کنم مشخص است که مطالبه‌گری در ایران خیلی هزینه دارد. شما می‌بینید افرادی که مطالبه‌گری کردند با چه مشکلاتی دست به گریبان هستند و چه مسائلی در مورد آن‌ها وجود دارد. در ایران آب یک مساله امنیتی است. به محض اینکه درباره آب و محیط‌زیست فعالیتی شروع می‌شود، گویی امنیت ملی به خطر افتاده باشد. شاید خانم‌هایی دراین‌باره اظهارنظر هم کرده باشند و ما خبر نداشته باشیم. حتی اظهار‌نظرشان سبب شده برچسبی به آن‌ها چسبانده شده و مانع ارتقاء شغلی‌شان شده باشد. 

*بسیاری از معادلات اجتماعی-سیاسی ایران با آنچه در فاصله شهریور ۱۴۰۱ و مرگ «مهسا امینی» در بازداشت ماموران گشت ارشاد رخ داد، تغییر کرده است. چه‌بسا پیش‌از آن تلاش برای اصلاح سیستم مطرح بود. برای نمونه در سال ۱۳۹۶، تلاش‌ بسیاری از فعالان حوزه زنان این بود که زنان متخصص بیشتری را مطرح کنند تا دست‌کم از آن‌ها به‌عنوان معاون وزیر استفاده شود. اما الان نه چنین فضایی وجود دارد، و نه چنین خواسته‌ای. با‌وجود چنین فضایی، الان زنان برای نجات ایران از بحران آب و آنچه ورشکستگی آبی خوانده می‌شود چه می‌توانند بکنند؟

قطعا صحبت کردن در مورد اینکه این مشکل وجود دارد و خانم‌ها می‌توانند نگاه‌های جدیدی را به‌وجود بیاورند، لازم است. شاهدیم در مورد مساله بحران مربوط به تالاب‌های بین‌المللی هامون، هر دو طرف اعتقادی به حضور زنان در ساختار تصمیم‌گیری‌ها ندارند و فرصت فوق‌العاده‌ای با‌توجه به وجود زنان متخصص و تحصیلکرده برای حل این بحران وجود داشت. اما با توجه به همین مطالباتی که از یکسال پیش در جامعه ایران شروع شده، دولت و حکومت به دنبال تنگ و تنگ‌تر کردن عرصه بر مردم، به‌ویژه بر زنان هستند. ببینید در سطح دانشگاه چه اتفاقی افتاده و در حال وقوع است. متاسفانه ساختار حاکم بسیار متحجر است و دنبال خواسته‌های جدید و دموکرات نیست. بنابراین تا قدرت دست مردان و دست این حکومت است، عرصه بر خانم‌ها تنگ‌تر می‌شود. 

* چه فرض را بر اصلاح ساختار بگذاریم و چه هر موقعیتی دیگر، مساله مهم این است که ایران را بدون توجه به اینکه اقلیمی خشک و بیابانی است و آب اولویت مهمی در تصمیم‌گیری‌ها دارد، نمی‌توان اداره کرد. مردم ایران در هزاره‌های قبل به‌خوبی می‌دانستند که در کجا زندگی می‌کنند. مثلا نقل است که خراسانی‌ها هیچ‌گاه نمی‌گفتند چند هکتار زمین دارند، بلکه می‌گفتند چند فنجان آب دارند. هر تصمیمی در ایران باید با اولویت و توجه به آب گرفته شود و اساسا آن دولت، حتی وزیر نفتش یا حتی وزیر آموزش‌و‌پرورشش یا وزیر کشورش هم باید به اندازه وزیر نیرو یا وزیر جهاد کشاورزی فهم مشترکی درباره آب داشته باشد. چگونه می‌توان به چنین فهم مشترکی در دولت و حاکمیت رسید؟

 

این سوال یک میلیون دلاری است، که اگر جوابش را می‌دانستیم، خیلی خوب بود. آنچه مسلم است اینکه آسیب‌های وارده به محیط‌زیست در برخی موارد جبران‌‌ناپذیر بوده است، اما سکان اداره ایران باید به‌سمتی برود که توسعه و اقتصاد آن آب‌محور نباشد. باید فشار را از روی منابع آب برداریم و برای درآمدزایی از ظرفیت‌های بومی و اقلیمی کشورمان استفاده کنیم. اگر سیستم سالمی باشد و برپایه شایسته‌سالاری، مدیریت‌ها را به دست افراد علمی و با تجربه می‌سپارد. بدیهی است در چنین شرایطی قرار نیست در همه محصولات خودکفا باشیم و چند محصولی که در آن مزیت داریم را خود تولید می‌کنیم، و محصولاتی را هم وارد می‌کنیم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

جعفر ابراهیمی، فعال صنفی زندانی، بازخرید و اخراج شد

۴ مهر ۱۴۰۲
خواندن در ۶ دقیقه
جعفر ابراهیمی، فعال صنفی زندانی، بازخرید و اخراج شد