فیلم «سرحد» به کارگردانی «پرویز صیاد»، از چهره های شناخته شده سینمای ایران، اخیرا پس از ۳۵ سال در چند شهر اروپایی اکران و با استقبال روبهرو شده است. درباره این فیلم با او صحبت کردیم.
***
پرویز صیاد، زاده ۱۳۱۸ در لاهیجان و دانشآموخته اقتصاد از دانشگاه تهران، از چهرههای مشهور و محبوب تلویزیون، سینما و از شخصیتهای تاثیرگذار در سینمای «موجنو» پیش از انقلاب است. او فعالیت هنریاش را با سرودن شعر و نوشتن داستان کوتاه آغاز کرد. سپس به نمایشنامهنویسی و تئاتر روی آورد و در تلویزیون ملی به نوشتن، کارگردانی و بازیگری پرداخت.
با بازی در نقش «صمد» در سریال تلویزیونی «سرکار استوار» به نویسندگی و کارگردانی مشترک با «پرویز کاردان» که در فاصله سالهای ۱۳۴۶ تا ۴۹ از تلویزیون ملی ایران پخش میشد، به اوج محبوبیت رسید و ایفای نقش «اسداللهمیرزا» در سریال «داییجان ناپلئون» بر شهرت او افزود. او همچنین دو فیلم «در امتداد شب» و «بنبست» را در اداخر دهه ۵۰ شمسی کارگردانی کرد که از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران در آن سالها بود.
اما شخصیت محبوب صمد که در دهه۵۰ در قالب دو مجموعه تلویزیونی دیگر نیز ساخته شد، نُه فیلم سینمایی پرفروش و خوشاقبال را به دنبال آورد که با وقوع انقلاب ۵۷ روند تولید آنها پایان گرفت.
صیاد پس از انقلاب به بریتانیا و سپس آمریکا مهاجرت کرد و در سرزمینی دیگر به آفرینش در عرصه سینما و تئاتر، نوشتن کتاب و ترجمه آثار نمایشنامهنویسان مطرح جهان از جمله «ساموئل بکت»، «اوژن یونسکو»، «هارولد پینتر» و «موری شیسگال» ادامه داد.
او پس از مدتی در مهاجرت به ساخت فیلم دیگری دست زد و «فرستاده» را در آمریکا ساخت. این فیلم موفق به دریافت جایزه «یوزپلنگ برنزی» از جشنواره فیلم «لوکارنو» و جایزه ویژه هیات داوران این جشنواره در سال ۱۹۸۳ شد و همچنین نامزدی دریافت «خرس طلایی» جشنواره «برلین» را به دست آورد.
با فروش موفق این فیلم در سطح جهان، پس از چهار سال صیاد فیلم «سرحد» (یا چکپوینت) را ساخت؛ به این امید که با فروش هر فیلم، سرمایه تهیه فیلم بعدی آماده شود. افسوس که دومین فیلم پرویز صیاد در خارج از ایران به آخرین ساخته سینماییاش تبدیل شد.
«سرحد» به چه موضوعی میپرداخت و چرا بر پرده هیچ سینمایی اکران نشد؟
ایده فیلم «سرحد» (محصول ۱۹۸۷ آمریکا) بر اساس یک اتفاق واقعی شکل گرفت. این فیلم، داستان دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا را نشان میدهد که در یک تور آخر هفته، همزمان با اشغال سفارت آمریکا در تهران، به وینزور کانادا رفتهاند و در راه برگشت اجازه عبور از مرز و ورود به خاک آمریکا به آنها داده نمیشود.
دانشجوهای آمریکایی و ایرانی با عقاید و گرایشهای مختلف وارد بحث و گفتوگو میشوند و درگیری و تنش میان آنها بالا میگیرد، تا جایی که یکی از آنان جان خود را از دست میدهد. «هوشنگ توزیع»، «مری آپیک»، پرویز صیاد و «مارشال منش» از جمله بازیگران این فیلم هستند؛ فیلمی که تنها در تابستان ۱۹۸۷ در بخش مسابقه چهلمین دوره جشنواره فیلم لوکارنو به نمایش درآمد.
پرویز صیاد، کارگردان این فیلم در گفتوگو با ایرانوایر، به ۳۵ سال پیش اشاره کرد و درباره نمایش داده نشدن فیلم چنین گفت: «چندی بعد از نمايش در فستيوال لوكارنو، فیلم سرحد مواجه شد با محافظهکاری مراکز سینمایی. چون پخشکنندگان فیلم به دلیل صدور فتوای قتل سلمان رشدی، نسبت به خمینی و حکومت اسلامیِ به قدرت رسیده در ایران، حساس شدند.»
در بهمن ۱۳۶۷، روحالله خمینی کتاب «آیات شیطانی» را کفرآمیز نامید و نویسنده آن کتاب، سلمان رشدی، مسلمان هندیتبار بریتانیایی-آمریکایی را به همراه ناشران آن «مرتد» و «مقهورالدم» معرفی کرد و از مسلمانان جهان خواست تا هرکجا آنانرا یافتند، به قتل برسانند.
صدور چنین حکمی باعث قطع روابط ایران و بریتانیا شد. مسلمانان جهان به تظاهرات اعتراضی علیه کتاب و مولف آن دست زدند و و چنین رفتارهایی نویسنده را بر آن داشت تا سالها بهطور مخفیانه و با حفاظت پلیس بریتانیا زندگی کند.
او در آگوست ۲۰۲۲ هنگام سخنرانی در نیویورک با چاقو مورد حمله واقع و مجروح شد. نگرانی از اسلامگرایی افراطی که همچنان موضوع مهمی است، در آن سالها اکران فیلم سرحد در سینماها را نیز دچار مشکل کرد. فیلم به نمایش عمومی گذاشته نشد و دومین محصول پرویز صیاد در خارج از کشور به شکست تجاری محکوم شد، در حالی که پس از اقبال عمومی به فیلم «فرستاده»، میتوانست پلی برای ساختههای بعدی کارگردانش باشد.
صیاد ادامه داد: «سالها طول کشید تا بتوانم زیان مالی حاصله از ساختن فیلم سرحد را جبران کنم و در طول آن مدت هم جشنوارههای سینمایی روی خوش نشان نمیدادند به فیلمی مخالف با حکومت ایران، چون جملگی بهصورت مشتریان پروپاقرص تولیدات وزارت ارشاد اسلامی تهران در آمده بودند و هم هیچ تهیه کنندهای ریسک سرمایهگذاری در فیلمی مخالف با رژیم خمینی را نمیپذیرفت.»
او پیشتر در کتابش با عنوان «سینمای در تبعید» (چاپاول لسآنجلس ۱۹۹۶، چاپدوم تورنتو ۲۰۱۷) نیز به این موضوع اشاره و از آن گلایه کرده بود که طی ۱۴سال پس از وقوع انقلاب ۵۷، برخی مشاطهگران با استفاده یا سوءاستفاده از چند فیلم برجسته ساختهشده زیر کنترل جمهوری اسلامی توانستهاند ماسک فریبندهای بر سیمای حکومتی واپسگرا بگذارند (ص ۱۴) و اینگونه، سینما در حکومت جمهوریاسلامی به تدریج رونق گرفت؛ ضعف مهاجران و هنرمندان فیلمساز را نیز مزیدی بر این علت دانسته بود.
صیاد در کتابش با اشاره به مواردی از جمله نقض حقوق بشر، حذف مخالفان، عدم آزادی اندیشه و بیان، اِعمال سانسور و زندانی کردن نویسندگان، فقر و محرومیت مردمانی که در کشوری غنی زندگی میکنند، بالابودن آمار خودکشی در میان زنان، و خروج بیش از سه میلیون شهروند، از فستیوالها و مجامع فرهنگی خواسته بود با نمایش محصولات رسمی وزارت ارشاد اسلامی، برای آن حکومت کسب آبرو نکنند (ص ۱۰۸).
اسلامگرایی افراطی، موضوعی هنوز تازه
سرحد اما در ماه گذشته در سینماهای شهرهای استکهلم، لندن، هامبورگ، پراگ و کلن به اکران درآمد و با استقبال مخاطبان روبرو شد. پرویز صیاد دلیل نمایش دوباره فیلم پس از ۳۵ سال را حضور آن در فستیوال «سینمای در تبعید» (سوئد) برشمرد که امکان نمایش فیلم در چند شهر ایرانینشین دیگر اروپا را بهدنبال داشت.
او در پاسخ به پرسش ایرانوایر از مواجهه مخاطبان امروزی با فیلمی قدیمی که موضوع آن هنوز تازه و چالشبرانگیز است و میتواند موضوع روز باشد، گفت: «با توجه به مشکلات روزافزونی که اسلامگرایی افراطی در جهان بهویژه در خاورمیانه به وجود آورده، محتوای فیلم سرحد که پرداختن بههمین مضمون است، آن را بهقول شما به صورت «موضوع روز» در آورده است، چون تماشاگر امروز داستان فیلم را برخلاف سی سال پیش، اغراقآمیز نمیبیند.»
آیا تاثیرگذاریِ به تعویق افتاده با نمایش دیرهنگام اما موفق فیلم جبران شد؟ کارگردان فیلم سرحد در پاسخ گفت: «گرچه هدف از ساختن فیلم در مرحله نخست این بود که جهانیان بدانند چه بر سر مردم ما آمده و آنها با چه خطراتی در آینده روبرو خواهند شد، اما امروز بیشتر مایلم فیلم سرحد در ایران دیده شود.»
او درباره نمایش اخیر آثار فیلمسازان جوان در بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی و موفقیت هنرمندان ِ در تبعید، همچنین به دستآوردن جوایز جهانی گفت که فیلمسازی در ایران یا خارج از ایران به نظر او تنها در صورتی مهم است که حس همدردی با ملت ایران را در سایه نظام اهریمنی کنونی برانگیزد.
اگر امکان فیلمسازی برایش در خارج از ایران به پایان نمیرسید
پرویز صیاد در فیلم سرحد نقش تاجری را بازی می کرد که وقتی وارد داستان شد، از سوی دانشجویان مورد بیمهری قرار گرفت اما در پایان مشکل آنان را حل کرد و البته از دیدار با آنان امتناع کرد. آیا این شخصیت، نمادی از خود فیلمساز است که با ایرانیان داخل کشور قهر کرده و دیگر فیلمی برایشان نساخته؟
صیاد در جواب به این سوال ایرانوایر گفت: «فیلم نساختن من دلیل قهر کردن با چیزی یا کسی نیست. اگر امکان فیلمسازی برایم در خارج از ایران به پایان نمیرسید بهدلیل شرایطی که برایتان گفتم، دستکم سالی یک فیلم برای همدلی با مبارزان و مردم میهنم میساختم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر