«سهمیه» و «گزینش» دو وجهه مشترک بسیاری از اخبار مربوط به استخدام معلمان در سالهای اخیر بودهاند. این دو در ماههای گذشته بارها در گزارشهایی که از ورود معلمان تازه خبر میدادند، تکرار شدهاند.
کلماتی که بیشتر اطلاعیههای استخدام دهه ۶۰ را یادآوری میکنند و گویای وضعیت آن دهه هستند، حالا هم پای خود را به سیستم آموزشی کشور باز کردهاند. در آخرین خبر، این هفته اعلام شد طلبهها و دانشآموزان «با استعداد» بدون شرکت در کنکور، تنها با شرکت در مصاحبه و ارزیابی هیات جذب و گزینش وارد «دانشگاه فرهنگیان» شده و معلم میشوند. قرار است ۱۰ درصد از ظرفیت دانشگاه فرهنگیان هر سال به این افراد اختصاص پیدا کند.
***
استخدام حافظان۱۰ جزء قرآن
بر اساس مصوبه «شورای عالی انقلاب فرهنگی»، افرادی که با شرکت در مصاحبه و گزینش در هیات جذب به عنوان افراد با استعداد وارد دانشگاه فرهنگیان میشوند، باید یکی از این ویژگیها را داشته باشند:
یکی از راهیافتگان به المپیادهای ملی و دارندگان مدالهای کشوری المپیادها باشند از برگزیدگان مسابقات رسمی قرآنی، فرهنگی-هنری و ورزشی باشند از برگزیدگان جشنوارهها یا رویدادهای رقابتی معتبر «بنیاد ملی نخبگان»، مسابقات ملی دانشآموزی، مسابقات رسمی «سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان» در سطح ملی یا مسابقات و جشنوارههای معتبر ملی حوزوی و یا از حافظان کل یا ۱۰، ۱۵ و ۲۰ جزء قرآن کریم باشند اعضای مجامع ملی تشکلهای دانشآموزی، برگزیدگان استانی رویداد ملی استعداد معلمی و دارندگان رتبه زیر هزار کشوری در کنکور هم میتوانند از این امتیاز استفاده کنند.
اگر چه ابتدا ممکن است به نظر برسد شرایط وضع شده امکان راهیابی دانشآموزان ممتاز به جرگه معلمان را فراهم میکند و گامی مثبت برای جذب کادر آموزشی است اما نکته اینجا است که این طرح در عمل بیشتر موجب جذب طلبهها میشود تا دانشآموزان ممتاز.
در یک نگاه واقعبینانه، دانشآموزان نخبه، المپیادی و برندگان جشنوارههای علمی سطح آرزوهای خود را ورود به دانشگاه فرهنگیان نمیبینند. تقریبا همه این دسته از دانشآموزان، هدف خود را ورود به بهترین دانشگاههای ایران و حتی جهان میگذارند و معمولا خواهان ورود به رشتههایی نظیر پزشکی، مهندسی یا حقوق هستند.
در عوض، این طلبههای حوزههای علمیه هستند که چون معمولا چشماندازی برای ورود و اشتغال در رشتههای یاد شده ندارند، به احتمال زیاد از امتیاز وضع شده از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی استقبال میکنند؛ امتیازی که تنها یکی از امتیازهای وضع شده برای ورود طلبهها به سیستم آموزشی است.
دروازههای ورود طلبهها به آموزش و پرورش
پیش از مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، راههای دیگری هم برای ورود طلبههای حوزههای علمیه به مدارس باز شده بودند. یکی از این راهها، ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان است که به آموزش و پرورش اجازه میدهد علاوه بر دانشآموختگان این دانشگاه و دانشگاههای دیگر، از تحصیلکردگان حوزههای علمیه هم در آزمون استخدامی امتحان بگیرد.
طلبههای شرکت کننده در این آزمون باید مدرک سطح دو حوزه علمیه را داشته باشند. بر همین اساس، امسال طبق اعلام آموزش و پرورش، سه هزار و ۵۰۰ طلبه در آزمون استخدامی معلمی پذیرفته شدند. این در حالی است که بنا به اعلام «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران»، چند هزار از شرکت کنندگان غیرطلبه آزمون استخدامی آموزش و پرورش بنا به دلایل گزینشی و غیرعلمی، رد شده یا بلاتکلیف هستند.
کانال تلگرامی این شورا نوشته آموزش و پرورش پرونده آنها را مشمول «کد ۱۹» دانسته است.
نخواندن نماز، حضور کمرنگ در نمازهای جماعت و جمعه و راهپیماییهای حکومتی، حضور کمرنگ یا عدم حضور در انتخابات، اظهارنظر سیاسی در فضای مجازی، تن ندادن به حجاب اجباری مورد نظر حکومت و عمل نکردن به احکام مذهبی از جمله دلایل درج کد ۱۹ عنوان شدهاند.
این شورای صنفی همچنین اضافه کرده در تمام این مراحل، آنچه که از داوطلبان خواسته شده، این است که باید بتوانند وانمود کنند به شعائر دینی و سیاسی حکومت بسیار پایبندند.
واضح است که طلبههای شرکت کننده در آزمون استخدامی از چنین فیلتری بدون مشکل عبور میکنند. جالب اینجا است که طلبههایی که از طریق ماده ۲۸ و قبولی در آزمون استخدامی وارد آموزش و پرورش میشوند، تا سه سال پیش تنها میتوانستند در سه رشته دبیری عربی، امور تربیتی و دبیری معارف اسلامی تدریس کنند اما از آن موقع، آموزگاری ابتدایی، دبیری ادبیات فارسی، علوم اجتماعی، تاریخ و فلسفه نیز به این رشتهها اضافه شده است؛ اتفاقی که همان سه سال پیش اعتراض تعدادی از انجمنهای علمی، از جمله «اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی» تاریخ را به دنبال داشت.
آنها در نامهای به «حسن روحانی»، رییس جمهوری وقت، طلبهها را فاقد دانش رشته تاریخ دانستند و واگذاری تدریس این رشته به آنها را ظلم به فارغالتحصیلان بیکار این رشته عنوان کردند.
طرح امین؛ مهمترین برنامه حکومت برای ورود طلاب به مدارس
در کنار این امتیازها، اجرای «طرح امین» نیز راه را برای ورود طلبهها به مدرسهها باز کرده است. بر اساس این طرح، طلبهها و درس خواندههای حوزههای علمیه تحت عنوان «مبلغ مذهبی» و «امام جماعت» به طور گسترده وارد مدرسهها میشوند. اگر چه این گروه از طلبهها، آموزگار و دبیر نبوده و نقشی در تدریس ندارند اما بخشی از بودجه آموزشی کشور صرف استخدام آنها میشود؛ آن هم در شرایطی که به گفته مقامهای حکومتی، مدرسههای ایران حدود ۳۰۰ هزار دبیر و آموزگار کم دارند.
در کنار تلاش گسترده دولت و دستگاههای حکومتی برای ورود طلبهها به مدرسهها، اختصاص سهمیه به «ایثارگران» نیز به این قشر امکان میدهد که با حضور در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، امکان بیشتری از دیگر افراد برای استخدام داشته باشند.
در آزمونهای امسال که امکان جذب۷۲ هزار نفر را به آموزش و پرورش میدهند، تعداد ۱۸ هزار و۵۰۰ سهمیه به ایثارگران با آسیبدیدگی ۲۵ درصد به بالا اختصاص پیدا میکند.
به نظر میرسد دستگاههای حکومتی در سالهای اخیر از هر فرصتی برای ورود طلبهها و دیگر گروههایی که از نگاه غالب حکومت در مسایل مختلف پیروی میکنند، استفاده کرده است.
علیاکبر مهدی، جامعهشناس درباره اهداف جمهوری اسلامی برای ورود این گروهها به سیستم آموزشی به «ایرانوایر» گفت: «هدف از چنین برنامههایی در مرحله اول، مقابله با روند ریشهیابی اندیشهها و تفکر غیردینی است که در مقابل برنامههای دینگرایانه حاکم بر آموزش پرورش شکل گرفته است.»
این جامعهشناس اضافه کرد: «در مرحله دوم، هدف حکومت تقویت و عمقبخشی در کنترل بیشتر آموزش پرورش و تداومبخشی به همان آموزش قالبی و ایدئولوژیک قبلی و نفوذ بیشتر روحانیت با شیوهها و تمرکز بیشتر است. در مرحله سوم هم هدف، کوتاه کردن دست برنامهریزان و مدیران و آموزگاران از آموزش پرورش و جایگزین کردن آنها با تعلیم یافتگان حوزههای دینی یا روحانیان است.»
حرکت در خلاف جهت شیوههای مدرن آموزش
اهداف حکومت از وارد کردن فلهای طلبهها به مدرسهها هرچه باشد، آثار آن گریبان میلیونها دانشآموز را خواهد گرفت و بر سرنوشت آنها تاثیر عمیقی خواهد گذاشت. این آثار به احتمال زیاد دلخواه حاکمیت خواهند بود اما بر سطح کیفیت آموزش تاثیر منفی خواهند گذاشت.
سارا امتعلی، آموزشگر و کارشناس آموزش در این مورد به «ایرانوایر» گفت: «یکی از اهداف جمهوری اسلامی از نخستین روز تا امروز، ترویج فرهنگ انقلابی بوده و بهویژه در یک سال گذشته، به طور مستقیم و از چندین جهت برای اسلامیتر کردن نهاد آموزش تلاش کرده است.»
او اضافه کرد: «در ماده ۱۰ لایحه حجاب و عفاف، به صراحت به آموزش و ترویج سبک زندگی اسلامیِ خانوادهمحور اشاره شده است. از سوی دیگر، شاهد استخدام طلبهها به عنوان معلم رسمی و بهکارگیری چندین هزار طلبه بهعنوان نیروهای داوطلب و غیررسمی در مدارس هستیم. همه اینها به این معنا هستند که قرار است باورها، ایدهآلها و سبک زندگی اسلامی، آن هم طبق خوانش جمهوری اسلامی از اسلام و نه خوانشهای متعدد از این دین، به دانشآموزان القا شوند و این دقیقا نقطه مقابل آموزش باکیفیت است.»
این کارشناس آموزش توضیح داد: «در اسناد سازمان ملل، یکی از مؤلفههای مهم آموزش باکیفیت، تفکر انتقادی است؛ یعنی فراهم کردن فرصتهایی برای دانشآموزان که بتوانند از منظرهای مختلف به یک موضوع بنگرند، آزادانه فکر کنند، به تجربه فضاهای مختلف بپردازند و در نتیجهگیری آزادی عمل داشته باشند. آموزش ایدئولوژیک با تفکر انتقادی در تضاد است. ترویج ایدئولوژی یعنی متقاعد کردن دانشآموزان به این که تنها یک راه درست، یک طرز فکر درست، یک زاویهدید درست و یک سبک زندگی مورد تایید و پذیرش وجود دارد و هرکس جز این فکر و انتخاب کند، از هنجارهای قابل پذیرش جامعه پا فراتر گذاشته است و طرد میشود. نتیجه نظام آموزشی ایدئولوژیک، پرورش نوجوانانی با ذهنهای بسته و بیگانه با مفاهیم مدرنی مثل مدارا، تنوع، احترام و دربرگیری است.»
علیاکبر مهدی، جامعهشناس هم مهمترین تاثیر ورود گسترده طلبهها به مدارس را قالبی کردن آموزش و پرورش و دانش در مدرسهها و ایجاد ایدئولوژیک زدگی بیشتری در محتوای درسها دانست.
به گفته او، چنین اقدامی در بلندمدت به پوسیدگی و عقبماندگی هر چه بیشتر ساختار فرهنگی و آموزشی جمهوری اسلامی منجر میشود: «جمهوری اسلامی فکر میکند با این اقدامات میتواند سیستم آموزشی ناتوان و ناقص خود را با تنفس بخشی مجدد زنده کند. واقعیت این است که اندیشههای قالبی و ایدئولوژیک در دنیای معاصر راه به جایی پیش نخواهند برد و جز ضرر برای جامعه و از بین بردن وقت و عمر جوانانی که در این مدرسهها درس میخوانند، چیزی نخواهند داشت.»
تقلای مقامهای آموزشی برای محدود کردن فضا
آموزش و پرورش همزمان با باز کردن درهای استخدامی به روی طلبهها و گروههای دیگر نزدیک به حکومت، معلمان معترض و منتقد را نیز به شیوههای مختلف سرکوب و از حضور در مدرسهها محروم کرده است. شهریور امسال در حالی خبر برگزاری آزمون استخدامی آموزش و پرورش منتشر شد که تعدادی از معلمان منتقد به شیوههای مختلف از ادامه کار محروم و از آموزش و پرورش اخراج شدند. پیش از آن هم گزارش شده بود تعدادی از معلمان فعال صنفی با حکم هیاتهای تخلف استانی، بازنشستگی پیش از موعد گرفتهاند. این اقدامات حکومت در کنار اعتراضات گسترده ۱۴۰۱، گویای نگرانی جدی مقامهای جمهوری اسلامی از اثرگذاری نوجوانان در رویدادهای آینده است.
سارا امتعلی در این باره گفت به نظر او، نظام آموزشی جمهوری اسلامی با مشاهده مطالبات دانشآموزان و شکل مطالبهگری بیپروا و جسورانه آنها دستپاچه است و در حال تقلا کردن برای هرچه محدودتر کردن فضا: «هر چند این شیوه جمهوری اسلامی در رسیدن به چنین هدفی، الزاما در درازمدت موفق نخواهد بود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر