تیم فوتبال دورتموند به فینال رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا، معتبرترین رقابتهای فوتبال اروپا و جهان صعود کرد. صعود این تیم که بسان شگفتی میماند، یادآور دو کودک جانباخته ایران در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بود؛ «کیان پیرفلک» و «سارینا اسماعیلزاده.»
هم کیان پیرفلک ۱۰ ساله و هم سارینا اسماعیلزاده ۱۶ ساله، از هواداران تیم فوتبال دورتموند آلمان بودند. پس از راه یافتن این تیم باشگاهی آلمان به فینال رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا، بسیاری از شهروندان ایرانی، یاد این دو را در شبکههای اجتماعی زنده کردند.
حالا دورتموند، تیم محبوب میلیونها انسان زنده و دو کودک کشته شده ایرانی، باید ۱۲خرداد۱۴۰۳ در ورزشگاه «ومبلی» لندن برای قهرمانی در لیگ قهرمانان، مقابل رئال مادرید، پرافتخارترین باشگاه فوتبال قرار بگیرد. قهرمانی دشوار است، اما غیر ممکن نیست.
چرا هواداری این دو کودک ایرانی که به دست نیروهای جمهوری اسلامی کشته شدند از تیم دورتموند، متفاوت از هواداری سایر تیمهاست؟
***
فلسفه محبوب دورتموند، فریادهای کشیش شهر
هواداران دورتموند، پیشروهای کنشهای اجتماعی هستند. برای آنها «دغدغه» و «موضوع»، فراتر از مرزها تعیین میشود. این شاید برگرفته از ریشه باشگاهی باشد که دسامبر۱۹۰۹، یعنی پنج سال قبل از جنگ جهانی اول، پایههایش در جلسهای در سالن «می نوشی» رستوران «ویل شوتز» (Wildschütz) شهر دورتموند گذاشته شد.
این جمع در پایان جلسه تصمیم میگیرند که باشگاهی را برای سامان دادن، حمایت و و کمک به ادغام کارگران، مهاجران و دورافتادههای اجتماعی با مردم آلمان تشکیل دهند. جوانانی که در این جلسه حضور داشتند، متشکل از گروهی از دانشجویان، کارگران و هنرمندان دورهگرد آلمانی بودند که پیشتر انتقادهایی به خط فکری سیاسی آلمان نازی و کلیسای کاتولیک داشتند. آنها نسبت به دور ماندن کارگران و همچنین آوارگان لهستانی و خارجی انتقادهایی داشتند و تصور میکردند «صرف نقد کردن سیاست و جامعه» دیگر کافی نیست.
در روزهایی که «آلمان نازی» تلاش میکرد در ورزش این کشور از شعار «نژاد برتر» و «ژرمن اصیل» برای جذب نیروهای ورزشی استفاده کند، موسسین جوان باشگاه دورتموند روی پلاکاری بزرگ نوشتند؛ «مهم نیست آلمانی باشید یا لهستانی، ژرمن اصیل باشید یا مهاجرانی از سرزمینهای دیگر، کاتولیک باشید یا پروتستان، کارگر باشید یا سرمایهدار؛ مهم این است که شما میخواهید فوتبال بازی کنید.»
اولین صدای مخالف با این پلاکارد اما نه از سوی حزب «راست افراطی» یا همان «حزب نازی» (NSDAP)، که از سوی «کلیسای کاتولیک» شهر دورتموند بلند شد.
«هوبرت دیوالد»، کشیش اعظم شهر، در سخنرانی خود که شباهتی بسیار به خطبههای نمازجمعه کنونی در ایران داشت، فوتبال را «عملی غیر خداجویانه» دانست و مدعی شد گروهی از جوانان در شهر دورتموند با بهانه فوتبال، بهدنبال ضربه زدن به باورهای ناسیونالیستی کشور آلمان هستند.
مخالفت کلیسا با تاسیس این باشگاه باعث به تعویق افتادن تولد آن به مدت یک سال و دو ماه شد. تا افتتاحش کردند، جنگ جهانی دوم به راه افتاد؛ ۱۸ تن از اعضای این تیم به اجبار به جبهههای جنگ رفتند و ۹ تن هرگز بازنگشتند. «فرانتز ژاکوبی»، یکی از موسسین باشگاه که همراه برادرش به جنگ رفت و فقط خودش زنده برگشت، در پایان جنگ جهانی دوم، این تیم را دوباره با همان شعار و اهداف به زندگی برگرداند.
دورتموند چگونه یاد دختران قربانی ایران را زنده نگه داشت؟
هواداران باشگاه دورتموند ۱۶مهر۱۴۰۱ (۸ اکتبر ۲۰۲۲) با همراه آوردن بنری که عکسی از سارینا اسماعیلزاده، دختر نوجوان ۱۶ ساله که پیراهن تیم فوتبال دورتموند را بر تن داشت، یاد او را با این جمله زنده نگه داشتند: «هی دورتموند. هفته گذشته تو یک هوادار را از دست دادی. سارینا اسماعیلزاده به دست جمهوری اسلامی در ایران کشته شد.»
حمایت هواداران دورتموند، مختص به هوادار بودن یا نبودن مردان و زنان در خارج از خاک کشورشان نیست؛ مانند شعاری که سالها قبل منجر به تاسیس این باشگاه شد؛ آنها فراتر از مرزها میروند.
هواداران دورتموند پیشاز این در سال ۱۳۹۸ نیز با همراه داشتن بنری، یاد و خاطره «سحر خدایاری»، ملقب به «دختر آبی» را در ورزشگاه باشکوه «وستفالن» (سیگنال ایدونا پارک) زنده نگه داشتند.
سحر خدایاری ملقب به دختر آبی، شهریور۱۳۹۸ پس از ماهها پیگیری پرونده قضایی خود به جرم «تلاش برای ورود به ورزشگاه آزادی و تماشای دیدار تیمهای استقلال و العین»، مقابل دادسرای تهران اقدام به خودسوزی کرد و درگذشت.
پس از بازتاب بینالمللی این اتفاق، فدراسیون جهانی فوتبال مجبور شد جمهوری اسلامی در ایران را برای برداشتن ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها زیر فشار بگذارد.
حالا با رسیدن نماینده متفاوت باشگاهی آلمان به لیگ قهرمانان اروپا، موجی از یادآوریهای کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی به باشگاه دورتموند نیز به راه افتاده است. یادآوریهایی با نام سارینا و کیان. دو فرزند ایران که به دست نیروهای حکومتی کشته شدند.
چرا دورتموند را دوست داشتند؟
آنچه در مورد محبوب شدن تیم دورتموند برای کیان پیرفلک و سارینا اسماعیلزاده، دو کودک کشته شده ایرانی در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ جلب توجه میکند، نوع نگاه این دو به تیمی است که مانند باشگاههای متمول و پرافتخار، هرساله به عنوان قهرمانی دست نمییابند.
دورتموند در فوتبال آلمان و اروپا بیش از آنکه یک «تیم» یا «باشگاه» باشد، یک «سبک اجتماعی زندگی ورزشی» است.
آخرین قهرمانی این تیم در بوندسلیگا آلمان به سال ۱۲–۲۰۱۱ برمیگردد؛ یک سال پیش از تولد کیان پیرفلک و وقتی که سارینا فقط ۶ سال داشت. بعید بهنظر میرسد هر دو کودک ایرانی، عاشق افتخارات این باشگاه شده باشند.
دورتموند تا پایان جنگ جهانی دوم، مظهری از یک مجموعه مبارزهطلب بود. مبارزاتی برای «همسانسازی» جامعه کارگری، حمایت از مهاجرین و ایستادن مقابل سیاست مذهبی؛ اما پس از جنگ جهانی، هویت این باشگاه با قهرمانی نیز پیوند خورد. دو قهرمانی پیاپی در سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷، از بورسیا دورتموند تیمی ساخت که میتوانست کنار قطبها، مبارزه کند.
هویت بورسیا دورتموند اما در طول زمان تغییر نکرد. باشگاهی که هرگز نکوشید در سالهای پس آرامش آلمان و اروپا، در مسیر سرمایهداری یا حضور در جمع باشگاههای کهکشانی قرار بگیرد.
دورتموند همچنین بهعنوان کارخانه بازیکنسازی فوتبال آلمان و اروپا نیز شناخته میشود. همین امروز ارلینگ هالند (در منچستر سیتی)، «جود بلینگهام» (در رئال مادرید)، «کریستین پولیشیچ» (در میلان)، «روبرت لواندوفسکی» (در بارسلونا) و «عثمان دمبله» (در پاریسنژرمن)، بخشی از ستارههایی هستند که این باشگاه آلمانی به فوتبال جهان تحویل داده است.
سارینا و کیان، شاید شیفته هویت دورتموند بودند؛ تیمی که حالا بدون این دو به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر