رسانهها سوژههای خود را براساس ارزشهای خبری انتخاب میکنند. «کثرت وقوع و دایره فراگیری رسانه»، «وسعت حادثه»، «معناداری» (به لحاظ فرهنگی و اجتماعی)، «انتظار»، «غیرمنتظره بودن» و «خاص بودن» ارزشهایی هستند که رسانهها را به پوشش یک رویداد یا انتخاب یک سوژه وا میدارند. اما نگاه به کودکان باید فرای ارزشهای خبری باشد؛ یعنی مستقل از ارزشهای خبری باید به آنها نگاه کرد و در پوشش رسانهای مسایل کودکان، باید منفعت و مصلحت آنها در اولویت قرار گیرد، نه ارزشهای خبری.
اما برخلاف حقوق کودکان و اصول روزنامهنگاری کودک، رسانهها هنوز به کودکان به عنوان سوژههای داغ نگاه کرده و بیتوجه به منافع عالیه کودکان، از آنها برای جلب توجه مخاطبان استفاده میکنند. حتی برخی والدین در شبکههای اجتماعی با بیتوجهی به حقوق کودکان، ویدیو و تصاویری از فرزندانشان منتشر میکنند که در تضاد با منافع آنها است.
***
گزارش روز ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ خبرگزاری «فارس» با عنوان «در دنیای کودکانه آرتین چه میگذرد؟ /پسر ایران میهمان خبرگزاری فارس شد»، به پسر بچهای پرداخته که پدر و مادر و برادر کودک خود را در حادثه تروریستی حرم شاهچراغ شیراز از دست داده است.
این خبرگزاری با دعوت از «آرتین سرایداران» به تحریریه خود، به گفتوگو با این کودک پرداخته و او را «پسر ایران» خوانده است.
این گزارش مصداق یک گزارش غیرحرفهای و مغایر اصول روزنامهنگاری کودک است که در آن ضمن بیتوجهی به حریم خصوصی و منافع این کودک، او را سوژه گزارشی کرده که از زوایای مختلف قابل نقد است.
در این گزارش آمده: «توی یک تحریریه خبری تا دلت بخواهد رایانه و تلفن همراه هست؛ همان لوازمی که وقتی بچهای نگاهش به آنها بیفتد، ساکت و آرام یک گوشه مینشیند و سرش را به بازیهای رایانهای گرم میکند و دلش را خوش. آرتین اما اهل یکجا نشستن نیست. کنجکاوی چندانی به این اقلام نشان نمیدهد. حتی وقتی میخواهی عکس، بازی یا فیلمی کودکانه در تلفن همراهت را به او نشان بدهی، رغبت نشان نمیدهد و میرود که به سبک خودش سرگرم و دلگرم شود. پیش خودت میگویی ماشاالله به این بچه، به این همه انرژی! زاویه و گوشهای نیست که از نظرش پنهان بماند. تقریباً تمام طبقات خبرگزاری را زیر پاهای کودکانه با تپش قلب کوچک و بیقرارش فتح میکند؛ فتحی دلنشین. حتی میداند که آخرین طبقه کجا است و کدام قسمت آنجا قرار دارد. آرتین رانندگی، قطاربازی و قلمدوش شدن را دوست دارد. خبرنگاران تحریریه هم سعی میکنند برایش کم نگذارند.»
این خبرگزاری در ادامه نوشته است: «بعد از این که اذان مغرب پخش میشود، همراه یکی از خبرنگاران گروه استانها خودش را به نمازخانه میرساند. بهرسم کودکی، عبادت کودکانه، بیوضو، سریع و دلنشینی به درگاه خدا هدیه میدهد و بعد هم میخواهد قرآن تلاوت کند و میکروفن را به سمت خودش میکشد و بهرسم خودش قاری قرآن میشود. حالا نوبت این است که از فرشهای آبیرنگ نمازخانه ماهی بگیرد. یکدفعه اما انگار که مزار پدر، مادر و برادرش در ذهنش تداعی شده باشند، یادی از مرگ، مزار و قبرستان میکند. ماهیگیری قاری کوچولو، بازی و شیطنت کودکانهاش اینجا ناتمام میماند.»
خبرگزاری فارس به نقل از خواهر آرتین و در حضور خودش میگوید: «آرتین هنوز هم به صداهای تقهدار و بلند حساس است. آن اوایل بیشتر. همینکه صدای بلندی که نمیدانست چیست و از کجا است، میآمد، رنگ از صورتش میپرید و به آبجی مریم که تنها یادگار مامان و بابا برای او و سرپرست آرتین است، میگفت که الآن شلیک میکند و همه ما میمیریم! خاطره مرد بیرحم تکفیری تفنگ به دست چهارستون بدنش را میلرزاند.»
چرا این گزارش مغایر اصول روزنامهنگاری کودک است؟
۱- آرتین پس از حادثه تروریستی حرم شاهچراغ، خاص شده و این خاص شدن، ارزش خبری است. مخاطب دوست دارد از سرنوشت او بداند ولی روزنامهنگار حق ندارد او را سوژه گزارش خود کرده و تصاویرش را در اشکال مختلف منتشر کند. اصولا نه آرتین، نه هیچ کودک دیگری نباید سوژه گزارش رسانهای شود. رسانهها باید به مسایل کودکان بپردازند، نه به کودکی خاص.
۲- آوردن کودکان به رسانهها و انتشار تصاویرشان میتواند امنیت آنها را به خطر اندازد. به همین دلیل، رسانهها مکلف هستند به جای گزارش در مورد یک کودک، به گونه فردی، از وضعیت کودکان به طور کلی گزارش تهیه کنند. نباید مهم باشد که داستان یک کودک چهقدر ارزش خبری دارد.
۳- همانطور که نباید به کودکان انگ زد، صفت و القاب هم نباید به کودکان داد. پسر ایران صفتی است که میتواند آینده آرتین را دستخوش تغییر و تحول کند؛ تغییری که روشن نیست برای او منفعتی در پی داشته باشد. القاب دادن به کودکان میتواند نوعی سلبریتی سازی باشد؛ اقدامی که در تضاد با منافع کودکان است. رسانهها مجاز نیستند کودکی را به کانون توجه عموم تبدیل کنند.
۴- نام و هویت کودک نباید در گزارش رسانهها مورد توجه قرار گیرد، خصوصا وقتی کودکی قربانی یک سناریو سیاسی یا یک حمله تروریستی یا یک جنگ و درگیری است. این بیتوجهی میتواند کودک را در معرض خطر قرار دهد.
۵- درست است که آرتین با خواهر ۲۰ ساله و شوهر خواهرش که این این روزها سرپرستی او را برعهده دارند، به خبرگزاری فارس رفته و حتما با رضایت آنها با آرتین مصاحبه و تصاویر او منتشر شده است ولی این از مسوولیت رسانه کم نمیکند. رسانه باید به تاثیر گزارش خود بر آینده این کودک توجه کند و از ورود به آن بپرهیزد. انتشار تصاویر کودک نیازمند رضایت سرپرست کودک است ولی وقتی روشن است که سرپرست کودک نسبت به حقوق کودک تحت سرپرستی خود بیتفاوت است، حتی با اجازه آنها نمیتوان تصویر کودک را در قابهای مختلف منتشر کرد.
۶- مصاحبه با کودکان قربانی خشونت نیازمند حساسیت بیشتر است. خبرنگار مجاز نیست کودک را در موقعیت آسیب مجدد قرار دهد. هر پرسشی و هر صحنهآرایی که خاطره آسیب را برای کودک زنده کند، میتواند او را در موقعیت آسیب مجدد قرار دهد؛ همانگونه که خبرگزاری فارس در این گزارش آورده است که آنها آرتین را به نمازخانه خبرگزاری برده و آنجا خاطره قتل پدر و مادر و برادرش را زنده کردهاند.
۷- بازی با احساسات مخاطبان، یکی از تاکتیکهای شناخته شده پروپاگاندا است. کودکان میتوانند بهترین سوژهها برای بازی با احساسات مخاطبان باشند ولی رسانهها مجاز به سوءاستفاده از کودکان برای بازیهای سیاسی و پروپاگاندا نیستند، زیرا کسانی که در این میان قربانی میشوند، کودکان هستند؛ کودکانی که به ابزاری برای بازی با احساسات مخاطبان تبدیل میشوند.
آرتین یک قربانی است و قربانی نیاز به حمایت و محافظت دارد، نه جلب توجه رسانهای. آوردن یک کودک قربانی به تحریریه یک رسانه و نشاندن او در برابر دوربین عکاسان و نگاههای ترحمآمیز خبرنگاران حاضر در تحریریه، لطف و خدمت به این کودک نیست، ظلم و مغایر اصول اخلاق روزنامهنگاری است.
پرهیز از بازنشر و به اشتراک گذاشتن این گزارش و لایک نکردن آن، راه مقابله با نقض حقوق کودکان در رسانهها است. توجه به حقوق کودکان یک مسوولیت جمعی است و همه شهروندان در برابر کودکان مسوول هستند و باید نسبت به نقض حقوق کودکان با حساسیت برخورد کنند. برخورد اعتراضی با رسانههای ناقض حقوق کودکان، مسوولیت مخاطبان و مدافعان حقوق کودکان است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر