یکی از شیوهها یا روشهای معمول در رسانهها برای گردآوری اطلاعات، مصاحبه/گفتوگو است. معمولا خبرنگاران برای دریافت اطلاعات و تحلیل اخبار و مسایل جامعه، به مصاحبه متوسل میشوند. به همین دلیل میتوان گفت اکثر روایتها و گزارشهای رسانهای بر پایه گفتوگو استوار است.
گفتوگو میتواند خبری، تحلیلی، تلفنی، غیررسمی، شخصی و… باشد. هر مصاحبه هم مشخصات و الزامات خاص خود را دارد؛ برای مثال، مصاحبه خبری، کوتاه، مستقیم، بدون هماهنگی یا مطالعه قبلی و به صورت آنی اتفاق میافتد ولی یک مصاحبه تحلیلی نیاز به تحقیقات مقدماتی، طراحی، هماهنگی قبلی و محیطی آرام و بدون استرس دارد. در مصاحبه تحلیلی، هم مصاحبهکننده و هم مصاحبهشونده نیاز به آمادهسازی و انسجام فکری دارند تا اطلاعات دقیق و بدون خطا به مخاطب منتقل کنند.
مصاحبه الزاما نباید چالشی باشد. در نقطه مقابل، استفاده از مصاحبه شونده برای تایید نظرات خود و انتقال یک خط فکری جهتدار به مخاطب نیز بیش از آن که کار رسانهای باشد، رسم پروپاگاندا است.
***
برای روشن شدن مساله، مصاحبه خبرنگار «جامجم» با دکتر «لیلا ثمنی»، عضو هیاتعلمی «دانشگاه الزهرا» که روز ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ با عنوان «حجاب و عفاف در سایه کمکاری مسوولان» را ببینید. در این مصاحبه، خبرنگار جامجم سوالها و جوابهای مصاحبه را آماده دارد و مصاحبه شونده را به تکرار آن وا میدارد.
او در مقدمه میگوید: «…اگر اقناع فکری اتفاق نیفتد، نسل نوجوان و جوان به راهی میرود که شکل بیرونی آن همانی است که به آن بیحجابی و بدحجابی میگوییم.»
سپس با این مقدمه وارد مصاحبه میشود و میپرسد: «آنچه از مشاهدات میدانی پیدا است، گویای روند فزاینده بدحجابی در کشور است. به نظر شما چرا جامعه ما به این نقطه رسیده است؟»
و در جواب میشنود: «روند بدحجابی که قبلا بهصورت آرایشهای غلیظ یا حجابهای سست با حرکتی کند در حال پیشرفت بود، اکنون با حرکتی تندتر در حال بروز و ظهور است. به عبارت دیگر، گرچه در ماههای اخیر و بهخصوص بعد از اغتشاشات به این علت که روند رسیدگی به بدحجابی و بیحجابی ضعیف شد، تعداد بیشتری از بانوان جامعه حجابشان را ضعیف کردند ولی اینطور نیست که بگوییم همه جامعه یا اکثر قریب به اتفاق افراد درگیر شدهاند. …مطالعات علمی نیز ثابت کرده که وضعیت حجاب با میزان خشونت جنسی علیه زنان رابطه مستقیم دارد و هر قدر آمار کشف حجاب بالا برود، آمار خشونتهای جسمی، کلامی و رفتاری نیز افزایش مییابد. بنابراین اگر زنان ما دنبال امنیت و آرامش هستند، باید با پوشش مناسب خود، امنیت جامعه را نیز حفظ کنند.»
خبرنگار جامجم بلافاصله سوال دوم را مطرح میکند و میپرسد: «بیشک یکی از دلایلی که وضعیت حجاب و عفاف در جامعه ما را به نقطه کنونی رسانده، ضعف نهادهای فرهنگی بوده است. به نظر شما کمکاریهای فرهنگی چهطور بستر بدحجابی در کشور را مهیا کرده و مهمترین ضعف در این حوزه چیست؟»
لیلا ثمنی نیز این گونه پاسخ میدهد: «معتقدم مهمترین ضعف نهادهای فرهنگی در کشورمان، عدم تبیین مساله حجاب است. زنی که بداند حجاب او چه تاثیر مثبتی بر تشکیل و تحکیم خانواده، تربیت فرزندان و سلامت و امنیت محیط کار و اجتماع دارد، قطعا حجاب را رعایت میکند. اما این تبیین سالها است که صورت نگرفته و فلسفه حجاب آنطور که نیاز بوده، بیان نشده است. ما کمتر جملاتی را در سطح عمومی میشنویم که درباره فواید حجاب یا درباره آسیبهای نبود حجاب در جوامع غربی و جامعه خودمان صحبت کند. ضرورت رعایت حجاب و عفاف به قدری عقلانی و منطقی است که فقط کافی است دربارهاش خوب صحبت شود و درباره فواید رعایت آداب پوشش و رعایت حیا در کلام، رفتار، نگاه و پوشش تبیین صورت گیرد اما نهادهای فرهنگی ما چنین کارهایی را انجام ندادهاند.»
این مصاحبه از چند زاویه قابل توجه است:
۱- تولید اطلاعات جعلی
مصاحبه شونده در این گفتوگو، ادعاهای بیاساس طرح میکند و مورد پرسش خبرنگار جامجم واقع نمیشود. چراکه هم پرسشها و هم پاسخها، جهتدار و در راستای تبلیغ سیاست رسمی نظام جمهوری اسلامی هستند، نه افزایش آگاهی مخاطب. مصاحبهشونده مدعی میشود:
- مطالعات علمی نیز ثابت کرده که وضعیت حجاب با میزان خشونت جنسی علیه زنان رابطه مستقیم دارد و هر قدر آمار کشف حجاب بالا برود آمار خشونتهای جسمی، کلامی و رفتاری نیز افزایش مییابد. بنابراین اگر زنان ما دنبال امنیت و آرامش هستند، باید با پوشش مناسب خود، امنیت جامعه را نیز حفظ کنند.
- ما کمتر جملاتی را در سطح عمومی میشنویم که درباره فواید حجاب یا درباره آسیبهای نبود حجاب در جوامع غربی و جامعه خودمان صحبت کند.
- ضرورت رعایت حجاب و عفاف به قدری عقلانی و منطقی است که فقط کافی است دربارهاش خوب صحبت شود.
- اگر افراد مغرض را کنار بگذاریم، سایر افراد نیز حجاب را بحثی عقلی میدانند که برای حضور اجتماعی موثر و رشد استعدادها ضروری است.
نه مصاحبهشونده میگوید منبع اطلاعاتش کجا است و این تحقیقات کجا انجام شدهاند و نه مصاحبه کننده از او میپرسد. چراکه «فکت» و «مستند بودن ادعاها»، مساله پروپاگاندا نیست. برای پروپاگاندا مهم این است که خط فکری خود را به گونهای جهتدار تبلیغ کند که بر مخاطب اثر بگذارد. در واقع انحراف افکار عمومی هدف است، نه آگاهی بخشی.
۲- تولید کلیشه جعلی
مصاحبه شونده میگوید: «ما کمتر جملاتی را در سطح عمومی میشنویم که درباره فواید حجاب یا درباره آسیبهای نبود حجاب در جوامع غربی و جامعه خودمان صحبت کند.» معرفی غرب به عنوان نماد بیحجابی، یک کلیشه کاملا جعلی است، زیرا حجاب خارج از جهان اسلام (آن هم در برخی جوامع اسلامی) و اقلیتی در میان یهودیان، موضوعیت ندارد؛ یعنی بیحجابی به همان اندازه در چین و کره و اندونزی جاری است که در امریکا و انگلیس و فرانسه. ارجاع ذهن مخاطب به غرب در مواجهه با موضوعی به نام بیحجابی، ترویج کلیشهای جعلی برای چیدن محصول ترویج غربستیزی است. به همین دلیل مروجان سیاستهای تحمیلی جمهوری اسلامی فکر میکنند با چنین کلیشههای جعلی میتوانند سیاستهای خود را موجه نشان دهند.
۳- نقض اصل بیطرفی
رسانهها مکلف به رعایت اصل بیطرفی و پرهیز از جانبداری در تولید و انتقال اطلاعات هستند. به همین دلیل، معمولا رسانههای مستقل در تحلیل موضوعاتی که موافقان و مخالفانی در جامعه دارند، میکوشند چند صدایی را رعایت و موضوع را با مشارکت تعداد بیشتری از صاحبنظران به بحث بگذارند تا همه صداها شنیده شوند. مصاحبه تک صدایی در چنین موضوعاتی نه تنها خلاف اخلاق حرفهای بلکه مخدوش کننده اعتبار رسانهای است.
آنچه سبب میشود چنین مصاحبههایی به عنوان محتوای تولیدی، در رسانههای داخل منتشر شوند، از یک واقعیت نشات میگیرند و آن این که این رسانهها مستقل نیستند بلکه بنگاههای تبلیغاتی وابسته به حکومت هستند که دخل و خرجشان را نیز حکومت تامین میکند. بنابراین داشتن کارکرد حرفهای و اخلاقی برای آنها بلاموضوع است. کار آنها تبلیغ و تحمیل سیاستهای حکومت و به انحراف کشاندن افکار عمومی است؛ رسانههایی که مضر شناخته میشوند و حفاظت از خود و دیگران در برابر آنها شرط عقل است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر