close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

برلین؛ شهر یادبودها

۱۹ مهر ۱۴۰۲
میفنوی کریگی
خواندن در ۵۸ دقیقه
دکتر «کلاوس مولر»، نماینده «موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده» در اروپا، در سری ویدئوهای «برلین: شهر یادبودها» به نقش و اهمیت یادبودهای تاریخی می‌پردازد
دکتر «کلاوس مولر»، نماینده «موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده» در اروپا، در سری ویدئوهای «برلین: شهر یادبودها» به نقش و اهمیت یادبودهای تاریخی می‌پردازد
تقریباً پانصد هزار مردم روما و سینتی که پیش از این «کولی» نامیده می‌شدند توسط نازی‌ها کشته شدند. بنای یادبود  روماها و سینتی ها در برلین
تقریباً پانصد هزار مردم روما و سینتی که پیش از این «کولی» نامیده می‌شدند توسط نازی‌ها کشته شدند. بنای یادبود روماها و سینتی ها در برلین
«پیتر آیزنمن»، هنرمند آلمانی، از سال ۱۹۹۲ تا کنون هزاران سنگ یادبود به یاد بازماندگان هولوکاست ساخته که در پیاده روهای سراسر اروپا قرار دارند
«پیتر آیزنمن»، هنرمند آلمانی، از سال ۱۹۹۲ تا کنون هزاران سنگ یادبود به یاد بازماندگان هولوکاست ساخته که در پیاده روهای سراسر اروپا قرار دارند
هزاران مرد همجنس گرا در دوران نازی‌ها در اردوگاه‌های کار اجباری و اردوگاه‌های مرگ زندانی و کشته شدند. عکس «والتر جان» در اردوگاه مرگ آشویتز، ۱۹۴۱
هزاران مرد همجنس گرا در دوران نازی‌ها در اردوگاه‌های کار اجباری و اردوگاه‌های مرگ زندانی و کشته شدند. عکس «والتر جان» در اردوگاه مرگ آشویتز، ۱۹۴۱
یادبود «قربانیان یهودی اروپایی» در برلین پس از سال‌ها مذاکره بین جامعه مدنی و دولت در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد
یادبود «قربانیان یهودی اروپایی» در برلین پس از سال‌ها مذاکره بین جامعه مدنی و دولت در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد
جامعه مدنی و دولت آلمان از «اردوگاه ساکسن هاوزن» در شمال برلین به عنوان موزه و موسسه آموزشی استفاده می‌کنند
جامعه مدنی و دولت آلمان از «اردوگاه ساکسن هاوزن» در شمال برلین به عنوان موزه و موسسه آموزشی استفاده می‌کنند
«یادبود قربانیان معلول ذهنی و جسمی» در برلین. افراد معلول ذهنی و جسمی اولین قربانیان ماشین آدم کشی نازی‌ها بودند
«یادبود قربانیان معلول ذهنی و جسمی» در برلین. افراد معلول ذهنی و جسمی اولین قربانیان ماشین آدم کشی نازی‌ها بودند

برلین شهر یادبودها است ولی این وصف همیشه درباره‌ این شهر صادق نبوده است. سال‌های پس از جنگ در سطح ملی، بحث‌های داغی مطرح بود مبنی بر این که آلمان چه‌طور می‌خواهد گذشته هولناک خود را به یاد بیاورد و با آن مواجه شود. این بحث‌ها تا امروز هم‌چنان ادامه دارند. دولت‌های آلمان پس از پایان جنگ یا تمایلی به ساخت بناهای یادبود و یادوراره‌ها از خود نشان نمی‌دادند یا دقیقاً نمی‌دانستند بهترین راه برای اجرای آن‌ها چیست. در نهایت این شهروندان بودند که پا پیش گذاشتند.

دکتر «کلاوس مولر»، نماینده اروپا در «موزه یادبود هولوکاست» در امریکا بر این نکته تاکید دارد که بیشتر بناهای یادبود در نتیجه تلاش‌های بخش کوچکی از مردم ساخته شدند؛ مردمی که عیمقاً بر اهمیت و لزوم ساخت این بناها تاکید می‌کردند. 

در آلمان ساخت یک بنای یادبود جدید می‌تواند به بحثی داغ در سطحی ملی دامن بزند؛ هم به دلایل شخصی و هم به دلایل سیاسی.

آلمان چه‌طور به نقشی که در کشتار اروپاییان اروپا داشته، پرداخته است؟ آیا با اقدامات خود علیه اقلیت‌های سرکوب‌ شده‌ای مانند «روماها» و «سینتی‌ها»، هم‌جنس‌گرایان، «شاهدان یهوه» و یا افرادی با ناتوانایی‌های ذهنی و جسمی آن مواجه شده است؟ پس از «اتحاد دوباره» (reunification) آلمان، دولت این کشور می‌خواست چه پیامی را به جهان درباره نگرش خود نسبت به گذشته کشور منتقل کند؟ بناهای یادبودها چه معنایی برای قربانیان دارند؟

«مازیار بهاری»، موسس «ایران‌وایر» به برلین سفر کرد تا با کلاوس مولر ملاقات کند و مجموعه فیلم‌های کوتاهی را برای «پروژه سرداری» بسازد. این فیلم‌ها در وب‌سایت «ایران‌وایر» و شبکه‌های اجتماعیِ وابسته به آن، به انگلیسی و فارسی منتشر شده‌اند. 

دکتر مولر مشاور بین‌المللیِ موسسه‌های فرهنگی، موزه‌‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO) است. حوزه پژوهش مولر بر اسناد هولوکاست، آموزش درباره آن، یهودستیزی و جلوگیری از وقوع نسل‌کشی است. 

بهاری و مولر چندین روز را صرف بازدید از شش بنای یادبود در برلین کردند و درباره شکل‌گیری و ایجاد این بناها و اهمیت‌ آن‌ها در حال حاضر و نیز اهمیت‌ بالقوه‌ این یادبودها در آینده حرف زدند.

 

اردوگاه کار اجباری زاکسن‌هاوزن و مرکز اسناد

اردوگاه کار اجباری «زاکسن‌هاوزن» در ۳۵ کیلومتری شمال برلین، پایتخت آلمان، جایگاه خاصی در میان اردوگاه‌های کار اجباری دارد که پس از به قدرت رسیدن نازی‌های در سال ۱۹۳۳ به سرعت گسترش یافتند. 

مولر می‌گوید وقتی در سال ۲۰۲۳ وارد این اردوگاه می‌شوی، اولین چیزی که می‌بینی، رنگ سبز است و گل‌ها و گیاهان: «خیلی آرامش دارد. ولی در عین حال، این همان جایی است که در آن صدها هزار انسان زندانی بودند و با وحشتی دست و پنجه می‌کردند که در تخیل نمی‌گنجد.» 

از آن‌چه در آن روزها رخ داده بود، چیزهای اندکی مانده است. بخشی به این دلیل بوده که نازی‌ها در پایان جنگ، شواهدِ به جای مانده را نابود کردند و بخشی هم البته به این دلیل است که دولت‌های آلمان غربی و شرقی اردوگاه‌های کار اجباری را به بنای یادبود بدل کردند و در نتیجه در بعضی موارد، سربازخانه‌ها، بازداشتگاه‌ها و دیگر قسمت‌های اردوگاه‌ها را از میان بردند.

هدف از حفظ اردوگاه کار اجباری زاکسن‌هاوزن این بوده که خشونت و کشتار بی‌سابقه‌ای که در آن رخ داده است را به شکلی انضمامی نشان دهند. 

به اعتقاد مولر، این بنای یادبود که در سال ۱۹۶۱ افتتاح شد، روایت‌های افراد را بیان می‌کند تا دریابیم که این‌ها صرفاً گروهی قربانی نبوده بلکه هر یک از آن‌ها یک فرد بوده‌اند. 

حتی در شرایطی که شواهد فیزیکی اندکی باقی می‌ماند، حفظ یک مکان فیزیکی به بازدیدکنندگان فضایی می‌دهد تا درباره آن‌چه در آن فضا رخ داده است، تامل کنند. 

از میان ۴۴هزار اردوگاهی که در سراسر اروپا بوده، تنها شش هزار اردوگاه حفظ شده‌ است. مولر معتقد است که با جمع‌آوری و طبقه‌بندی اسناد و نمایش آن‌چه در اردوگاه‌هایی مانند زاکسن‌هاوزن اتفاق افتاده، می‌توان آن جهان را درک کرد: «جهانی که به یک معنا از بین رفته و فاصله بسیار زیادی از ما دارد ولی به معنایی دیگر، تنها دو نسل پیش اتفاق افتاده است.»

او به این نکته مهم اشاره می‌کند: «این‌ها صرفاً نتیجه تصمیمات گروه کوچکی از نخبگان نازی نبودند بلکه بسیاری از مردم عادی هم به شکلی از آن حمایت کردند، به آن پیوستند و یا چشمان خود را بستند و نسبت به رنجی که در اطراف‌شان بود، بی‌تفاوت ماندند.»

مولر می‌گوید سوال مهمی که وجود دارد، این است که آلمان و دیگر کشورهای جهان چه درس‌هایی از آن‌چه اتفاق افتاد، گرفتند: «با درک این مکانیسم‌ها و با درک ساختارهایی که قتل‌عام را ممکن و تسهیل می‌کند، این امید مطرح می‌شود که بتوانیم مکانیسم‌هایی ایجاد کنیم تا از تکرار آن در آینده جلوگیری شود.»

به یاد آوردنِ نازی‌ها و اعمال آن‌ها در گذشته، امروزه هم‌چنان از اهمیت بالایی برخوردار است. 

به اعتقاد مولر، در بین نسل‌های جوان‌تر علاقه‌ رو به افزایشی وجود دارد تا اتفاقات گذشته را معنا و راه‌های تازه‌ای را پیدا کنند تا با زبان خود، به بیان آن معنا بپردازند. بناهای یادبود در این مسیر به آن‌ها کمک می‌کنند: «متاسفانه اگر به اروپا در سال ۲۰۲۳ نگاه کنیم، می‌بینیم که یهودستیزی اروپا را ترک نکرده است. فاشیسم هم اروپا را ترک نکرده است. بنابراین، نگاه کردن به گذشته فقط یک سوال یا نگرش فلسفی نیست بلکه یک نیاز سیاسی هم هست. نکند دوباره به درون دوران تاریکی بیفتیم  که از آن بیرون آمده‌ایم.»

 

بنای یادبود یهودیان کشته شده اروپا

پس از نزدیک به ۲۰ سال بحث و جدل عمومی، بنای «یادبود یهودیانِ کشته شده اروپا» در نهایت در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد. 

با این که بحث درباره ساخت یادبودی برای قربانیان یهودی هولوکاست نخست در اواخر سال‌های دهه ۱۹۸۰ آغاز شد، تقریباً ۱۰ سال طول کشید تا مجلس آلمان طرح آن را تصویب کند. 

مولر معتقد است: «همیشه نوعی عدم رضایت در این خصوص وجود داشته است که کشور چه‌طور باید به گذشته وحشیانه خود بپردازد. به‌ویژه در سال‌های پس از جنگ، شهروندان آلمان به این ایده دامن می‌زدند که تمام آن ماجراها به دست چند رهبر نازی رخ داده که مردم بی‌گناه آلمان را به شکلی شیطانی فریب داده بودند. این نوع روایت، این خواست را پیش می‌کشید که گذشته را به یاد نیاوریم و به عقب نگاه نکنیم.»

در اواخر سال‌های دهه ۱۹۸۰، گروه کوچکی این استدلال را مطرح می‌کردند که آلمان به یک بنای یادبود مرکزی برای گرامی‌داشت شش میلیون یهودی نیاز دارد که توسط رژیم نازی کشته شدند. 

این مساله به تدریج به بحثی عمومی در فضای کشور تبدیل شد. بعضی مخالف بودند که در پایتخت کشور چنین اهمیت و بهایی به این مساله داده شود. ولی سوال اساسی در واقع این بود که آلمانی که تازه متحد شده بود، می‌خواهد چه رفتاری در پیش بگیرد؟ «آیا احساس مسوولیت می‌کند و می‌خواهد مسوولیت یادبود هولوکاست را در آلمان برعهده بگیرد و آن را در مرکز سیاست‌هایش، رهیافت و نگاهش و جهت‌گیری‌های اخلاقی‌ خود قرار دهد؟»

بحث و جدل درباره ساخت یادبودها در پیش‌زمینه اتحاد دوباره آلمان شرقی و غربی رخ داد؛ به‌ویژه در شرایطی که پایتخت کشور مجدداً به برلین تغییر می‌یافت که پایتخت «رایش سوم» و مرکز طراحی «راه‌حل نهایی» بود. 

این نکته به اعتقاد میلر، این سوال را پیش می‌کشید که ‌آلمان چه‌طور می‌تواند به جلو حرکت کند اگر به گذشته جایگاهی برجسته‌ و قابل رویت‌ ندهد. 

فرایند اتحاد دوباره آلمان، هم در داخل و هم خارج از کشور با دقت و نگرانی رصد می‌شد. این اتحاد چه معنایی برای اروپا داشت؟ آلمان روی چه چیزی تمرکز خواهد کرد؟

مولر ساخت این بنای یادبود را پاسخی به این پرسش‌ها می‌داند و آن را رفتاری بسیار روشن توصیف می‌کند مبنی بر این که گذشته آلمان به سیاست‌های حکومتی خود در آینده جهت می‌دهد. 

به محض آن‌که حکومت آلمان موافقت کرد، دو مسابقه در مورد نحوه ساخت بنای یادبود برگزار شد. این بنای چشم‌گیر فرم کاملاً تازه‌ای دارد: «ورودی ندارد. خروجی ندارد. اسمی ندارد. جایی نوشته نشده که این یادبودی است برای یهودیان کشته شده اروپا. هیچ اشاره‌ای هم به جنایت‌کاران نشده است.»

مولر می‌گوید: «این یادبودی است که از بازدیدکنندگانِ خود دعوت می‌کند تا خودشان فکر کنند. البته این انتقاد را هم می‌شود به آن وارد کرد که وجه آموزشی ندارد. جواب را به شما نمی‌دهد. چیزی که نهایتاً می‌گوید، این است که این سوال شما است.»

مولر متذکر می‌شود که این بنای یادبود از بلوک‌های بتنی درست شده است: «اگر بحث و جدل‌های عمومی نداشته باشید، اگر یادبود و گرامی‌داشت‌ نداشته باشید و اگر جامعه مدنی به طور مستمر حضور نداشته باشد، به تدریج به مشتی سنگ بدل می‌شود.» 

 

بنای یادبود قربانی‌های سینتی و رومای ناسیونال سوسیالیسم

این بنای یادبود، هم به بازدیدکنندگان فضایی می‌دهد تا با خود تامل کنند و هم دانش و اطلاعات آن‌ها را درباره این بخش از تاریخ آلمان افزایش می‌دهد. این اقلیت قومی از گروه‌های متمایزی موسوم به «قبیله» یا «ملت» تشکیل شده است. سینتی‌ها عمدتاً در آلمان و اروپای غربی ساکن بودند و روماها عمدتاً در اتریش و شرق و جنوب اروپا. 

روماها از جمله گروه‌هایی بودند که رژیم نازی و رژیم‌های هم‌دست آن‌ در سال‌های جنگ جهانی دوم و پیش از آن آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند و به قتل می‌رساندند. تعداد دقیق روماهایی که نازی‌ها و متحدان‌شان به قتل رساندند، مشخص نیست. تخمین زده می‌شود که دست‌کم ۲۵۰ هزار رومای اروپایی در دوران جنگ جهانی دوم کشته شده باشند ولی این رقم می‌تواند به ۵۰۰ هزار هم برسد. 

این بنای یادبود که در نزدیکی پارلمان آلمان قرار دارد، برکه کوچکی است با مثلثی سنگی در وسط آن که هر روز گل تازه‌ای در آن گذاشته می‌شود. در لبه برکه، شعر «آشویتس»، سروده «سانتینو اسپینلو»، شاعر ایتالیایی رومایی به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و رومایی نوشته شده است: «صورت مغروق/ چشمان خاموش/ لب‌های سرد/ سکوت/ قلبی پاره/  بدون نفس/ بدون کلمات/ بدون اشک.»

این بنای یادبود هم‌چنین از دیواری شیشه‌ای تشکیل شده که گاه‌شمارِ آن‌چه بر روماها و سینی‌ها رفته است را نشان می‌دهد؛ روایتی که گاهی در مباحث عمومی جایی پیدا نمی‌کند. 

مولر می‌گوید: «وقتی از این بنای یادبود بازدید می‌کنید، نه فقط چیزی را به یاد می‌آورید بلکه چیزی هم یاد می‌گیرید. این نکته مهمی است.»

نکته مهم دیگر درباره این بنا این است که تنها یک نقطه ورود و یک نقطه خروج دارد و این از نظر مولر، احساسِ در مکان بودن را ایجاد می‌کند: «در مکانی آرام؛ مکانی که می‌توانید در آن احساس کنید. موضوع حرمت و احترام هم در میان است.»

طرح‌های اولیه برای ساخت این بنای یادبود به سال‌های دهه ۱۹۹۰ برمی‌گردد. به دلایل مشکلاتی در ساخت‌و‌ساز و همین‌طور کمبودهایی در بودجه، ساخت این بنا سال‌ها به تعویق افتاد و در نهایت در سال ۲۰۱۲ افتتاح شد. 

مولر افتتاح این بنای یادبود را برای جامعه روماها و سینتی‌ها لحظه‌ «رهایی» و «افتخار» توصیف می‌کند که در نهایت دیده و به رسمیت شناخته شدند: «در نهایت به شما یادآور می‌شود که درباره گروه‌هایی از افراد حرف نمی‌زنیم، درباره خودِ افراد حرف می‌زنیم، خانواده‌‌های‌شان و زندگی‌های‌شان.»

وقتی بناهای یادبودی از این دست در مرکز برلین وجود دارند، رهگذرانی که از کنار آن‌ها رد می‌شوند، می‌توانند سری هم به آن‌ها بزنند. به اعتقاد مولر، این وجه مهمی از یک بنای یادبود است: «نازی‌ها جنایات خود را در روز روشن، جلوی چشم مردم مرتکب شدند و یادبودها هم باید این نکته را منعکس کنند. یادبود و گرامی‌داشت در وسط همان جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنید، اتفاق می‌افتد، لازم نیست برای آن به جای دیگر بروید.»

 

یادبود هم‌جنس‌گرایانی که توسط نازی‌های مورد آزار و اذیت قرار گرفتند

 این بنای یادبود که در سال ۲۰۰۸ افتتاح شد، از این جهت خاص و نامتعارف است که دو هدف و رسالت را پی می‌گیرد. هدف اول و اصلی آن، گرامی‌داشت هم‌جنس‌گرایانی است که قربانی ناسیونال سوسیالیسم شدند. ولی پارلمان آلمان در عین حال بر این باور است که آلمان به دلیل تاریخ خود، این مسوولیت خاص را نیز برعهده دارد که با نقض حقوق افراد جامعه «ال‌جی‌بی‌تی» در سراسر دنیا به طور فعالانه مقابله کند.

مولر با این که خود هم‌جنس‌گرا است و در آلمان غربی بزرگ شده، از آزار و اذیت هم‌جنس‌گرایان توسط نازی‌ها اطلاعی نداشته است. می‌گوید در بیست‌ و چند سالگی‌ از این موضوع مطلع و بعدها این به موضوع اصلی کارش تبدیل شده بود.

برداشت آلمان از این موضوع و اذعان به آن در طی دوران کاری و تحصیلی مولر به شدت تغییر کرده است. در دهه‌های پس از جنگ، مورخان توجهی به آزار و اذیت افراد جامعه ال‌جی‌بی‌تی توسط نازی‌ها نداشتند و در نتیجه، در یادبودها منعکس نمی‌شد؛ چنان‌که گویی این موضوع بخشی از بی‌عدالتی‌های نازی‌ تلقی نمی‌شد. 

بند ۱۷۵ قانون جزایی آلمان که روابط جنسی بین مردان را جرم محسوب می‌کند، در آلمان غربی تا سال ۱۹۶۹ به همان صورتی که در دوران نازی نوشته شده بود، باقی مانده بود. حدود ۱۰۰ هزار مرد بر اساس همین بند مورد بازجویی و تفحص قرار گرفته و نیمی از آن‌ها هم محکوم شدند؛ از جمله هم‌جنس‌گرایانی که «مجرم سابقه‌دار» نامیده می‌شدند. 

در نهایت، برای نخستین بار در سال‌های دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بود که محققان برخورد با هم‌جنس‌گرایان در دوران نازی‌ها را ثبت و مستند کردند. افتتاح این بنای یادبود لحظه‌ای بسیار مهم برای دولت آلمان بود که به طور علنی این بخش از تاریخ خود را به رسمیت شناخت و به آن اذعان کرد. 

مولر می‌گوید اگرچه امروزه وضعیت عمیقاً تغییر کرده است ولی بسیاری از هم‌جنس‌گرایان در دوران نازی‌ها در اردوگاه‌های کار اجباری زندانی بودند و تا زمانی که هنوز زنده بودند، دولت آلمان به آن‌چه بر آن‌ها گذشته بود، اذعان نمی‌کرد. در نتیجه، بسیاری از هم‌جنس‌گرایانی که جان سالم به در بردند، هرگز در طول عمرشان به عنوان قربانی شناخته نشدند. 

این بنای یادبود هم مانند بنای یادبود یهودیان کشته شده اروپا، محصول یک مسابقه‌ بود. بر اساس طرحی که برنده مسابقه شد، از داخل بنای یادبود فیلمی پخش می‌شد که در آن دو مرد دارند یک‌دیگر را می‌بوسند. 

البته این ویدیو به بحث‌های داغ و مفصلی دامن زد؛ به‌ویژه از جانب جامعه هم‌جنس‌گرایان زن که می‌گفتند آن‌ها در این یادبود حذف شده‌اند. 

با توجه به اهداف دوگانه این بنای یادبود که متوجه حقوق برابر برای افراد جامعه ال‌جی‌بی‌تی نیز می‌شود، گنجاندن زنان هم‌جنس‌گرا در زبان تصویریِ این یادبود به طور وسیع مورد توافق قرار گرفت و در ویدیوی بعدی که برای یادبود تهیه شد، به نمایش درآمد. در سال‌های اخیر، هر چند سال یک بار ویدیو را عوض می‌کنند و فیلم کوتاه جدیدی را نشان می‌دهند. 

این بنای یادبود از همان سالی که افتتاح شد تا کنون، چندین بار مورد تخریب و آسیب واقع شده است. 

 

 بنای یادبود تی۴ برای قربانیان برنامه اتانازی نازی‌ها

افرادی که ناتوانایی ذهنی و جسمی داشتند، گروه دیگری بودند که در ابتدا آزار و اذیت نازی‌ها علیه آن‌ها به رسمیت شناخته نشد. به همین دلیل، این نکته بسیار مهم است که بنای یادبود «تی‌۴» نه فقط مکانی است برای گرامی‌داشت یاد و خاطره قربانیان برنامه «اتانازی» نازی‌ها بلکه منبعی است برای به دست آوردن اطلاعات و دانش بیشتر درباره این موضوع. 

این بنا که به یاد ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار بیمار معلولی که قربانی برنامه اتانازی نازی‌ها بودند ساخته شد، در خیابان «تیرگارتن‌اشتراسه» شماره چهار (تی‌۴) قرار دارد؛ یعنی در همان خیابانی که دفتر اصلی برنامه اتانازی در آن قرار داشت. 

این بنای یادبود اطلاعاتی را درباره برنامه اتانازی و نحوه اجرای آن در اختیار بازدید کننده قرار می‌دهد و زندگی افرادی را روایت می‌کند که از مراکزی که در آن مراقبت می‌شدند، انتقال می‌یافتند و توسط پزشکان و پرستارانِ مراکزِ کشتار تی‌۴ و مراکز اتانازی در آلمان و سرزمین‌هایی که به خاک این کشور ضمیمه شده بودند، به اجبار عقیم‌ می‌شدند و یا به قتل می‌رسیدند. نمایشگاهی که در این بنای یادبود هست، به زبانی روایت شده است که برای افراد با توانایی‌های متفاوتی در خواندن قابل فهم باشد. 

مولر می‌گوید این گروه از قربانیان – که عمدتاً مسیحیانی آلمانی بودند – در ایدئولوژی «بهداشت نژادی» نازی‌ها نمی‌گنجیدند. نازی‌ها کسی را که توانایی کار کردن نداشتند، بی‌ارزش و بی‌فایده می‌دانستند و او را می‌کشتند. 

بنای یادبود تی‌۴ به همت گروه کوچکی از شهروندان ساخته شد که تاکید می‌کردند قربانیانی که از نظر ذهنی و جسمی معلولیت داشتند، نیاز به یادبودی درخور دارند. 

این گروه دور هم جمع شدند، ایده را پرورش دادند و به شکلی دقیق آن را مطرح کردند. پارلمان آلمان هم با آن موافقت کرد. در سال ۲۰۱۴، این بنای یادبود روبه‌روی ساختمان ارکستر فیلارمونیک برلین افتتاح شد؛ یعنی درست همان جایی که مقامات رژیم نازی عملیات تی‌۴ را طراحی کرده بودند؛ عملیاتی که شامل قتل نظام‌مند معلولان توسط نازی‌ها می‌شد.

 

سنگ‌های مانع (Stolpersteine)

ایده اولیه «سنگ‌های مانع» یا «سنگ‌های یادبود» در سال ۱۹۹۳ توسط هنرمند آلمانی، «گونتر دمنیگ» مطرح شد ولی از آن سال تا کنون اجرای این ایده مسیرهای متفاوتی را طی کرده است. تا این لحظه، حدود ۱۰۰ هزار سنگ مانع، نه فقط در آلمان بلکه در سراسر اروپا وجود دارند که هر کدام در واقع یادبودی هستند به احترام قربانیان نازی‌ها. 

هر سنگ مانع صفحه‌ای است برنجی که در مقابل خانه کسی نصب شده که تا پیش از انتقال به اردوگاه‌ و یا به قتل رسیدن، در آن محل زندگی می‌کرده است. روی هر سنگ نوشته شده است «این‌جا زندگی می‌کرد». بعد نام فرد، تاریخ تولد و تاریخ و محل انتقال یا مرگ او در صورتی که اطلاعی از آن در دست باشد، نوشته شده است. 

مولر توضیح می‌دهد که این سنگ‌ها خیلی ظریف‌ هستند: «حضور خودشان را اعلام نمی‌کنند. می‌توانند به معنای دقیق کلمه، مانع راه رفتن‌تان بشوند، روی آن‌ها سکندری بخورید و یا این که فقط آن‌ها را ببینید و از خودتان بپرسید این چیست؟»

به همین دلیل است که این سنگ‌ها به شکل اثرگذاری یادآور می‌شوند که چه‌طور هر محله تحت‌الشعاع انتقال و تبعید هم‌محله‌ای‌ها، دوستان، همکاران، و اعضای خانواده قرار می‌گرفت.

سنگ‌های جدیدی هم مرتب اضافه می‌شوند. شهروندان عادی که در خانه‌ای زندگی می‌کنند که محل سکونت قربانیان بوده و یا خودشان با قربانیان نسبتی دارند، این مسوولیت را می‌پذیرند که درباره ساکنان سابق آن خانه تحقیق کنند. در مرحله بعد، می‌توانند بر اساس تحقیقات خود و اطلاعاتی که به دست آورده‌اند، برای نصب سنگ یادبود تقاضانامه‌ای پر کنند. سنگ‌ها را با دست درست می‌کنند و وقتی حاضر شد، در محل نصب می‌شود.  

هنرمندی که طرح اولیه این پروژه را ارایه کرده بود، برای ساکنان خانه دستورالعمل‌هایی را هم برای تمیز کردن برنج و براق کردن آن منتشر کرد تا به این ترتیب، یاد قربانیان را گرامی‌ بدارند و نوشته‌های روی سنگ‌ها را برای همه قابل خواندن کنند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

گرانی ۵۳ کالای اساسی همزمان با افزایش قیمت دلار در ایران

۱۹ مهر ۱۴۰۲
خواندن در ۳ دقیقه
گرانی ۵۳ کالای اساسی همزمان با افزایش قیمت دلار در ایران