شایا گلدوست
پادکست رنگینکمانی «زیر سقف آسمان» در «ایرانوایر»، مجموعهای است از داستانهای زندگی اعضای این جامعه فارسیزبان، به روایت «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر مسائل جنسی و جنسیتی.
اپیزود هجدهم، داستان زندگی «مهرناز» است. زن ترنس بهایی، داستانی با تجربیات تبعیض مضاعف از آنچه باورهایش بود، تا آنچه هویت جنسیتیاش. قصه او قصه بیگانگی است، از خانه تا غربت و داستان او داستان گناه است، گناهی که مرتکب نشده است.
***
«از بچگی با پسرهای همسن وسال خودم احساس تفاوت میکردم. در انتخاب لباس، بازی، اسباببازی و همبازی، همیشه سراغ چیزهایی میرفتم که دخترانه به حساب میآمدند. خودم هم نمیدانستم چرا، اما علایقم اینطور بودند. از دوران مدرسه عاشق یکی از همکلاسیهایم بودم و با او ارتباط داشتم، اما هیچوقت اجازه ندادم که خانواده متوجه شوند. احساس میکردم انسان مریض و گناهکاری هستم. از قضاوت میترسیدم و از اینکه از خانواده طرد شوم و یا بلایی به سرم بیاورند. همه این سالها سکوت کردم و چیزی نگفتم. خودم و احساساتم را سرکوب کردم تا زمانی که از ایران خارج شدم. ۲۷ ساله بودم و تا آن زمان هنوز خودم را به درستی نمیشناختم.»
داستان بسیاری از اعضای جامعه رنگینکمانی پس از گذار از کودکی و نوجوانی تلخ و دردناک، به هجرت میرسد. ترک خانه و جستوجو زندگی در جایی دیگر. یک چمدان و یک مشت خاطره و کولهباری از غم، از تمام سالهایی که آن را به دوش کشیدهاند.
«مهرناز» میگوید از ترس جانش مجبور به فرار از ایران شده است. فشاری که از سوی حکومت به جامعه بهایی وارد میشود، حق زندگی را از این انسانها گرفته و بسیاری از آنها را مجبور به ترک وطن کرده است؛ انسانهایی که گناهشان اعتقادشان است.
میگوید یک روز که بهدلیل همه فشارهای گذشته و روزهای سخت پناهجویی حال خوبی نداشته است، به روانشناس مراجعه میکند. تصمیم میگیرد که بعد از سالها با خود و فرد دیگری رو راست باشد و از احساسی که در درون خود پنهان کرده است، حرف بزند.
تغییر همیشه سخت است، اما رسیدن به خود حقیقی باوجود تمام سختیها، میتواند لذتبخش باشد؛ مسیری که مهرناز آن را در پیش گرفته است. غربت اما غربت است و برای مهرناز و صدها پناهجو و پناهنده رنگینکمانی مانند او، تاوان گناهی که مرتکب نشدهاند.
«بعد از آن، کمکم سعی کردم برای اطرافیانم آشکارسازی کنم. باوجودی که اینجا دور از خانواده هستم و میتوانم آنطور که دوست دارم زندگی کنم و هرچه میخواهم بپوشم، اما این کار برایم خیلی سخت بود، چون یک عمر با لباس پسرانه در جامعه ظاهر میشدم. باوجودی که پوشیدن لباس زنانه برایم لذتبخش و جالب بود، اما از نگاه دیگران در امان نبودم. در کوچه و خیابان احساس میکردم که همه من را نگاه میکنند و با نگاهشان مرا آزار میدادند. زمزمهها و کلمات توهینآمیزی میشنیدم که اذیت میشدم. حالا ولی کمی قویتر شدهام و کمتر به آنچه دیگران میگویند، اهمیت میدهم. البته تنها تُرکها نیستند که تمسخر میکنند، ایرانیها هم دست کمی از شهروندان ترک ندارند، اما سعی میکنم یاد بگیرم آنچه هستم را زندگی کنم.»
اینها تجربه مشترک و تلخ بسیاری از افراد رنگینکمانی در ترکیه است. انسانهایی که به امید آزادی و آرامش، امنیت خانه را ترک کرده و به ترکیه پناه آوردهاند، اما آنچه که برایشان دست نیافتنی است، همان آرامش و امنیت است.
«ترنس» یا «ترنسجندر»، یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته میشود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد براساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف میکند.
به زبانه سادهتر، «زن ترنس» به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده میشود، درصورتیکه او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف میکند.
«مرد ترنس»، به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده میشود، درحالیکه او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خویش را یک مرد میداند.
البته ترنسها میتوانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نانباینری» هم داشته باشند و باوجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمیپذیرند، اما خودشان را متعلق به هیچکدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.
قصه «گناه» را میتوانید از اینجا گوش کنید.
مطلب مرتبط:
لغتنامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت
راهنمای گزارشنویسی و پرداخت به اخبار رنگینکمانیها
راهنمای حفظ حریم جنسی و جنسیتی رنگینکمانیها در مراجعه به پزشک
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر