close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان -۷

۲۶ آبان ۱۳۹۸
بلاگ کارگران
خواندن در ۱۰ دقیقه
روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان -۷

وضعیت کارگران در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان و اعتراضات آنها به این شرایط برای ماههای متمادی در صدر اخبار رسانه‌های ایران قرار داشت. اگر چه هم‌چنان صدای اعتراض کارگران این شرکت به وضعیت معیشت و سایر مطالبات صنفی‌شان شنیده می‌شود. درمان‌ و مسکن‌های موقتی که تا این لحظه برای حل مسائل کارگران این شرکت تجویز شده نه تنها کافی نبوده که منجر به پیچیده‌تر شدن وضعیت آنها شده است.

«پیمان شجیراتی» کارگر سابق گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان با انتشار روایت دو سال پیگیری مطالبات کارگران این شرکت در سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ به بررسی خواسته‌ها، مطالبات و پاسخهای دولت و کارفرمایان شرکت و برخورد نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی پرداخته است. ایران وایر به سبب اهمیت این روایت و نکات آموزنده آن برای سایر کارگران، با کسب اجازه از وی، اقدام به بازنشر آن در روزهای آتی می‌نماید. هفتمین بخش آن را در ادامه بخوانید:

اعتصاب آبان و آذر ۱۳۹۷

با روی کار آمدن مدیریت جدید، بخشی از مطالبات کارگران «گروه ملی صنعتی فولاد ایران» پرداخت و در ظاهر اقداماتی برای راه‌اندازی مجدد کارخانه‌ها انجام شد. این اقدامات بیشتر جنبه نمایشی داشتند و در جهت آرام کردن و تلطیف شرایط موجود بودند تا یک تحول و تغییر بنیادی در اداره شرکت.

با گذشت سه ماه از روی کار آمدن تیم مدیریت جدید منصوب شده از سوی «بانک ملی ایران»، وعده تأمین مواد اولیه و راه‌اندازی کارخانه‌ها محقق نشد و چرخه بی‌اعتنایی این بانک نسبت به آینده شرکت و خرد شدن استخوان‌های کارگران زیر فشار اقتصادی و معیشتی و عدم پرداخت حقوق‌ها هم‌چنان ادامه یافت. علاوه بر این، بانک ملی از طریق سازمان خصوصی‌سازی کشور ۴۰درصد سهام «شرکت فولاد اُکسین» را که متعلق به «گروه ملی صنعتی فولاد» بود، به مزایده گذاشت.

این موضوع باعث عصبانیت کارگران شد چون دیدند که این بار به جای «عبدالرضا موسوی» مالک قبلی شرکت، بانک ملی چوب حراج به اموال کارخانه زده است. علاوه بر این، انتصاب مدیران به شکلی سلیقه‌ای و بدون در نظر گرفتن هشدارهای پرسنل انجام می‌شد. در نهایت، مجموعه این عوامل باعث شدند که یک‌بار دیگر در حالی ‌که تولید در کارخانه متوقف شده بود، کارگران فولاد برای احقاق حق خود و نجات شرکت تصمیم به اعتصاب مجدد بگیرند.

لازم به ذکر است از آن‌جا که خود من در زمان شکل‌گیری اعتصاب آذر ۱۳۹۷ از کشور خارج شده بودم و در بطن و متن سازمان‌دهی و تصمیم‌گیری‌های سازمان‌دهندگان نبودم، تلاش کرده‌ام تا روایت تاریخی این برهه را بر مبنای پی‌گیری و تعقیب شبانه‌روزی رویدادها در آن مقطع از طریق ارتباط با برخی از همکاران سازمان‌دهنده اعتصاب ثبت کنم.

اعتراضات آذر ماه سال ۱۳۹۷ کارگران فولاد را می‌توان از جنبه‌های مختلف متمایز، برجسته و حائز اهمیت دانست. نخست آن که کارگران گروه ملی صنعتی فولاد در طی روند اعتراضات قبلی، تجارب بسیار ارزنده‌ای از نقاط ضعف و قوت خیزش و مبارزات خودشان آموخته و در آستانه پختگی قرار داشتند.

نکته دیگر، هم‌زمانی اعتصاب آن‌ها با کارگران «شرکت کشت و نیشکر هفت‌تپه» بود که با هوشمندی سازمان‌دهندگان، هر دو خیزش و تلاش برخی فعالان حقوق کارگران، حلقه ارتباطی بین این دو جریان ایجاد و با پیوند و هم‌بستگی آن‌ها، اعتراضاتی هم‌سو، وسیع و قدرتمند به جریان افتاد.

وجه تمایز این اعتراضات، همراهی و هم‌بستگی قشرهای مختلف جامعه هم‌چون دانشجویان، معلمان، بازنشستگان، کسبه جزء و شهروندان دیگر با کارگران در تظاهرات‌های خیابانی بود که قدرت و قوت بیشتری به اعتراضات بخشید.

اوج هوشمندی سازمان‌دهندگان این دور از اعتراضات را می‌توان در کشاندن اعتراضات و راهپیمایی‌ها به هسته مرکزی و تجاری شهر، یعنی بازار اهواز دانست. پیش‌روهای اعتراضات برای بیان مطالبات خود و دعوت مردم به پیوستن به این جریان اعتراضی، از تریبون خیابان نهایت استفاده را بردند.

کارگران فولاد در ۳۷ روز اعتراض و اعتصاب خود که بعد از اعتصاب کارگران معدن سنگ آهن بافق در سال ۱۳۹۴، طولانی‌ترین اعتصاب کارگری در ایران به شمار می‌رود، روزانه با طی مسیری بالغ بر۲۰ کیلومتر از محل استانداری خوزستان تا خیابان‌های بازار اهواز، برای احقاق حق خود خستگی‌ناپذیر فریاد دادخواهی و اعتراض سر دادند.

افراد پیش‌رو در اعتراضات حتی فراتر از مسایل شرکت، از تبعیض و بی‌عدالتی که در حق همه مردم روا داشته می‌شود و همین‌طور نابودی کارخانجات و صنایع و به تعطیلی کشاندن آن‌ها با سیاست‌های به اصطلاح خصوصی‌سازی و بی‌حقوقی و ستمی که از این ناحیه بر کارگران می‌رود، سخن می‌گفتند. آن‌ها از همه مردم و کارگران صنایع و کارخانجات برای پیوستن به صف اعتراضات دعوت می‌کردند.

در دوازدهمین روز این اعتراضات و یک روز پس از دستگیری جمعی از کارگران نیشکر هفت‌تپه، کارگران گروه ملی صنعتی فولاد در تظاهرات خیابانی، حمایت قاطع خود را از کارگران هفت‌تپه اعلام کردند. آن‌ها خواستار آزادی فوری و بی‌قید و شرط هم طبقه‌ای‌های خود در هفت‌تپه شدند. در روزهای بعدی، همراهی و پشتیبانی خانواده‌های کارگران و همین‌طور زنان و دختران معلم و دانشجو به حرکت اعتراضی کارگران فولاد قوت بیشتری بخشید.

اعتراض روزانۀ کارگران فولاد در مرکز شهر باعث شد که خیابان‌ها، محل امنی برای بیان صدای معترضان به وضعیت محیط زیست استان خوزستان هم بشوند. به طوری‌که پیوستن اقشار مردمی با پلاکاردهای خود به کارگران گروه ملی فولاد در راهپیمایی اعتراضی آن‌ها، عادی شده بود.

در این راهپیمایی‌های اعتراضی و تظاهرات‌های خیابانی، تنها به مطالبه حقوق و دستمزد و تعیین تکلیف کارخانه اکتفا نشد بلکه پیش‌روهای این اعتراضات از این فرصت استفاده کردند و در نقاط مختلف شهر از بی‌حقوقی عموم کارگران، فقر و محرومیت گسترده ناشی از سیاست‌های حاکمیت، چپاول و غارت ثروت‌های عمومی، رانت و فساد مسوولان و گسترش مافیایی که هدفی جز به تعطیلی کشاندن کارخانجات ندارد، سخن گفتند.

همه این‌ها سبب شدند تا جمع زیادی از کارگران (از جمله کارگران کارخانه «آریان فولاد» قزوین تا «هپکو» اراک ) و حتی دانشجویان دانشگاه‌های مختلف حمایت خود را از کارگران فولاد ابراز کنند.

هم‌زمانی اعتراضات کارگران فولاد و جلیقه زردهای فرانسه و استفاده کارگران فولاد از یکی از شعارهای معترضان فرانسوی هم در نوع خود جالب توجه بود. پیوستن حامیان مردمی به کارگران معترض فولاد، حضور خیابانی کارگران را تقویت می‌کرد و همین باعث می‌شد که حکومت هم از گسترش اعتراضات احساس خطر کند. در یکی از روزهای آذرماه، نیروهای یگان ویژه با انسداد ورودی پل «نادری»، قصد داشتند مانع حرکت کارگران به مرکز شهر شوند. اما سیل خروشان و خشمگین جمعیت، این سد را شکافت و در این بین تعدادی از کارگران توسط نیروهای ضد شورش مضروب شدند.

نیروهای ضد شورش که نتوانستند مانع حرکت کارگران شوند، در انتهای پل، مسیر خیابان نادری را مسدود و راه جمعیت به سمت دفتر امام جمعه را سد کردند. جمعیت معترض هوشمندانه با تغییر مسیر خود به سمت ساختمان شعبه مرکزی بانک ملی رفتند و با تجمع مقابل بانک ملی و سر دادن شعارهایی علیه سیاست‌های این بانک، به سمت در ورودی و تابلوی بانک تخم مرغ پرتاب کردند. حکومت که می‌دید به سادگی نمی‌تواند از طریق سد معبر کردن خیابان‌ها جلوی اعتراضات را بگیرد، سعی کرد از راه‌های دیگری اعتراض را پایان دهد.

طولانی شدن اعتراض خیابانی کارگران گروه ملی صنعتی فولاد با وجود گسترش حمایت مردمی، فشار روانی بر کارگران را هم بیشتر می‌کرد و مدیریت شرکت نیز سعی داشت از همین موضوع استفاده کند. نیروهای امنیتی از طریق عوامل خود در اداره حراست با ایجاد تفرقه و شایعه‌پراکنی در مورد برخی کارگران شناخته شده (از جمله این ‌که آن‌ها برای ایجاد هرج و مرج و آشوب از بیرون مبالغی دریافت کرده‌اند)، تلاش داشت تا با تخریب افراد، اتحاد کارگران از هم گسیخته و پاشیده شود.

 سپس مدیریت شرکت با واریز حقوق کارگران دیپلم و زیردیپلم، تلاش کرد بخشی از کارگران را به سمت اعتصاب‌شکنی بکشاند و از تعداد کارگران معترض بکاهد. علاوه بر این‌ها، صداوسیمای مرکز خوزستان در یک گزارش سفارشی و جهت‌دار، از واریز همه مطالبات مزدی معوق کارگران و رفع موانع تولید خبر داد که واکنش شدید کارگران را به همراه داشت. به طوری‌که در راهپیمایی روز بعد، شعارهایی علیه صداوسیما داده شد و کارگران در سخنرانی‌های خود در خیابان این خبر را تکذیب کردند.

با وجود همه این توطئه‌ها، کارگران فولاد هنوز در خیابان‌های اهواز شعار «هفت تپه، حمایت حمایت» سر می‌دادند و کارگران نیشکر هفت‌تپه در خیابان‌های شوش شعار حمایت و اتحاد با فولاد.

در یکی دیگر از روزهای اعتراضات، کارگران فولاد موفق شدند تجمع عظیم خود را به مقابل دفتر امام جمعه و ساختمان حوزه علمیه ببرند و شعارهای تعرضی علیه سیاست‌های دولت و حاکمیت سر دادند. این تجمع برای ساعاتی باعث مسدود شدن اتوبان «بهبهانی»، منتهی به جاده آبادان شد و ترافیک شدید و اختلال در تردد خودروها ایجاد کرد.

در آخرین روزهای آذرماه، حکومت که دیده بود نه با طولانی‌شدن اعتراض، کارگران از اعتصاب دست می‌کشند و نه با واریز بخشی از حقوق، چندپاره می‌شوند و هم از طرفی می‌دید که هزینه سرکوب از طریق ضدشورش در ملاء عام و در روز روشن زیاد است، به فکر آن افتاد که سرکوبش را شبانه متوجه لیدرها و سخنرانان این اعتراضات کند.

بدین ترتیب، بیش از ۴۰ نفر از فعالان و پیش‌روهای کارگری شبانه در منازل خود دستگیر و به مکانی نامعلوم منتقل شدند. فردای این بازداشت‌ها، تعدادی از کارگران در حمایت از همکاران بازداشت شده خود در خیابان‌های مرکزی شهر تجمع کردند. اما با برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی و آمدن ماشین آب‌پاش، سازمان‌دهندگان از بیم بالا رفتن تعداد بازداشتی‌ها، تصمیم به پایان اعتراضات خیابانی گرفتند و کارگران معترض در داخل شرکت به تجمع خود ادامه دادند.

استاندار خوزستان که در طی این سال‌ها هرگز حاضر به دیدارجمعی با کارگران نبود، بعد از این سرکوب وحشیانه، به شرکت رفت و در جمع کارگران خواستار پایان دادن به اعتصاب ‌شد. کارگران با مخالفت شدید نسبت به این درخواست، پایان اعتصاب را منوط به آزادی فوری و بی‌قید و شرط همه کارگران کردند.

روز بعد شورای تأمین استان بعد از جلسه، به همراه استاندار به محل تجمع کارگران فولاد در داخل شرکت ‌رفتند. پس از ساعت‌ها بحث و جدل میان کارگران و استاندار، دادستان  استان و رییس اداره اطلاعات، سرانجام مقرر ‌شد که هیاتی از کارگران با اعضای شورای تأمین در همان مکان شرکت تشکیل جلسه دهند و توافقاتی انجام شود.

علی‌رغم مخالفت شدید بسیاری از کارگران با این تصمیم، عده‌ای از افراد متأسفانه با خودسری تن به مذاکره دادند و بدون آن که امتیازی از طرف مقابل گرفته شود، پایان اعتصاب، بازگشت به کارخانه و شروع به‌کار و تولید را پذیرفتند. اما این سازش‌کاری چون از طرف بدنه کارگران پس زده می‌شد، با نیروی زور همراه شد. به این صورت که بلافاصله نیروهای امنیتی لباس شخصی وارد کارخانه شدند و با اعمال فشار به کارگران، کوره‌های بخش لوله‌سازی و نورد تیرآهن را روشن کردند. با برچیده شدن اعتصاب و روشن شدن کوره‌ها و فیلم‌برداری توسط صداوسیما، نمایش فریب‌کارانه مسوولان تکمیل شد.

پس از چهار روز تنها ۱۰ نفر از بازداشتی‌ها از زندان آزاد شدند و خبری از تأمین مواد اولیه‌ای که استاندار از آن سخن می‌گفت، نشد. در روزهای بعدی به صورت قطره چکانی هر چند روز یک‌بار دو یا سه نفر از کارگران را آزاد کردند. در نهایت پس از ۳۵ روز، آخرین بازداشتی‌ها با سپردن وثیقه‌های سنگین از زندان و اسارت آزاد شدند.

پایان این اعتصابی که با دستگیری و زیر تهدید و فشار شکسته شد و دست آخر هم به تحول اساسی در شرکت منجر نشد، از جهاتی تلخ و ناگوار بود؛ خصوصا که تا لحظه نوشتن این مطلب، هنوز تعدادی از کارگران درگیر پرونده‌های امنیتی مربوط به آن اعتصاب هستند. اما در نهایت مواردی هم‌چون پرداخت سه ماه حقوق معوق، برقراری بیمه‌های تأمین اجتماعی و تکمیلی، بازگشت سهام ۴۰ درصدی شرکت فولاد اکسین به گروه ملی صنعتی فولاد و به روز کردن کمابیش معوقات در طول یک سال گذشته را باید به پای همین اعتصاب نوشت.

 

مطالب مرتبط:

روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان - ۱

روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان - ۲

روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان - ۳

روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان - ۴

روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان -۵

روایتی از دوسال سازماندهی و مبارزه کارگری در گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان -۶

آینده مبهم گروه ملی صنعتی فولاد

روایت یک کارگر از اعتراضات گروه ملی فولاد ایران؛ مشکل ما معیشت بود، گفتند شما دشمن هستید

زندگی مخفی یک کارگر معترض؛ گفت‌و گو با میثم آل مهدی

محرومیت در جوار نفت؛ مرور اعتراضات کارگری استان خوزستان-بخش نخست

صدای اعتراض اسماعیل و همکارانش؛ مرور اعتراضات کارگری در استان خوزستان -بخش دوم

یورش شبانه نیروهای امنیتی به منزل کارگران گروه ملی فولاد اهواز

ادامه اعتراضات کارگران خوزستان با وجود بازداشت‌های شبانه

زمزمه واگذاری هفت تپه و فولاد خوزستان به سپاه یا آستان قدس

 

ثبت نظر

بلاگ

آیا ماموران حق دستگیری معترضان به مرگ شاعر اهوازی را دارند؟

۲۶ آبان ۱۳۹۸
سوال و جواب حقوقی
خواندن در ۱ دقیقه
آیا ماموران حق دستگیری معترضان به مرگ شاعر اهوازی را دارند؟