هر هفته ساعت ۲۰ و۳۰ دقیقه به وقت ایران، با «شهرزاد پورعبدالله»، رواندرمانگر درباره مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت میکنیم. این برنامه به شکل زنده از صفحه اینستاگرام «ایرانوایر» پخش میشود.
این هفته به مناسبت فرا رسیدن نوروز و نو شدن سال، درباره تاثیراتی که میتوانیم از این اتفاق بگیریم، صحبت کردیم.
***
حال و هوای تحویل سال برای ایرانیها و هر ملیتی که آمدن بهار و نوروز را جشن میگیرند، به نوعی هیجان نو شدن دارد. خیلیها دفتر سال گذشته را میبندند و برای سال جدید برنامهریزی میکنند یا حداقل به آن فکر میکنند. اما روزهای پیش از نوروز، یک بیقراری شاید بر خیلیها حاکم باشد. از طرفی، فشارهای اقتصادی و اخبار سیاسی و جنگ و جنایت در سراسر جهان در کنار مرگ و ابتلا به کووید، حال جهان را تغییر داده است.
ما چهطور میتوانیم با سال نو، در اعماق خبرهای بد و شرایط ناگوار شاید فردی، به خودمان کمک کنیم؟
در ادامه، خلاصهای از گفتوگو با «شهرزاد پورعبدالله» را میخوانید:
این بیقراری پیش از تحویل سال برای چیست؟ چرا فکر میکنیم انگار اتفاق خاصی قرار است بیفتد؟
- به هر حال هر تغییری به انسان اضطراب میدهد، چون میدانیم چه چیز را از دست میدهیم اما نمیدانیم چه در انتظار ما است. بیقراری شاید برای مایی که خارج از ایران هستیم، نوع دیگری است، چرا که نمیتوانیم کنار خانوادههای خود باشیم. هیچوقت بوی عید و روز عید را دور از ایران، به شکلی که آنجا باشیم، نداریم. سعی میکنیم شبیهسازی کنیم تا همان تجربه را ایجاد کنیم. اما این بیقراری احتمالا به آن برمیگردد که یک مرحلهای تمام و مرحله دیگری آغاز میشود. این ناآگاهی نسبت به آینده، هم اضطراب و هم هیجان میدهد.
نوروز و تغییر سال برای ما و برخی ملیتهای دیگر یک آیین ملی است. در واقع فارغ از گرایشهای سیاسی و مذهبی که داریم، انگار همگی حول آیینی ملی، مراسمی خاص داریم. چه تاثیری دارد این مساله؟
- برای تمام کسانی که نوروز را جشن میگیرند، لحظه سال تحویل زیباترین و مهمترین مسالهاش حس تعلقی است که به تکتک ما میدهد. در آنِ واحد در هر کجای جهان باشیم، سال برای ما تحویل میشود. سال میلادی اینگونه نیست. ما هر کجای جهان باشیم، در ساعات مختلف شبانهروز درست همان لحظه سالمان تحویل میشود.
احتمالا افرادی که به هر دلیلی از ایران و کشورشان دور هستند، در این زمان به هم حس نزدیکی میکنند چون همراه یک یا چند ملت، همزمان رفتاری مشابه دارند. مثل این که همبستگی بین آنها بیشتر میشود.
- برای من جالب است که در زمان تحویل سال، تفاوتها از بین میروند. ورای آن که سنتان چهقدر است، پیر و جوان و کودک، با هر مذهب، جنسیت، گروه اتنیکی و گرایش جنسی، انسانها یکرنگ میشوند و باعث میشود که احساس کنیم به گروه اجتماعی بزرگی متعلقیم. برای همه، تحویل سال همان است؛ یک بیمرزی حول انسانیت و طبیعت.
بسیاری از افراد پایان برایشان دردناک، منفی و غمگین است. اما یکی از ویژگیهای سال نو همین پایان است تا بتوانیم سال دیگری را شروع کنیم. در واقع نوعی تمرین است که پایان لزوما غمگین نیست بلکه نشان میدهد آغازی در پی هست. مشکل خیلی از مراجعهکنندگان من این است که پایان را نمیتوانند بپذیرند؛ حالا پایان یک رابطه، یک شغل، دورهای از زندگی و موارد این چنینی. بعضی افراد نمیتوانند این صفحه از دست دادن را ورق بزنند. در حالیکه تغییر سال نشان میدهد ما همیشه با دورانهای مختلف زندگی مواجهیم که همیشه باید از آنها عبور کنیم. این تفاوتها و پایان را میتوان تمرین کرد که باید پذیرفت.
از طرفی، زندگی در جهان با اخبار و اتفاقات بد سخت شده است. شاید فکر میکنیم که با تحویل سال، بدیها و تلخیهای سال گذشته تمام میشوند. شما درباره زمان صحبت کردید، این زمانمند بودن سال نو و تغییر سال چه ارتباطی با ما دارد؟
- این تغییری که در زندگی خود تجربه میکنیم، با تغییر زمان، از کودکی اهمیت زمان را به ما یاد میدهد چون یاد میگیریم کجا ایستادهایم و چهقدر از سنمان گذشته است و آگاه میشویم به گذر زمان. انگار در یک جریانی قرار داریم و بتوانیم آن را زندگی کنیم. بشر احتیاج دارد بداند کجا ایستاده است و بتواند ارزیابی از خودش داشته باشد. این گذر زمان به ما علایم و نشانههایی میدهد که بفهمیم نسبت به خودمان و دیگران کجا بودهایم و کجا میخواهیم باشیم. مثلا مهاجرت، ازدواج، تولد، خرید خانه و برنامهریزیهای زندگی با استفاده و استناد به زمان عملی میشود.
این گذر زمان و داشتن ایده نسبت به خودمان و برنامهریزی برای آینده، احتیاج بشر است. یکی از عوامل شکنجه، سلول انفرادی است که در آن شب و روز را متوجه نمیشوید. این بیشترین فشار روحی و روانی درست در همین حالت بر زندانی در سلول انفرادی واقع میشود.
یکی از تجربههای مشترک درباره شکنجه سلول انفرادی، همین زمانمند نبودن آن است.
- بله، درباره کرونا شاید اگر میدانستیم دو سال هم بگذرد، هنوز درگیر آن هستیم، شاید خیلیها نمیتوانستند طاقت بیاورند. ما نمیدانستیم و برای دو سه ماه بعد برنامه میریختیم. همین به ما کمک میکرد. اگر میگفتند شما باید پنج ماه در قرنطینه بمانید، شاید نمیتوانستیم دوام بیاوریم. زمان مهمترین و بهترین نشانه زندگی است به نظر من.
همین استفاده از زمان سال تحویل، خیلیها میگویند ارزیابی از خودمان در سال گذشته داشته باشیم و برای سال جدید هدفگذاری میکنند. هدفگذاری چه کمکی به ما میکند؟ کوچکتر کردن اهداف میتواند انگیزه بدهد احتمالا.
- ببینید! وقتی مراجعهکنندگان نزد ما میآیند و در حال به پایان رساندن رابطه هستند، مهمترین توصیهام این است که از رابطه خود جمعبندی داشته باشید و به گذشته نگاهی کنید و بیلانی از خودتان و آنچه پشت سر گذاشتهاید، داشته باشید. نه برای این که خود را سرزنش کنیم بلکه اگر این جمعبندی را نداشته باشیم که چرا در چنین جایی قرار گرفتهایم در حالیکه میتوانستیم جای دیگری باشیم یا چهطور میتوانستیم بیشتر خودمان باشیم، نمیتوانیم آغاز متفاوتی داشته باشیم. ما اگر در پایان این سال نگرشی داشته باشیم به سالی که گذراندیم، در رابطه خودمان با خودمان و دیگران میتوانیم آغاز بهتری داشته باشیم.
این روشی برای خودشناسی است و برای هر پایانی لازم است. باید به این اندیشید که همیشه پایان منفی نیست. اگر در رابطهای سمی قرار دارید، باید بتوانید آن را به پایان برسانید تا وارد رابطه سالمی شوید.
این ارزیابی و متوجه اشتباهها و آسیبها شدن، یک فرصت دوباره هم به انسانها میدهد. فرصت جبران حداقل برای خود و ساختن را امکانپذیر میکند.
- زیبایی نوروز همین است که سال ما با پایان زمستان تمام و با بهار شروع میشود. نو شدن و آغاز را بیان میکند و ما با تحویل سال به نهایت نمیرسیم بلکه نو شدن فرصتی دوباره است.
شاید یک مسالهای که ذهن مخاطبان را درگیر کند، فشارهای اقتصادی باشد که رنگینی سفرهها را بیرنگ کرده است؛ چهطور میتوانیم وجوه مثبت سال نو را در این شرایط برای خودمان حفظ کنیم؟
- درست است. همه چیز حاکی از سخت بودن وضعیت معیشت خانوارها است که از امرار معاش هم ماندهاند. در این موقعیت، چهقدر افراد استرس و اضطراب میگیرند؛ خصوصا برای سال نو. یکی از مشکلات ما، بهویژه چشموهمچشمی و رقابتها است. نگاه دیگران به ما، حس شوربختی را تقویت میکند. تنها چیزی که فکر میکنم این است که آدمها خودشان را از این احساسها رها کنند. این یک تلاش فردی برای پذیرفتن شرایط و امکانات است. ما هر کجا باشیم، در شرایطی هستیم که یک سری داشته داریم و یک سری نداشته. باید نگرش خودمان را به این ماجرا تغییر دهیم که چهقدر از موقعیتی که در آن هستیم، در اختیار خود ما است و چهقدر از کنترل ما خارج است. این سنتها یک روزی میتوانستند کمک به روح و روان انسانها باشند اما متاسفانه خیلی به رقابت و خودنمایی تبدیل شدهاند. ما باید نگرش خودمان را تغییر دهیم.
ثبت نظر