close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
جامعه مدنی

"پدرم با پای خودش رفت ایستگاه پلیس و شکنجه شد"

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
ناتاشا اشمیت
خواندن در ۶ دقیقه
ولادیمیر هرتزوگ
ولادیمیر هرتزوگ
ایوو هرتزوگ
ایوو هرتزوگ
تظاهراتی بر علیه دیکتاتوری
تظاهراتی بر علیه دیکتاتوری
هامبرتو کاستلو برانکو ( سمت راست ) اولین رئیس جمهور نظامی برزیل
هامبرتو کاستلو برانکو ( سمت راست ) اولین رئیس جمهور نظامی برزیل

سوم می‌، روز جهانی‌ آزادی مطبوعات است. به همین مناسبت پروژه « خبرنگاری جرم نیست» با چند روزنامه نگار از کشورهای مختلف که تحت سلطه حکومت های استبدادی بودند، روند گذار به دموکراسی را طی کردند و اکنون کشورهایی دموکراتیک به شمار می روند مصاحبه هایی اختصاصی انجام داده است.

این مصاحبه‌ها در چند روز آینده در «ایران وایر» منتشر خواهند شد.

-------------------------------------------------------

 

در اکتبر ۱۹۷۵، «ولادیمیر هرتزوگ» ، سردبیر و مدیر مسوول شبکه تلویزیونی «تی وی کولتورا» (TV Cultura) در برزیل وقتی در زندان ارتش بود، در اثر شکنجه درگذشت. تا سال ها پس از درگذشت ولادیمیر، حکومت از تحقیق و تفحص درباره مرگ او سرباز می زد. حکومت برزیل به این قانون استناد می کرد که نباید کارمنداندولت را که در زمان حکومت دیکتاتوری به جرایم حقوق بشری متهم شده بودند، مجرم شناخت. سرانجام یک قاضی درسائوپائولو دستور تحقیق و تفحص در خصوص مرگ ولادیمیر هرتزوگ را صادر کرد. در سال ۲۰۱۲، «فدراسیون بینالمللی خبرنگاران» «کمیسیون خاطره، حقیقت و عدالت»  را برایتحقیق در پرونده های قتل، ناپدید شدن، شکنجه و سانسورِ خبرنگاران در دوران حکومت دیکتاتوری در برزیل تشکیل داد.

در آستانه سوم می، روز جهانی آزادی مطبوعات، «پروژه خبرنگاری جرم نیست» با «ایوو هرتزوگ» (Ivo Herzog)، پسر ولادیمیر هرتزوگ در مورد سانسور در دوران دیکتاتوری برزیل، قتل پدرش و موقعیت خبرنگاران در آرژانتینِ امروز مصاحبه کرده است. ایوو وخانواده او به یاد و احترام پدرش جایزه ای برای خبرنگاران برزیلی در نظر گرفته اند. هر سال خبرنگاران، دانشجویان، محققان و پژوهندگان برای دسترسی به عکس ها و اسنادِ مربوط به ولادیمیر هرتزوگ نزد ایوو و خانواده اش می آیند.مردم برزیل می خواهند درباره ولادیمیر هرتزوگ و زمانه او بیش تر و بیش تر بدانند. به همین دلیل نیز بود که ایوو وخانواده اش در سال ۲۰۰۹ «مؤسسه ولادیمیر هرتزوگ» را تأسیس کردند.

ایوو می گوید: «به جای آن که روی داستان مرگ پدرم تمرکر کنیم، زندگی او را گرامی می داریم. رسالت ما حمایت ازحق حیات و حق برخورداری از عدالت است. ما برای رسیدن به این هدف، اطلاعات و دانش خود را درباره تاریخ اخیربرزیل بازیابی می کنیم.» این مؤسسه هم‌چنین از خبرنگاران جوان و تازه نفس حمایت می کند و هر ساله بورس هایی در اختیار دانشجویانخبرنگاری قرار می دهد.

در دوران حکومت دیکتاتوری نظامی، وضعیت سانسور چه گونه بود و دستگاه سانسور چه گونه عمل میکرد؟

- در اتاق خبرِ تمام روزنامه ها و شبکه های اصلی تلویزیونی یک سانسورچی وجود داشت. هر چیزی که قرار بود چاپ یا پخش شود، باید اول از زیر نظر سانسورچی ها رد می شد. بعضی روزنامه ها برای آن که اعتراضخود را علیه سانسور نشان دهند، صفحه های سفید و برخی هم به جای مطالب سانسور شده، شعر چاپ می کردند. نهضت زیرزمینی بسیار مهمی هم در جریان بود. سه گونه روزنامه یا مجله «مجاز» بودند که می توانستید از دکه بخرید. بیش تر آن ها برای اعتراض علیه حکومت، از سلاح طنز استفاده می کردند و گاهی هم سردبیران آن ها با مشکلاتی روبه رو می شدند و به زندان می افتادند. روزنامه های زیرزمینی متنوعی هم وجود داشت. اگر پلیس با یکی از آن ها شما را می گرفت، می انداخت‌تان زندان. مطبوعاتی هم بود که توسط تبعیدی هامتنشر می شد؛ در شیلی، پاریس، لندن، ایتالیا و دیگر بخش های جهان. یک روزنامه هم بود به نام «جبهه برزیلی اطلاعات».

ممکن است کمی درباره بازداشت پدرتان بگویید؟

-‌ پدرم هیچ گاه بازداشت نشد. البته در اکتبر سال ۱۹۷۵ خیلی از خبرنگاران بازداشت شدند. خیلی از آن ها از اعضای حزب کمونیست بودند. حزبِ کمونیستِ برزیل صددرصد مخالف خشونت بود. هدفش این بود که با فکر واستدلال علیه دیکتاتوری بجنگد. در آن زمان تنها دو گروه سازمان یافته بودند که می خواستند به شیوه های مسالمت آمیز با دیکتاتوری بجنگند؛ یکی کلیسای کاتولیک بود، یکی هم حزب کمونیست. از آن جا که پدرمیهودی بود، به حزب کمونیست پیوست. نمی شد که به عضویت کلیسای کاتولیک در آید! یک روز اعضای پلیس مخفی به خانه ما آمدند و گفتند می خواهند پدرم را برای عکاسی از مراسم عروسی استخدام کنند. پدرم هرگز در عمرش این کار را نکرده بود. او عکاس حرفه ای نبود. خودش با پای خودش رفت ایستگاه پلیس و شکنجه شد. همان روز هم که خود را معرفی کرد، از دنیا رفت. می گفتند خودکشی کرده است. خیلی ازخبرنگاران در آن دوره شکنجه می شدند. بنا به سنت یهودی، خودکشی مایه شرمساری و ننگ است. بنابراین، افرادی که خودکشی می کنند باید خارج از گورستان عمومی خاک شوند. ولی خاخام آثار خشونت وشکنجه را بر بدن پدرم دیده و فهمیده بود کشته شده است. خاخام پدرم را درست در وسط گورستان به خاک سپرد؛ درست بر خلاف چیزی که رژیم گفته بود.

 

وقتی پدرتان به قتل رسید، دوره ای بسیار حساس در تاریخ برزیل بود؛ اختلاف هایِ درونیِ زیادی میانرهبران نظامی وجود داشتبه نظر شما، این گونه تنش ها و اختلاف ها تا چه حد بر پرونده و سرنوشتخبرنگارهای زندانی اثر می گذاشت؟

در سال ۱۹۷۴، اپوزیسیون در انتخابات مجلس پیروزی عمده ای به دست آورد. رادیکال ترین جناح رژیم دید که مواضعش در خطر است. می گفتند کمونیست ها برای برزیل خطر دارند. خبرنگارها در وسط این جر و بحثهای درون حکومت به دام می افتادند. یک بخش از حکومت تلاش می کرد به سمت دموکراسی برود و بخش دیگر سعی داشت به بدنه رژیم دست نزند. وقتی پدرم رییس بخش خبرنگاری تلویزیون شد - درست سه یا چهار ماه پیش از مرگش به این سمت منصوب شد - کمپینی به راه افتاد که می گفت او کمونیست است. چه طور می شد که یک کمونیست، خبرنگارانکشور را رهبری کند؟ می گفتند این مسأله خطرناک است. خیلی از دانشگاه ها در اعتراض دست به اعتصاب زدند؛ اسقف سائوپائولو، ربی «هنری سوبل» و یک کشیش دیگر به نام «جیمز رایت» در هفتمِ پدرم مراسمی برگزار کردند. پلیس همه جای شهر را بسته بود. بیش از هشت هزار نفر در کاتدرال اصلی جمع شده بودند. مردم در سکوت به مراسم پیوستند و در سکوت از مراسم خارج شدند. گفته می شود که آن روز، روز ۷ اکتبر، سنگ بنای سقوط دیکتاتوری گذاشته شد.

 

موقعیت امروز خبرنگاران چه گونه است؟

تصویب قانونی در سال ۱۹۷۹ به رژیم این امکان را داد که خبرنگاران و عموم مردم را از انتشار اخبار درباره جرایم آن دوره باز دارد. ما خشن ترین پلیس را در دنیا داریم. در ۲۰ سال دیکتاتوری در کشور، حدود ۵۰۰ نفر ناپدیدشدند و یا به قتل رساندند. از سال ۱۹۸۵ تا به امروز بیش از 10هزار نفر توسط پلیس کشته شدند. ما در این جا ضوابط و مقرراتِ خاص مطبوعات نداریم که این یعنی خبرنگاران می توانند هر چه خواستند منتشر کنند وپاسخ گو هم نباشند. با این حال، قاضی های محلی توانستند با موفقیت جلوی انتشار بعضی مقاله ها را بگیرند. یکی از روزنامه های اصلی کشور به نام «O Estato de Sao Paulo» سلسله مقاله هایی درباره پسررییس جمهور سابق منتشر کرد و رییس جمهور سابق می توانست جلوی روزنامه را بگیرد. در مورد زندگی‌نامه افراد و مطالبی که می تواند در این باره چاپ شود هم بحث و جدل های مفصلی داریم. «خانه آزادی» در واشنگتن، برزیل را در کشورهای «تا حدی آزاد» قرار می دهد. ولی بزرگ ترین مشکل مطبوعات ما این است که مردم به آن ها باور ندارند. کمپینی بسیار قوی علیه رسانه ها و مطبوعات در حکومت وجوددارد که نتیجه آن را هم می گیرد. نتیجه اش این است که مردم به مطبوعات بدبین شده اند؛ اخبار خود را از منابعی به دست می آورند که من آن ها را ژورنالیسمِ واقعی نمی دانم. فقط سرگرمی هستند. بیش تر آدم هابه اخبار موثق توجهی نشان نمی دهند ولی ما اخبار زیادی از رسانه های اجتماعی به دست می آوریم.

برای آشنایی و بحث بیش تر، سری به وب سایت «مؤسسه ولادیمیر هرتزوگ» (Vladimir Herzog Institute) بزنید.از جمله پروژه های این مؤسسه می توان به «مقاومت وظیفه است» اشاره کرد که در مورد آموزش حقوق بشر است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

جامعه مدنی

«آزادی‌های یواشکی»، یک ساله شد

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
آیدا قجر
خواندن در ۷ دقیقه
«آزادی‌های یواشکی»، یک ساله شد