روزنامه «همشهری»، رسانه وابسته به شهرداری تهران که سالهاست بهدلیل زیاندهی و نداشتن درآمد، با عوارض پایتختنشینها اداره میشود، در یک سالونیم گذشته یکی از بنگاههای نفرتپراکنی علیه ایرانیان و البته بلندگوی منویات گروه کوچکی از حکام جمهوری اسلامی بوده است.
«محسن مهدیان»، مدیرعامل موسسه «همشهری» و مدیرمسوول فعلی روزنامه، «دانیال ابوالحسن معمار»، سردبیر روزنامه و معاون رسانه موسسه همشهری و «عبدالله گنجی»، مدیرمسوول پیشین روزنامه همشهری، آنچنان خروجی عمدتا بیطرف نخستین روزنامه رنگی ایران در همه سه دهه گذشته را در کمتر از یک سال زیرورو کردند، که برخی معترضان پس از کشته شدن «مهسا امینی»، در هفتههای نخست اعتراضات، قصد یورش به دفتر روزنامه را کردند و همان شد که تدابیر امنیتی در انتهای کوچه تورج پارک وی برای آسیب نرسیدن به ساختمان روزنامه اندیشیده شد. محسن مهدیان، مدیرعامل همشهری که یکی از بلندگوهای نفرتپراکنی جمهوری اسلامی در چند ماه گذشته بوده، کیست و چه میگوید؟
***
محسن مهدیان اگر در همین روزهای آخر سال در یادداشتی توهینآمیز، زنان بدحجاب و بیحجاب را «هرزه» خوانده که لازم است توسط «زنان معتقد» ارشاد شوند، اما او در همه یک سالونیم گذشته از تریبون روزنامه شهرداری این نظراتش را به شیوههای مختلف و بیهراس از هجوم افکار عمومی ابراز کرده است. نظراتی که کاریکاتورگونه بیشباهت به آنچه که «حسین شریعتمداری» در روزنامه کیهان مینویسد و تمام تلاشش را برای لجبازی، وارونهنمایی و سناریونویسی و کشیدن خط مار به خرج میدهد، نیست.
تفاوت اما اینجاست که حسین شریعتمداری اگر در اوج بحران مسمومیتهای زنجیرهای دانشآموزان از قوهقضاییه میخواهد رسانهها و افرادی که درباره این مسمومیتها اطلاعرسانی کردهاند را بازداشت و مجازات کند و البته در کمتر از نیمروز، «غلامحسین محسنیاژهای» آن را بهگوش میگیرد و عینا همان جملات را بهعنوان حکم قاضیالقضات، به دادستان دستور میدهد تا رسانهها را تنبیه کند، اما کسی از اهالی جمهوری اسلامی هنوز نظرات محیرالعقول و عمدتا منفور و عصبانیکننده محسن مهدیان را جدی نمیگیرد و حتی در مواردی، او را ساکت هم میکنند.
و البته اگر کمی واکنشهای فضای مجازی به یادداشتهای او را بالا و پایین کنید، حتما تحلیلهایی را میبینید که میگوید او و «جوانان جبهه فرهنگی انقلاب» همه این ناسزاها را فاکتور میکنند! نکته اینکه او هم مانند دیگر همدستههایش، به «خوداکثریتپنداری» عجیبی گرفتار است و در یادداشتهایش به صراحت یا تلویح، آنرا فریاد میزند.
محسن مهدیان کیست؟
محسن مهدیان یکی از جوانان رسانهای اصولگراست؛ متولد خرداد ۱۳۶۰. او هرچند در بدنه گروههای سیاسی و حتی رسانهای، چندان شناختهشده نبود، اما از سالها قبل، وابستگیهای نزدیکی به نهادهای قدرت پیدا کرد. او در خبرگزاری «مهر» سردبیر بوده است، چندسالی سردبیر همشهری محله بود، از سال ۱۳۹۷ و پس از حضور اصلاحطلبان در شورای شهر تهران، از همشهری به خبرگزاری «فارس» رفت و همانجا یکی از منویات رهبر جمهوری اسلامی را پیگرفت؛ تهیه و تولید «خبر خوب». خبرهایی که عمدتا نه چندان با جریان اصلی خبری و فضای کلی جامعه ایران همخوانی داشت.
او در همین اعتراضات گذشته هم معتقد بود باید همه پلتفرمهای شبکههای اجتماعی بسته شود و با «پمپاژ خبر خوب»، خشمی که «میوه سالها عملیات رسانهای شیطانی است» از بین برود.
هرچند که محسن مهدیان منصوب «علیرضا زاکانی»، شهردار تندروی تهران و از طیف سیاسیون نزدیک به «غلامعلی حداد عادل»، پدر همسر «مجتبی خامنهای» است، اما از جمعی میآید که اکنون لیدرشان معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد است؛ «فرشاد مهدیپور»، داماد «حسن خجسته باقرزاده»، برادر همسر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و معاون صداوسیما جمهوری اسلامی.
گعدهای که سالها زیر دست «مهدی فضائلی»، معاون دفتر حفظ و نشر آثار رهبر جمهوری اسلامی و عضوی از بیت رهبری، پروژههای رسانههای مختلفی را پیشبردند و هر کدام در بخشی از رسانههای حکومتی آنچه طراحی کرده بودند را پیش گرفتند. همان گروهی که سایت https://khamenei.ir را که به موازات سایت https://www.leader.ir فعالیت میکند، میچرخاندند.
فرشاد مهدیپور که با حکم محمدمهدی اسماعیلی باید از «ظرفیت رسانهها» برای انتشار و «معرفی مناسب رشد و شکوفایی دستاوردهای انقلاب اسلامی و اهداف رسانهای و تبلیغاتی نظام» در داخل و خارج کشور استفاده کند، در نخستین بازدید رسانهای خود به موسسه همشهری رفت که محسن مهدیان، رفیق سالهای قبلش مدیرعامل شده بود و دانیال معمار، سردبیرش.
فرشاد مهدیپور به لطف ازدواج با دختر بزرگ حسن خجسته، به مناصب متعددی در رسانههای ایران رسیده است؛ سردبیری و عضویت در هیاتمدیره روزنامههایی مثل همشهری، «جامجم»، خبرگزاری «خانه ملت»، هفتهنامه «پنجره»، «سروش هفتگی»، سایت خبری «فردا» و «تهران تایمز». او موسس و سردبیر روزنامه «صبح نو» نیز بوده است؛ روزنامهای نزدیک به «محمدباقر قالیباف» که در زمان مسوولیت او در شهرداری (سال ۱۳۹۵) راهاندازی شد.
با این اوصاف، شاید روزنامه همشهری تاکنون مدیریتی به نزدیکی محسن مهدیان به هسته سخت قدرت و اینچنین گمنام در جو عمومی سیاسی ایران و دور از فضای اکثریت جامعه نداشته است.
اصل ماجرا؛ از توییتر و اینستاگرام برو بیرون
محسن مهدیان مدعی است فضای مجازی را بیش از همپالگیهای بزرگتر و کوچکترش در جمهوری اسلامی میشناسد: «ما در مواردی نیازمند انقلاب اساسی در مدیریت هستیم. تغییرات بزرگی که مشکل را از بیخوبن در کشور حل، یا ارتقای جدی ایجاد کند. یک نمونه این تحول بزرگ در حوزه حکمرانی مجازی است. هنوز مسوولان کشور تصویر دقیقی از دنیای جدید متکی بر رسانه ندارند. همچنان نگاه بوق تبلیغاتی به رسانه دارند. همچنان فکر میکنند یک فضای واقعی داریم و یک فضای مجازی که صرفا اوقات فراغت مردم را پر کرده است.»
و خب او از همشهری بهعنوان بوق تبلیغاتی جمهوری اسلامی استفاده میکند. اگر در اکانتهای روزنامه همشهری در اینستاگرام و توییتر انبوهی از تولیدات نفرتانگیز با سرتیتر کلی «اصل ماجرا» درباره زنان و حجاب و سلبریتیها و معترضان و رقص و گروههای اپوزیسیون خارج از کشور و حتی سران جنبش سبز دیده میشود که هیچ نزدیکی به رسالت رسانهای تعریف شده و مورد انتظار روزنامه همشهری ندارد، نشاتگرفته از همین تفکر است.
با این حال در ماجرای معلم قائمشهری و اعتراض بدون حجاب یک مهندس زن در انتخابات نظام مهندسی نوشت: «اما امروز ضرایب اخبار را شبکههای اجتماعی تعیین میکنند. کدام بیشتر لایک خورده، بیشتر به اشتراک گذاشته شده و بیشتر واکنش گرفته است. اما آیا هر خبری بیشتر دست بهدست شد یعنی مهمتر است؟»
و با همین توجیهات و در حالی که چندبار اکانت اینستاگرامش بسته شده بود، برای مقابله با اعتراضات خواستار بسته شدن همه فضای مجازی شد و پس از تحلیلی عجیبوغریب، خطاب به مسوولان ارتباطی و امنیتی نوشت: «این زنجیره تنها با اقتدار ناجا نمیشکند. تنها راه، شکستن اثر شبکهای پلتفرمهاست. در رفتارهای آشوبطلبانه نمانید؛ باید ذهنها را از پیشروی دشمن آزاد کرد و نه صرفا خیابانها. البته تدبیر باید جامع باشد؛ بستن پلتفرمها و همزمان جایگزینی کامل آنها؛ آنهم نه بهنحوی که با فیلترشکن باز شود…»
پس از این، کمپین اخراج مهدیان و دیگر مسوولان روزنامه همشهری از فضای مجازی بهراه افتاد.
او البته در توییتر بیشتر به ریتوییت کردن اکانتهای منسوب به جبهه انقلاب مشغول است. از جمله آخرین توییتهای مورد علاقهاش: «این مردهای بیغیرتی که زنهای کنارشون بهحدی از بیحجابی رسیدن که لباس زیرشون هم پیداست. از این به بعد باید سِت لباس زنانهای که میخرن جوری باشه که همه خوششون بیاد. خاک بر سرتون با این روشنفکریتون.»
با این حال مهدیان البته تنها خواستار بسته شدن فضای مجازی نبود. او در روزهای نخست اعتراضات با تهیه لیستی از خبرنگاران و کارکنان همشهری که در فضای مجازی معترض بودند و مدعی بود از نهادهای امنیتی ارسال شده، با تهدید به اخراج، تلاش کرد آنها را سرکوب کند و البته تا حد زیادی موفق هم شد و همین رفتار باعث اعتراضات توییتری به سکوت کارکنان و خبرنگاران همشهری در برابر اعتراضات شد.
مهدیان البته اعتراضات را بیشتر از کف خیابان در فضای مجازی میداند: «۴ نفر یک گوشه آتش درست کردند و شعار دادند و تصویرش را با قواعد جنگ شناختی توزیع کردند، تا عدهای سطل آشغال آتشزدن در پسکوچههای پایین محله را، انقلاب ایران بنامند.»
حجاب اولویت نظام نیست؛ سپیده رشنو هم مزدور است
مدیرعامل موسسه همشهری، در ماجرای «سپیده رشنو» نوشت: «درباره حجاب زنان ایرانی ۲گروه گرفتار خطای فاحشند؛ براندازها و سادهدلان داخلی. وجه مشترک هردو گروه این است که تصور میکنند حجاب عرفی در ایران یا همان شلحجابها، مخالف فرهنگ و اسلام و حکومتاند. براندازهای جاهل با این تصور فکر میکنند در ایران ارتش گستردهای دارند که حاضرند مقابل اسلام و ایران بایستند. برای همین اقدام به اعزام مزدور میان مردم میکنند تا با کشف حجاب دیگران را تهییج کنند.»
و اکنون مانند بسیاری دیگر از جوانان «جبهه فرهنگی انقلاب» معتقد است پس از اعتراضات حجاب آزاد شده:
«نظرسنجی ارشاد میگه ۸۰ درصد موافق الزام حجاباند.
میگن دروغه.
حداقل ده نظرسنجی ملی میگه بالای ۷۵ درصد اعتقاد به حجاب دارند.
میگن دروغه.
نظرسنجی همشهری میگه ۷۹ درصد گفتن بدون قانون هم حجاب برنمی دارند.
میگن دروغه.
میگیم خب چشم باز کنید شهرو ببینید. اکثریت با کیست؟ الان که بیحجابی آزاد است چرا اکثریت حجاب دارند؟
واقعیت ایناست که مشکل حجاب نیست. مشکل مسخ شدن ذهنی عدهای، توسط رسانههای خارجی است.»
او هر گونه نرمش را بر نمیتابد، حتی تماشای آواز خواندن زنان توسط ضرغامی، «یکی از وزرای محترم دولت که اخیرا در کنسرت و مجلس آوازخوانی زنان شرکت کرده بود، احتمالا با هدف جذب قشر خاکستری جامعه میگوید باید فضای فرهنگی کشور را باز کرد و در پاسخ به منتقدان نیز ادامه میدهد اگر تحریک میشوید، نبینید. این تلقی متاسفانه در میان برخی مسوولان و حتی برخی مبلغان جوان هم دامنگیر است. اینکه برای جذب کردن باید نسبت به ضروریات دین بیاعتنا بود. عجیب است این فهم از دین. این تلقی آقای وزیر که تصور میکند برای نزدیک شدن به مردم باید از اصول خود کوتاه بیاییم عجیب خطای فاحشی است.»
مهدیان معتقد است باید بهسختی با معترضان برخورد کرد و تسامح نداشت: «راهبرد مدارا در اغتشاشات اخیر فارغ از تصمیمات غلط و کمکاریها و اهمالکاریها و تسامحهای غیر راهبردی با آشوبهای کف خیابان است. چهبسا در مواردی مماشات و انفعالها، اکیدا جای گلایه دارد.»
او در یادداشتی پس از سخنرانی خامنهای که گفته بود: «دشمن در اغتشاشات اخیر نقشه کامل و قابل تحسینی داشت، اما محاسبهشان غلط بود» با ردیف کردن برخی اتفاقاتی که در جریان اعتراضات ثبت شده بود و روایت وارونه از آنها، معترضان را «باطل جاعل» توصیف کرد و نوشت: «خیال میکردند با ایجاد یک جنگ رسانهای و تبلیغاتی تمامعیار برای توسعه جعلیات، مردم گمراه شده و در این خطا متوقف میشوند. نفهمیدند و نمیدانستند آنکه مقابل حقیقت صفآرایی کند، با سیلی واقعیت بیدار میشود. جنگهای شناختی هزینهساز و ویرانکننده است، اما پیروز نهایی در جنگهای ذهنی، قطعا و قطعا باطل جاعل نخواهد بود.»
او که معتقد است ماجرای هواپیمای اوکراینی، یک دروغ بزرگ است، روایتهای رسانههای خارجی درباره اعتراضات و قربانیان شلیک ماموران امنیتی نظام را در همان راستا دروغ میداند: «در ایام اغتشاشات هرجا درباره کشتهسازیها افشاگری صورت میگرفت و رسانههای جاعل خلعسلاح میشدند، ناگزیر به ترور ذهنی مخاطب با حادثه هواپیمای اوکراینی بودند. اما غرض نهایی این ترور ذهنی چه بود؟ "نظام دروغگوست." این کدگذاری ذهنی را با تمام قوا انجام دادند تا پروژه کشتهسازی اغتشاشات شکست نخورد.»
مهدیان همچنین معترضان را «مسلوب الارادههایی» میداند که «عصر شبکه آنها را تسخیر کرده و در یک خلسه رسانهای گرفتار القاهای اغواگرایانه دشمن شده بودند.»
او در روزی که درخواست برخورد با «هنگامه قاضیانی»، «الناز شاکردوست»، «علی دایی» و «یحیی گلمحمدی» بهخاطر همسویی با مردم معترض شد، و البته دوباره بر بستن فضای مجازی اصرار کرد، نوشت: «مطالبه امروز مردم پایان مداراست؛ کاری نکنیم از این مطالبه عبور کنند و بگویند سیستم در تصمیمگیری دچار گیجی است. همه عملیات اوباش بینالمللی خلاصه در محاصره ذهنی مردم است.»
مشمئزکننده، جنسیت زده
مدیرعامل بزرگترین موسسه رسانهای ایران در کمتر یادداشتی در روزنامه همشهری از الفاظ و کلمات مشمئزکننده و جنسیتزده استفاده نمیکند و همین باعث خشم معترضان علیه روزنامه همشهری شد. او علاوهبر اینکه زنان بیحجاب را هرزه خوانده، «مسیح علینژاد» را «سلیطه» و «حامد اسماعیلیون» را «کینهتوز» میخواند.
مهدیان اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی را به جنبش لمپنها تعبیر کرده است و معترضان را اراذلواوباش خوانده: «فتنه اخیر، فتنه لمپنها بود. به همین دلیل اساسا با یک نیاز واقعی شروع نشد. دستگاه امنیتی مقصرین اصلی فتنه لمپنها را در فضای تصویرسازی و مجازی دنبال کند، نه صرفا کف خیابان.»
چند هفته پیش از کشته شدن مهسا امینی در مقر گشت ارشاد، مهدیان نوشته بود: «گشت ارشاد تا دیروز غفلتها را تذکر میداد، اما اینبار باید جبهه جدیدی را هدف بگیرد. ما فراتر از گشت ارشاد فرهنگی، نیازمند گشت ارشاد امنیتی هستیم که برای بههم زدن نظم عمومی و شکستن قانون و اراده حداکثری مردم، آدم اجیر میکند تا چهارشنبههای سیاه را بسازد.»
او این روزها که طرحهای مختلفی برای حجاب اجباری مثل جریمههای میلیاردی و منع دسترسی به اینترنت و خدمات اجتماعی سر زبانها افتاده، نه گفتن زنان ایرانی به حجاب اجباری را «پروژه امنیتی - سیاسی» میخواند: «هی میگه مگه حجاب اولویته؟ باور بفرمایید حجاب اولویت اول ما نیست. ولی اولویت اول دشمنه. فرقش انشالله روشنه. مقابله با دشمنی دشمن که اولویت اول هست. یا اونم نیست؟ دشمن هم صرفا حجاب را نمی خواد برداره. تورو میخواد از رو زمین برداره. هم خودت و هم هویتت و هم خاکت و هم دینت. بفهم تورو حضرت عباس.»
مهدیان، همچنین در واکنش به ماستپاشی یک «آمر به معروف» به یک مادر و دختر، طلبکارانه نوشت: «آقای ماستی کار بدی کرد. بگیرید و ببرید. اما برای فوران کردههای احساس تکلیف: دهها آمر به معروف را کتک زدند و رویشان چاقو کشیدند، رگ غیرتتان بیرون نزد؟ یک مورد تجاوز به حقوق دیگران با ماست را دیدید، اما صدها تجاوز به حقوق اکثریت با برهنگی مهم نبود؟ آهان اینا فحش داره و لایک نداره.»
بر اساس گفتههای روزنامهنگاران شاغل در این رسانه، مدیرعامل موسسه همشهری در روزهایی که حراست شهرداری تهران مشغول گزینش و تفتیش عقاید خبرنگاران پرسابقه روزنامه همشهری شده بود و سوالات جنسیتزده و مشمئزکنندهای را از زندگی خصوصی زنان خبرنگار درباره دلیل ازدواج نکردن، بچهدار نشدن، حتی تناوب قاعدگی و پریود و روابط با همکاران مرد میپرسید و بهطور عمومی از همه میخواست علاوهبر شغل همسر و اقوام درجه یک، دلیل سفرهای خارجی در ۱۰ سال گذشته را به تفسیر بنویسند و از همکاران میخواست مخفیانه درباره یکدیگر اظهارنظر و قضاوت کنند، تا براساس آن اظهارات، قراردادها تمدید یا پایان یابند، درباره سیسمونی گیت، خواستار احترام به حریم خصوصی خانواده محمدباقر قالیباف، شهردار تهران شد.
مهدیان نوشت: «آیا ما حجت شرعی و قانونی برای سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم داریم؟ میگویند مسوول با آدم عادی فرق دارد. بله فرق دارد. اما این تفاوت حجتی برای سرک کشیدن ماست؟ با کدام منطق؟ کدام مستند دینی و قانونی؟ چهکسی گفته اگر کسی مسوول بود ما حق داریم در زندگی شخصیاش سرک بکشیم؟»
نفرتپراکنیهای محسن مهدیان را اینجا بخوانید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر