ماهان سازگار، شهروندخبرنگار
تابستانهای داغ است و کافهگردیهایش. در این وانفسای گرمای تهران که نه در پارک میتوان نشست و یا حتی نه لب دریاچهای میتوان آزادانه آفتاب گرفت، دختران و پسران جوان شهر کافهها را قرق کردهاند تا جای امن و خنکی برای گفتوگو و وقتگذرانی داشته باشند. البته نظر برخی از کافهداران اینطور نیست. آنها معتقدند که چند سالی است کافهها دیگر رونق گذشته را ندارند. حق هم دارند، طی دو سالی که ویروس کرونا جولان میداد، کار و کاسبی آنها هم حسابی کساد شد؛ یا پلمپ میشدند یا دستور داده میشد که باید یک هفتهای تعطیل باشند و یا اگر هم تعطیل نبودند، آنقدر کم رونق شدند که دیگر خرج اولیه خود و کارمندانشان را هم در نمیآوردند. بنابراین بخشی از کافههای تهران تحث تاثیر فراگیری ویروس کرونا و عواقبش، مثل تعطیلی و یا کم رونق شدن، تعطیل شدند. حالا هم که ماجرای حجاب دوباره مورد توجه حکومتیها قرار گرفته، اوضاع کافهها باز از آنچه در ایام کرونا بود، بدتر شده است.
همین چند وقت پیش اداره اماکن با بهانه «عدم رعایت شوونات اسلامی»، کافهموزه خوشنام و با سابقه «گربه ایرانی» را که پاتوق بسیاری از گربهدوستان بود، تعطیل کرد. یکی از کارمندان این کافه میگوید: «طی این چند سال، اماکن ایرادهای زیادی به کافه گرفته بود. یک بار گفتند باید محیط گربهها از انسانها جدا باشد. دفعه بعد آمدند و گفتند فلان ساختمانی که اجاره کردهاید، مخصوص این مدل کافهداری نیست. ولی ما میدانستیم که همه اینها بهانهاند. دست آخر هم پرده برافتاد و دلیل اصلی را گفتند که دیدیم حجاب موضوع اصلی آنها بود. صاحب کافه خیلی تلاش کرد ولی دیگر امیدی به بازگشایی ندارد. همه ناامید و ناراحتیم.»
چه بسیار کافههایی که به دلیل حجاب و یا آنچه آنها عدم رعایت شوونات اسلامی مینامند، در این روزها تعطیل شده و یا تذکر گرفتهاند. «ویونا»، «لانه کبوتر» و «پستو» هم از جمله کافههایی بودند که طی این مدت به دلیل تذکرهای پیاپی، به صورت موقت پلمپ شدند و یا در صف پلمپ قرار گرفتند.
تکلیف کارمندان کافهها چه میشود؟
حجم زیادی از دانشجویان که دنبال کارهای نیمهوقت هستند، اغلب در کافهها کار میکنند که بتوانند هم درس بخوانند و هم کار کنند تا بخشی از خرج تحصیلشان را در بیاورند که با تعطیلی و یا پلمپ کافهها، حالا بیکار شدهاند. یکی از همین دانشجویان میگوید: «الان کسی راحت به ما کار نمیدهد، چون اغلب کلاسهایمان نظم خاصی ندارند و برای همین نمیتوانیم استخدام ثابت شویم. اما در کافه میتوان ساعتی کار کرد و پول گرفت. ولی طی این چند سال اخیر، تعداد کافهها کم شدهاند و نیروی کار زیاد شده است. برای همین شانس چندانی هم نداریم.»
«سارا» باریستای کافهای حوالی میدان «فردوسی» هم میگوید: «ما دو هفتهای بهخاطر حجاب پلمپ شدیم. بعد که برگشتیم سر کار، مدیرمان حقوق آن دو هفته را نداد. قبل از آن هم البته کافه به خاطر گرمای هوا، رونق زیادی نداشت و فقط عصرها کمی شلوغ میشد. مدیرمان گفت دستم خالی است و این دو هفته که تعطیل بودیم، شما هم در خانه استراحت میکردید، من چه پولی بدهم؟ ما هم که بیمه نیستیم، شکایتی نتوانستیم بکنیم. رسما حقمان خورده شد. این وسط کی جواب ما را میدهد؟»
وانفسای تذکر حجاب
اما در شرایطی که خیلی از کافهها به دلیل عدم رعایت حجاب از سوی مشتریان و یا کارکنانشان تعطیل میشوند، هستند کافههایی که وقتی بدون حجاب پا درون آنها میگذاری، میگویند: «ببخشید، اگر امکان دارد، حجابتان را رعایت کنید، چون به ما گفتهاند که پلمپ میشویم.»
تنها کافه حیاط دار خیابان «ادوارد براون» در ابتدای خیابان «۱۶ آذر» از آن دست کافهها است؛ کافهای که نسبتا نوپا است و ترس از بسته شدن دارد.
حوض کوچکی وسط حیاط است و تعدادی دختر و پسر زیر سایبانها نشستهاند و گپ میزنند؛ دخترانی که روسری روی سرشان بند نمیشود و هر از چندی یکی از کارکنان خانم کافه با لبخند بالای سرشان میرود و به آهستگی تذکر میدهد.
دختری که میز پشت سری ما نشسته است، با لحنی عصبی میگوید: «این رفتار واقعا توهینآمیز و زشته! اومدیم بشینیم یه بستنی بخوریم و چهار کلام حرف بزنیم، هی میان میگن لطفا حجابتون رو رعایت کنید!»
بعد هم بستنی را خورده و نخورده پای صندوق میرود تا حساب کند. یکی از کارمندان مجموعه در گپی دوستانه سر درد و دلش باز میشود و میگوید: «طی یک ماه اخیر دو بار برایمان گزارش بیحجابی رد کردهاند. صاحب کافه با خواهش و التماس رفته و تعهد داده که رعایت میکنیم. حتی پوشش کارمندان کافه را هم تغییر داد که اماکن دوباره گیر ندهد. اگر دوباره تذکر بگیریم، پلمپ میشویم. شما فکر میکنی وقتی ما تذکر میدهیم که لطفا حجاب سر کنید، به ما فحش نمیدهند؟ میدانی چهقدر منفور میشویم با این جملات؟ میدانی آدمها چه طور به ما نگاه میکنن؟ میدانی دخترهای همین کافه وقتی پایشان را از کافه بیرون میگذارند، روسری سر نمیکنند؟ همین چند روز پیش یکی از مشتریها یکی از کارمندان ما را دیده بود که روسری ندارد و بعد او را در خیابان به باد فحش گرفته بود. ولی شما راهکاری داری؟ بگو؟»
وضعیت کافهها در دولت رئیسی
بیشتر املاک و ساختمانهایی که در اطراف «دانشگاه تهران» و متعلق به دانشگاه بودند، در دولت «حسن روحانی» با کاربری کافه، به کافهداران اجاره داده شدند که در دولت «ابراهیم رئیسی» آنها را پس گرفتند و تبدیل به ساختمانهایی اداری و حتی بعضا خالی و بدون کاربری شدند.
کافه «باکارا» یکی از آن دست کافههایی بود که در دولت روحانی به مدت هشت سال پاتوق خوبی برای دانشجویان شده بود. تاب بازی و سیب و پرتقالهایش در حوض شهرت خاصی داشتند. این کافه که یکی از اقوام «محمدرضا عارف» آن را به همراه چند نفر دیگر به واسطه نفوذ او اجاره کرده بودند، در دولت رئیسی تعطیل شد. یکی از نزدیکان شرکای این کافه میگوید:«به ما چیزی رسما ابلاغ نشد که به این دلیل که اینجا کافه است، باید تعطیل شود ولی ما به واسطه ارتباطاتی که داشتیم، پیگیر و متوجه شدیم که سیاست این دولت و اطرافیانش این است که املاک دانشگاه تهران به جای این که به کافه اختصاص داده شود، بهتر است پژوهشگاه و یا مکانی برای ساختمانهای اداری و دفاتر اساتید دانشگاه باشند. چند کافه دیگر هم در اطراف ما با همین نگاه اجارههایشان تمدید نشد و رسما تعطیل شدند.»
البته جای کافه باکارا دیگر نه کافه و نه حتی ساختمان اداری ایجاد شد و این بنای قدیمی و زیبا بسته مانده است و احتمالا دوباره به همان مخروبهای تبدیل میشود که قبل از باکارا بود؛ هرچند که این کافه به جای دیگری منتقل شده است.
خلاصه این که حال کافههای تهران، کافهدارها و حتی کافهنشینان خوب نیست. همین اندک کافههایی که از قدیم ماندهاند هم در حال تعطیلی هستند و به نظر میرسد تفریح کافهنشینی و کافهگردی برای جوانان کمکم به دنبال جایگزین جدیدی است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر