یکی از مشاوران «محمدباقر قالیباف» به نام «سیدمحمود رضوی»، سال گذشته در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «تا امثال مومننسبها و هاشمی گلپایگانیها هستند، کشور به دشمن نیاز ندارد.»
برخی از رسانههای جمهوری اسلامی نوشتند گفتههای «محمدصالح هاشمی گلپایگانی» پیش از کشته شدن «مهسا امینی»، یکی از عوامل به وجود آمدن التهاب در جامعه ایران بود تا عده بیشتری به اعتراضات بپیوندند.
هاشمی گلپایگانی اما خود را یکی از مدافعان نظام میداند و تمام اقداماتش را در این راستا قلمداد میکند. او از سازمانها و ادارات مختلف کشوری انتقاد میکند که چرا آنها در راستای خطقرمزهای نظام کمکاری میکنند. به وزارت میراث فرهنگی و گردشگری هم میگوید حتی یک شورای ساده برای تحقق فرایض الهی تشکیل نداده است.
هاشمی دانشآموخته رشته فلسفه و کلام در «دانشگاه امام صادق» است. او هم مانند بسیاری از امام صادقیها، با دولت «ابراهیم رئيسی» ترقی کرد. البته در بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق هم فعال بود و برخی میگویند سابقه حضور در جبهه و جنگ نیز دارد.
مهمترین و تاثیرگذارترین پست اجتماعی او، دبیری «ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور» بود که به حکم «کاظم صدیقی»، رییس این نهاد منصوب شده بود.
البته در صداوسیمای جمهوری اسلامی هم نقش دارد. هاشمیگلپایگانی تهیهکننده برنامه «محفل» است؛ مسابقه استعدادیابی تلاوت قرآن. او نیز در اکثر سمتهای خود، هم از تریبون صداوسیما و هم در مصاحبههایش، از همه فرصتهایی که داشته، تلاش کرده است به ویژه علیه سلبریتیها و باورمندان به حجاب اختیاری نفرتپراکنی کند.
بیحجابی کار دشمن است
هاشمی گلپایگانی پیش از اعتراضات ۱۴۰۱ نگران به وجود آمدن رابطه میان «دشمن» و «حجاب» بود و از کمکاری مقامها ابراز نارضایتی میکرد: «امروز دشمن با تمام قوا در این عرصه به میدان آمده و بعضی از آقایان فقط مشغول رهنمود دادن و اول و دوم کردن هستند. اینان نباید به وقت حادثه، خود را تبری و ترک فعلها را توجیه کنند که مقصر اصلیاند.»
البته در روند گسترش «بیحجابی»، همه را مقصر میداند و این امر را هم ظلم تلقی میکند: «امروز بالاترین ظلم در جامعه که حریم ربوبیت را میشکند، ضایع کردن حقالله و حقالناس در عفاف پوشش است.»
دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر نه تنها حجاب اختیاری را کار دشمن و ظلم بلکه عفاف و حجاب را نماد «تقابل فرهنگ غربی با فرهنگ ایرانی–اسلامی» میداند. این تقابل از نظر او، یک امر فرهنگی نیست بلکه یک «تهاجم فرهنگی» است. از این رو فریاد میزند: «عدهای میگویند چرا آنقدر به تار مو گیر میدهید. در جواب اینها باید گفت اگر این مساله ساده است، چرا دشمن آنقدر آن را جدی گرفته و میگوید اگر ما این دیوار را فرو بریزیم، مابقی دیوارهای نظام هم فرو میریزد.»
از یک سو «کار دشمن» و از سوی دیگر «ظلم بیحجابان» از نظر محمدصالح هاشمیگلپایگانی، شادی را از جامعه بردهاند: «هیچگاه نمیتوان شادی واقعی را در محیطهای فاسد و مبتذل برای جامعه فراهم کرد. نشاط و شادی پایدار را فقط در محیطهای سالم اخلاقی باید جستوجو کرد و ملاک شادی و نشاط، آرامش است و آرامش حقیقی فقط در سایه سلامت اخلاقی برای همگان محقق میشود.»
راهی که برای بازگشت شادی پیش میکشد، برخورد قاطع است، چرا که باور دارد مردم، «متدینین» و خانوادههای «شهدا» از جمهوری اسلامی مطالبه دارند: «آن، برخورد با هنجارشکنی، به ویژه در بحث زورگیری، پوشش متعارف و تجاهر به روزهخواری است.»
پس پیشنهاد داده بود: «برخورد قاطع حاکمیت اسلامی با هنجارشکنان، متجاهران و قبح شکنان سبب بازگشت آرامش روانی به جامعه است.»
البته او تنها خیابان را جایی برای این برخورد نمیداند بلکه همانطور که امروز جمهوری اسلامی انجام میدهد، در اواخر اسفند ۱۴۰۱ گفته بود: «جمهوری اسلامی باید با قبحشکنیها در فضای حقیقی و مجازی مقابله کند تا مردم همچنان از نظام اسلامی به واسطه پایبندی به اصول دینی حمایت کنند.»
دولت فشار کافی برای حل مساله حجاب نمیآورد
هاشمی گلپایگانی پیش از آن که رهبر جمهوری اسلامی مساله بدحجابی را «حرام سیاسی» بداند، گفته بود: «مساله حجاب، مساله عقیدتی و مردمی است و اگر این مساله سیاسی شود، لطمههای سنگین میخوریم.»
او تاکید دارد: «حجاب مسالهای سیاسی نیست بلکه مقولهای دینی و مردمی و اجتماعی است.»
در اولین واکنشی که پس از وقایع ۱۴۰۱ از خود نشان داد هم گفت: «مجلس درباره حجاب خود را کنار کشیده است و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز قوانینی فاقد ضمانت اجرایی لازم را تصویب میکند.»
نویسنده «درسنامه مساله نفاق» تاکید دارد: «تسامح و تساهل مسوولان در بخشهای مختلف، از جمله قانونگذاری را عامل اصلی شکلگیری وضع فعلی در حوزه عفاف و حجاب و ایجاد بسترهای مشکلسازی دانست که دشمن میتواند روی آنها فتنه را شکل دهد.»
او در جای دیگر گفته بود: «عملکرد ما در حوزه عفاف و حجاب به قدری نامناسب بوده که چه بسا بتوان گفت دشمن موافق ادامه عملکرد فعلی است، چون میتواند هر روز به بهانهای یک غائله برپا کند.»
مقصر وضع را هم عدم فشار کافی دولت بر جامعه دانسته اما گفته بود دولت باید از خود شروع کند: «دولت اگر بتواند مساله عفاف و حجاب را در ادارات حل کند، ۵۰ تا ۶۰ درصد مشکل رفع میشود ولی وقتی قادر نیست، چهگونه میخواهد مسوولیت حل مشکلات عفاف و حجاب در سطح جامعه را برعهده بگیرد؟»
هاشمیگلپایگانی که مدافع چندهمسری هم هست، در نشست مشترک ستاد امر به معروف و نهی از منکر با دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی باز دولت را نقد کرده بود: «جمهوری اسلامی باید از ناهیان منکر به جد حمایت کند و همه دستگاهها هم موظف به نقشآفرینی برای سامان دادن به موضوع عفاف و حجاب شوند.»
داد و فریادش بر سر دولت به خاطر آن بود که میگفت دشمن در صدد عبور از مرز حجاب است.
او پس از آن که رهبر جمهوری اسلامی گزاره حرام سیاسی را در مورد بدحجابی عنوان کرد، گفت: «دشمن این مساله را به نقطه تقابلی برای نظام تبدیل کرده، لذا در پرداختن به موضوع حجاب، فوریتی ایجاد شده است.»
سلبریتیها قانون شکن هستند!
هاشمی گلپایگانی که نویسنده کتاب «جمال السالکین» است، هم با سلبریتیها مشکل دارد و هم نهادهای نظام را عاملی میداند تا پلیدیها در جامعه منتشر شوند. برای نمونه، گفته بود: «مروج عشقهای مثلثی، وزارت ارشاد و صداوسیما هستند که مجوز تولید و پخش این گونه فیلم و سریالها را صادر مینمایند و باید با ساخت فیلم و سریالهای فاخر و جذاب جبران مافات شود.»
او سلبریتیها را بخشی از این سیاستهای نظام میداند و معتقد است آنها هم در گسترش «بیبند و باریهای» جامعه نقش دارند. اما مسالهاش، جامعه است و باور دارد جامعه نیازمند اصلاح است: «اگر گشت ارشاد برای مسوولان، صاحبان قدرت و سلبریتیها انجام شود، عموم مردم که قشر ضعیف هستند، خودشان اصلاح میشوند و نیاز به گشت ارشاد ندارند. گشت ارشاد زمانی ارتقا پیدا خواهد کرد که در بحث ترویج عفاف و حجاب به سراغ مجموعههای دولتی بروند و اگر فرزند بدحجاب مقامی را سوار گشت ارشاد کردند یا سلبریتیهای بدحجاب مدعو وزارت ارشاد را در ون نشاندند، این یعنی ارتقای گشت ارشاد و اقتدار پلیس. در این صورت، بدحجابها میفهمند مساله جدی است و مراعات خواهند کرد.»
محمدصالح هاشمیگلپایگانی سلبریتیها را نیازمند به ارشاد میداند و حضور آنها در جشنوارهها را خلاف «عرف اسلامی». گفته بود پلیس هم با آنها مدارا میکند: «کجای جشنواره فجر به جشنواره انقلاب میخورد؟ این سلبریتیهایی که اگر در خیابان حضور داشتند، گشت ارشاد به آنها تذکر میداد. خب پلیس اقتدار نشان دهد و در همان جشنواره فجر دستگیر کند.»
او عملکرد برخی از سلبریتیها را نمونه بارز زیر پا گذاشتن قانون میداند: «چنین افرادی مصونیت رسانهای برای خودشان قائل هستند و به رسانه تزریق فرهنگ غربی به جامعه تبدیل شده و مردم را به مسیر انحرافی سوق میدهند.»
طراح برخوردهای اجتماعی
بخشی از سخنان هاشمی گلپایگانی که واکنشهای جدی در جامعه داشته، طرحهایش برای مقابله با ناهنجاریها بودهاند: «چند میلیون راننده تاکسی اینترنتی اگر بدانند که با سوار کردن فرد بیحجاب جریمه میشوند، بالای ۵۰ درصد مشکل کشف حجاب در خودروها حل میشود و در این صورت، چهار میلیون آمر به معروف و ناهی از منکر بدون هرگونه تنشی خواهیم داشت.»
اما هاشمی گلپایگانی معضل آمران به معروف و ناهیان از منکر را از یک سو در نبود قانونی که حامی آنها باشد میداند و از سوی دیگر در کمبود بودجه.
او حتی دلیل اعتراضات سراسری اخیر را کمبود بودجه نهاد امر به معروف در جمهوری اسلامی میداند. در ابتدای سال ۱۴۰۱ گفته بود: «درخواست چهار هزار میلیارد ریال بودجه در سال ۱۴۰۱ داشتیم که بیشتر آن هم برای فعال کردن ستادهای ۴۲۶ شهرستان کشور بود. دولت بودجه ما را به میزان ۵۸۰ میلیارد ریال تقدیم مجلس کرد و مجلس نیز بودجه را ارتقا داد و در نهایت توانستیم برای امسال هزار و ۱۸۰ میلیارد ریال بودجه بگیریم.»
در سال ۱۴۰۲، او همه چیز را بر سر بودجه این نهاد شکست: «بودجه سال گذشته ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای ۴۶۹ شهرستان و ۳۱ استان از مواجب دریافتی مسیح علینژاد کمتر بوده است.»
بعد نتیجه گرفت که همین مساله باعث عدم توفیق این نهاد شده است.
برخی میگویند او پیشنهاد دهنده «طرح تشخیص چهره بدحجابان و بیحجابان بوده است.»
در اواسط تابستان ۱۴۰۱ گفته بود: «اگر افراد در معابر عمومی، نظیر مترو، حجاب را رعایت نکنند، دوربین از آنها عکس میگیرد و با فناوری تشخیص چهره، تصاویر با عکس کارت ملی تطبیق داده شده و مبلغ جریمه برایشان پست خواهد شد.»
با این حال، تاکید کرده بود که برنامهها و طرحهای ستاد امر به معروف برای جلوگیری از وقوع تنشهای اجتماعی و تبدیل جرم به تخلف بودهاند.
البته برای مبارزه با بدحجابی، طرحهای دیگری مانند «تفکیک جنسیت» هم داشت. او حتی مدعی شده بود: «در برخی از دانشگاههای دنیا که گران هم است، اختلاط بین دختر و پسر را جدا کردهاند. این جداسازی باعث شده یکونیم نمره به میانگین معدل کل اضافه شده است. آنها به دنبال علم هستند. چرا ما میخواهیم ۸۰ سال پیش اروپا را تجربه کنیم؟ همین فرهنگ وارداتی؛ جایگزینی سگ و گربه به جای فرزند.»
این در حالی است که هیچ گزارش معتبری در دست نیست که نشان دهد یک دانشگاه برای رشد علمی، تفکیک جنسیتی کرده باشد.
تغییر کاربری در کارخانه نفرتپراکنی
با همه تلاشهای هاشمی گلپایگانی در راستای «اعتلای فرهنگ حجاب»، برخی از مقامات جمهوری اسلامی و رسانههای نظام از گفتههایش انتقادات جدی داشتهاند. حتی روزنامه «فرهیختگان» از او به عنوان «کارخانه تولید نفرت» یاد کرده بود. اظهاراتش به گونهای بوده که حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز نسبت به او اعتراض کردهاند.
در مهر ۱۴۰۱، «مجتبی توانگر»، نماینده تهران در نامهای به «کاظم صدیقی»، رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر نوشته بود نظر این فرد درباره اولویتهای اجتماعی در ایران اسلامی اشتباه و بخشینگر است و عدم توجه به ابعاد مختلف این مساله میتواند تبعات منفی کوتاه و بلندمدتی داشته باشد.
در نامه آمده بود ارایه راهکارهای ذهنی او برای اعمال فریضه الهی، بررسی کافی ندارند و ممکن است به واگرایی در جامعه، بهویژه نسل جوان منجر شوند.
همچنین تاکید شده بود که فهم اجتماعی او از شرایط زمانی مکانی درست نیست و نظراتش ممکن است منجر به التهابات شوند و ایده خشونت عریان را تسهیل کنند و رفتار و گفتارش میتوانند منجر به سوءبرداشت از جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه و ایجاد شکافها در جامعه شوند.
حتی خبرگزاری «ایسنا» نیز در یادداشتی در شهریور ۱۴۰۱ از عملکرد او انتقاد کرده و نوشته بود عملکردش جامعه را به هم میریزد و امر به معروف و نهی از منکر تبدیل به محلی برای شکاف بین مردم شده است.
این انتقادها در نهایت منجر به برکناری او در هفتم خرداد ۱۴۰۲ شدند و کاظم صدیقی، رییس ستاد، «محمدحسین طاهری آکردی» را به عنوان دبیر جدید معرفی کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر