close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

چشم‌هایش؛ یحیی سرخانی: شکنجه‌گرم می‌گفت از تسلط بر تو لذت می‌برم

۳ خرداد ۱۴۰۳
آیدا قجر
خواندن در ۸ دقیقه
چشم‌هایش؛ یحیی سرخانی: شکنجه‌گرم می‌گفت از تسلط بر تو لذت می‌برم
بازجو، «یحیی سرخانی» را به داخل انفرادی برد. از چشمش خون و مایعی سفید خارج می‌شد. هرچه به در زد، هرچه فریاد کشید، فریادرسی نبود. پاسخ شنید: «این که چیزی نیست. تحمل کن.»
چشم‌هایش؛ یحیی سرخانی: شکنجه‌گرم می‌گفت از تسلط بر تو لذت می‌برم
یحیی نیز مانند بسیاری از آسیب‌دیدگان جنبش ژینا در نشست‌های بین‌المللی به‌عنوان شاهد شرکت می‌کند و معتقد است که شاهدان باید روایت‌های زندگی‌ خود را رسانه‌ای کنند.
چشم‌هایش؛ یحیی سرخانی: شکنجه‌گرم می‌گفت از تسلط بر تو لذت می‌برم
پس از شروع جنبش ژینا، یحیی نیز مانند بسیاری از مردان ایرانی به این جنبش پیوست و «زن، زندگی، آزادی» را فریاد زد.
چشم‌هایش؛ یحیی سرخانی: شکنجه‌گرم می‌گفت از تسلط بر تو لذت می‌برم
پیش‌تر چشم یحیی سرخانی در محیط کار آسیب دیده بود. نامه پزشکی داشت. زندان نامه را در اختیار داشت.
چشم‌هایش؛ یحیی سرخانی: شکنجه‌گرم می‌گفت از تسلط بر تو لذت می‌برم
یحیی سرخانی، فعال مدنی و فعال محیط‌زیستی است که طی سال‌ها فعالیت خود ازجمله منابع داخل ایران، برای نهادهای حقوق‌بشری ازجمله سازمان عفو بین‌الملل به شمار می‌رفت.

وقتی یحیی سرخانی را ماه‌ها پیش پیدا کردم، او در کشور «بلاروس» شرایط سختی را تجربه می‌کرد. نامه‌های سازمان‌های حقوق‌بشری و همکاری با آن‌ها هم نتوانسته بود به انتقال او به کشوری امن کمک کند. بلاروس در شرایط تحریم و درگیری بود. کشوری که جمهوری اسلامی نیز در آن دستی گشاده برای اعمال نفوذ دارد. یحیی سرخانی به دارو و درمان نیاز داشت، به سقفی بالای سرش، به جایی امن و فریادرسی که صدای او را بشنود. پس از چند ماه تلاش توانستیم با او گفت‌وگو کنیم و بدون ذکر مکان، گزارشی از شرایط‌ او منتشر کنیم. با کمک نهادهای حقوق‌بشری از جمله «مونیخ سیرکل»، پرونده یحیی سرخانی در کشور آلمان به جریان افتاد و یک روز صبح، صدای گوشی تلفنم بلند شد. تصویر ویزای آلمان بین دست‌اندرکاران این تلاش جمعی در جهت نجات یحیی سرخانی بین ما دست به دست می‌شد با جمله‌ای ثابت: «اگر آن‌ها به کشتن مشغول‌ هستند، ما به نجات برخیزیم.» 

آنچه می‌خوانید و می‌بینید، گفت‌وگو دوم «ایران‌وایر» با یحیی سرخانی، فعال مدنی و محیط‌زیستی، زندانی سیاسی سابق و از آسیب‌دیدگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» است.  

***

«من جلو می‌رفتم و [شکنجه‌گرم] از پشت من را گرفته بود و سرم را به پایین فشار می‌داد. پشت‌سرم راه می‌رفت. من را با دست‌بند و چشم‌بند، بعد از بازجویی به انفرادی می‌برد. از پشت‌سر با مشت زد. مشت جلو آمد و به چشمم خورد. احساس کردم چیزی که نباید می‌شد، شد.» 

این دومین مصاحبه من با یحیی سرخانی‌ است؛ فعال مدنی که چشمش را زیر شکنجه از دست داد و بعد همان چشم در دوران جنبش ژینا، دوباره آسیب دید. بار اول، با او زمانی که در «بلاروس» بود مصاحبه کردم، در شرایطی که هراس داشت که او را به ایران برگردانند.

یحیی این روزها در «مونیخ» زندگی می‌کند و زندگی خود را وقف مستند کردن جنایت‌های سرکوبگران کرده است. 

در نخستین گفت‌وگو و گزارش از یحیی سرخانی، بر نحوه آسیب‌ دیدن او زیر شکنجه و بعد در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» متمرکز بودیم.  حالا اما با یحیی سرخانی در مونیخ، مکانی امن، جلوی دوربین «ایران‌وایر»، از جزییات شکنجه‌ها صحبت می‌کنیم. روایتی تلخ از انواع خشونت‌ها؛ شکنجه روانی که یحیی را هنوز به یاد مادرش می‌اندازد و شکنجه‌های فیزیکی، که پروتز را به چشم او نشانده است. 

چشمی که در انفرادی نابینا شد 

یحیی سرخانی ۲۳خرداد۱۳۹۱ بازداشت و ۵۸ روز در بازداشت اطلاعات شهر «مهاباد» بود: «۵۸ روز انفرادی، ۵۸ روز شکنجه، ۵۸ روز درد و رنج.» 

پیش‌تر چشم یحیی سرخانی در محیط کار آسیب دیده بود. نامه پزشکی داشت. زندان نامه را در اختیار داشت. یحیی بایستی از چشم‌اش مراقبت ویژه می‌کرد، اما زندان‌های جمهوری اسلامی کجا و حقوق ابتدایی زندانیان سیاسی در حق درمان کجا. آن‌ هم وقتی قرار است زندانیان شکنجه شوند. 

هشت سال از آسیب چشمش گذشته بود، دو هفته هم از انفرادی و بازجویی: «از من اعتراف‌ اجباری خواسته بود و من تکذیب می‌کردم. واقعا هم آنچه بازجو می‌خواست، من نبودم. از بازجویی به انفرادی باز می‌گشتیم. عادت داشتند سرت را از پشت به پایین فشار دهند. [بازجو در مسیر انفرادی] همین کار را با من می‌کرد و می‌گفت:‌ «من کیف می‌کنم زیر دستم هستی و چیزی نمی‌توانی بگویی.» قبل از رسیدن به در انفرادی، از پشت با مشت توی چشمم زد.» 

سرخانی وقتی به این‌ بخش از روایت رسید، پروتز را از چشم خود بیرون آورد و دو نیمه صورت‌اش متفاوت از همدیگر، به بی‌رحمی شکنجه‌گر، در قاب دوربین شهادت می‌داد. 

بازجو، سرخانی را به داخل انفرادی برد. از چشمش خون و مایعی سفید خارج می‌شد. هرچه به در زد، هرچه فریاد کشید، فریادرسی نبود. پاسخ شنید: «این که چیزی نیست. تحمل کن.» 

دید چشم‌اش از بین رفته بود. حتی یک ورق دستمال کاغذی نداشت: «بیشتر از صد بار شاید خواستم به چشمم برسند، اما توجهی نکردند که بینا‌یی‌ام را از دست می‌دهم. حتی در بازجویی‌های بعدی درحالی‌که چشمم در این شرایط بود، باز هم به شکنجه فیزیکی ادامه می‌دادند. [بازجو] با دستبندی که در مشت خود داشت، چنان به بازویم زد که از پشت هنوز گودی آن مشخص است.»

۵۸ روز بدون درمان؛ به قول خودش نزدیک به دوماه درد و رنج. آن‌ هم با چشمی که عفونت کرده بود. بعد از انفرادی ۱۰ ماه طول کشید تا بالاخره به یحیی مرخصی دادند تا به درمان چشم خود برسد. اما دیگر دیر شده بود. 

نخستین جراحی در تهران انجام شد، اما درمان بایستی ادامه پیدا می‌کرد. برای دومین جراحی به او مجوز ندادند و سرخانی را به زندان بازگرداندند. از پزشک نامه داشت که نگهداری او در زندان به‌خاطر عفونت چشم‌اش می‌تواند برای دیگر زندانیان ازنظر بهداشتی خطرناک باشد؛ اما گوش شنوایی نبود. 

گریه‌های مادر، خنده‌های قاضی 

شوکر، مشت و لگد ادامه داشت: «دوستی داشتیم که به‌قدری شکنجه شده بود، وقتی به انفرادی برگشته بود، اقدام به خودکشی کرد. سرش را به دیوار زده بود. سرش پاره شد تا بیشتر شکنجه نشود.»

شکنجه‌گرهای جمهوری اسلامی ادعا دارند که به خدایی که به آن باور دارند، خدمت می کنند. در تمام مصاحبه‌هایم با قربانیان جنایت‌های نظام، همیشه از خودم و مصاحبه‌شونده‌ها می‌پرسم چطور یک انسان می‌تواند با انسانی دیگر چنین رفتاری داشته باشد؟‌ چطور کسی می‌تواند پیش خود فکر کند که روزی در پیش خالق خودش با افتخار بگوید که من به نام تو افراد زیادی را آزار دادم، کور کردم یا کشتم؟

یحیی سرخانی با یک سربازجو سروکار داشت، ولی از سوی چهار بازجو شکنجه می‌شد. فردی به نام «شجاعی» بود که هنگام بازجویی به دیگران می‌گفت که «بزنش!» 

سرخانی می‌گوید: «شکنجه برای‌ آن‌ها عادی است. افراد عجیبی هستند. انگار خشم و کینه‌ای دارند. انگار می‌خواهند هر کاری از دست‌شان برمی‌آید در بازداشت سرت بیاورند. خودشان می‌گفتند کارشان شکنجه و آزار است.» 

موعد دادگاه رسیده بود. برای یحیی سرخانی، آن‌ همه شکنجه‌های فیزیکی قابل تحمل‌تر از شکنجه‌های روانی بود که متحمل شد. خصوصا گریه‌های مادرش در دادگاه و خنده‌های قاضی در مقابل رنج یک مادر. 

«جوادی‌کیا»، قاضی شعبه یک دادگاه انقلاب به قضاوت نشسته بود. یحیی سرخانی وکیل تسخیری داشت و مقابل اعضای خانواده‌اش محاکمه می‌شد. تفهیم اتهام همان‌جا انجام شد. سرخانی زیر هیچ برگه‌ای را امضا نکرده بود، اما قاضی اصرار داشت که علیه سرخانی اعتراف‌های دیگران وجود دارد. 

جوادی‌کیا: تو به محاربه محکوم می‌شوی. می‌دانی محاربه چیست؟ 

سرخانی: بله می‌دانم. 

جوادی‌کیا: نه، نمی‌دانی. 

سرخانی اصرار داشت که نگوید مجازات «محاربه» چیست. به‌دلیل حضور مادر و خواهرش در دادگاه، اما جوادی‌کیا اصرار می‌کرد که سرخانی پاسخ بدهد. وقتی سرخانی از پاسخ طفره می‌رفت، جوادی‌کیا گفت: «محاربه یعنی اعدام.» 

سرخانی می‌گوید: «از آن لحظه چیزی به یاد ندارم جز صدای گریه‌های خانواده‌ام. از من می‌پرسیدند که مگر چه کرده‌‌ام. طوری شده بود که باور می‌کردند من کاری کرده‌ام و به این‌ها نمی‌گویم. خانواده‌ام برای مدت دو ماه در تماس‌های تلفنی، فقط گریه می‌کردند. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم جوادی‌کیا می‌خندد. از اینکه مادر من گریه می‌کرد، می‌خندید. واقعا لذت می‌برد. کیف می‌کرد شخصی را چنین آزار روحی می‌‌دهد. یک مادر، یک خواهر و یک پدر پیر را.» 

به‌نظر شما چه چیزی می‌تواند لذت‌بخش باشد؟ 

سرخانی درحالی‌که فکر می‌کند، می‌گوید: «من از بازجوی خودم می‌گویم. انگار کینه دارند، دوست دارند که شکنجه‌ات کنند. بارها به این نتیجه رسیده‌ام که شکنجه فیزیکی برای آن‌ها مهم نیست. از شکنجه روحی لذت می‌برند. از اینکه سرت را خم کنند و احساس کنند که زیردست آن‌ها هستی و به تو توهین کنند. به نزدیکان و باورهایت و کشته‌ها توهین کنند. نمی‌دانم از کجا می‌آید. ترس دارند؛ این ترس را طوری به تو منتقل می‌کنند که آخرین بارت باشد به زندان می‌روی.» 

در دادگاه دوم، حکم محاربه سرخانی به هفت سال زندان تغییر کرد. پس از اعتراض به حکم دادگاه، در دادگاه تجدیدنظر او را به چهار سال حبس محکوم کردند. سرخانی چهار سال را در زندان مرکزی «مهاباد» سپری کرد. 

سربازجوی یحیی هنوز هم باور دارد که می‌تواند در کابوس‌های او نقش بازی کند و باوجودی که یحیی مدت‌ها است که ایران نیست، برای او پیام‌های تهدیدآمیز می‌فرستد.

جنبش ژینا؛ تبعید و زجری که ادامه داشت  

پس از شروع جنبش ژینا، یحیی نیز مانند بسیاری از مردان ایرانی به این جنبش پیوست و «زن، زندگی، آزادی» را فریاد زد.

یحیی سرخانی در این اعتراضات دو بار زخمی شد. یک‌بار در ۲۸شهریور۱۴۰۱ هدف سلاح ساچمه‌ای از پشت قرار گرفت و پاهایش هم آسیب دید و بار دیگر  در ۵ آبان همان سال؛ این‌بار از سوی نیروهای «جاش.» 

سرخانی می‌گوید: «ما متاسفانه افرادی [بومی] داریم که در زبان خودمان به آن‌ها "جاش" می‌گوییم. افرادی که متعلق به سپاه پاسداران و همکاران آن‌ها هستند. در اعتراضات بودیم که ناگهان صدا آمد که یک نفر با شلیک مستقیم کشته شد. می‌خواستم به سمت او بروم. دوباره شلیک شد. چند تا به صورتم، گردنم و چشمم اصابت کرد.» 

ساچمه‌ها به پروتز چشمی اصابت کرد که زیر شکنجه تخلیه شده بود. پروتز در چشم او شکست. لبه‌اش تیز شده بود. او یک سال در مسیر تبعید، از ترکیه به کردستان عراق و سپس به بلاروس، با پروتز شکسته در چشم و عفونتی که گاه به بدنش هم جاری می‌شد، زجر می‌کشید. 

اهمیت اطلاع‌رسانی؛ گفت‌وگویی که نجات داد 

یحیی نیز مانند بسیاری از آسیب‌دیدگان جنبش ژینا در نشست‌های بین‌المللی به‌عنوان شاهد شرکت می‌کند و معتقد است که شاهدان باید روایت‌های زندگی‌ خود را رسانه‌ای کنند. به گفته یحیی، مصاحبه او با من در آذر۱۴۰۲ باعث شد که نهادهای بین‌المللی او را بهتر بشناسند و برای کمک به او وارد عمل شوند.

خودش می‌گوید: «از روزی که آخرین مصاحبه را داشتیم، سه ماه می‌گذرد. یکی از مسائلی که باعث شد من نجات پیدا کنم و با گروه‌های حقوق‌بشری مرتبط بشوم، همین مصاحبه و گزارش بود. به گفته نهادهای حقوق‌بشری، وزارت خارجه مستقیم به این گزارش‌ها استناد کرده بود.» 

یحیی سرخانی، فعال مدنی و فعال محیط‌زیستی است که طی سال‌ها فعالیت خود ازجمله منابع داخل ایران، برای نهادهای حقوق‌بشری ازجمله سازمان عفو بین‌الملل به شمار می‌رفت. او پس از خروج از ایران، با کمیسیون حقیقت‌یاب سازمان ملل نیز همکاری کرد. 

به گفته خودش، همکاری با کمیسیون حقیقت‌یاب و رسانه‌ها برای او دلیل ویژه‌ای دارد: «در گزارش کمیسیون حقیقت‌یاب سازمان ملل در جلسه ۱۸مارس ۲۰۲۴ شورای حقوق‌بشر، سرکوب‌، زندان، تجاوز، آسیب‌های چشمی و قطعی‌های عضو معترضان ارائه شد. همین تلاش‌ها باعث تمدید ماموریت آن‌ها شد. می‌خواهم همچنان به همکاری با آن‌ها ادامه دهم؛ هم برای انعکاس جنایت و هم آینده‌ای که با مسببان جنایت [در دادگاهی بین‌المللی] روبه‌رو شوم.» 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

اروپا ۱۰ شخص حقیقی و حقوقی در جمهوری اسلامی را تحریم می‌کند

۲ خرداد ۱۴۰۳
خواندن در ۱ دقیقه
اروپا ۱۰ شخص حقیقی و حقوقی در جمهوری اسلامی را تحریم می‌کند